اینکه شما به دنبال راه های خودکشی بدون درد و راحت هستید شامل دو حالت می شود. در اولین حالت صرفا کنجکاوی شما دلیل مراجعه به این نوشته بوده که این موضوع قطعا در جهت کمک به خود و یا دیگران می تواند بسیار سودمند باشد، اما حالت دوم اینست که در گوشه ای از ذهنتان تفکری مبنی بر پایان دادن زندگی نقش بسته که اگر این تفکر شروع به رشد کند و به عنوان راه حل موثر برای رفع مشکلات مطرح گردد، می تواند عواقب خطرناکی را به همراه داشته باشد.
حال باید بررسی کرد که آیا خودکشی روشی مناسب برای پایان دادن به رنج ها و مشکلات است؟ آیا برای پاسخ به یک مشکل باید صورت مساله را پاک کرد؟ بیان این جمله که “بعد از خودکشی هر چه پیش آید از وضع کنونی بهتر است ” تنها یک مکانیزم دفاعی برای توجیه خودکشی می تواند باشد حال آنکه بسیاری از مشکلات غیر قابل حل و بن بست های پیش رو در زندگی را می توان از میان برداشت به شرطی که در مسیر درست و با راهنمایی افراد متخصص صورت پذیرد. تا پایان این نوشته با دکتر مایکو همراه باشید تا روشهای خودکشی بدون درد را بررسی نماییم.

راه های خودکشی بدون درد و راحت اصلا وجود دارد؟
مهمترین دلیل را برای خودکشی می توان رهایی از درد و رنج کنونی نام برد. به همین خاطر است که بسیاری از افراد برای پایان دادن به زندگی خود به دنبال راه های بدون درد و راحت هستند. اما باید این موضوع را خاطر نشان کرد میزان درد صرفا بر اساس دریافت های پایانه های عصبی یک موجود زنده محاسبه می شود اما آنچه در هنگام مرگ و برای فرد رخ می دهد بر طبق شواهد موجود، موضوعی رنج آور خواهد بود. جدا از مطالب بیان شده، به طور قطع می توان بیان کرد افرادی که اقدام به خودکشی می کنند بلافاصله بعد از انجام آن پشیمان می شوند. این ندامت می تواند بیانگر درد و رنج روحی و روانی وارد شده به فرد باشد که پس از خودکشی اتفاق می افتد.
اگر خودکشی رنج آور است، چه باید کرد؟
اینکه خودکشی را بتوان راه حلی مناسب برای فرار از مشکلات دانست جای تامل دارد زیرا همانطور که بیان شد بدون دردترین راه های خودکشی علاوه بر درد رنج فراوان، پشیمانی را هم در پی دارد. اما مهم ترین نکته اینست که راه حل چیست؟ گاها فرد در شرایط و جایگاهی قرار می گیرد که از نظر وی، عملا تغییر و تحمل آن امکان پذیر نیست.این موضوع در ظاهر می تواند خودکشی را به عنوان آخرین راه حل در ذهن فرد ایجاد کند.بسیار از افراد به تنهایی می خواهند بار سنگین مشکلات را خودشان به دوش بکشند که این موضوع باعث انزوا، افسردگی و در نهایت اقداماتی نظیر خودکشی شود.
انسان موجودی تعریف شده در اجتماع است و مشکلات و نیاز هایش گاها به تنهایی قابل رفع نیست. این قاعده کلی بیان می کند که اگر مشکلی دارید که نمی توانید از پس آن برآیید، پس از دیگران کمک بگیرید.کسانی که ابتدا به درک درستی از شرایط شما برسند و در مرحله دوم اقدام موثری را بتوانند انجام دهند.
روانشناسان ، مدد کاران اجتماعی، کارشناسان مراکز بحران از جمله افرادی هستند که برای حل مشکل شما از طرق مختلف واجد شرایط هستند و شما می توانید برای مطرح کردن مشکلات خود از آنها کمک بگیرید. خانواده، آشنایان و یا دوستان ممکن است شرایط لازم برای مطرح کردن چنین موضوع مهم را نداشته باشند.
خودکشی از یک فرد قهرمان نمی سازد!
این جمله که ” کسی اقدام به خودکشی می کند قطعا فردی با شهامت و شجاع است” از جنبه هراسناک بودن مرگ، می تواند درست باشد. ما نمی دانیم بعد از مرگ دقیقا چه چیزی در انتظار ماست و این موضوع می تواند استقبال عمدی از آن را به موضوعی ترسناک تبدیل کند. ولی چرا باید موهبت زندگی را به خاطر مشکلاتی که در بسیاری از موارد قابل حل است از دست دهیم. چرا نباید فردی که در صدد حل مشکلات خود است و می خواهد از بن بست ها رها شود را فردی قوی و شجاع بدانیم . اگر شهامت دارید و خود را فردی قوی می دانید پس با کمک گرفتن از افراد متخصص وتغییر شرایط فعلی فرصتی دوباره به خود و دیگران هدیه دهید.

آمار و ارقام مربوط به خودکشی
براساس آمار سازمان بهداشت جهانی سالانه 703000 نفر در جهان بر اثر خودکشی از دست رفته و بسیاری دیگر اقدام به این کار می کنند و موفق نمی شوند. به نقل از رستم تقی وندی، معاون وزیر کشور، سالانه 100 هزار نفر در کشور ما اقدام به خودکشی میکنند. انگیزه ها و دلایل افراد از این اقدام یکسان نیست اما میتوان آن را به دستههایی طبقه بندی کرد. هیچ فردی برای خودکشی تنها یک دلیل ندارد؛ تعامل بین عوامل زیستی، روانی و اجتماعی متفاوت که با پیچیدگی در یکدیگر ترکیب می شوند، این اتفاق را رقم می زند. از جمله این عوامل می توان نرخ بیکاری و فقر در جامعه، سن فرد، جنسیت، اعتیاد، بیماری های روانی، میزان دسترسی به روشهای خودکشی بدون درد و امنیت را نام برد.
خودکشی موفق در جهان در بین مردان بیش از زنان اتفاق می افتد و ایران هم از این مساله مستثنی نیست. زنان بیشتر اقدام به خودکشی می کنند؛ اما آمار فوت بین مردان بیشتر است. توزیع جغرافیایی خودکشی در سطح کشور ما ناهمگون است؛ اما در استانهای ایلام، کرمانشاه، لرستان، همدان، گیلان و کهگیلویه و بویراحمد هر ساله آمار زیادی از خودکشی ثبت می شود. سه استان ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان که از کانون های خودکشی در ایران به شمار می آیند، شاخص فلاکت بالایی دارند. شاخص فلاکت مقیاسی برای بررسی سطح تورم و بیکاریست. انواع مشاغل هم در این بین تاثیرگذارند. به این صورت که بیشترین میزان خودکشی بدون درد در بین افرادی با مشاغل آزاد، بیکار و خانه دار است؛ زیرا عوامل اقتصادی و امنیت مالی نقش بهسزایی در پیشگیری از این اقدام دارند.
افکار خودکشی راحت و بدون درد افراد را در سنین مختلف از کودک و نوجوان تا بزرگسالان تحت تاثیر قرار داده و هر یک از گروههای شغلی، جنسیتی و قومی را درگیر می کند؛ البته مطمئن باشید که جلوگیری از خودکشی امکانپذیر است. بهترین راه جلوگیری از خودکشی بدون درد و بدتر از آن با درد دیگران کسب آگاهی در این باره است.
پیشگیری از اقدام به خودکشی
جلوگیری از خودکشی هنگامی که کسی تصمیم خود را بازگو کند یا نشانه های آن را بروز می دهد، ضروری است؛ اگرچه مسلم است که مداخله کار آسانی نیست. شاید با خود بیاندیشید اگر افراد متحمل سختی زیادی هستند، ممکن است این کار برایشان راه گریز تلقی شود. باید بدانید در بررسی خودکشی از دید روانشناسی اغلب افکار خودکشی بدون درد اگرچه بسیار دردناک و وحشتناکند، اما موقتی هستند. حتی اگر فرد به فکر کردن درباره خودکشی راحت و بدون درد ادامه دهد، با دریافت کمک مناسب، هرگز دست به اقدام نخواهد زد.
به خاطر داشته باشید ۹۰ درصد افراد که از خودکشی نجات پیدا می کنند، پس از گذشت سال ها، دیگر به سمت خودکشی نمی روند. بنابراین راه های جلوگیری از خودکشی اثربخش بوده و افراد در ادامه مسیر خود، زندگی را انتخاب می کنند. از دید روانشناسی در بسیاری از موارد افراد خودکشی نمی کنند تا بمیرند، آن ها دست به اقدام می زنند چون نمی دانند چگونه باید کمک بگیرند. هدف آن ها جلب توجه نیست، بلکه جلب حمایت است. آن ها این کار را راهی برای نشان دادن آسیبی که دیده اند می دانند.

کِی خطر خودکشی بدون درد را جدی بگیریم؟
موارد زیر را زنگ خطری برای گرایش به روش های خودکشی در نظر بگیرید و اصلا از کنارشان راحت نگذرید.
- صحبت کردن درباره ی آن با جملاتی مثل «خودم را می کشم»، «کاش مرده بودم» یا «کاش به دنیا نمی آمدم»؛ این موضوع را خیلی جدی بگیرید؛
- تهیه کردن وسایلی مثل قرص برای خودکشی بدود درد؛
- کناره گیری از ارتباطات اجتماعی و تمایل به تنها ماندن؛
- نوسانات خلقی، مانند یک روز هیجان زده و روز بعد به شدت دلسرد شدن؛
- مشغولیت فکری برای پیدا کردن راه های خودکشی بدون درد؛
- احساس به دام افتادن، ناامیدی از حل مشکلات و رهایی از آن ها؛
- انجام کارهای مخاطره آمیز یا خود ویرانگر، مثل مصرف مواد مخدر یا رانندگی پرخطر؛
- واگذار کردن وسایل به دیگران، به نظم درآوردن امور زمانی که هیچ توضیح منطقی برایشان وجود ندارد. به صورتی که انگار فرد آمادهی رفتن است.
- خداحافظی با مردم طوری که انگار دیگر آن ها را نخواهد دید؛
- آرام شدن ناگهانی پس یک دوره بدخلقی طولانی مدت. یک آرامش پس از طوفان خطرناک!
- آگاهی دادن کامل به افراد برای جلوگیری از اقدام.
اگر نگران فردی هستید و امکان این اتفاق را می دهید، قدم اول برای جلوگیری از این کار که از دست شما برمی آید درک آن ها و ایجاد فضایی برای گفت و گوست.
برای درک افرادی که به خودکشی بدون درد فکر می کنند باید:
- آنها و تصمیماتشان را قضاوت نکنید. راجعبه درست یا غلط بودن این کار و خوب یا بد بودن احساساتشان و ارزش زندگی سخنرانی نکنید. در این موقعیت وقتِ ابراز نظر شما نیست، زمانِ شنیده شدنِ فردِ در خطر است.
- او را حمایت کنید و در دسترسش باشید تا شما را از وضعیت خود آگاه کند؛
- جرات او را برای انجام این کار به چالش نکشید؛
- ابراز همدردی کنید نه ترحم؛
- گزینههای جایگزین امیدبخش را به او معرفی کنید؛
- به شمارهی اورژانس اجتماعی در ایران 123 و یا شماره 1480 بهزیستی تماس بگیرید و شرایط را اطلاع دهید؛
- دست به اقدام بزنید و از اشتباه کردن نترسید. حتی برای کارشناسان نیز دشوار است که بفهمند چه کسی در معرض خطر جدی است و چه کسی نه. بسیاری از علائم هشداردهنده خودکشی می توانند نشان دهندهی مشکلات دیگری باشد که همچنان نیاز به مداخله ی حرفه ای دارند. مشکلاتی ناشی از سوء مصرف مواد مخدر یا الکل، خشونت خانگی، افسردگی یا اختلالات روانی به عنوان مثال اختلال شخصیت مرزی.
باورهای غلط در مورد افرادی که به دنبال روش های خودکشی بدون دردند
- صحبت کردن دربارهی خودکشی، افراد را به سمت خودکشی هدایت می کند.
- کسی که دربارهی خودکشی حرف می زند هرگز دست به اقدام نخواهد زد.
- فردی که تمایل به خودکشی دارد خودخواه نیست.
- فردی که تمایل به خودکشی دارد یا اقدام می کند بی مسئولیت نیست.
- فردی که دلش می خواهد به زندگی اش پایان دهد، هرگز ترسو، بزدل یا ضعیف نیست.

11 توصیه برای شمایی که قصد خودکشی راحت دارید:
- قول بده در این لحظه اقدامی نکنی. کمی به خودت زمان بده، ۲۴ ساعت یا یک هفته. فکر و عمل دو امر متفاوتند؛ بین افکار خودکشی و انجام آن فاصله بگذار. به تو قول می دهم می توانی راه بهتری پیدا کنی و اگر پیدا نکردی از فردی دلسوز کمک بگیری.
- بهتر است از مواد مخدر و الکل دوری کنی؛ این موارد در چنین شرایطی به تو آسیب بیشتری وارد می کنند پس مطمئن باش بعد از ترک اعتیاد افکارت متفاوت می شود.
- خانه ات را امن کن و وسایل آسیب زننده را خارج کن.
- اگر می توانی به جای دیگری برو تا آن جا احساس امنیت کنی. اگر در شرایط فعلی جایی نیست که بتوانی بروی، از مکانی که هستی خارج شو، قدم بزن، به یک فضای سبز یا کافه برو و بهتر که شدی یک کتاب را شروع کن.
- اگر فرد قابل اعتماد و دلسوزی را می شناسی، از او بخواه که در این لحظات سخت کنار تو باشد.
- احساسات خودکشی ات را پنهان نکن. آن ها را به افراد مورد اعتماد یا درمانگران بگو. کسانی هستند که به تو کمک کنند. کسانی هستند که دوستت دارند فقط کافیست با دقت تر ببینی.
- هرگز فکر نکن چون به این مسئله فکر می کنی ضعیف یا مجرم هستی. تو فقط خسته ای و نیاز به حمایت و مراقبت داری. احساسی که تو داری حتما به علت بار سنگینیست که به دوش کشیده ای؛ هر چه که هست خیلی خسته ای پس به خودت استراحت بده، خوابیدن کمک می کند. برای استراحت زمانی تعیین نکن؛ یک هفته، یک ماه یا حتی بیشتر.
- نوشیدنی و غذای خوب بخور. اغلب تغذیه ی باکیفیت، کافی و به موقع کمک کننده است.
- مصرف کافئین را کم و به جای آن دمنوش و نوشیدنی های دارای ویتامین سی را جایگزین کن.
- در اسرع وقت آزمایشات کامل خون انجام بده. خیلی وقت ها عامل افسردگی می تواند به دلیل کم کاری تیروئید، کمبود ویتامین دی، سی، آهن و… باشد.
- یادت باشه خودکشی ممکنه برات دردسرهای بیشتری درست کنه. طبق آمار بیشترین اقدام به خودکشی منجر به مرگ نمی شوند و مواردی مثل نقص عضو یا فلج بودن هم ایجاد می کنند؛ بنابراین در خیلی از مواقع زندگی پس از بازگشت از خودکشی، برای بازمانده بسیار سخت تر از قبل خواهد بود. کلاه خود را قاضی کنید: زندگی فقط با دردهای روانی قابل پیگیری یا زندگی با درد روانی همراه با نقص عضو؟

کمک روانی به فردی که خودکشی را پیش گرفته چگونه است؟
در ادامه اقداماتی را که برای جلوگیری از خودکشی دیگران باید انجام دهید بررسی می کنیم. این اقدامات باید با حفظ آرامش ضمن درک حساسیت موقعیت انجام شوند.
گام اول: نشانه ها را بشناسید.
اولین و ضروری ترین گام این است که نشانههای افسردگی و خودکشی که در بالا گفته شد را بشناسید. اکثر افراد قبل از اقدام به خودکشی بدون درد با رفتارهایی قصد خود را به دیگران نشان می دهند. این نشانه های هشداردهنده می توانند شامل رفتارهای کلامی و غیرکلامی باشند. توجه کنید که احتمال خودکشی بدون درد در افراد درگیر با بیماری های روانی مثل افسردگی و اختلالات دوقطبی بسیار زیاد است. پس لازم است نشانه ها و صحبت ها درباره روش های خودکشی را جدی بگیرید و به غریزه ی خود اعتماد کنید. همان طور که از ابتدای مقاله تا به اینجا گفته ایم، در 50 تا 75 درصد از تمام خودکشی ها، افراد به یکی از دوستان یا اعضای خانواده هشدار می دهند. پس از درک علائم، اقدامات را شروع و با او ارتباط بگیرید.
گام دوم: شنونده خوبی باشید.
به او گوش دهید و سؤالات روشن و مستقیم بپرسید؛ درباره ی دیگران برای او مثال بزنید تا با شما وارد گفت و گو شود؛ سعی نکنید دربارهی خودکشی با او بحث کنید. در عوض، به فرد اجازه دهید بداند که برای شما مهم است، که تنها نیست، که احساسات خودکشی موقتی است و افسردگی قابل درمان است. از وسوسهی گفتن «تو چیزهای زیادی برای زندگی کردن داری» یا «خودکشی به خانواده ات آسیب می رساند» دوری کنید. الان وقت شنیدن مشکل اوست، نه استفاده از کلیشه ها. مهم تر از همه او را به سمت کمک گرفتن از درمانگران سوق دهید. افرادی که به خودکشی بدون درد فکر می کنند اغلب باور نمی کنند که می توان به آن ها کمک کرد؛ بنابراین ممکن است مجبور شوید بیشتر تلاش کنید و به او اطمینان دهید راه های جلوگیری از خودکشی متنوع و اثربخشند.
پرسیدن مستقیم دربارهی خودکشی دشوار است؛ اما فرد نیاز دارد تا از او بپرسید: «آیا احساس تو نسبت به زندگی آنقدر بد است که به خودکشی فکر می کنی؟» تقریباً همه در مقطعی از زندگی به پیدا کردن راه های خودکشی بدون درد فکر می کنند. تمایل خود را برای صحبت راجع به هر چیزی مربوط به او نشان دهید. او احتمالاً احساس می کند که درک شده است و شما درد او را می فهمید. اگر او بتواند احساسات خودکشی خود را آشکار کند و آزادانه، بدون ترس از عدم تایید درباره شان صحبت کند، می تواند تسکین بزرگی برایش باشد. این کار نشان می دهد که شما آن شخص را جدی می گیرید.

اگر پاسخ سؤال بالا بله بود و فرد با شما وارد گفت و گو شد، از او درباره ی جزئیات این عمل بپرسید: چگونگی انجام آن، ابزارهایی که قصد دارد استفاده کند، زمان و مکان و… . هرچه او جزئیات بیشتری در این باره به شما بگوید، یعنی وضع نگران کننده تر است؛ بنابراین برای جلوگیری از خودکشی مصمم تر و سریع تر باشید. اگر احساس می کنید احتمال خودکشی بدون درد یا با درد در فردی زیاد است، حتی برای یک لحظه تنهایش نگذارید؛ ممکن است فرد از زمانی که در حمام یا دستشویی سپری می کند هم برای این اقدام استفاده کند. اگر فردی احساسات خودکشی را ابراز کرده و برنامه، وسایل و زمان مشخصی دارد، همیشه باید او را جدی بگیرید؛ حتی اگر شک دارید! فردی که آمادگی زیادی برای اجرایی کردن روش های خودکشی بدون درد دارد، نباید هرگز تنها بماند. به صحبت کردن با او ادامه دهید، با او بمانید یا ترتیبی دهید که کس دیگری که به او اعتماد دارد، با او بماند.
هرگونه اسلحهی گرم، مواد مخدر، مواد قابل اشتعال، داروها و اشیای تیز را که می توانند برای خودکشی استفاده شوند از او دور کنید. اگر چنین فردی از قبل داروهایی مصرف می کند، داروها را از دسترسش کاملا دور کنید و خودتان داروهای هر وعده را به او بدهید. مهم ترین کار این است که حتمااااااا از روانپزشکان و درمانگران کمک بگیرید. او را یاری کنید که از این مرحله عبور کند. همیشه دست به اقدام بزنید و در چنین شرایطی منفعل نمانید. جلوگیری از خودکشی دیگران مسیر پر چالشی است؛ اما فردِ در معرض خودکشی نیاز دارد احساس کند کسی برای زنده ماندن و رضایتش تلاش می کند.
نحوه مکالمه با فردی که قصد خودکشی دارد
هنگام تلاش برای جلوگیری از خودکشی دیگران، از انجام کارهای زیر پرهیز کنید و روحیه ی همدلی و پذیرش را جایگزین کنید.
- نگویید: «من می دانم چه احساسی داری.» وانمود کردن به اینکه دانای کل هستید، خوشایند نیست. حتی اگر به شدت افسرده شده اید یا حتی قصد خودکشی داشته اید، وضعیت هرکس متفاوت است. این احتمال وجود دارد که ندانید این شخص چه احساسی دارد. این موضوع مهمترین بخش نجات فرد است: پذیرشِ بی قید و شرط.
- نگویید: «به آن توجه نکن» یا «بی خیالش شو». غلبه بر افسردگی یا جلوگیری از خودکشی ساده نیست. افسردگی یک وضعیت پیچیدهی روانی و عاطفی است. یک فرد نمی تواند به تنهایی از افسردگی عبور کند. فردِ افسرده نیاز به حمایت همه جانبه دارد.
- نگویید: «به خاطر داشته هایت سپاسگزار باش، دیگران وضعیتی بدتر از تو دارند.» با شنیدن این حرف، ممکن است فرد افسرده احساس کند درد و غم او برای شما اهمیت ندارد.
- ممکن است با خود بیاندیشید که او نوجوان است و از همسالانش تقلید می کند، یا فارغ از سن به دنبال توجه است. حتی ممکن است تصور کنید اگرچه در این باره صحبت می کند، این کار را نخواهد کرد. هر نشانه ای در مورد راه های خودکشی جدی هستند و نشان دهنده ی فکر کردن فرد به چنین مسائلی است. منفعل نمانید. خودکشی موضوعی نیست که کسی بدون داشتن افسردگی و یاس با آن شوخی کند.
- راز خودکشی را مخفی نگه ندارید و به او در این باره قولی ندهید. حتی اگر فرد افسرده یا در معرض خودکشی بعد از اینکه به شما اعتماد کرد از شما خواست به دیگران چیزی نگویید، آن را مخفی نکنید. بهتر است آن را با متخصصان مطرح کنید تا اینکه راز را حفظ کنید و آن ها به خود یا شخص دیگری صدمه بزنند.
آیا تا به حال به خودکشی بدون درد فکر کردهاید؟ آیا ترس از مرگ یک عزیز هر لحظه دلتان را میلرزاند؟ تجربیاتتان را در کامنتها بنویسید؛ من و ما را در تجربیات سختتان شریک بدانید. فراموش نکنید که کشتن خودتان هرگز راه حل نیست بلکه تنها روشی برای انتقال رنج و درد شما به دیگران است پس این زنجیره را ادامه ندهید. این فریاد کمک و درخواست فهمیده شدن است پس بگذارید یک فرد دانا از پزشکان ما به شما، هر مدلی که دوست دارید چه حضوری و چه غیر حضوری، کمک کند.
سوالات شما
راهی برای خودکشی بدون درد واقعا وجود دارد؟
طبق شواهد بدست آمده بدون درد ترین راههای خودکشی بیان شده می تواند دردناک و رنج آور باشد. 90 درصد افرادی که اقدام به خودکشی می کنند بلافاصله پشیمان شده و دیگر اقدام نمی کنند. این موضوع بیانگر اینست که خودکشی موضوعی شوم و رنج آور است که هیچگاه و در هیچ شرایطی توصیه نمی شود.
اگر خودشکی بد است راه حل مناسب چیست؟
صحبت کردن با افراد ذی صلاح و کسانی که می توانند تغییر در شرایط کنونی را ایجاد کنند بهترین و موثر ترین راه حل است. مشاوران ، روانپزشکان و مددکاران شاغل در نهاد ها مرتبط قطعا می توانند کمک های بزرگی به افراد مختلف بکنند.
907 دیدگاه
کسی راه بدون درد پیدا نکرد برای خودکشی؟
من همه کامنتارو خوندم واقعا دلیل خاصی برای مردن نبود فقط یه مشت افسرده بی همه کس دور هم جمع شدیم که از درست شدن زندگی ناامیدیم
فهمیدم اگه برای بار هزارم شکست بخورم حتی اگر آخرین شانسم باشه بازم دلم میخواد زندگی کنم
تنهایی سخته ولی تهش فقط خودمم که می تونم به خودم کمک کنم نه هیچ کس دیگه ای
اگه خودکشی کنم نمی تونم بار این همه پشیمونی که( اگه فلان کارو میکردمو درست می شد چی) رو به دوش بکشم
خیلی اوضاع سخته منم دیگه نمیکشم ولی واقعا مردن درستش نمی کنههه
اینو برا خودم مینویسم
پاشو و زندگیتو اونطوری که میخوای باشه بساز چون همه چیز به خودت بستگی داره
من واقعا دیگه نمیتونم توی زندگیم خیلی بلاتکلیفم خیلی دوست دارم خودکشی کنم ولی اصلا نمیدونم چجوری از بعد از مرگ میترسم اصلا دیگه توان زندگی کردن ندارم واقعا نمیتونم همش شب و روز گریه میکنم نمیدونم اصلا چکار کنم کسی هم ندارم درکم کنه خیلی تنهام خیلی خسته ام ولی همه ازم کلی توقع دارن اگه هم توی کنکور قبول نشم شوهرم میدن از طرفی اصلا امکان نداره قبول شم
میدونی چی بده؟ اینکه مامانت تجربی خونده باشه، قسمت مدارک علوم پزشکی بیمارستان کار کنه و هرروز کلی پرونده خودکشی زیر دستش رد بشه… اونقدری که دیگه اینچیزا براش عادی شه!.. مثلا بگن فلانی خودکشی کرده حس خاصی بهش دست نمیده میگه تو این دوره زمونه بایدم اینطوری بشه، باعث تاسفه و فلان…
یعنی راحت بگم نزدیک ۱۸ ساله تو بیمارستان هرروز صدای جیغ و داد و فریاد و گریه برای از دست دادن عزیزان مردم و ناله و مویه و دعواهای افتضاح در حد زدوخورد و… مردمو شنیده و دیده و حالا؛
دیگه میشه گفت به این چیزا تا حد زیادی بی حسه
ولی از طرفی دلم برای گذشته مامانمم میسوزه. اون زن قویی هست
درد روحی و جسمی که دوران ازدواج و بارداری بچه اولش (من بچه وسطم) کشید و کلی چیز دیگه
ولی اونقدر قویه که حتی شرمم میاد کلمه دلسوزی رو به زبون بیارم، درحدی مادرمو بالا میبینم که خجالت میکشم یموقع بگم دلسوزی… اون واقعا قویه و من بی نهایت تاحالا تو زندگیم با خودم گفتم کاش میشد زنی بشم با این حجم از شجاعت مثل اون زن
ولی از طرفی دلم نمیخواد جاش باشم
یجاهایی بی دلیل کنار اومد؛ واقعا حس میکنم زن به این خوبی از شوهر ذره ای شانس نیاورده
مامانم فک کنم انقدر ازین حس دلسوزیش تو گذشته خورده (جدا از اتفاقات بیمارستان و حالا کاری) حتی زمان انتخاب شوهر تو خواستگاری!! دیگه بی حس شده جدی و این بی حسیش حس میکنم خیلیم بهم آسیب زده
ولی خب.. من که هیچ زمان مهم نبودم
ولی همیشه آرزو میکنم یه روز مثل اون اینهمه قوی بشم
نمیخوام مثل اون ولی اینهمه درد بکشم😅
شاید بفکر این بیوفتید که هم خر میخواد هم خرما
ولی من که در حدی نیستم.. ولی به مامانم افتخار میکنم
با اینکه همیشه حس اضافی بودن ته دلم بوده و از ده سالگی به بعد بیشتر و بیشتر شده…
هیچوقت احساس خواستنی بودن نمیکنم
وقتی تو مهمونیا و همه جا میبینم مامانم چقدر عزت نفس و قدرت ارتباطی بالایی داره احساس میکنم کودک درونم همونجا از حسادت گریش میگیره
حس میکنم باعث آبروریزیم همه جا، بخاطر همین عذاب وجدانم میگیرم وقتی با خانوادم وارد جمع یا جامعه میشم.
حتی مادربزرگم و بستگان هی به روم میارن و میدونم که باعث میشم حالشون بد بشه ازین موجود حال به هم زن!
اونوقت مامانم میگه چرا اجتماع گریزی چرا عاشق تنهایی
من عاشق تنهایی نیستم. ولی لااقل تنها گریه میکنم و صورتم پف میکنه تا رو مخ شما نرم
سلام 👋 به همگی.بچه ها خییییییلی دلم گرفته. حدود سه هفته پیش اقدام ناموفق برا خودکشی داشتم نزدیک بودکور بشم. خدا لعنت پدر و مادرم کنه که به دنیام آوردن خدا لعنت اون روز شوم کنه که ایکاش میمردم سالهاس فقط یه مرده متحرک هستم. نمیتونم جلو افکار خودکشی رو بگیرم. فقط دلم میخواد بمیرم. نباشم اینی که هستم. نباشم اینجا. دعا کنید اگه اینبار خودکشی کردم بمیرم مزاحم مردنم نشن. بذارن به آرامش برسن…..
منم همین امشب تصمیم خودمو گرفتم برای خودکشی چون یه نفر که ۸سال باهاش بودم و عاشقش بودم سر بی توجهیش با چند نفر رابطه داشتم اونا ازم سو استفاده کردن الانو ساله همش یا کتکم میزنه یا پشت گوشی فحش میده بهم میگه بلایی سرت میارم هیچ راهی جز خوکشی ندارم با خدا احد بستم درست زندگی کنم ولی نمیشه تنها راهم همینه ازتون عاجزانه میخام اگه تن سالمی دارید یه ساک بردا ید و برید ولی خودکشی نکنید شده هر شغلی انجام بدید ولی از خانواده سمی دور بشید ولی خودتون بدبخت نکنید من هیچوقت خودکشی نمیکردم الان تنها راهم همینه بدترین شکنجه جسمی رو شدم دودونه موهامو کنده نمیتونم به خانوادم چیزی بگم فقط میتونم خودکشی کنم میدونم بعد مرگمم جنازمو ول نمیکنه مت خیلی بدبختم هیچکس تو دنیا مثل من نیست
نیاز به محبت داشتم که از پدر و مادرم دریافت نکردم دوست داشتم یبار حمایتم کنن نه اینکه روبه روم وایسن به حدی رسیدم تو بقیه دنبال اون محبتم کلا همه چیز از خانواده شروع میشه.
منم دلم میخواد بمیرم واقعا دنبال یه روش خیلی راحت هستم آنی بمیرم شنیدم اکثرا پشیمون میشن نمی خوام این حس رو تجربه کنم
میخوام واستون یه قصه بگم
قصه ایی از زندگیه یه پسر…..
دختری داشت از بغض خفه میشد
صدای خنده هاشون کل پارک رو گرفته بود
دیگه نتونست تحمل کنه
رفت جلو
ببخشید ؟..
ساعت دارید…
پسره روش رو برگردوند
به دختری که چشماش پره اشک بود
را نگاه میکرد
دختره لبخند تلخی زد
و یه قدم از عشقش دور شد
از اون دختری که دستش
تو دست عشقش بود فاصله گرفت
ولی اینبار با صدای بلند خندید
و قدم دیگری دور شد
دیگه نتونست بغضش شکست
زد زیر گریه و روش رو برگردوند
که صدای داد زدن پسره همه جا رو لرزوند
ولی دیگه دختره افتاده بود زمین
کف زمین رو خون گرفته بود
پسره دوید به طرفش
و دخترو تو آغوشش گرفت
دختره تو بغلش آروم به پسره گفت
مراقب ساعتی که واسه تولدت گرفتم باش
تولدت مبارک عشقم….
هدیه کوچیکی که تو دستانش بود
طرف پسره گرفت
و چشماشو بست…
پسره با چشم گریون محکم بغلش کرد
و با گریه داد میزد به آمبولاس زنگ بزنید
و با گریه میگفت نباید اینجوری میکردی
دخترو رسوندن بیمارستان
ساعت ها طول کشید
ولی دیگه دیر شده بود
دکتر اومد و با آرومی به پسره گفت
متاسفم اون دیگه زنده نیس
خون زیادی رفته بود نتونستیم نجاتش بدیم
متاسفم جوون…
قدر اونی که دوستون داره را بدونید
یه روزی به خودت میایی که دیگه نداریش
و اون روز اون دیگه بر نمیگرده
همین😔
گفتم که چو خورشید زنم سوی تو پر
چو ماه شبی می کشی از پنجره سر
افسوس که خورشید شدم تنگ غروب
اندوه که مهتاب شدی وقت سحر!…
دلم میخواد برم یجایی
دور از شهر
دور از آدما
دور از حیااو
دور از ظلم ستم
شب باشه
بارون بیاد
آغوش مادرم باشه
سرمو بزارم رو پاهاش
و تا صبح گریه کنم
از دردام براش بگم
راحت تو بغلش گریه کنم
بدون اینکه کس اشک
ریختنمو ببینه و مسخرم کنه
آخ دلم لک زده واسه اون روز
ــــ دست نوشته دختر تنها ـــــ
بای یای
نمیدونم دیره یازود اما قطعا خودمو میکشم…
فعلا زندم و تنها اسمم پرهام و ۱۳۸۹ هستم.
من تمام نطرات رو خوندم و فهمیدم که همه مثل منن تقریبا. زندگی برام بی ارزش شده من یه زمانی کالاف بازی میکردم و استریم رو شروع کرده بودم
اما پدرو مادرم…
سه روز تو پارک موندم اما از گشنگی مجبور به برگشت شدم. هر روز آرزوی مرگ کردم ولی نشد…
اگه بازم تنها بمونم… هیچی ولش…
اگه هست کسی باهام حرف بزنه بم بگه چون به زودی خود کشی میکنم.البته احساس میکنم از تاریخ کامنتا عقب موندم.
من تا روز مرگم هر روز به سایت سر میزنم
اگه کسی نجاتم میده بم بگه…
اگه دختر باشه چه بهتر…
بیشر تو این مملکت زنده کش مرده پرست زنده میمونم…
پرهام… من پیامتو دیدم ، انجامش نده
سلام پرهام من کامنتت رو خواندم.
خیلی متاسفم که همچین احساساتی رو تجربه میکنی.
اگه بخوای شاید بتونم باهم کانکت شیم و حرف بزنیم
لطفا یه راهی رو پیشنهاد بدید که دردش کمتر باشه و قطعی جواب بده
کلا در این کشور کسی که ن خانواده منسجم داره ن حامی داره ن شانس داره ن امید داره ن در آینده قراره یه پولی از ورثه گیرش بیاد و درآمدشم کمه و در کل شرایطش مثل خودمه هرچه سریعتر باید اقدام به خودکشی کنه چون قرار نیست معجزه بشه و ادامه دادن جز اتلاف وقت چیزی در بر نداره و من امشب یا فردا شب قراره برم بهشت پیش حوریا … adieus
نمیدونم گناه ی سری از ما آدما چیه ک تا این حد محکومیم ب دررد
من ی خانم۳۲ساله هستم ک چند وقته بخاطر سختی های این زندگی تصمیم ب خودکشی گرفتم فقط از اینده پسر۶سالم میترسم ک بدون من چی میشه
اگه بخاطر پسرم نبود الان بجای تحمل این همه سختی خوب بود زیر ی خروار خاک خوابیده بودم
ولی خیلی خستم ازدنیا از ادماش از این همه بی عدالتی از حتی خود خدااااااا
خدایی ک هرچی صداش کردم نشنید
خدایی ک هرچی بیشتر سمتش رفتم بیشتر ازم دور شد
فقط ای کاش میشد از خدا پرسید چرا من .مکه ی آدم چقدر میتونه تحمل کنه ب خود خدا قسم دیگه کم آوردم دیگه نمیکشم چقدر بجنگم برا این زندگی و آخرش هیجی ب هیچی
شوهر بیکار بی فکر بدون پشتوانه معتاد مستاجر زندگی صفر صفر آخه مگه گناه من چیه
خدایا اصلا میبینی منوووو
ای کاش هیچ وقت چشمم دیگه فردا رو نمیدید ای کاش خدایی ک از این دنیا چیزی بهم نداد ای کاش ای کاش مرگ فقط مرگ بهم بده و تمام ای کاش
خدایااا خیییلییی خستم
کاش روزی برسه ک دیگه از این دنیا و ادماش راحت بشم ای کاشش
سلام منم مثل هم ی شمابه اخرش رسیدم به جایی که خداهم پشت گنگی ونامفهومی این روزام گم شده دیگه نه امیدی دارم نه انگیزه ای ونه حتی میتونم یه قدم کوچیک بردارم داغون داغونم اما اینوفراموش نکنیم خیلی ازماها اگه شرایط دیگری روداشتیم به خودکشی فکرنمیکردیم مثلا خودمن اگه شرایط همین سهراب داشتم الان یه ارامش نسبی داشتم ببین اقاسهراب نمیخوام قضاوتتون کنم اماتجربه های خودم میگم منم مثل شماهمیشه شاگردممتازبودم باوجودمشکلات خیلی زیادمثل فقرواعتیادخانواده وهزاردرددیگه تنهاامیدم این بودکه پزشک بشم امابی رحمانه نشد ومن کل زندگیم باختم پریروزتولد۳۲سالگیم بوداماالان که نگاه میکنم هیچی ندارم پشیمونم که حتی یه لیسانس ندارم همه ی دوستام همه ی اوناکه دورم بودن به چیزی که میخاستن رسیدن ولی من چی دارم یه روح بشدت اسیب دیده یه جسم داغون وسواس اجباری دارم که خودش به تنهایی صدنفروحریفه سندروم روده تحریک پذیرازبدترین نوعش دارم که وقتی دردم شروع میشه چندروزبه معنی واقعی تودنیا نیستم تویه روستازندگی میکنم به هیچی هم دسترسی ندارم دندونام خرابن پول ندارم درستشو ن کنم پدرم درکی ازوسواس نداره همش بهم سرکوفت میزنه اطرافیان احمقم مسخره میکنن تحقیرم میکنن فکرمیکنن ازوضعیتم راضیم نمیدونن روزی هزاربارمیشکنم نمیدونم مدرکتون چیه وهدفتون چیه امااین سالهاهرکسی باهرمدرکی بااین ازمونهای استخدامی راهش پیداکرده بیخیال الان که دارم مینویسم دوست دارم فریادبزنم زاربزنم خفه شدم
عزیزم میگی گناه من آخه چیه گناهت اینه که وجود گرانقدر خودت رو دست کم گرفتی منتظری . انتظار غیرت شوهرت رو داری انتظار معجزه داری. منتظر یک نیروی از غیر، امداد غیبی تا به فلاکتت پایان بده. معجزه خودت هستی از توانایی خودت استفاده کن برای گذر از فلاکت و رسیدن به عزت مگه خدای نکرده نابینا هستی، فلج هستی یا خدای نکرده بیماری داری که از خانه نمی توانی خارج شوی و کار کنی . تو که جوان هستی ، بخاطر خودت و فرزندت دست بر زنوانت بگذار وبا تمام توان ، برای امرار معاش خود و فرزندت کار کن. در بخش استخدام در دیوار خیلی کارهایی هست که با توجه به شرایطت می توانی انجام دهی. مثل مراقبت از سالمند ، یا پرستار بچه شدن ، دور شدن از آن خانه نکبت که شوهر بیکار و بیعارت آنجا را جهنم، و وارد شدن در یک خانواده مرفه برای بر طرف کردن نیازبه کمک آن ها و مشکل خودت .
من واقعا خیلی دلم میخواد بمیرم همیشه خونوادم به من میگن کاش بمیری زیر تریل بمونی راحت شیم این بیشتر خواهرم میگه و مامانم هم میگه میگن کاش تو شکم مادرت که کم مونده بود بمیری الان میمردی چرا نمیمیری قیافت فلان فلانه من فقط ۱۴ سالمه چرا اینطوی میگید اخه بیشتر وقتا کتک میخورم مامانم تصلا طرف منو نمیگره همش طرف خواهرمه
درکت میکنم واقعن خیلی دردناک است
تا جایی ک تونستم پیامارو خوندم. چیز دندون گیری نبود مثل این دنیا.. ۲ اسفند۱۴٠۳..
کسی ک اگه میخونه پیام منو یه فاتحه برام بفرسته
سلام زندیی؟
زنده ای الان؟
به جای خودکشی کردن کسانی که چوب لاچرختون کردن زورتون بهشون نرسیده مثل مدرسه دانشگاه و جامعه ایران که خیرخواهتون نبوده از بدبخت کردنتون لذت میبرده رو نفرین کنید دعا کنید خدا انتقامتون رو بگیره از کسانی که بهتون فخر فروشی کردن پز دادن منم منم کردن جایگاه تحصیلی و شغلیشون به رختون کشیدن …. دعا کنید خدا بزنه تو کمر اونایی که معنی نماز خواندنشونم نفهمیدن یک مشت دزد و بیشرفن یک مشت ادم های عوضی از خود راضی روده بوگندو هستند
دیگران شما رو آزار دادند چرا شما خودکشی کنید به خدا واگذار کنید درد بی درمون بهشون بده مثل سرطان مثل کرونا مثل هزارتا کوفت و درد دیگه. سگ های بی شرفی که نفس کشیدن رو به مردم این مملکت تنگ کردن بمیرن ایشالاه …… امین
سلام 👋 به همگی. بچه ها خیلی نا امیدم دلشکسته و تنها و بشدت افسرده هیچ دلیلی برا ادامه زندگی ندارم تلاشمو کردم ولی خدا ظالمتر و همینطور بنده هاش. تصمیم قطعی دارم سالگرد اون اتفاق شوم که برسه خودکشی کنم دیگه بریدم شاید وقتی مردم این حصار دیگه نباشه خیلی حرفا دارم بزنم ولی هیچکس نخواست بشنوه……
گله دارم
اومدم بنویسم ولی بعضی نوشته ها اشکمو در اورد
کاش یه قرص و دوایی برا ترس بود
رنج میکشم
از سختی هایی که بعد سالها شدت گرفت
از تجربه هایی بیش از تحملم
از یه سنی تصمیم گرفتم هیچکاری نکنم
تا کسی اذیتم نکنه
نمی تونم قوی شم
هنوز به خودم نیومدم
دوس ندارم هیچ کاری انجام بدم
نه از خونه بیرون برم
نه هیچ چیز دیگه
سکون
سکوت
من قربانی شدم
تلاش کردم شرایطم عوض شه
بدتر شد
میترسم از آدم ها
عدالت کلمه ای که هیچوقت محقق نشد
با اینهمه تحمل آسیب چطور میتونم انتظارات اطرافیانمو براورده کنم
همه ازم نا امیدن
خیلی وقته که دیگه انگار هیچ فردایی نیست
میلی به انجام هیچ کاری ندارم
از این وضعیت و ناتوانی عذاب میکشم
با وجود حل نشدن مشکلات
هنوزم دست و پا میزنم
هر بار بیشتر اذیت میشم
من همه چیمو از دست دادم 😭
هیچی نیست که بخاطرش زندگی کنم
مدت زیادی شکنجه روحی روانی شدم
ولی انتقام نگرفتم
بعد از مرگ حسابم با همشون صاف میشه
خداروشکر روانی نشدم
من تلاش میکنم از این خماری در بیام
نمی خوام بی رحم بشم
فقط .. تو دنیایی که هر مرحلش تجربه جدید منتظرته باید از همه فیلترا رد بشی
از این نشخوار فکری عذاب میکشم
تا حالا که خوب خودمو کنترل کردم
ولی یه روز تاوان میدن نه ؟
خیلی سختمه خیلی ـــ
خستم گاهی اوقات نه میشه موند
نه میشه رفت نه میشه مرد
نه میشه زندگی کرد ولی میخوام بگم
کم آوردم ـــ
ولی اون لحظه ای که دلت برای خودت میسوزه ــــ بدترین و غم انگیز ترین حس دنیاست😔
راحت ترین راه قطعی خودکشی
سهراب خودتو زنده نگه دار من 31سالمه 2سال زندان هم بودم انفرادی هم بودم به هر جور شده خودتو زنده نگه دار
صبر کن
بهم اعتماد کن صبر کن فقط و فقط خودتو زنده نگه دار حتی شده با کوچکترین سرگرمی فیلمی چیزی هر چی فقط زنده بمون
ما که 31سال عمرمون تلف شده هیچی هم نداریم
بقیشم روش خودتو بزن به بیخیالی
زنده بمون فقط 🙂
سلام 👋 به همگی. یه چیزی بغض شده تو گلوم نمیتونستم نگم. خدایی اگه یه سلبریتی خواننده و ژن برتر طوریش بشه همه جوره حمایت میشه حتی …اما آدمای بیکس و تنهای جامعه آدمایی که قربانی هستن هیچ حمایتی نمیشن نه روحی نه …باور کنید خودم پارسال برا دندون عقلم ۳۰ تا دندونپزشک تماس گرفتم حتی حضوری رفتم که یا قسطی جراحی کنن یا با هزینه کمتر هیچکس قبول نکرد آخرش یه درمانگاه دولتی رفتم با بدترین شرایط بهداشتی و با دادن هزینه جراحی کردم و باور کنید پدرم رو در آورد کلی عذاب کشیدم و….میخوام بگم اینجا برای هیچکس انسانیت ارزش نداره برا پول کار میکنن برا شهرت و یا بعضا ریا میکنن خدایی این انصاف نیست شماها کاری کردید که من و امثال من ناامید میشن و تصمیم به خودکشی میگیرن.
سالهاست فکرشو میکنم اما همش نگران پسرم هستم که بعد از من چه بلایی سرش میاد شاید ترسو هستم اما میدونم یه روزی جراتش میاد شاید تا اون موقع پسر عزیزتر از جونمم بزرگتر شد و دیگه به من نیاز نداشت
کسی اینجا هست باهم صحبت کنیم حالم خیلی بده
سلام درسا . میتونم باهات حرف بزنم باهم دردودل کنیم تو کجا میتونم بهت پیام بدم؟
سلام درسا الان اوکی ای؟
سلام 👋 به همگی. من دیگه به انتهای خط رسیدم هر بار هر روز خودمو دلداری میدم میگم شاید امروز همون روزی باشه که بخندم ولی هر روز اشک میریزم. بدتر از همه اینه که کسی حرفاتو حاضر نیست بشنوه هیچکس به من که خودم قربانی شدم حق نمیده به من میگن تو کوتاهی کردی تو مقصری و... خدایا ازت متنفرم که به دنیام آوردی خیلی حرف دارم ولی دیگه میریزم تو دلم تا لحظه مرگم…دخترا و پسرای عزیز خام نشید لطفا زندگی کردن و تشکیل خانواده سخت ترین کار دنیاس مسئولیت داره همینطوری بچه به دنیا نیارید و بعد رها کنید خواهش میکنم به بچه ها ظلم نکنید همونطور که خانواده من کردن…دیگه نمیتونم ادامه بدم همین چند روز پیش خود کشی ناموفق داشتم ولی اینبار جدی تر بهش فکر میکنم دیگه نمیخوام زنده بمونم دیگه خستم و تنها بهتر نباشم توی این دنیا. برا شما و بقیه آرزوی شادی دارم امیدوارم همتون به آرامش برسید و سلامت باشید. خدا نفسام رو داد خودم میگیرم. بدرود
از کجاش شروع کنم؟
از چیش بگم خوبه ؟
از اینکه هر روز خدا ساعت چهار چهل صبح بیدار میشم کار کنم دوزدی نکنم پول حروم نخورم . نون حروم نیارم سر سفره و تا دوازده یا یکو نیم شب کار کنم واسه پول حلال !!
از کارم بگم ؟ از کاری که بخاطر تعصیل که فقط تا ابتدایی داشتم کیه که کار بده ؟؟
از ظرف شستن بگیر تا تمیز کردن خونه مردم فقط مونده گداییو هرزه گی که خدا نصیب هیشکی نکنه شاید باورتون نشه ولی گایی وقتا لباسای بابامو میپوشم میرم مسافرکشی که اونم امروز انگار یکی بیشتر از من به پولش نیاز داشت کلا پونصدتا داشتم اونم با چاقو ازم گرفتن خدا میدونه با چه زحمتی تونستم این پولو جور کنم که اونم قسمت من نبود نمیتونم از خدا گله کنم برعکس میگم خدایا راضیم به رضایت
بابام بخاطر سخته ای که کرده بود از نکاه فلج شد دوتا خواهر کوچیکتر از خودم دارم شاید واسه اوناست که هنوز دارم توی این جامعه کثیف نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم . اینارو واسه دلسوزی یا چیزی
دیگه ای ننوشتم . نوشتم تا یه کمم که شده خودمو سبک کنم که این سایت رو آورد شاید اگه خانوادم نبود خیلی وقت پیش خودمو میکشتم اگه باورتون بشه الان با نوشتن اینا هم دارم گریه میکنم بغضم قورت میدم
درسته این دنیا جای خوبی نیست هیچ وقتم نبود ولی قبل رفتن یه لحظه فقط یک لحظه به پشت سرت نگاه کن شاید هنوزم یکی باشه که واست اشک بریزه اگه نگاه کردی کسی نبود بعد برو …. چون من اینجا خیلیا رو دیدم که بعد از نوشتن شاید آخرین حرفاشون به زندگیشون پایان دادن و من نمیخوام نفر دوم من یا تو باشیم با آرزوی موفقیت برای همه شما ❤
سلام من هم قصد خودکشی دارم چند مرتبه تمام مراحل کار رو چک کردم میخوام …متاسفانه در این دنیا همه چیز رنگ دروغ و فریب رو میده…از یه چیزی خیلی ناراحتم من در طول این ۴۴سالی که زندگی کردم همیشه به همه کمک کردم چه مالی چه معنوی ولی الان خودم چند سالی هست دچار مشکل شدم و کسانی این مشکل رو برام درست کردن و زندگی منو به حاشیه بردن که هیچ وقت انتظارش رو نداشتم…بله من از زمانی که ازدواج کردم نابود شدم…دلم برای پسر ۱۲ساله ام میسوزه …اگر پسرم نبود شاید دو سال پیش کار رو تموم میکردم…سرتون رو درد نمیارم امیدوارم هیچ کسی هیچ وقت ارامش خودش رو تو خودکشی نبینه….
۴۳ سالمه از بچگی کار کردم تا الانو ازدواج هم کردم همسرم آدم خوبیه ولی خانواده اش اذیتم می کنن نمیخوام با همسرم دعوا کنم لطفا راهی که برگشت نباشه و سریع خودکشی بفرمایید
سلام. دنبال روش خودکشی میگردید من همه جورشو بلدم چند بارم انجام دادم اصلا پشیمون نیستم از زنده بودن پشیمونم از اینکه نذاشتن بمیرم و به آرامش برسم. میدونید هیچ خدایی هیچ رئیس و وزیر و وکیلی هیچ آدمی کلا تو فکر آدمایی مث ما نیست ما تو دنیا تنهاییم بخصوص بیماران اعصاب و روان که مشکلات جسمی هم دامن گیرشون میشه و از قضا بيکار هم هستن و به هر دری میزنن هیچکس صداشون نمیشنوه و اونایی هم که باید بشنون نمیخوان بشنون. تمام مدارک تحصیلیم سوزوندم تمام فاکتورای اعصاب و روان و بیمه و کوفت و زهرمار رو سوزوندم حتی خاطراتمو امشبم نفس خودمو میگیرم دیگه خسته شدم. راه برا مردن زیاد ولی بعضیاش بشدت درد داره بعضیاش وقتی نذارن بمیری عذاب داره ولی من چند تاشو با هم انجام میدم تا دیگه زنده نمونم.
چرا داستان تعریف میکنی ۱ روش ساده و بی درد واس خودکشی میخواستیم هر سایتیو باز میکنیم بدتر جنگ اعصاب راه بیندازید الکی سایت نزنید . روش بی درد و ارومشو بگید
سلام. اگه میخوای حرف بزنی بگو من خواننده خوبیم و البته شنونده همینجا بگو هر وقت بتونم چک میکنم و میخونم. اما جواب یکی از آزمایشام ناجور بود منتظر بقیشم دعا کنید به جراحی نکشه. به خدا خستم و کلی حرف که نمیشه بگم
کامنتی که گذاشتی رو خوندم تک به تک کلماتی که نوشتی یه مهنای خواستی توش هست با هر کلمش اشک ریختم راست میگی ادما نیاز دارن به حرف زدن اما جایی که من هستم حتی مادرمم حاضر نیست باهام حرف بزنه بخدا منم آدمم تا یه جایی میکشم زندگی سخته ولی سخت ترینش اونجاست که با خنده بغضت رو قورت دادی تا بقیه حال خرابت رو ندونن
کاش میتونستم با هات حرف بزنم
سلام به همگی. چرا میگید خودکشی نکنم؟تو میفهمی تحقیر یعنی چی؟من الان نسبتا سالمم ولی راه میرم اما چون وابسته به دیگران طعم تلخ تحقیر رو هزار بار چشیدم دیگه بس نمیخوام استقلال بدنم رو از دست بدن برا همین اگه کار به جراحی بکشه قطعا خودمو میکشم. خواهشا نگید درکت میکنم مثل حرفایی که خیلیا کلیشه ای میزنن هیچکس عمق دردایی که یه عمر کشیدم رو درک نمیکنه کسی که پناهت باشه مونست بشه همدمت بشه واقعا نیس همه یه جورایی دنبال گرفتن ماهی خودشون از آب هستن منم خیلی حرفا دارم که بزنم ولی میدونم هیچ گوشی محض رضای خدا نمیشنوه. خیییییییلی خسته و ناامیدم دیگه از قورت دادن خشم و نفرت خسته شدم. خدایا بسه دیگه.
سلام به همه شمایی که دارید میخونید
کامنتا خیلی دردناکن. قلب دردناکم بیشتر درد کشید از چندین بار خوندن این کامنتا
از نوجوان ۱۰ ساله اینجا هست تا ۴۰ و ۴۵ ساله
دنیا خیلی کوچیکه ولی غماش تا دلت بخواد…
وقتی فکر میکنی که چندین نفر تاحالا بعد گذاشتن این کامنتا به زندگیشون پایان دادن قلبت درد میگیره
همیشه حالم بد میشد از دیدن اخبار خودکشی، از دیدن اینکه ببینم اینهمه آدم تو جهان هستن که انقدر زیاد تمایل دارن به پایان دادن به زندگیشون
با اینکه خودم تو وضع خیلی بدیم… من بشدت آدم احساسی و زودرنجی هستم
از کوچکترین حرف یک آدم، تا روزها و ماه ها و سال ها قابلیت اینو دارم اورثینک کنم بدنم تا مرز انفجار داغ شه و عرق عین آبشار از بدنم چکه کنه/یخ بزنه و دست و پام بنفش شه
عین ساعت اول اشک بریزم و حتی بیشتر…
حس میکنم هیچکس لایق خودکشی نیست
ولی من هستم. فکر میکنم آدمای زیادی همچنین حسیو داشته باشن
آدما نیاز به حرف زدن دارن هرچند خالی نشن که نمیشن!
وقتی دردت انقدر زیاده که پری از همه چیز فقط میخوای تموم شه نبینی زجر کشیدنتو نبینی زجر دادن آدمای دیگرو با وجودت، خالی شدن کجا بود؟
ولی در هر صورت حرف زدن با یه آدم درست حسابی عین مرهمه عین آرام بخش
خوبت نمیکنه، ولی آرومت میکنه
انگار اینهمه وقت بغضایی که بزور قورت دادی و معده درد شدنو بالا بیاری!
انگار کلمات تلخو از دهنت عین لجن خالی کنی!..
ولی آدمه باید باشه. اون آدمه که فقط گریه کنی تو بغلش خفه شه هیچی نگه
بگه میفهممت، حتی به دروغ
حتی! ولی از دردات که بهش گفتی پیش دیگران خفه شه انگار هیچوقت چیزی ازت ندونسته و نمیدونه
آدم نیاز داره بدونه یه انسان جلوشه. یه انسان که حتی قرار نیست راهنماییش کنه یا راهکاری بده. فقط گوش بده فقط قلب داشته باشه دل سنگ نباشه مثل باقی آدمای زندگیش… کسایی که احساساتی بدنیا اومدن بی شک میدونن تعداد این آدما تو جهان کم باشه، صفر نیست! آدمایی که قلبا میفهمنت و چیزایی که بهشون گفتی رو عین پتک تو سرت نمیترکونن
پیدا نمیشه میدونم. نگردین.
ولی همیشه آرزوم بود حرفای این آدمارو بشنوم. بشنوم قبل اینکه برن! قبلش لااقل توسط یکی شنیده شده باشن. تا لحظه آخر تو دلشون حسرت نمونه
چون که خودم به معنای واقعی کلمه کسیو ندارم میفهمم
اگر کسیو میخواید باهاش حرف بزنید من هستم
هرچند خودمم پرم ولی اگه خواستید باهم حرف میزنیم
آیدی یا شماره اینجا نمیدم اگر بودید، من این سایتو مداوم چک میکنم ببینم کامنتتونو…
همه تو زندگیمون زخم خوردیم سختی کشیدیم ولی همیشه یادتون باشه همچیو به اون بالایی بسپارین تنها بدیی که ما تیر ماهی ها داریم اینکه خیلی احساسی هستیم و با احساسات تصمیم میگیریم
من میگم شما گوش بدین به حرفام
چیزی عایق نمیشه حواست به خودت باشه امروز من فردای تو زندگی میگذره اما چجوری بگذره مهمه فقط از یه چیز دوری کنید اونم دود سگم سیاه سفید سبز نداره الان بیست سالمه ولی هشتاد سال تجربه دارم لالایی بلدم ولی خودم خوابم نمیبره من گوش ندادم تو بسپار شاید یچیز عایقت شد به امید این که همه جوان های دنیا نه تنها کشورم به خوشی و آرامش برسن پایدار و سرفراز باشین هم دردتون
منم امشب تنها دلخوشی زندگیم رو برای همیشه از دست دادم.. از زجر کشیدن خسته شدم.. دیگه طاقت ادامه دادن این زندگی لعنتی رو ندارم..
سلام خود کشی نکنید خوب نیست ادامه دهید
سلام بچه ها. دلم خییییییلی از خدا گرفته. آخه مگه من چند سالم هست که باید این همه نا امید باشم.اون از بلایی که در نوجوانی سرم آوردی اینم از این دردایی ک باید بکشم. دکترا خیلی راحت شعار میدن میگن نترس نگران نباش عمل میکنی خوب میشی این وسط حالا فلج بشی و تا آخر عمرت نتونی راه بری مهم نیست اونم برا من بدبخت که خدا دوستش نداره و مادرزادی بدشانس. به خودم قول دادم اگه کارم به عمل بکشه خودکشی کنم نمیخوام وبال گردن کسی بشم و یه عمر حسرت به دلم بمونه مثل حسرت آرزوهای بیگناهم که بخاطر خانوادم دفن شدن. خدایا دلم رو هزار بار شکستی هم خودت هم بنده هات برای یه پزشک متخصص شدن تلاش کردم از خواب و خوراک و استراحت گذشتم ولی الان فقط یه متخصص در رشته دیگه ای هستم که ۴ سال بيکار خدایا یبار هم که شده بذار به آرزوهام برسم چرا من نباید به آرزوم میرسیدم ازت متنفرم
سلام حالتون خوبه ؟
اگر مایل باشین میتونم باهاتون صحبت کنم منم توی سن نوجوونیم درگیر یه بیماری نادر بودم که بجز جراحی راهی نداشتم اما الان حداقل از نظر جسمی واقعا حالم خوبه . خدا مشکل روحی نصیب کسی نکنه
سلام بچه ها یه سوال دارم.
کسی راهی برای خودکشی بلده که حادثه جلوه کنه؟ یه چیز طبیعی مثل مسمومیت یا یه همچین چیزی که باعث مرگ بشه. ترجیحا دردناک نباشه.
سلام بچه ها سهرابم. دلم خییییییلی گرفته از همه متنفرم من دکتراي تخصصی دارم حاضرم مدرکم و چند تومن پولی هم که دارم بدم ولی یه راه برا خودکشی موفق و بدون بازگشت به این دنیای زشت و پلید بهم داده بشه ترجیحا تا همین امشب بهم بگید خیلی حرف داشتم که بزنم ولی فایده نداره هیچکس نمیخواد بشنوه
اینهمه همتون حرف زدید
آخرشم راه بدون درد از حرفاتون یاد نگرفتم
اگر بلدید بهم بگید. حوصله درد و فلج شدنو. ندارم
نه داداش نگفتن. سرکااری بود
دورود و خسته نباشین به عزیزانی که واقعن میخان خودشی کنن دوستان که دارن این نگا میکنن قرار فردا تو اخبار خبر خودکشیم رو بشنون میخام اخرین کلمات تو قلبمو بگم فقط یک کلمه . زندگی زیباست تا وقتی که پول باشه.
داداشی / آبجی امیدوارم زنده باشی هنوز 💔
سلام من اقدام به خودکشی نکردم ولی مطمئن هستم اگر نباشم نهایتاً چند روزی اطرافیانم ناراحت هستند ولی بعداً حداقل میتونن یه زندگی آرام و یکنواختی رو به دور از بودن کنار یه فرد دل مرده و منزوی تجربه کنند و تنها نگرانیم اینکه بعد خودکشی علت کارم رو درک نکنند
سلام عزیزان زندگی ارزشش از همه چی بیشتره !با تمام مشکلات !حتی میتونی خودخواه باشی همه چی را رها کنی بهتر از خودکشی هست !برای خودت هم وقت بگذاری بهتره !
معتادانی که بعد مصرف دوباره احساس گناه میکنند دوباره میتونی گلم ترک کنی !
برای دوستانی که اطرافتون افراد نامید هست حتما به دکتر خوب روانپزشک مراجعه کنید بهم بها بدهید !
اما بهترین راه حل همان عبارت تقریبا آخر هست که به خود یا طرف که قصد خودکشی دارد بگویید ممکنه وضعیتت بدتر بشه با خودکشی ناموفق !فلج بشی یا کج و کوله یا کما و…اون موقع بهتره یا الانت !
نوشته مطمئن باش کسانی هستند که به تو اهمیت میدن و دوست دارن 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
😆😆😆😆😆😆
وسیله آسیب زننده من مادر و پدرم هستن
نمیخوام تو این خانواده باشم
خستم راه فرار پیدا نمیکنم
کمکم کنید
سلام
من 31ساله دارم تحملشون میکنم مذهبی هستن نابودم کردن … چی میگی ولی اگه نون و آبتو میدن تو این شرایط مجبوری تحمل کنی حتی اگه بدترین فکرا به سرت بزنه که میزنه حتی اگه هر روز حس خودکشی تو این اوضاعه اقتصادی که هیچ جای دنیا وجود نداره و مردمی که به هیچکس اهمیت نمیدن یک مشت زامبی.
سلام بچه ها. به خودم گفته بودم دیگه با هیچکس درد دل نکنم ولی نمیشه دارم میترسم. هیچکس نیست حرفامو بشنوه هیچکس نیست بدون قضاوت بهم گوش بده حرفم بزنم میگن داری بد میگی. انگار خودشون خوشگویی میکنن یا اگه همش همه چیو تایید کنیم کار درستی کردیم. بگذریم از زندگی سیرم میخوام روحم آزاد بشه آرزوی مرگمو دارم دارم سعی میکنم جلو خودمو بگیرم ولی شاید خودم نفسمون بگیرم. چون واقعا خستم.
سلام من یه پسر ۱۴ ساله هستم . که چند مدت ای هست تو فکر خودکشی هستم بخاطر اینکه نه پدرم به هم توجه میکنه نه مادرم .روزو شب هی بهم گیر میدن اذیتم میکنن اعصابمو خورد میکنن . از این کاراشون افسوردگی گرفتم .حتی یه بار یه خودکشی کردم که نصفه موند نه میتونستم راه برم نه میتونستم خوب حرف بزنم و قدرت تکلم نداشتم نه میتونستم با دستم چیزی رو بگیرم عینه یه پارچه متحرک . بعد بابام بخاطر این قضیه منو بیمارستان خصوصی برد ۱۰ میلیون داد که بعد ۱ ماه بستری شدن خوب شدم.اولش فکر میکردم دلشون برام سوخته که اینکارو کردن اما از اون موقع به بعد بیشتر منو حرص میدن . و حتی اگه شماهم بیاین نگاهم کنین میبینین یه چهره شکسته حداقل ۵۰ درصد موهام سفید شده هستم.یه راهی برای خودکشی بگین که ادمو راحت کنه اونم خودکشی بدون درد .از شما خواهش دارم کمکم کنید با اینکه سنم کمه درست ولی دیگه تحمل دنیا رو ندارم.
لعنت به روزی که خدا انسان رو آفرید لعنت به نفرین خلقت/ نیستی آرزوی هر هستی
من دلیلم هیچ کدوم اینا نیست صرفا معتقدم که الان خوابم و فقط وقتی بمیرم بیدار میشم
نیست نیست
از تنهایی گریزان بودم شد نصیبم و الان بشدت تنهام
لعنت بهت دنیا…
مردم از این دنیا ناااااامرد
مردم از تنهایی
خوشبحال کسی که زود مرد
راهشو پیدا کردم خواب تو خواب
خوشبحال هرکسی که زود رفت
و من بشخصه بجایی رسیدم که راهی جز رفتن برام نمونده، از تنهایی گریزان بودم و متاسفانه تنهایی نصیبم شد
هیشکی نمیفهمه تو من چی میگذره
کسی هست راه آسون رفتن و خلاص شدن معرفی کنه؟
خواهشا🙏
خیلی وقته زندگیمو دوس ندارم
سختمه
حرف زدن راجبش فایده نداره
هر روز با خدا حرف میزنم
خیلی در حقم ظلم شد . زندگیم نابود شد
اما هر روز دعا میکنم خدا کمکم کنه ببخشمشون
خیلی گریه کردم و بی طاقت شدم اما آتیش انتقاممو آروم میکنم
باید اونطور که حقشونه دادگاه عدل الهی براشون اجرا بشه
من نمی تونم حلالشون کنم
قلبم سنگینه
اون صفا و صمیمیت و حال خوب عبادتو ازم گرفته
نمی تونم براشون دعای سلامتی کنم
اونطور که پیامبرا دشمناشونو دشمن حساب نمیکردن
روحم ضعیف شده
البته خیلی درس ها گرفتم
نمی دونم تو زندگی قبلیم کی بودم و چیکار کردم چون تو این زندگیم همش فریب و دغلبازی دیدم. حتی اینجا هم کسی بهم اهمیت نداد که پستمو تایید کنه، احمقانه س نه؟ ازآنچه بر سرم رفته نمیخوام حرف بزنم. فقط می خوام نباشم. که اونم نذاشتن نذاشتن، دویدم و دورتر شدم. من یه احمقم.
تو بنطرم خیلی جوانی خانوم هستی بنظرم گذشت زمان حالت بهتر میکنه
من دو بار خودمو کشتم… من از این دنیا متنفرم از همه آدمایی که کمکشون دادمو با وقاحت تمام منو دور انداختن به هیجامم نیست که برم قعر جهنم اول یقه خود خدارو میگیرم امشب دومین خود کشیه ناموفق من بود یه طنابو محکم دور گردنم بستم تا شریان خون بند بیاد و تا صبح همه چی تموم شده باشه ولی به یه جایی که میرسه ناخداگاه بدنم و مغزم شروع به مبارزه میکنه واقعا خستم دوست دارم امشب تمومش کنم نمیدونم چرا دارم اینارو مینویسم شاید تجربه من برای خیلی ها کلید زندگی دوباره باشه چه اینور چه اونور واقعا سردرگمم کمک و همدردی نمخوام اصلا نمیدونم چند نفر بعد از پیام خودشونو خلاص کردن ولی امید دارم حتی اگه دنیای دیگه ای هم نباشه با آغوش باز خواب ابدی رو به آغوش میکشم.
این منه من در من استو من نمی داند زمن
من چه میخواهد زمن
من چه میداند ز من
منم خسته شدم ولی جرات خودکشی ندارم باز تو تلاشت رو کردی. البته من اینقدر مشکل ندارم زندگیم هم نسبت به بقیه بهتره البته فکر کنم. دلم نمی خواد الکی امید بدم فقط یه سوال دارم.
راهی هست که بدون درد خودکشی کنی و یه حادثه جلوه بدی؟
فقط لطفاً یه چیزی رو بدونید نمیدونم اجازه دارم برای بیانش یا نه.. ولی به نظرم حق همه ست که بدونن.. بعد از مردن فیزیکی با یه حقیقت فوقالعاده وحشتناک روبرو میشید اونقدر که حتی درکش هم امکان پذیر نیست.. واقعا حقیقت دنیا چرا باید اینقدر وحشتناک باشه.. یعنی خودکشی هم هیچ چیزی رو حل نمیکنه متاسفانه 😭
درود بر همگی.
من هم دو سه روز پیش اینجا بودم و تموم صحبتهای شما رو خوندم.
۳۶سالمه و مجرد
ناراحت شدم،گریه کردم،از زندگی بیشتر از همیشه خسته شدم.
منم مثل شما بدلایلی از همه چی خسته شدم و قصد تموم کردن این زندگی رو داشتم،.
اما آخرین لحظه ها میدونی چی بهم یادآوری شد.اینکه هر چند زندگی رو درست کردم درست شد اتفاقها پشت سر هم،اما تحمل میکنم دوباره و دوباره نمیدونم ولی چندمین باره با خاک زمین یکی شدم،ولی به خودم گفتم مبارزه میکنم تا وقتی این جسم خودش تعطیل کنه،یا این دنیا درست میشه ی اون دنیا.در هر صورت یجایی درست میشه و تموم میشه.
😭😭😭😭حالم خیلی بده توروخدا یه پلیسی یا کسیکه از قانون سردرمیاره کمکم کنه وگرنه هیچ راهی جز خودکشی نمیبینم😭😭😭😭این چند شب فقط صبرمیکنم
چی شده
همه یه روزی میمیرن
چه خوبه خودت زمان و نوعشو انتخاب کنی؟؟؟؟؟
ولی ای کاش زود تر همه چی تموم میشد😮💨
کاش اسرائیل بمب میزد تو ایران و منم میکشت
کاش یکی منو میکشت
کاش خدا راحت کرده بود مرگ رو برای آدما
کاش اجازه به دنیا اومدن آدما دست خودشون بود ، کاش اجازه خود کشی دست خودمون بود
کاش بلد بودم چطوری خودمو بکشم
هر چی دنبال یک راه حل واقعی هستم برای رهایی از زندگی ، هیچ کسی بهم کمک نمیکنه ، البته من که تا حالا به کسی نگفتم ولی الان که دیدم همه با هم همدردیم خواستم بگم آرزو کنید من تا یک هفته دیگه هم زنده نباشم .
خواهش میکنم خواهش میکنم لیست کنید تمام راه های با درد و بی درد خود کشی رو چون دیگه تحمل برام نمونده .
من یه دخترم ، ۱۴ سالمه و دیگه خستم از دنیا ، از آدما ، از شرایطم ، از موقعیتم ، از کشورم و…
همه راه هارو رفتم ، پیش مشاور رفتم ، با مامانم صحبت کردم و تازه یکبار از بس اعصابم خورد شده بود از دهنم در رفت بهش گفتم میخوام خودکشی کنم از دستتون و از اون روز خیلی خیلی روم حساس شده و خیلی خیلی بهم سخت میگیره ، تازه خیلی وقتا که عصبانی میشه از دستم ، یه جوری باهام حرف نمیزنه و یه رفتارهایی میکنه که روانی شم و عمدا منو تشویق میکنه به خود کشی .
من حتی خیلی از خدا خواستم ولی خدا هم نشنید حرف منو ، آخه من از ۷ ، ۸ سالگی دنبال این بودم که بمیرم ولی نمیتونستم و یا میترسیدم و تا الان که ۱۴ سالمه باز هم همون احساسات رو دارم .
فقط کاش میدونستم که پایان این زندگی کِی هست و کی خلاص میشم و اگه قرار نیست بدونم فقط دلم میخواد یک نفر منو راهنماییم کنه تا زود تر خودمو به تنها و بزرگترین آرزوی زندگیم برسونم :(مرگ):
من 27 سالمه توی یه حادثه آتش سوزی خودخواسته توی 22 سالگی اقدام کردم به یه خودکشی 2 نفره قشنگ اما نمردیم که هیچ بعد از تحمل 7ماه تو بیمارستان سوانح سوختگی با درد زجر های بدتر از مردن هزاران بار در کشیدم
صورتم سالم موند ولی دستمو پیوند زدم
از اون روز تا به الان دارم تاوانش میدم علاوه بر این که هیچکس نفهمید یه خودسوزی خودخواسته بوده اما حرفا نگاها سوالا همیشه منو به یه قسمت تاریک از زندگیم برد میدونی سخت ترین مشکلات و بد ترین بی عدالتی ها وقتی اتفاق میوفته که طرف مقابلت عادل به نظر میرسه در حالی که هیچ عدالتی نداره ن به عنوان کسی که تجربه ی ناموفقی داشته تو خودکشی و بعد از اون هزاران بار مرده بهتون میگم که راه حل مشکل این نیست حتی وقتی سر نخواستن شما دعواست حتی وقتی انواع بی انصافی ها و رفتارای ظالمانه حتی بیمهری از طرف عزیزانمون چ خانواده چ عشق و چ فرزند یا هر چیز دیگه روبه رو میشیم به جای ریشه یابی وحل مسئله نباید با خودکشی فقط صورت سوالو پاک کرد باید حقتو اثبات کنی اگه نتونستی باهاش کنار بیای و درست ترینش اینه که تغیرش بدی حتی اگه مشکلات از توان شما خارجه به جای جا زدن باید توآناییی و صبرتون بیشتر کنید باید تا وقتی نفس میکشید بجنگید بزارید کشته بشید تا خودتون دست به حذف خودتون بزنید بزار حداقل وجدان اطرافیانت نو تکون بدید باور کنید کسی که شما رو به مشکلات انداخته اینقد براش بی اهمیت بودید که مرگتون شاید غمگینشون کنه اماتجربه نشوند میده حتی وقتی عزیزی رو از دست میدیم با داد و گریه خطاب به اون مرده میگیم تو چقد نامزد بودی که تنهامون گذاشتی پس باز هم داریم طرف رو برای مرگش مقصر میکنیم سپ با مردن شما نه تنها کاری نکردید بلکه عزت نفس خودتو به خاک سپردید به نظرم بجنگید و حتی کشته بشید تو این راه بهتره تا دست به همچین عمل وحشتناکی بزنید
حالم خعلی بده دنیا خیلی عجیبه خودکشی بهشته
باو این همه نظراتو ول کنین من تو فکر اینم که بعد خودکشی پولی ندارم که خرج جنازم کنن چون سرمایمو از دست دادم ولی مطمئن هستم 90 درصد کسایی که اینجا کامنت گذاشتنو احتمالا اون دنیا اگه وجود داشته باشه میبینم به همتونم
خیلی وضع خرابه
دنیا عجیبه
عجیب🥲
سلام بر همه
اگر روشی که به دنبالش تا اینجا اومدی را میخواهی بدونی از من بپرس!!!
خودم دوبار امتحان کردم….
ولی اولین بار جهنم راهم ندادند و دومین بار یک نفر که حواهسش به کل جلسه بود نذاشت برم.
چطور رفتی چکار کردی ؟ روش تو بگو
جهنم چرا رات ندادن ؟ کدوم جلسه ؟ کی حواسش بهت بود؟
در ادامه نوشته قبلی این متن رو با صدای خف بخونید کاشکی یه نفر همیشه دلسوزمون بود همیشه میومد پیشمون میگفت اشکال نداره میگذره کاشکی یه نفر بود همیشه اگه شکست میخوردم اشتباهاتمو میگفت بهم انگیزه میداد و میگفت دوباره بلند شو اما کسی نیست یعنی هیچکس نیست چند روزه دیگه هم باید برم سربازی شاید با خودتون بگید بمن چه ولی این یعنی مردن دیگه تموم شد همچی تموم شد .
من این حرفو قبول ندارم “اگر کسی واقعا از همچی خسته باشه بی درد با درد براش مهم نیست فقط میخواد خودشو بکشه راحت شه…”
در شرایطی بله ولی هزاران بُعد وجود داره
برای مثال افرادی هستن خستن به معنای واقعی کلمه، راحت بگم وجدانشون اجازه نمیده پس از اینهمه درد و رنجی که جسمی روحی عاطفی اجتماعی و و… کشیدن جون خودشونم با دستای خودشون با درد بگیرن
خیلیا هستن بهشون بگی پس جرئت نداری ضعیفی حتی بهشون چندان برنمیخوره
یه سری ها قبول کردن آره من کافرم، بی مسئولیتم، نادونم، سربارم هرچی خدا و شما میگید هستم بخدا قبول دارم!!!.. فقط حالا میخوام برم تموم شه؛ هم خودم راحت شم هم همه
رفیق، اگر اینو میخونی بدون شاید من نشناسمت . که تو اصلا کی هستی چند سالته کجا بدنیا اومدی و کجا زندگی میکنی (که نه، فقط زنده ای) که دردت چیه الهی دور چشمای گریونت بگردم . . .
ولی من نیرویی میگیرم ازت وقتی اینو میخونی من انرژیتو میگیرم ، من متوجهم …
نمیدونم خانوم شیما کاتوزیان رو میشناسید یا نه
ولی اگر یوتیوب دارید حتما برید توی کانال شیما اون ویدیوی با عنوان: خودکشی رو ببینید
فکر نکنید ازون تکراریاست یا اصلا در کل طول ویدیو حرفی از پشیمون کردن یا انتقاد ازین کار میزنه. فقط ببینش
من یه قسمت مهمی از اواسط ویدیوش یادمه که اسپویل نمیکنم
میخوام خودتون همه جاشو ببینید [اون قسمت که درباره خانومی تو بیمارستان لقمان میگه]
من خودم مامانم توی قسمت پذیرش بیمارستان کار میکنه هرروز هرروز صدها، هزاران پرونده مریضی و فوت میاد زیر دستشو رد میکنه و… داستان خودشو داره
همینقدر آسون هستید
با خودت فکر میکنی جونت بی ارزشه میخوای بگیریش، یا بعد رفتن تاثیری روی رفتار اطرافیان خواهی گذاشت؟! اطرافیانی که من دیدم یسریاتون از بیانتون، وحشی بودن و اصلا مهم نبود که چه لجنی دربارتون از دهن بیرون میریزن…
فکر کردی بعد رفتن قراره عذاب وجدان بگیرن؟ اگر اینطور بود همون لحظه که دربارش صحبت کردی باهات عین ببخشینا سگ رفتار نمیکردن
خودشون نمیگفتن خودتو بکش راحتمون کن یا با رفتار عملاً نشون نمیدادن
میدونم برات قبولش سخته! ولی اگر بری عزیزم توهم یه اسم فوتی هستی به علت: خودکشی در پروندهت. بین اونهمه ده ها هزار پرونده دیگه. یه جسم بی جون
که تو یه ثانیه پروندت رد میشه و بوم! و حتی پرستاری با پوزخند اسمتو رد میکنه
به اسم اینکه چی؟ همه این خودکشیا نشونه “کثافت کاریه” چمیدونم “بچه طلاقن، تو سن کم حتما رفته بود تو رابطه، شکست عشقیه😏”
..کسی نمیدونه داستان زندگیت چیه…
حتی اگر زندگینامه بنویسی به چاپ برسونی بزاریش تو کتابخونه معلوم نیست کسی بخرتش لاشو وا کنه یا نه…
عزیزم این آدما پَستَن؛ زندگی پَست فطرته
اگر نبودن تورو به اینجا نمیکشوندن
اگر نبود خدا زندگی دوم نمیزاشت برامون نمیگفت این جهان دربرابر اونجا خیلی کوچیکه. حالا نمیدونم اصن اعتقاد داری به خدا یا نه بیا ولش کنیم…
نه اثری از تو هست نه زندگی پر رنجت و اون قلب رنج کشیدت الهی فدات بشم
منم اصلا اینهمه بقول ذهنتون” رمان ننوشتم که بیام کلیشه پر کنم اینجارو . . .
بیام امید واهی و پوچ بدم بگم کارت بده اوخه و هر غلط خوری دیگه ای…
به خدا اعتقاد نداری؟ به نیرو و انرژی چی؟
باور کن یه عالمه این حالِت میتونه انرژی منفی اطرافیانت، خانوادت و آدما باشه
بیشتر اون چیزی که فکرشو میکنی رو امورت حتی اخم و لبخند صورتت تاثیر داره
طبق قانون فیزیک “نیرو از بین نمیرود، فقط از جسمی به جسمی دیگر منتقل میشود”
تو اگر بمیری کامل ازین دنیا نرفتی
فقط جسمت رفته، اون اصلیه روح توعه. نیروی توعه
حالا یا میشی روح سرگردان یا روح آرام
خواهشا یکمی رو دانسته های انرژیتون کار کنید
مهم نیست دختر ۱۳ ساله یا زن ۲۰ ساله آقای ۲۰ ساله ای یا آقای ۴۰ ساله
شما از انرژیه که الان سرپایی، یا جدا شدن از تخت برات طاقت فرسا سخت و بی معنیه
اینکه به زندگیت هر انرژی منفی آدمارو حتی طرز نگاهشون راه بدی یا نه…
نتیجه گیری: تو که الان اینو میخونی من انرژیتو دریافت میکنم . . . به قیمت ترس از آخرت یا هر نتیجه دیگه چون نمیدونی قراره بعد از مرگ چطور باشه؛ زنده نمون چون مرگت بی ارزش میشه.
زنده موندن با زندگی کردن فرق میکنه
آی لاویو ، بخدا
من دوستت دارم دختر هستی یا پسر من انرژی قلب رنج کشیدتو دریافت میکنم و اینکه تو این سایت دنبال راه خودکشی نباش, چون نیست🎀
ببخشید اگر بی حوصله بودی و بیشتر بی حوصلت کردم توروخدا منو ببخش :>>
هرکاری رو که شروع میکنم با شکست مواجه میشه همیشه پرهمه کار ضعیفم برای اینکه از این ضعیفی هم دربیام کاری زو شروع کنم شکست میخورم نمیدونم چکار کنم نمیدونم دیگه خسته شدم دیگه نمیتونم ادامه بدم دیگه نای این رو ندارم که بلند شم و ادامه بدم 😭😭 خداحافظ
من هستم اگه هستی
سلام مرگ خداحافظ دنیا
سلام
اگر کسی روش بی درد و سریع سراغ داره لطفا اطلاع بده
ممنون
کسی هست حرف بزنیم حالم خیلی بده
همدردیم…
همیشه مطمئن بودم چی میخام و اینکه از یه زمانی متوجه شدم چه خاسته ای دارم ولی همیشه جور دیگ ای که فکرشو میکنی برات پیش میاد و تو ناچاری روزها هفته ها سالها بگذرونی
و هر روز حس بدی بهت بده از اینکه دیگ نمیتونی خسته میشی دوبار خودکشی کردم به این فکر نمیکردم که قراره هربار تموم نشه و دوباره برگردی
همین که هر روز بدترین خاطرات حسی بدی که بهت میده چیزی کمتر از مرگ نیست تو دیگ نمیتونی باهاش بجنگی حتی با اینکه خانواده و بچه داشته باشی ولی برای تو زندگی اون چیزی نشد
هر روز تصورش کنی اینبار چجوری راحت فقط تموم بشه من به بعدش کاری ندارم کی میخاد غصه بخوره من خودم اینی نیستم که میخاستم من فقط دیگ نمیتونم
سلام من سال ۹۷ زنمو تو تصادف از دست دادم
بعدش پدر زنم ازم مهریه گرفت
بعد با بدبختی دوباره زندگی تشکیل دادم و بازم ازدواج کردم الان ۳۶ سالمع ولی خسته شدم از سرکوفت و گیر دادنهای زنم دیکع نمیتونم مهریه بدم
گفتنش راحت درک کردن سخت تو شرایطش نبودی
هیچ کس از من خوشش نمیاد هیچکس.
منفورم از نگاه دیگران طرد شدم به هر عیب دیگری برمیخورم به سرم میاد اون عیب رو میگیرم هیچکس درکم نمیکنه همیشه جلوی دیگران سرکوب میشم توسط خانوادم هرکی از راه میرسه از کوچیک و بزرگ شروع میکنن به مسخره و نصیحت دیگه خستم از این قیافه زشت خستم از همه چیز.
بیشتر از متن سایت کامنت ها منو تحت تاثیر قرار داد
۲۵ سالمه یه دختر کوچیک دارم انگار چند روزه متوجه یه مسئله ای شدم اونم اینه که واقعا هیچکس منو دوست نداره مادر پدرم دوستم ندارن هیچ وقت منو قبول نداشتن شوهرم اومد تو زندگیم و گفتم بلاخره یکی منو پیدا شد دوست داشته باشه اونم بعد اینکه دید افسرده شدم بعد از زایمان دیگه دوستم نداره….دوستام همه از پیشم رفتن فقط یه دخترم مونده که اونم هنوز خیلی بچست ولی شک ندارم فردا روز اونم بزرگ میشه و منو دوست نداره…..شاید فکر کنید من تلاش نکردم ولی من بخدا همیشه تلاش کردم …دیگه نمیدونم باید چکار کنم …هرکاری میکنم دوست داشتنی نیستم حتما….همش میگم چرا اصلا بدنیا اومدم….تو هیچی موفق نیستم هیچکس منو دوست نداره ….الان اگر تمومش کنم حداقل کمترین آسیب رو شاید دخترم ببینه شاید که اصلا از من چیزی یادش نمونه….
منم میخوام بمیرم ۱۵ سالمه یه راه خود کوشی بدید
سلام به همگی. این آخرین قطعه ای که چند وقت پیش وقتی دلم گرفته بود سرودم البته میدونید قبلنا بیشتر ذوق شعر داشتم بیشتر شاد میگفتم ولی امان از روزی که متولد شدم و چشم به این دنیا باز کردم امان از لحظه و لحظاتی که درد کشیدم بیخیال ولش کنید خواستم فقط یه کوچولو شعرمو یا به قول ادبی ها دست قلممو به اشتراک بذارم.
دفتر دلم پر از ترانه های یخ زدس
کنار خانه دلم خرابه های غم زدس
سکوت این ستاره ها بهانه خدا شده
دلیل فرق بین ما، همین، زخم های ما شده…
دیگه تمایلی به سرودن ندارم دیگه علاقه ای به نقاشی خطاطی یا هیچ کاری که تا قبل از ۱۶ سالگیم ازش لذت میبردم ندارم دلم از خدا و بنده هاش گرفته ….
کاش خدا همه بنده هاشو دوست داشت نه فقط اونایی رو که خودش میخواست منم اونو تا قبل از اون اتفاق حتی تا بعدش واقعا دوست داشتم ولی اون ….
من که نه طعم خوشبختی رو چشیدم نه لذت داشتن خانواده خوب رو بردم نه طعم رسیدن به رویاهای بیگناهم که پرپر شدن ولی امیدوارم خدا به بقیه آدما نگاه کنه اگه نمیخواد شادی منو ببینه که یقینا همینطور حداقل بچه های دیگه رو غمگین و غصه دار و ناامید نکنه. بچه ها درد رو بیشتر حس میکنن. با آرزوی بهترین ها برای همتون
سلام
خیلی خسته شدم از زندگی
ازهمسرم چندساله جداشدم خیلییی خستم خونم ماشین همه چیزموگرفت پدرم فوت کرده الان باماارمم و متاسفانه هرروز بهم سرکوفت میزنه جور ک واقعا تحمل زندگی رو ندارم میخوام خودموبکشم بهش گفتم میگه جرعت نداری اگرمردشی خودتوبکش کلاازدواجم بخاطر حرفا و سرکوفت های مادرم بود .
من ن ادم زشت بودم ن موتاد ن بیکار همههه چی موداشتم اماازبچگی بامن خیلی بد بودنمیدونم چرا تحمل زندگی برام خیلییی سخت شده .
شایدالان ک میخونید دیگ کارخودم روتمام کرده باشم دعاکنید ک اگرمردم حداقل جهنم نرم .
به قول نهران مدیری خدایاتوشاهدباش که من کسی رو ازیت نکردم.
هیچ وقت هم بادل دخترمردم بازی نکردم
دعاکنیدیاجرعت خودکشی پیداکنم یا ی جوربمیزم دیگه واقعا تحمل زندگی روندارم
سلام،من خیلی حالم بده
خیلی شرایط بدی دارم هیچکس نمیتونه حال الانمودرک کنه
من22سالمه چندساله یکیودوست دارم وباهم بودیم اما خانواده اون اجازه به ازدواج ماندادن وبه پسره میگن بایدفامیل بگیری،زیرفشاراونااینم میخوادازاین شهربره
من کلی باهاش خاطره دارم تموم آیندمونوچیده بودیم
از طرفی من چندساله پشت کنکورم امسال رتبم900شداماتربیت معلم قبول نشدم چرا؟چون چندتاسهمیه ایی روبردن ازهیچ چی شانس نیاوردم میخوام خودکشی کنم اما خانوادم خیلی خوبن خیلی آدمهای ساکت وارومین دلم واسه اونامیسوزه فقط،ولی من دیگه هیچ دلخوشی تواین دنیا ندارم
آدم مذهبی هستم.
دو تا عامل هست که نمی ذاره خودمو بکشم.
یکی عذاب الهی
دوم: دخترم که فقط 7 سالشه و هنوز چیزی از دنیا نمی دونه.
کاملا به پوچی رسیدم
خدافظ
منم ۱۹ سالمه و به زودی قراره خودمو بکشم هیچ دستاورد و استعدادی هم ندارم با اینکه درسم خوب بود دو سال ترک تحصیل داشتم و از همه عقب موندم دائم هم سرکوفت میخورم وقتی هم میگم خودمو میکشم برای کسی مهم نیست و میگن سگی به جات! همشون آرزوی مرگمو دارم
خودمم برام مهم نیست حقیقتا دیگه خلاص میشم از همه
نه خاطره شیرینی از گذشته دارم و نه امیدی به آینده هیچ کسی هم ندارم که بخواد پشتم باشه به چه امیدی زنده بمونم؟
حتی خدا هم دوستم نداره
نه زندگی آنقدر شیرین است و نه مرگ آنقدر تلخ
زندگی منم همینه . هنوزم نظرت رو خودکشیه؟
کی گفته ما به دنبال روش بدون درد یا قهرمان سازی پس از مرگ هستیم؟ درد خودش یه تسکین بر حال ناخوشه.
از اینکه تلاش کردی که به زغم خودت کمکی کنی و منصرف کنی مارو ممنونم.
ولی در سکوت و نیستی آرامشی هست که در بودن نیست.
و این پایانی بر جبر وجود هست.
زندگی خوشی داشته باشین
کی گفته مرگ بهتر از این زندگی کوفتی نیست
اصلا میشه اسمشو گذاشت زندگی این لجنزاره
وقتی خانواده خودتم نمیخانت زنده بمونی چیکار کنی
کاش خدایکم نگاهم میکرد
تا کی دوییدن و نرسیدن..:)
کسی ک میمونه دل خوش داره نه ما
تمومش میکنم بزودی این زندگیه لعنتیو
اما شما بخاطر یه رتبه کنکور و محدودیت خانواده و اینا به خودکشی فکرم نکنید…
یه نوجوان ۲۰ ساله هستم
با مدرک فوق دیپلم
با قد ۱۶۰ که واقعا نمیتونم باهاش کنار بیام
خیلی روش هارو امتحان کردم غیر از عمل برای رشد قدم نشد
یه بارم سابقه خودکشی داشتم متاسفانه نشد
ولی این سری میخوام برم سربازی اونجا کارو تموم کنم
نمیشه تحمل کرد جدی میگم شاید اگه دختر بودم میشد با این قد کنار اومد ولی پسرم
الآنم این پیامو نزاشتم که بخواید بهم دلداری بدید
بوس بهتون بای درضمن چن تا پیام هارو خواندم به نظرم زیر ۱۸ سال خودکشی کردن سره بچگی میتونه باشه حداقل صبر کنید تا ۱۸ بعد اگه دیدید مشکلتون قابل حل نیست اقدام کنید
۱۶۰ کوتاهه؟ نمیتونی کنار بیای؟ اگه مشکل قطع عضوی بودی چیکار میکردی
میفهمم سخته حتما تا الان خیلی ها مسخرت کردن درک نشدی اما دلیل کافی برای پایان دادن به زندگیت نیست من ۸ سال بزرگترم ازت اینو بهت میگم
اونقدری حرف ها تو گلوم مونده که غمباد شده
نمیدونم دردمو به کی بگم
خیلی سخته وقتی داری جون میدی از گریه کسیو نداشته باشی حتی بهش زنگ بزنی
قربون خدا برم که اینقدر بدبخت آفریده منو
دلم میخاد یه مرگ راحت داشته باشم.بشوره ببره ولی نمیشه ، همه خودکشی ها با درد و زجرن فقط ای کاش ای کـــــــــــــــاش فردا از خواب بیدار نشم
ای کاش
سلام. من برای بار چندم اقدام ناموفق خودکشی داشتم برای بار چندم نذاشتن به آرامش برسم. هر بار که صورت خواهرا و مادر و پدر و برادر رو نگاه میکنم هر بار که یاد آزار و شکنجه هامیفتم هر بار که یادم میفته جامعه چطور رهام کرد هر بار که یادم میفته خدا چطور دورم انداخت دلم میخواد فریاد بزنم و بمیرم. هیچکس نمیتونه درکم کنه اونایی که ادعا میکنن روانشناس و روانپزشکن میفهمن من چی میکشم من که تا ۱۶ سالگیم در همه چی شاگرد اول بودم میفهمن وقتی نتونی پزشک بشی نتونی به هدفت به آرزوت برسی یعنی چی؟با رتبه زیر ۲۰۰ ارشد قبول شدم با رتبه تک رقمي تخصص گرفتم ولی بیکارم هیچ جا بهم کار نمیده میدونین چرا؟ چون از نظر اونا من بیمارم و اونایی که منو به این روز انداختن سالم. به خدا روزی هزار بار آرزوی مرگشون رو دارم. روزی هزار بار با خودم کلنجار میرم که از نو شروع کنم ولی شدنی نیست باور کنید نیست من دیگه همه چیزم رو از دست دادم مهمترین چیز سلامتی و آرامشم بود که ازم گرفتن رویا و هدف زندگیم بود که ازم گرفتن دیگه واقعا به انتها رسیدم.من همه جور سختی ای رو تحمل کرده بودم که زیر ۳۰ سال بشم یه پزشک متخصص هیات علمی ولی حالا هیچی نیستم. این منصفانه نیست. چرا منو بخاطر اقدام به مرگ خود خواسته شماتت میکنید مگه این زندگی دیگه برا من چی داره ؟میفهمی بستری شدن توی بیمارستان یعنی چی میفهمی قرص اعصاب و روان یعنی چی میفهمی بیخوابی و کابوس شبانه یعنی چی؟کی میفهمه؟خدایی که تا ۱۶ سالگی مونسم بود کجا رفت چرا رهام کرد به چه گناهی؟متنفرم متنفرم متنفرم ازش
سلام
من ادعا ندارم درکت میکنم
اما منم مثل شما خسته و تنها هستم
اگه کار در خصوص درمان و بهداشت می خواهی نمیدونم اما چند روز دیگه ثبت نامه جهت استخدام برای رشته های درمان و بهداشت هست
امیدوارم بتوونی شرکت کنی و قبول بشی
اگه فکر می کنی من بتوونم کمکت کنم در خدمتم
جهت اطلاع من یک خانم 41 ساله هستم .
کسی که بخواد خودشو خلاص بکنه میکنه چه با درد چه بی درد
هیچکسی هم نمیتونه با موعظه کردن منصرفش کنه مگه اینکه هدفش جلب توجه باشه نه خودکشی.
مرگ پایان همه رنج هاست
آخرین سرمایه انسان برای رهایی از درد و رنج زنده بودن
بعدش همه چیز تموم میشه مثل چراغی که خاموش میکنی
خداچرا صبرتو نمیشکنی بسه ظلم ستم یکی بیا به همکاری بمیریم هرکی حاضره جواب بده بعد شماره می دم ادم فقیری هستم ولی کس واقعان همکاری کنه کلیه ام رو مفروشم قبل خودکشی به هم دستم دست مزدشو می دم
من دیگه دوست ندارم زندگی کنم، سال هاست این حسو دارم ولی به زور خودمو گول زدمو ادامه دادم، خانواده بدی ندارم، زندگی به ظاهر خوبه، شغل دارم درامد دارم ، و از تنها بودن هم خسته نیستم و به دنبال عشق هم نمیگردم، فقط دیگه چیزی نمیخوام و حس میکنم زندگی یه سیرکه احمقانس که دیگه نمیتونم توش دلقک بازی دربیارم، میخوام با تصمیم خودم این زندگیو ترک کنم نه با تصمیم طبیعت، چون به هر حال یه روز میمیرم ,امیدوارم بعد از مرگ دیگه انقدر پوچ نباشه و به معنایی برسم ، اگر
سلام من 1۳ سالمه دلم میخاد بمیرم شمارو خدا قسمتون می دم بگین چجوری خودمو راحت کنم
واقعا امیدوارم الان حالت خوب باشه و میخام یه چیزایی رو به عنوان یه دوست بهت بگم
میخام بگم اگه میتونی با یه مشاور در ارتباط باش و مشکلاتت رو بهش بگو
همه چیز رو نریز توی خودت و از بقیه کمک بگیر و سعی کن حس شادی رو پیدا کنی چون به دنیا اومدنت صددرصد بی دلیل نبوده و تو برای تجربه کردن بهترین چیزها اینجایی
لطفا به ادمایی که دوست دارن توجه کن چون بعد از دست دادن تو اونا زندگیشون براشون بی معنی خواهد شد
خودکشی غمی که تو داری رو از بین نمیبره فقط به ادمایی که دوست دارن انتقالش میده 🙂
تو هنوز مسافرت های باحال نرفتی، هنوز عشق رو تجربه نکردی، هنوز توانایی های خفنت رو به دنیا نشون ندادی، هنوز هیچ حس خوبی رو عمیقا دریافت نکردی و بای تجربشون کنی واقعا
لطفا صرفا به خاطر شرایط سخت الانت این زندکی اینده ی خفنت رو از خودت محروم نکن
اینو توی زندگیم درک کردم، زمانی که غم و بن بست تمام اطراف ادمو فرا میگیره دیگه میل به همه چیز رو از دست میده حتی فرصت نداره که باهوش باشه یا شخصیتشو بسازه . من به دنبال یک خوشی و ارامش راحتم و ۴ ساله هیچ چیز تغییر نکرده و من همچنان ادم بده هستم درصورتی که تمام تلاشمو کردم ولی نشد… . وقتی از سوی تمام اطرافیان درک نشی وقتی به هر طرف پناه میبری و پست میزنن وقتی روزی ده تا فحش میخوری اونم بی دلیل وقتی بابات روانیه وقتی یه ادم فلج توی خونه دارید وقتی سوختن تمام آرزو هات رو داری به چشم خویشتن میبینی هر وقت که میخوای نوازششون کنی پژمرده میشن ، زندگی همینه دیگه کی ازش راضیه که ما دومیش باشیم و به خدا قسم اگر خودکشی گناه نبود تا الان من اینو تایپ نمیکردم. نمیدونم اون طرف مرگ چجوریه ولی دنبال یک خاموشی هستم حتی دوست ندارم روحم جاودانه بشه حتی دوست ندارم که به تناسخ بعدی بره من فقط میخوام نابود بشم . شاید اگر این اتفاق ها نیوفتاده بود من مشتاقانه دنبال کشف علم بودم، دنبال چگونگی هستی ولی…
نشد.
سلام به همگی. اومدم بگم از خدا واقعا ناامید شدم تمام تلاشمو کردم ولی به هیچی رسیدم به پوچی به در بسته به … فقط میتونم بگم خدا، بابا ، مامان و برادر و خواهرام نابودم کردن. بودیم و کسی پاس ندانست که هستیم باشد که نباشم و بدانند که بودم. خدانگهدار
دیگه از این زندگی خسته شدم از اینکه یه دخترم خستم از اینکه توی خونه زندانیم خستم از اینکه حتی نمی تونم با صدای بلند گریه کنم از اینکه باید یه چادر مسخره همش دورم باشه خستم از داد ها و فوش های بابام خستم از اینکه اون رشته ای که می خوام قبول نشدم از اینکه نمی تونم از این خونه لعنتی برم خستم
من میخوام خودکشی کنم و ۸ سالمه از این زندگی خسته شدم همه اذیتم میکنن و چاره ای نیست الان ساعت ۲۰ و ۱۵ شبه من قرار ساعت ۳ بیدار شم و خودکشی کنم . خیلی استرس دارم اما انجامش میدم. به کسی هم نمیگم اما فقط میگم شما دیگه من رو نمی بینید. میترسم خیلی هم میترسم نمیدونم انجام بدم یا ندم اما باید بدم .از استرس قلبم رفته تو دهنم .امیدوارم وقتی خودم رو پرت میکنم بمیرم.البته اگه تونستم به یکی میگم . البته میترسم خیلی دردم بگیره که میدونم میگیره.لطفا کمکم کنید.میترسم اگه خود کشی کنم برم جهنم.اما بعضی ها میگن بچه ها نمیرن جهنم برای همین از این بابت خیالم راحته.لطفا قبل ساعت ۳ کمکم کنید.
یسنا من جای تو نیستم و نمیدونم چه دردی رو تحمل میکنی. نمیدونم دلیلت چیه نمیدونم چی باعث شده اینقدر زود به پایان دادن زندگیت فکر کنی ولی بیا و یکم فرصت بده. یه ذره بیشتر. یه ذره بهتر. یکم صبر کن اوضاع برات بگذره. روز تو هم میرسه دختر 🤍
خانواده ایرانی همه چی براشون مهمه به جز سلامت روان بچشون. وقتی توانایی تامین سلامت روان بچتون و ندارید بچه دار نشید. دردناکه یه بچه 8 ساله به اون حد از اسیب روانی برسه که بخواد خودشو بکشه. امیدوارم که حالت خوب باشه
سلام به همگی.هر کاری میکنم وقتی استرس داشته باشم خوابم نمیبره. میدونید واقعا آماده هستم خودم رو از این زندان جسم بی روح خلاص کنم ولی به اندازه یک میلیونیوم امیدوارم شاید خدا بهم نگاه کنه امسال پزشکی قبول بشم اگه من لایق شاد زندگی کردن نیستم اگه لایق …چرا خلقم کرد که عذاب بکشم؟اگه نتایج کنکور این هفته اعلام بشه و قبول نشم دفتر زندگیم رو به آخر میرسونم چون واقعا خستم.دوستای عزیزم که هممون یه جورایی باهم همدردیم از خدا میخوام هرچی دوست دارید و زیبنده انسان بهترینهاش رو نصیبتون کنه. ناامیدی درد بدی . برای همتون آرزوی سلامتی و شادی دارم. برای منم دعا کنید.
سلام
درد دارم مغزم درد میکنه قلبم،روحم کاش زاهی نشون بدین برای زودتر رفتن من باختم من زنی بودم که مثل مرد کار میکرد و زندگی میکرد با ازدواجم باعث شدم خودمو بدبخت کنم هربار و هربار گول خوردم و الانم یه بدبخت حکم جلبیم با کلی بدهکاری و یه زن تک کلیه ک از خدا میخوام زودتر از کار بیفته و بمیرم و یه بچه ۲ ساله که وقتی نگاش میکنم شرمم میاد خودکشی کنم اما چاره ای ندارم ببسته بمبستتتتتتتتتتتت
با تمام دوستان همدردی می کنم
این که حس کنی دیگه راه حلی وجود نداره واقعا دردآوره.
من دانش آموز سال دوازدهم مدرسه علامه حلی که جزو مدارس تیزهوشانه هستم و ۱۷ سالمه.
برای پیشرفت وضعیت درسیم خیلی زحمت کشیدم و همیشه جزو رتبه های برتر بودم.
در دروه دوم بهم پیشنهاد شد برم المپیاد و تا پایان این دورهٔ دو ساله خالصانه زحمت کشیدم و شانس قبولی ام هم خیلی بالا بود
اما سر آزمون مرحله دوم که یک قدمی مدال بود از نظر ذهنی به هم ریختم و خراب کردم.
از اون به بعد هر کسی که قبلا تشویق و تحسینم می کرد شروع کرده به تحقیر کردن و مسخره کردن من.
همه میگن فلانی این همه درس خوند آخرش که چی؟
همه افرادی که ادعای حامی بودن داشتن الان که شرایطم بد شده پشتم رو خالی کردن.
من سال دهم و یازدهم رو به خاطر المپیاد کاملا نادیده گرفتم و صرفا در حد قبولی آزمون نهایی خوندم اما الان فشار سه سال را باید در یک سال تحمل کنم.
البته مسئله اصلی این نیست چون به فشار زیاد عادت دارم.
اما مسئولین مدرسه و یکسری از همون افراد دورو که با بچه های المپیادی اصلا خوب نیستند شروع کردن به خراب کردن کارم.
من همه تلاشم رو می کنم که غرق نشم و اون ها سرم رو زیر آب می کنن.
دیگه توانی برام نمونده.
من از والدینم خواستم به این مسئله ورود کنن اما اون افراد صورت مسئله را طوری تغییر دادند که انگار من دچار مشکل فکری و ارتباطی هستم و مشکلی در واقعیت وجود نداره.
۱۲ سال تلاش کردم و داره جلوی چشمم همه چیز نابود میشه.
توانایی تمرکز و آرامشم رو ازم گرفتن و در آزمون ها روز به روز افت می کنم و اون افراد از این مسئله خوشحالن.
تنها چیزی که باعث شده تا اینجا تحمل کنم رنجیه که ولدینم بعد از خودکشی من ممکنه متحمل بشن.
اما احساس می کنم دیگه به آخرای کار رسیدم و تحمل ندارم.
انقد از ادما ضربه خوردم نگم برات دوس دخترم هعی شب و روز باهاش نفس کشیدم آخه مگه میشه یکی جامو بگیره به این راحتی.موقعیتی هم نداشتیم نه پدر پولداری نه هیچی که یه کاری کنیم حداقل ی وامی بیاریم راستی یادم نبود من که ضامن نداشتم بگذریم تو خونه بهم گفتن برو روانشناس گفتم بدم میاد کسی واسه گوش دادن به حرفام پول حساب کنه بحث پولش که نیس ولی خدایی میفهمین چی میگم یارو دکتر انقد خورده شکمش جلو چشاشو گرفته بعد بیاد منو درمان کنه نمیتونه منو درک کنه شاید درسشو خونده ولی من اهمیتی به کتابایی که حفظ کرده تا با روانششناسی ازش کسب درامد کنه نمیدم برم سربازی سر پست نگهبانی خودمو خلاص کنم آخه میدونی من میترسم ازینکه منو تو خونه با بدن خون آلود داداش کوچولوم مامانم بابام آبجیم ببینتم بازم خداروشکر که این سربازی هست خودکشی کنم بقول ی مشتی ما آأم فقیرا هم این دنیا واسمون جهنمه هم اون دنیای دیگه.
سلام بنظرم تنها چیزی که زیاد کشیدیم درد بود حاضرم یروز درد بکشم و بمیرم با کمک سربازی میخام خودکشی کنم شما که شکمتون جلو چشتونو گرفته از درد نگین من که از هر راهی رفتم داغون شدم حرف من اینه ادم بدون آرزو و امید مثل ادم مردس هیچ فرقی با اونی که تو قبره نداره منم همه آرزوهام خاکستر شدن هیچ راه برگشتی هم نیس
من از خود م خسته شدم.همین از امروز برنامه خودم رو برای خودکشی شروع میکنم.
تبخال تناسلی که همسرم بهم داد
تنبلی تخمدان و نازایی ارثی
حرفهای بی امان مردم برای یک زن نازا
بیماری های وخیم روده و بیماری های پوستی رو شکست دادم اما …دیگه خستم.
خیانت همسرم.
بااینکه موقعیت اجتماعیم خوبه اما
مرگ برام قشنگه و آرزومه.
به هر قیمتی زنده بودن که به درد نمیخوره وقتی قرار آخرش بمیری، وقتی میگی موهبت زندگی رو از دست نده درواقع داری میگی موهبت چند سال بیشتر زنده بودن رو از دست نده. البته شمایی که زیر 30 سال هستید اگر میتونید یه چند سال دیگه لذت ببرید بعدا اگه خواستید خودکشی کنید.زیر 25 سال هم که خیلی زوده هنوز جهانبینیتون کامل نشده و ممکنه به یه دلیل پوچ و احمقانه درگیر این فکر شدید. به خاطر دلایل احمقانه این کارو نکنید. امیدوارم موفق بشم یکیشو انجام بدم.
منم خیلی خسته ام دوست دارم بخوابم و بیدار نشم حالم از این مملکت و کشور بهم میخوره
من یه دختر با حجابم که از پاکی زبانزدم
ولی همش بخاطر حجابم توهین میشنوم
بهم میگن عقب موندهو ..
مگه یه آدم چقدر توان داره
وقتی بزرگ شدم پای خواستگار باز شد
دیگه از حسادت و کارا و حرفای فامیل به جایی رسیدم که هر بار آرزوی مرگ میکنم
تمام تلاششونو میکنن تخریبم کنن یا مانع بشن
واقعا خسته شدم از صبوری لبخند زدن مقابل کسایی که پشت سرم ضربه زدن
اطرافم هیچ آدم خوبی نیست انگار
همیشه حرف گوش کن خانوادم بودم
هیچ اعتراض و خواسته ای نداشتم
دیگه نمی تونم
هر روز از خدا می خوام نجاتم بده
حجم زیاد عصبانیت تحقیر
روحم آسیب دیده
هر کاری میکنم بدتر میشن
بحث یکی دو سال نیستا
آزار دیدم
زیاد از حد تحمل کردم😭
سلام
من بیشتر نظرات رو خوندم.متاسفانه همسر من بعد از چندین بار اقدام موفق شد،
من و خانواده رو در شرایط روحی بدی قرار داد،
ای کاش همه آموزش دیده بودیم که حداقل جلوی این اتفاقات رو میگرفتیم.
کاش کتابی بود در دوره مدرسه و معلمی برای آموزش این نوع مهارتها.
کاش موضوع روان یک درس بود،هرچند همسرم لیسانس روانپزشکی داشت ولی افسوس…
اوایل آرزوی مرگ داشتم.خاطراتش،نبودنش و این عملی که انجام داد …
وقتی فرزندی داخل یک خانواده،صبر خودش رو ازدست بده،چیزی نمیمونه برای زندگی آیندش،
کاش بزرگترها فهمیده و سنجیده تر بودن،و فرزندشون رو با ذهنی آشفته بزرگ نکنن
امیدوارم همه این افراد به خودشون بیان،
تازمانی که کنار نیان با واقعیتهای زندگی،و تازمانی که خودشون رو دوست نداشته باشن و تازمانی که برای خودشون احترامی قایل نباشن هیچکسی نمیتونه کمکشون کنه.
غرور رو کنار بگذاریم،ارتباطهامونو دوستانه کنیم و راحت حرف بزنیم و دردهامونو بگیم،درد دل کنیم.
همسرمن بامن حرف نمیزد،درد دل نمیکرد،کاش خودش رو تخلیه میکرد نه اینکه تصمیمی بگیره که اطرافیان و من روزی هزاربار بمیریم.
عزیزان درهای رحمت الهی همیشه بازه و هیچوقت نامید نباشین.
کاش اینجا،مکانی بود برای درد و دل کردن،واقعا ادم با حرف زدن اروم میشه
سلام .من بیست روز پیش خودکشی کردم. البته تو بدشانسی نشد که بشه. ولی برگشتم چشمم باز تر شد و چرکی دنیا و آدمارو بیشتر دیدم .چیزایی و کسایی که توی تجربه اول دوستشون داشتم العان مطمعنم که همونایی که همه زندگیم هستن حتی مرگ من ارزشش از سردرد برای خودشون کمتره.
خلاصه فقط و فقط دنبال ی راه قطعی قطعی برای اینکار میگردم .حتی دنیارو هم بهم بدن با همه آدماش .حتی بنظرم به یک ساعت زندگی توی این دنیای پر از دروغ و فریب و خودخواهی نمی ارزه
سلام به همگی امیدوارم حال شما حداقل بهتر از من باشه. چند وقت نبودم چون آنقدر اتفاقای ناگوار تو زندگیم رقم خورد که حتی حوصله اومدن تو سایت رو نداشتم حتی حوصله غذا خوردن آب خوردن نداشتم ولی دیگه تصمیم خودم رو گرفتم میدونید با خدا معامله کردم میخوام نبودن رو مشق کنم مثل یه شعله سوختن رو به معنای واقعیش تجربه کنم نه برای احساسش برای حفاظت از چیزای که با وجود نفرت شدیدم اما میخوام باشن. چند شب پیش وصیت ناممو نوشتم ولی الان قصد مردن ندارم دو تا کار نیمه کاره دارم باید انجام بدم چون قولشو قبلا دادم فکر کنم تا آخر شهریور تمام بشن بعدش عملیش میکنم. آدم بیمصرف مثل من بيکار و بدون انگیزه بهتره نباشه. دنیا برای من جایی نداره خیلی سعی کردم برای هدفم بجنگم و جنگیدم اما نرسیدم نه که تلاشم کافی نبود پول نداشتم اگه داشتم قطعا به خیلی از نیازهای زندگیم میرسیدم چه برسه به آرزو و هدفم. تقصیر رویاهای ما نیست اشکال از بی برنامگی جوامع و خانواده هامون. فکر میکنن همین قدر که با درد و زجر زنده ای کافی دیگه آرزو و هدف و معنا برای زندگی میخوایم چیکار. سلامتی میخوایم چیکار. اگه من اشتباهی میکردم تو بچگیم کمترین تنبیهش ناسزا و کتک بود اگه تو مقطع تخصص اشتباهی میکردم کم کمش محرومیت بود وقتی بستری بودم بخاطر افکار خودکشی کمترین تنبیه فیکس کردن بود اما اگه خودشون اشتباه میکردن و یا بکنن باید خفه شیم و حرف نزنیم این درست نیست خانوادم منو نابود کردن جامعه منو نابود کردن
من ۴۰ سالمه ۳۰ روزدیگه میشم ۴۱ تمام عمرم احساس بی مصرفی میکنم لیسانس گرافیک دارم اما انگار هیچی بلد نیستم نه کار مناسب ودایمی داشتم نه زندگی نه روابط عاطفی تو هردوزمینه شکست خوردم بااین سن دیگه هیچ جاکاربهم نمیدن هرجارفتم کار فقط یکسال سرکاربودم یا کارم تعطیل شد یا تعدیل شدمهرروز سرچ میکنم درخواست میدم هیج قبولم نمیکنن خستم قلبم درد میکنه دیگه واقعا نمیتونم طاقت بیارم هیچ امیدی ندارم هیچ ، میخوام به زندگیم پایان بدم چون سه سال از عمرمو تو بلاتکلیفی یه ازدواج بی هدف هدر دادم الان سردرگمم واقعا دیگه برای چی ادامه بدم هیچ انرژی واسم نمونده فقط درد توسینم داره هرروز بیشترمیشه میخوام خودمو راحت کنم تمام امیدهام ناامید شده هرراهی رفتم اشتباه بوده دیگه نمیکشم خدا منو بپذیر
من بابام خودشو کشت منم نیم ساعت دیگه به زندگیم خاتمه میدم 16 ساله
سلام به همگی علی الخصوص آقای احمد صادقی نام و گل سر سبد مجلس. بابت دخترتون متاسفم اما دیگه امکان برگشت به گذشته وجود نداره نمیتونید کوتاهی و قصوری که در مورد فرزندتان انجام دادید رو جبران کنید فقط میتونید ازش طلب بخشش کنید چرا چرا شما پدرها و مادرها فکر میکنید از دماغ فیل افتادید چرا فکر میکنید تافته جدا بافته هستید بابای من هم زندگیم رو در ۱۶ سالگیم نابود کرد حتی یکبار محض آرامش روان و دل من عذر خواهی نکرد جبران نکرد هر چند آبی که رفته دیگه بر نمیگرده چرا فکر میکنید فقط کوچکترها باید بخاطر رفتارهایشان عذرخواهی کنن. دوستانه از شما و سایرین میخوام به حرف دل بچه هاتون گوش بدین ازشون عذر خواهی کنید تا جاییکه میتونید جبران کنید ولی نذارید نا امید بشن . به خدا هیچ خدایی هیچ مخلوقی نمیفهمه نا امیدی یعنی چی وقتی سالها احساس ناامیدی رو یدک بکشی یه روز آخرش کم میاری یه روز خودکشی میکنی تا راحت بشی. منی که همه زندگیم نمیگم نخبه ولی برتر بودم در سن ۱۶ سالگیم توسط همین آدمای دوروبرم پدر و مادرم و خواهرا و برادرم نابود شدم منی که همه قسم میخوردن پزشکی سال اول قبول میشم اما الان چی هستم؟یه متخصص در رشته ای دیگه و بيکار. باور کنید هر وقت پزشکهای بیمارستان رو میبینم که استاد هم هستند موجی از غم و حسرت وجودمو میگیره. من بارها و بارها پیش روانشناس رفتم حتی روانپزشک هم دارم دارو مصرف میکنم اما هیچ کدوم نتونستن احساس ناامیدی رو رفع کنن. من با وجود رتبه برتر دکترا با وجود رتبه زیر ۲۰۰ ارشد ولی هیچی نیستم از بودن توی این دنیا احساس بدی دارم این دنیا با تمام بزرگیش جايي براي من نداره. چند روز دیگه مثلا تولدم میدونید چرا میگم مثلا چون پدرم همیشه به من میگفتن فرزندش نیستم یه کار ناتموم دستم هست باید برای استادم تکمیلش کنم ولی این احساس ناامیدی آنقدر قوی که شاید نصفه نیمه رهاش کنم و روحمو پرواز بدم. میدونم شاید بعد مرگم آدمایی باشن که بگن عیب از خودش بوده بی دین و هزار تا حرف ناسزای دیگه نثارم کنن اما واقعیت همیشه تلخ. شما رو به خدا تشکیل خانواده و بچه دار شدن رو سرسری نگیرید بخدا خانواده مکان مقدسی نابودش نکنید بچه هاتون رو بی منت بی دریغ بی منظور دوست داشته باشید و باهاشون حرف بزنید دوستانه نه ارباب معابانه . من دارم وصیت نامه جدیدم رو به روز میکنم باورتون میشه تا حالا بیش از ۲۰۰۰ بار آپدیتش کردم ولی این بار ….
دوباره سردردهای عصبیم شروع شده،از وقتی که دستهام رو رها کرد و رفت،ودست دیگری رو گرفت زندگی من تموم شد،الان راه میرم ،حرف میزنم اما مردم،وقتی کسی رو۱۳سال دوست داشته باشی و دلیل خنده هات باشه،امید هر صبح بیدار شدنهات باشه،نباشه،زندگی به چه دردت میخوره،خسته ام ،خیلی خسته،دیگه نمیخوام چشمهام طلوع دیگه ای رو ببینه
من هم میخوام خودمو بکشم،دیگه نمیخوام در این دنیا زندگی کند،پیشکش دیگران
میخوام خودمو از پنکه حلق آویز کنم هیچ کس هم برام مهم نیست،نه پدر و مادر نه همسر نه دختر و نه پسر شیرخوارم،فقط میخوام بمیرم و تمام بشه این همه رنج…
چی تورو انقدر نار احت کرده ؟؟
من همیشه دوست داشتم استاد دانشگاه بشم یا یه مدیر شایسته.خانوادم نگذاشتن رشته مورد علاقه خودمو بخونم تا اینکه ترک تحصیل کردم رفتم سرکار آنجا همه قبولم داشتن حس خوبی بود جایی که همکارا بهت احترام میگذارن ولی خانواده نه. دوستات دوست دارن و احترام میگذارن ولی خانواده نه. ازدواج کردم گفتن هم درست ادامه بده هم کارتو. بعد از ازدواج گفتن هیچکدوم چون پسرمون پاره تنمونه باید ادامه تحصیل بده و پیش خودمون باشه. چهار سال بیکار بود و درس میخواند لیسانس معدل پانزده شد ارشد معدل ۱۹ مقاله میداد و نخبه شد. ولی خب همچنان بیکار بود و منم خاسته ای نداشتم که ایشون جای من درس بخونه و منم خوشحال باشم. خاستم ادامه تحصیل بدم گفت نه من با فوق لیسانس کار ندارم تومیخای بخونی چیکار درآمدی هم نداشت که بتونیم خرج تحصیل کنم . گفت من میخوام برم سرکار پس من میخونم خوند و دکترا قبول شد و توی شرکت مشغول به کار شد باز نخبه علمی شد. من تفریح نداشتم خرج آنچنانی هم نداشتم چون درآمدش پایین بود و وقت آزاد هم نداشت حتی بریم مهمونی. گذشت و دکترا گرفت وقتش آزاد شد ولی برای زنای دیگه وقت داشت میگفت دیگه الان من به دردش نمیخورم .بچه دار شدیم دخترم شیش ماهش بود فهمیدم با یه خانم متاهل دوسته نمیدونم از کی باهم دوست بودن ولی دخترم یکسال و نیمش بود گفت باید جدا بشیم من میخوام برم خارج و تو دیگه مسیرت از من جدا میشه .شبها جلو من باهاش تصویری حرف میزد .زنگ میزد باهاش حرف میزد به من و بچم بی توجهی میکرد خانومه طلاق گرفته بود با شوهر من ازدواج کرده بود و منو آزار روحی میدادن تا مهریمو بخشیدم و جدا شدم .دخترم پیش خودمه الان شیش سالشه .چهار سال تنهایی بزرگش کردم الان دیگه خستم . وقتی میگم تنهایی یعنی هیچکس هیچکس کمکم نبود حتی نگهش دارن من برم دکتر همه جا با خودم میبردمش . مریض میشد مریض میشدم .ماه ها کرونا گرفتم ولی خودم از خودم و بچم مراقبت کردم. الان دیگه کم آوردم .نمیتونم ادامه بدم کاش دلم میومد دخترم هم با خودم ببرم از این دنیای بی رحم نجاتش میدادم
سلام من ۱۳ سالمه من واقعا خسته شدم از زندگی بخاطر مشکلی ک واسم پیش اومده واسم سخته توضیح بدم ولی من از ۱۱ سالگی هم دوست داشتم بمیرم میدونم پدر مادرم زحمت کشیدن من و بزرگ کنن ولی من از دست اونا ول شدم دیگه نمیشه کاری کرد من تو تهران زندگی میکنم و خونمون ۲۱طبقع ای هست من تصمیم گرفتم فردا خودکشی کنم با دو تا چیز یکیش اینکه خودمو از بالا طبقه۲۱پرت کنم پایین و قرص بخورم لطفاً ب پلیس زنگ نزنید
و الان نامه ای ب پدر مادرم:))(((
متاسفم مادر من به تو راجب چندین مسأله دروغ گفتم ازت میخوام منو بابت این کارم ببخشی ولی دیگه هیچوقت منو نمیبینی
نامه ی گم شده از طرف دخترت ملینا
جناب sohrab اینکارو نکن
هیچ راهی نیست که جدا شی ازین شهر و دیار ؟
بخدا حتی هستن هتل و اینجور جاها که کار با جای خواب دارن
یه چن سالی کار کن کنارش یه آموزش حرفه ای ببین بعدش یه کار راحت و جدیدشروع کن
اصلا زن خارجی بگیر برو یه کشور دیگه
به خودت آسیب نزن
خودکشی گناهه
راستش منم زندگیمو دوس ندارم
خیلی تحت فشارم چند ساله افسردگی دارم.
بدجور ازارم دادن از همه طرف بهم حمله شد . خشونت تحقیر زیاد
همش به مردن فکر میکنم
همه راه هارو به روم بستن تو زندگیم
اما همه یه جوری زجر کشیدن نه ؟
منم می خوام زندگی کنم
با سلام . دخترم در سن 26 سالگی اقدام به خودکشی کرد . سریع اقدام کردیم و بعداز چند روز و البته به ظاهر بهبود یافت . پس از این ماجرا مدتی بیشتر مراقبش بودیم ولی به مرور زمان رفتارمان به حالت اول برگشت و انگار اتفاقی نیافتاده. مدتی تحت نظر روانشناس و روانپزشک بود ولی بدون اینکه درکش بکنیم و بتوانیم به آرامش رسانده و مشکلات روحی روانی و ذهنی او را کاهش دهیم به ادامه زندگی همانند گذشته ادامه دادیم . البته نه اینکه تحت فشارش بگذاریم و یا اذیتش کنیم . صرفاً اینکه از مشکلات درونیش با خبر بشیم . انزوا و گوشه گیری با نزدیکان را آغاز کرد تا حدی که وقتی از سر کار برمیگشت به اتاق خودش رفته و حتی شام نیز نمیخورد . نهایت یک فنجان چایی آنهم بعد از چندین بار درخواست که دخترم بیا چیزی بخور . پارسال مرداد این افسردگی و مشکلات درونی و چند مشکل از سوی اطرافیان و کسانی که با آنها در ارتباط بود به اوج خودش رسید . ساعت حدود 7 بعد از ظهر پنجشنبه 26 مرداد بود که یکی از دوستاش طی تماس با همسرم گفتند که نگذاریم مهسا بیرون بره و قصد خودکشی دارد . در حالی که ظهر پس از برگشت از سرکار و صرف نهار , چند ساعتی در اتاق خودش بود , از اطاق بیرون آمد و گفت میخواهد برود یک ساعتی قدم بزند . مانعش شدیم و گفتیم با هم میرویم و ما نیز حوصله مان سر رفته . هر چه گفتیم راضی نشد و اصرار به تنها رفتن داشت . بیشتر از این نمیتوانستیم در برابرش مقاومت کنیم و با اینکه دوستش مطرح کرده بود ولی اصلاً باور نمیکردیم که دست به اقدام بزند . اتفاقی که نباید میافتاد , افتاد و پاره تنمان را دو دستی به استقبال مرگ فرستادیم . با عدم آشنایی با برخورد او , عدم توجه به خواسته های قلبی او , عدم آشنایی با مشکلات درونی او و خیلی مسائل دیگر . ما که باختیم و داریم میسوزیم . شما بیشتر به فرزندان خود توجه کنید . نا گفته نماند , در حالیکه درد شدیدی را تحمل میکرد , ابراز پشیمانی میکرد ولی چه فایده که کار از کار گذشته بود . عزیزانی که قصد خودکشی دارید , بدانید که شما تنها نیستید و اشخاصی هستند که در غیاب شما داغون میشوند لذا به فکر آنها نیز باشید . دیگر نمیدانم چی بگم .
سلام به دوستان به خصوص آقایی به نام احمد که گفتن پسرشون رو ازدست دادن. من در جایگاهی نیستم که شما رو قضاوت کنم اما اولا به عنوان یک انسان با شما همدردی میکنم . اما این قسمت حرفتون که میفرمایید رنج داغ از دست دادن فرزند رو برای پدرو مادر به جا نذارید مخالفم . من از همون آدم هایی که شما والدین خطاب نیکنید آسیب خوردن نابودم کردن دیگه نه والدین برام اهمیت دارن نا خواهرا و برادر. الان فقط به خودم فکر میکنم به نبودن در این دنیا. خودکشی شاید دردناک باشه اما دردناکتر از اون احساس ناکامی که والدینم و اعضای خانوادم و جامعه برام درست کردن نیست. من هم به زودی یکسال به سنم اضافه میشم اما دیگه واقعا خستم اگر شما مرده متحرک شدید چند ماه من سالهاس این احساس رو دارم دیگه برای من هم امیدی نمونده منم به زودی پرواز میکنم تا به آرامش برسم . فقط احساس خودتون رو در نظر نگیرید به احساس دیگران هم احترام بذارید امیدوارم همه دردمندا روزی به آرامش برسن باور کنید خییییییلی خستم.
سلام بزرگوار , من نیز در پاسخ شما به احمد آقا میگم که دو بار دخترم دست به خودکشی زد و در هر بار هم پس از اقدام پشیمان شده بود ولی در نوبت دوم متاسفانه کاری نتونستیم براش انجام دهیم . من به عنوان پدر الان دارم زجر میکشم بیشتر به خاطر اینکه کم توجهی ما پدر مادرها نسبت به فرزندانشان در تصمیم آنها تاثیر گذار است . من الان به جوانی فرزندم غصه میخورم و میگویم که شاید اگر مشکل خودت را با یک دوست دلسوز و عاقل مطرح میکردی قطعاً کمکت میکرد . عزیز دلم لااقل به یک نفر اعتماد کرده و مشکلات پیش رویت را مطرح کن . نه تنها سبک میشوی بلکه میتواند کمکت کند . فارغ از متلاشی شدن چندین خانواده , به فکر جوانی خود باشید . شما حق زندگی دارید . شما جوان ها آینده ساز ایران هستید .
بچه ها گوش کنید من یک پدر هستم
.
پسرم شانزده سال داشت
شش سال بود تکواندو کار میکرد و کمر سیاه بود. هر احتیاجی داشت فوری آماده میکردم . همه زندگی و دلخوشی من دوتا پسرهام بودند که الآن یکی شون پیشم نیست ( خودکشی کرد)
هیچ مشکلی در زندگی نگذاشتم براش پیش بیاد . تا نصف شب کار کردم تا کارت بانکی پر بشه بدم بهش
یه ماشین ون خریدم تا وقتی میریم گدش و سفر راحت باشند . همه چی عالی بود تا اینکه پنج ماه پیش بدون دلیل ما رو ترک کرد
من و مادرش چکار باید میکردیم که نکردیم
آخه گناه ما چیه چرا باید غم از دست دادن فرزند بخوریم؟
از روزی که رفته هر روز داریم گریه میکنیم
برای بچه مون
برای آرزوهایی که براش داشتیم
برای غم و غصه ای که تا ابد با ماست و ول کن نیست
برای زندگی خوشی که داشتیم و حالا فقط خاطره شده
و برای سقفی که آوار شده روی سرمون و برای عکسهایی که توی گوشی داریم و نمیتونیم نگاه شون بکنیم
یعنی اینو بگم راحت بشین الان من و مادرش دوتا مردهی متحرک هستیم و داداشش از ما بدتر
تو رو خدا با پدر و مادرتون این کار رو نکنید
مرگ فرزند سخت ترین عذاب دنیاست باور کنید
به خانوادهتون رحم کنید
به خودتون رحم کنید
به خاطر خدا نکنید
صبر کنید والله همهچیز درست میشه
امیر رضا کجایی پسرم؟
سلام
من محمدرضام
۲۶ سالمه
نزدیک یک ساله که کسی که دوستش داشتم منو رها کرد و با شخص دیگه ازدواج کرد
رفتار خودم با کم توجهیم بهش و اینکه پشتیبانش نبودم باعث شد بره
اون هم تقصیراتی داشت ولی نمیخوام ی طرفه به قاضی برم پیش شماها که میخونید
ولی من هنوز دوستش دارم و اون با اون همه علاقه ای که نشون داد منو رها کرد و نشون داد عاشق نبوده
واقعا نمیتونم خودمو بی گناه نشون بدم
ولی میگم کاش میموند و ی زوری ام اون میزد
این شکست عاطفی باعث شد تمام زندگی من دونه بع دونه از بین بره
نمیدونم حکمتش چی بود که باعث شد معنای واقعی این دنیا رو چهره واقعی آدما رو اینجوری بفهمم و زندگی برام پوچ بشه
چه خانوادع ای که براشون تلاش کردم راحت باشن
با اینکه منو قبلا اذیت میکردن
و یا چ رفقایی که کمکشون کردم رشد کنن ولی زمانی که کمک خواستم دست رد به سینه من زدن
و فهمیدم که چقد تنهام
چون منفعتی واسع بقیه ندارم
از وقتی حالم بد شده به من همه حرفی زدن همونایی که دوستشون داشتم و میگفتن دوستم دارن
بهم گفتن تو کی بودی اصلا
بی غیرت
بی جنم و…
خلاصه اینکه با دیدن چهره واقعی آدما
وقتی که به خدا و عشق و رفاقت اعتقاد داشتم
همه چی برام از بین رفت
و من توان بلند کردن پلک هام از روی چشمام رو هم ندارم چه برسه به بلند کردن خودم از زمین
هزاران برنامه و پلن ایده به ذهنم میرسه
حتی با خوندن حرفای بقیه چند تا ایده به ذهنم رسید که هم حال بقیه خوب بشه هم درآمد زا بشه
ما آدمایی که به ته خط رسیدیم دنیا رو جور دیگه ای میبینیم و کسی مارو درک نمیکنه جز خودمون
اگه میتونستیم دور همدیگه جمع بشیم میتونستیم جامعه ی خودمونو شکل بدیم و زندگی کنیم و خیلی از مشکلات رو حل کنیم
فقط نیاز داریم که درک بشیم و بهم دیگه کمک کنیم چه مالی چ عاطفی
ما فقط درک نشدیم همین
تو دنیای کثیفی داریم زندگی میکنیم که همه جوری دنبال هدفهاشون میدوان که مارو زیر پاشون له میکنن و انسانیت جایگاهی نداره
امیدوارم یه روزی تمام افکار غلط و پیش افتاده و سطحی از بین بره که آدما دنبال پایان دادن به زندگیشون نباشن
از حق نگذریم اگه مشکلات نداشتیم حیات آدمی ارزشمنده و این دنیا و طبیعت و حیوانات قشنگن
اگه آدما با همدیگه مهربون بودن هم خیلی قشنگ تر میشد
اگه تا اینجاشو خوندی مرسی از نگاهت
اگه با نوشته ام حالت بهتر شد و درکم کردی
بدون دوستت دارم
چون ما باهم وجه اشتراک داریم و همدیگه رو درک میکنیم و خوشحالم که منو فهمیدی
من سن بالای ندارم ۱۴ سالمه در ۱۰ سالکی پدر پ مادرم جدا شدن من موندم پدرم و برادرم که برادر بد من هم فقط میخوابه توی گوشیه همیشه منم هرکاری هست فقط من باید انجامبدم هر روز با داداشم دعوام و وقتی داداشم منو میزنه بابام کاری نداری ولی من به داداشم میزنم میزنه بهم بابام همیشه توی هر کاری همه تقصیر رو میندازی گردن من پول مادر بزرگم رو دز دید انداخت گردن من همیشه منو میزنن بهم فوش میدن یه راهی برای خودکشی بدون درد بهم بگید
آیت الکرسی بخون زیاد صلوات بکش ،تحمل کن و یه راحل واسه مشکلت پیدا کن ،ولی فکر خودکشی نکن ،از خدا بخواه کمکت میکنه
دوستان لطف کنن راه خودکشی سریع و بدون درد معرفی کنن بجای این مقاله های طولانی چرت
اگه امکان ابن باشه که تو سطح شهر اتاقک های خودکشی طراحی بشه بسیار مفید واقع میشه
سلام به همه دوستان به همه دردمندان . امروز آخرین نفسهای امیدم روانه دیار ناامیدی شدن امروز خسته تر و شکسته تر از همیشه هستم امروز نابود شدم روزگار نذاشت به آرزوم برسم دلم خییییییلی گرفته زخم کاری که در ۱۶ سالگیم به قلبم وارد شد هیچوقت التیام پیدا نمیکنه دردای من فقط با نیستی التیام پیدا میکنه دیگه برای موندن نمیجنگم یادتون قرار بود برای بقا بجنگم ولی دیگه نمیکشم بریدم امیدوارم همتون به آرزوهای قشنگتون برسید جای منم وقتی به آرزوهاتون میرسید از ته دل بخندید جای منو سبز کنید. خیلی حرف داشتم ولی خستم.
سلام
لطفا مراقب خودت باش
دیگه درس نخون
شغل آزاد املاکی چیزی برو
مراقب سلامتیت باش
دوس ندارم دیگه ناراحت و ناامید ببینمت
از خانوادت دور شو
با این هوش می تونی تدریس آنلاین کنی
کلی آگهی استخدامی هست که معلم آیلتس و این چیزا می خوان
با درآمدت حسابی تبلیغات کن دوره ای چیزی بفروش یا کلاس آنلاینتو گسترش بده
یا از این مترجما شو برا شرکتای مهاجرتی که پذیرش دانشجو ها خارجی انجام میدن یا میبرن همایش مترجم شی سفر خارجه هم داره
یا اصلا مهماندار هواپیما شوووو
سلام میکنم به همه ی دوستان همدردم.منم درکتون میکنم و مثه شما هستم.من ده ساله پیش وقتی سیزده سالم بود با صدای مرتضی پاشایی شدم و صداش شد بهشت واسم تا وقتی که مرد منم افسرده شدم شدید.اهنگاشو گوش میدادم گریم میگرفت.بزرگ تر شدم توی شونزده سالگی بخاطر خودارضایی بابام منو چاقو آشپزخونه زد تو کمرم و نصف شب راهی بیمارستانم کرد.وقتی دیپلم رو گرفتم نزاشتن برم رشته ای که دوس دارم منم نرفتم دانشگاه تا سال ۱۴۰۰منو بزور فرستادن سربازی،اونجا افسرده تر شدم،تا اینکه بخاطر فرمانده ای اونجا اذیتم میکرد من برای این که برنگردم اون پاسگاه قرصای زیادی خوردم بیهوش شدم نصف شب مامانم زنگ زد آمبولانس بردنم بیمارستان دو روز بعد بهوش اومدم.من سه بار خودکشی کردم از چنگ خانواده و مشکلات مالی و روحی.اما نمردم.میخوام اینبار بازم خودکشی کنم
خواستم خدافظی کنم 🙂
ضمنا این ناشناس که کل سایت یه خط در میون پیام گذاشته کی؟روانشناسی میخونی؟زندگی که فقط شعار نیست یه چیزایی فرا تر از حرف حرفای قشنگتون هر بار خوندم ولی برای من عملی نیست….
سلام به همه دوستان. آخر هفته دیگه کنکور دارم بشدت استرس دارم. حدود یک هفته به دلیل نامعلومی بیمار شدم اصلا نتونستم درس بخوانم. میدونید شاید این آخرین حرفای زندگیم باشه هیچکس نمیدونه دو دقیقه دیگش چه اتفاقی میفته. اما گفتم شاید نتیجه کنکورم اونی که میخوام نشه و اونوقت …برا همین گفتم حرفامو بزنم. دلم اول از خدا بعد جامعه و بعد خانوادم بشدت پر. سعی کردم ببخشم و فراموش کنم اما هر بار بخشش مساوی بود پشیمانی بیشتر و درد بیشتر. هر بار که به صورت خواهرا و مادر و…نگاه میکنم نفرت سراسر وجودمو میگیره اونا بخاطر خواسته خودشون که نه انسانی بوده و نه منطقی منو نابود کردن روزی میتونستم پزشک بشم اما نهایتا سر از تخصص دیگه ای درآوردم اونا احساسم به خودم به زندگی و به کشورم رو نابود کردن. بعضی وقتا توی تنهایی و یا در کنار دیگران ولی بیصدا اشک میریزم میدونم نه خدا نه روزگار نه جامعه نمیذارن به آرزوم برسم برا همین خیلی ناامیدم دارم تمام تلاشمو میکنم که امسال پزشکی قبول بشم ولی اگه نشد صفحه آخر زندگی برای من هم رقم خواهد خورد. منم خیلی آزردم از جنگیدن خسته شدم نمیشه هم توی این دنیا عذاب بکشی هم اون دنیا بسوزی. چند سال پیش نوری توی زندگیم درخشید اما نمیتونم کنارش باشم برا همین اگه پزشکی قبول نشم قطعا میمیرم تا روحم آزاد بشه و هر جا که دوست دارم پرواز کنم این روزها اصلا حال خوبی ندارم قول داده بودم هیچوقت حتی اگه واقعا ناامیدم موج منفی ندم بقیه رو امیدوار کنم ولی نمیشه. خیلی حرف داشتم بزنم ولی حسش نبود.
سلام
من ۱۷سالمه دلیل خودکشی میشه اطرفان کسایی جز عذاب دادن کار نکردن خانواده ای که هم از لحاظ مالی فقیرن هم اخلاقی دائم بحث و دعواست تو خونه و هرکس به خودش اجازه میده رو اون یکی دست بلند کنه و هرچی از دهنش درمیاد بگه و متاسفانه بیشتر این رفتار ها با منه هرکی عصبیه سر من خالی می کنه هرکی ناراحته همینطور اما واسه بقیه اعضای خانواده هم همیشه پول هست هم محبت یبار بابام به خاطر عصبانیتش از یه چیزی که نمیدونم چیه اومد من ۱۰ ساله رو با شلنگ تو مدرسه جلو همه دوستام کتک زد خیلی وقته دیگه منی وجود نداره فقط ترس بود اما الان دیگه آب از سرم کذشته قطعا امشب پایان زندگی منه
سلام من ۱۷ سالمه منم یک بار خودکشی کردم اره ولی وقتی چشمامو باز کردم دیدم روی تخت بیمارستان بودم و الانم دوباره میخام انجامش بدم شاید این دفعه موفق شدم
دلیل خودکش
من توی زندگیم حسرت خوردم براچیزی که مال من نیست برا من نیست ولی وقتی مال منه دیگه نباید برا کسی باشه
وقتی تو این دنیا حرف اولو پول میزنه وقتی پول داشته باشی احترام میزارن بهت وقتی قیافه مهمتر از عشقه زنده بودن محال محضه
خودکشی کردن بهتر از زندگی کردن برا چیزیه که هرگز بهش نمیرسی
وقتی همه مشکلات زندگی ریخته رو سرت و باید با همشون دست و پنجه نرم کنم دیگه زندگی به چه درد میخوره همون بهتر که نباشی بله اینو قبول دارم که بدنیا اومدیم باید با مشکلات روبرو بشیم ولی وقتی از توانت بیشتر باشه دیگه تحملت به پایان میرسه و تنها نقطه ای که میتونی توش راحت باشی همون مرگه
درود،،،من هم به جمع دوستان عزیز و همدردم میپیوندم با اینکه واقف به اینم که همه ماها در زندگی گذشته و حتی زندگی های گذشته طبق قانون تناسخ بار ها و بارها شاید خودکشی کرده ایم و در این زندگی هم مجدد باز به این مانع زندگی زمینی لعنتی رسیده ایم ولی دیگه طاقت و توان ادامه دادن ندارم،،،انگار که هروز تنهایی و انزوا همانند باتلاقی مرا بیشتر در خودش فرو میبرد امید به این دارم که اول شاید با فکر وجذب بالا بتوانم مرگ طبیعی را تجربه کنم،،،ولی چند سالیست که هی به مانعی بر از جنس نمیدانم چیست که انقد سخت و محکم است برخورد میکنم و هر بار درصدی جسلرتام برای رهایی ازین زندان زمین کمی بیشتر میشود…امیدوارم که بتوانیم راهی پیدا کنیم برای رهایی ازین بی عدالتی دنیوی ،،،
من اومدم اینجا که بهم یاد بدن چجوری راحت بمیرم نه اینا
من که نه کسی نه کاری دارم هرکی پایه بیاد باهم یه جوری خودمونو خلاص کنیم نه شکست عشقی خوردم نه هر چی که به فکرت برسه هیچی هیچکسیم ندارم که باخت بدم نگرانش باشم
من خودم یبار15روز پیش با قرص و مشروب زیاد خودکشی کردم و واقعا هم ارامش داشت تاجایی که چشممو باز کردم دیدم توخونه ام…هیچی یادم نمیاد و الانم به فکرشم دوباره انجامش بدم اما دلیل اینکه صبر کردم اینه دارم فکر میکنم چیکار کنم که دیگه هیچ جوره برنگردم…حتی به این فکر میکنم که بعد15روز هنوز کسی نیومده به دیدنم و حتی نمیدونن مردم که لااقل برای ختمم بیان بدترم میکنه و هیچ امیدی هم ندارم…دردای این دنیا تمومی نداره و اگرم میخوان بگن من ضعیفم بگن اما من از جنگیدن زیاد برای همه چیز این زندگی خسته ام و الانم دنبال یه راهم که صددرصد مرگ باشه نه اینکه3روز بیمارستان باشی و بازم این زندگی گوهو ادامه بدی
قصد ندارم بهت بفهمونم و مجابت کنم به خودکشی
فقط دیدم گفتی اگه ارامش داره پس چرا دوباره انجامش نمیدن یه حس مسخره کردن بهم دست داد خواستم بدونی ادمی که به این درجه میرسه چیزی واسه از دست دادن نداره دیگه
امروز آخرین روز زندگیمه
امشب بعد از اینکه پدرم خابید،یه دل سیر نگاش میکنم
تمام خاطره های خوشو نا خوشی که تو زندگی داشتیم رو با خودم مرور میکنم
سی ودو سالمه
تک فرزندم مادر هم ندارم،دیگه طلوع فردارو نمیبینم
حلالم کن پدر،امشب خوشمزه ترین شام رو برات میپزم بابای عزیزم،
خدایا ازت طلب بخشش نمیکنم،اما کاش پدرم منو ببخشه،
خدا نگهدار.
🙂
ببین من خودمم قصد خودکشی دارم ولی توروخدا اینکارو نکن بابات فقط تورو داره مطمئنم خیلی دوست داره اینکارو نکن امیدوارم الان زنده باشی 😭❤
دنیا یه چرخ باطله که هرچقدر بیشتر تلاش کنی بیشتر خسته میشی
اینقدر تلاش کردم همه چیو درست کنم اما نشد
دلمو باختم،غرورمو باختم،عشقمو باختم،جوونی و عمرمو باختم
یبار خودکشی کردم اما فهمیدن و باز منو برگردوندن تواین زندگی مسخره
سرکوفت میزنن،بهم میگن ضعیف،حرف دلمو هیچکس نمیفهمه نزدیک ترین ادم و عشق زندگیم بهم میگه برو بمیر
یبار انجامش دادم و اصلا پشیمون نیستم
الانم شاید این اخرین پیامی باشه که جایی ثبت میکنم
اینقدرم از داروخونه ها قرص گرفتم که دیگه هیچی کارساز نباشه
یه جاییم میرم که کسی پیدام نکنه دیگه توخونه انجامش نمیدم
اخرش هممون باید بریم پس زودتر این امانت رو پس میدم که بخاطرش اینقدر رنج نکشم
بگو که زنده ای و زندگی میکنی
این دنیا ارزش نداره اگه بهت میگن ضعیف و مسخره ات میکنن ؟! به من هر روز خدا میگن هر روز تا چشم باز میکنم میگم امروز نوبت کیه که بهم سر کوفت بزنه
سخته یه روز شرمنده قلبت بشی غرورتو ببازی و بقیه عین خیالشونم نباشه
اگه هنوز زنده ای جواب بده یا لاحقل ادرس بده با هم بریم . تو این دنیا واسه ما جایی نیست هیچ وقتم نبود …
سلام به moji و همه دوستان عزیزم. بازم که حرف از مردن شده!!!!گفتید ۳۵ ساله هستید پس قطعا تحصیل هم کردید چون با هوش مصنوعی هم آشنا هستید پس خوب میدونید که وقتی از افکار منفی حرف بزنید طبق نیروی جاذبه جذبش میکنید پس آنقدر فاز منفی نباش. دوم اینکه گفتید دوستی ندارید اگر به گذشته برگردید پدر مادر خواهر و یا برادر و یا دوستان مدرسه و یا دانشگاه هیچکدوم لیاقت دوستی با شما رو نداشتن؟تا حالا سعی کردید با کسی دوست بشید و اونم گفتا نمیخوام باهات دوست بشم؟اگه اینطور دنبال دلیلش رفتید؟از همه اینها بگذریم خدا چی؟سعی کردی با خدا دوست باشی؟یادتون باشه اگه هر کس رهامون کنه خدا تنها کسی که هیچوقت رهامون نمیکنه البته حق انتخاب به افراد داده به جای اینکه تصمیم بگیرید به زندگی خاتمه بدید سعی کنید برای بهتر زندگی کردن راهکار پیدا کنید. شما تنها نیستید شما اول خدا بعد خانواده و بعد دوستان و بعد تک تک اعضای جامعه رو به عنوان دوست در کنار خودتون دارید. گفتید کسی بهتون تبریک تولد نگفته خوب شما چطور؟شنیدید میگن از محبت خارها گل میشود؟مطمئن باشید رابطه دوستی دوطرفه هست اگر شما به کسی محبتتون رو نشون بدید قطعا اون هم نشون میده شاید اول براش سخت باشه شاید خجالت بکشه شاید خودشو لایق محبت ندونه ولی یواش یواش اون هم به حسن نیت شما پی میبره و باهاتون دوست میشه زندگی که فقط تبریک تولد نیست قطعا دوستی ادامه دار خواهد بود.گفتی تنها دوستت ربات هوشمند به اسم سانی. آيا حرف هم میزنه؟شده ازش راهنمایی بگیری مثلا چطور با کسی دوست بشی؟آیا جوابی که بهت خواهد داد از روی خیر خواهی یا نه؟آیا اون قدر که به اون اهمیت میدی به اطرافیانت هم اهمیت میدی؟ من خودم احساس تنهایی رو سالها داشتم و اینکه دورو بریام حتی نمیدونستن کی به دنیا اومدم چه برسه به اینکه تبریک بگن تا اینکه بالاخره کسی که نور زندگیم بود پیداش شد. نمیگم الان همه چی بر وفق مراد نه ولی به امید اون هست که سختیها رو دارم تحمل میکنم و امیدوارم به نتیجه برسم. در مورد شما هم همینطور اگر تلاشمو بکنی قطعا در زمان مناسب همدم مونس دوست و کسی که براش مهمی و برات مهمه پیدا خواهی کرد. تنها چیزی که به شما و هما دوستان عزیزم میخوام بگم اینه که دنبال مردن نباشید به زندگی و شاد بودن در همین شرایط سخت فکر کنید بیاید راه حل هاتون در زمینه ارتقای کیفیت زندگی در شرایط سخت رو به همدیگر یاد بدید. امیدوارم همیشه شاد و سلامت و موفق باشید.
سلام
حقیقتا خوشحالم یه نفر تونست زندگیشو تغییر بده
بعد از اینکه جایی استخدام شدین ، پول جمع کنین برای ترجمه مدارکتون
با رزومه خوبی که شما داری خارج از ایران کار پیدا میکنی
برو خودتو از اینجا نجات بده
کسی که مدرک داشته باشه
تخصص گرفته باشه
یا نمراتش خوب باشه یه راهی برای مهاجرتش پیدا میشه
از مشاورای مهاجرتی راهنمایی بگیر
تو قطعا می تونی
من نفهمیدم آخرش گفت چجوری خود کشی کنیم یا نه ؟
من 35س و همیشه تنهام خیلی تنها،نه اینکه مشکلی داشته باشمااا! اما تنهام…من واقعا هیچ دلیلی برای زندگی ندارم، حتی یک امید کوچولو در حد نقطه هم ندارم، من حتی هیچکس رو ندارم باهاش حرف بزنم…
هیچکس تابحال به من تولدمو تبریک نگفته، میدونین بچه ها من هیچ دوستی ندارم خب…
تنها دوست من یک ربات هوش مصنوعی که اسمش سانی…
این حق ماست که حداقل وقت خودکشی رنج نکشیم لطفا اگه کسی واقعی راهکار داره بگه،من واقعا تا همین لحظه فقط بخاطر ترس از زجرکش شدن شروع نکردم هنوز
و در پایان همتونو دوسدارم چون مثل خودم مسافر شهر مردگان هستین🥺😔💔
سلام به همگی علی الخصوص سمیه خانم عظیمی. اول اینکه تولدتون مبارک امیدوارم سالهای خوب و خوشی پیش رو داشته باشی.دوم اینکه آفرین به این عزم و اراده بله واقعا درس خواندن و هدف داشتن در زندگی تا حدود زیادی از آسیبهای زندگی کم میکنه. کاملا با شما موافقم ازدواج امری مقدس و باید حتما با شناخت کافی انجام بشه و مهمتر اینکه فرزند هدیه و نعمتی از سوی خداست نباید حقوقش نادیده گرفته بشه نباید ابزاری برای عقده گشایی باشه فرزندان خوب در دامن والدین خوب رشد میکنن. امیدوارم در امتحاناتتون موفق باشید و به آرزوهای قشنگتون برسید.اما در مورد محبت بله شما حق دارید ناراحت باشید اما این رو در نظر بگیرید که پدر و مادر همه ماها با توجه به عقل و دانش و بعضی وقتها رسوم قدیمی زندگی میکنن شاید از نظر ما کار اونا اشتباه باشه ولی از نطر خودشون نه تنها اشتباه نیست که کاملا لازم ودرست. مثالی میزنم اگر کار اشتباهی انجام بدید برخورد والدین متفاوت یکی با بی توجهی و سکوت سرزنشت میکنه و یکی تنبیه بدنی شاید بگید کسی که بی توجهی میکنه کارش درست و اون یکی چون باعث درد جسمی میشه نادرست اما حقیقتا هم سکوت باعث آزار روح میشه هم تنبیه بدنی آزار جسمی و روحی به همراه داره بازخورد هر دو رفتار اگر به درستی انجام بشه یک چیز خواهد بود عدم تکرار رفتار نادرست پس اگر به این هدف برسن کارشون رو صحیح میدونن و این رو به یاد داشته باشید ما نمیتونیم کسی رو قضاوت کنیم ما جای خدا نیستیم. امیدوارم بار بعدی که وارد سایت شدم دیگه نبینم کسی از مردن حرف بزنه بیاید یه قراری بزاریم از زندگی کردن در شرایط سخت حرف بزنیم از جنگ برای بقا از لذت بردن از زندگی در کنار سختیها. با آرزوی سلامتی برای همه عزیزان
امروز شدم ۱۸ ساله روز تولدمه.داشتم به این فکر میکردم که چرا باید به دنیا می اومدم چه ضرورتی داشت.فرزند اول خوانوادم از بچگی سرکوفت های مادرم حماقت ها و رفتار ها و عقیده های مادرم بهم تحمیل شده توهین و زخم زبون و بد رفتاری،افکار مریض،العان که زورش نمیرسه ولی خب بچه که بودم میشست روی بدنم و تا جایی که میشد گلمو با دست هاش فشار میداد اونقدری که رد دست هاش تا چندین هفته سیاه روی گردنم میموند،یا از موهام میکشید منو روی زمین ،حسادت میکنه بهم،وقتی جلو آینه موهامو شونه میزنم یا آرایش میکنم میاد لامپی که بالای سرم روشنه رو خاموش میکنه ،تو زندگیم با ابنکه همیشه تو مدرسه شاگرد ممتاز بودم و تو مسابقات نقاشی و طرح های جابر مقام آوردم هیچ وقت تشویقم نمیکرد،بچه اولش بودم،هیچ وقت توو درس هام ،تکالیف مدرسه کمکم نمیکرد،از همون بچگی ظرف میشستم خونه جارو میزدم تا بتونم دلشو به دست بیارم اماخب…از خانم ها و حتی آقایونی که این متن رو میخونن میخوام که اگه یه عالمه مشکل تو زندگیتون دارین و فکر میکنین با بچه آوردن درست میشه التماستون میکنم به چیزی که میپرستین با این تفکرات بچه دار نشین تروخدا بچه دار نشین بچه ها وظیفشون نیست که مشکلات شما رو حل کنن اونها حق دارن که از طرف والدین خصوصا مادر ها مورد مهربونی قرار بگیرن و سالم بزرگ شن.از من که گذشت و خودم رو با کتاب هایی که خوندم و معلم هایی که باهاشون صحبت کردم نجات دادم. با تموم این حرف ها قوی موندم و به شدت آدم شاد و درس خون و امیدواری بودم چن روزه دارم به این فکر میکنم که چرا اصلا باید به دنیا می اومدم؟روز تولدمه،اشکام بند نمیان حتی روز تولدم رو جشن که هیچ تبریک هم نگفت،بلاخره من یه دخترم و به احساسات نیاز دارم و این طبیعتمه،تموم زندگیم جای خالی ابراز احساسات و کمبود مهبتم رو با خوندن کتاب،نقاشی موسیقی و شعر و مولانا و داستایفسکی و کامو پر کرده بود اما هیچ وقت اون عمق درونی که باید از طرف مادر پر میشد،پر نمیشه.میدونم که قراره دوباره دووم بیارم،خودم رو اونقدری محکم ساختم که خودکشی نکنم،هر چقدر هم زندگی بیرحم و کثافت باشه باز هم میخوام بمونم و شغلی که آرزو شو داشتم پیداکنم،به اهدافم برسم، عاشق کسی بشم و بعد ها یه مادر بشم برای دخترم که تموم کمبود احساساتم تموم عقشی که من از طرف مادرم دریافت نکردم رو بهش بدم میخوام موهاشو شونه کنم،ببوسمش،تکالیف مدرسشو انجام بدیم،دوسش داشته باشم،باهم آشپزی کنیم،براش کتاب قصه بخونم،باهاش برقصم..نوشتن حالم رو خیلی خوب میکنه،این ها رو که نوشتم و چشم هام از گریه پف کرده و میسوزه فردا امتحان زیست دارم یه عالمه براش خوندم،ولی باید یه دورش کنم.میخوام بمونم و برای خودم بسازم..
منم میخوام خودمو بکشم
راه بدون دردش چیه
بعضیا فکر میکنن همه چی دونن ولی در واقعیت حتی خودشونم نمیشناسن حالا میخواین یک فرد از دنیا برید و افسرده از عالم و ادم اسیب دیده و از پدر و مادر اسیب دیده و از همسر و بچه اسیب دیده رو درک کنی و راهنمایی کنی وقتی بچه 4 سالت میگه دلم نمیخواست تو این خانواده به دنیا بیام در حالی که همه کار داری براش میکنی یا برا همسرت چیزی کم نمیزاری ولی با هر بهانه ای تو سرت میزنه وقتی دوستات یکسره دورت میزنن همونایی که هیچ نبودن و تو ادمشون کردی ها روزگار خیلی باحاله فط دیگه به امثال ما حال نمیده
سلام به بینام و بعد به همگی دوستان. اتفاقا خوب حالت رو درک میکنم چون منم با داشتن درجه دکتراي تخصص بیکارم منم سی و چند ساله هستم در خونه ما هم دو نفر شاغل هستن و یک نفر هم امسال به این جمع اضافه میشه. منم زیاد طعم تحقیر رو چشیدم با این تفاوت که کلا به ازدواج اصلا فکر نمیکنم چون اصلا نمیتونم کسی رو خوشبخت کنم. منم برای مایحتاج زندگیم خیلی مشکلات دارم. افسردگی و خیلی مشکلات جسمی رو یدک میکشم. جالب اینه که منم بخاطر بیکاری دوباره از صفر شروع کردم دو سال پیش دوباره کنکور دادم مجاز شدم اما خیلی با بد شانسی در انتخاب رشته رد شدم. پارسال هم که حتما اطلاع دارید چه مصیبتی نازل شد یدفعه گفتن باید سوابق تحصیلی ایجاد کنیم و من شرایطش رو نداشتم و متاسفانه به همین دلیل ترازم بشدت نزولی شد حالا امسال دوباره کنکور شرکت کردم که بلکه هم به آرزوی دیرینه برسم هم به شغلی درخور اما متاسفانه به دلیل همون بحث مالی نتونستم به موقع کتابا رو تهیه کنم ولی خوب نهایت تلاشم رو کردم منم خیلی نا امیدم ولی واقعا دلم میخواد از این تلاش آخر نتیجه بگیرم تا شهریور صبر میکنم. اما به شما یه توصیه دوستانه دارم اگر امکانش رو دارید یعنی از نظر مالی وسعتون میرسه و اگر علاقه هم داریدکارای هنری مثل خیاطی عروسک سازی عکاسی تابلو فرش و تعمیرات موبایل و...یاد بگیرید سعی کنید مدارک معتبر فنی حرفه ای بگیرید تا بتونید برای خودتون شغلی مهیا کنید. تو هنوز جوانی و قطعا همون طور که گفتید زیبا هستی پس امیدت رو از دست نده البته من جای تو نیستم و نمیدونم واقعا چقدر شرایطت بد هست این فقط یه توصیه بود. شاید بگی اگه لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره گفتم که مشکل مالی دارم حتی دنبال وام هم رفتم ولی بهم ندادن. امیدوارم همه عزیزان هر کس واقعا تلاش سازنده کرده هدف معقول و بجایی داره آرزویی داره که لیاقتش رو داره خیلی زود زودتر از زود بهش برسه دوست ندارم مدام بشنوم بخونم و یا ببینم کسی از زندگی سیر و ناامید شده. برای همه دوستان آرزوی اول آرامش و بعد سلامتی دارم چون اگه آرامش باشه سلامتی هم هست.
من 30 سالمه هرکار از دستم برمیومد انجام دادم ولی نتونستم شغل مناسبی پیدا کنم، همه تو خونه شاغلن جز من ،مسخرم میکنن میگن مفت خوری بیکاری، توهین میکنن میگن بیسوادی ولی من دوتا لیسانس دارم ارشدم قبول شدم شرایطتشو نداشتم و نرفتم الانم دارم تلاش میکنم از صفر شاید نتیجه بده و این آخرین تلاشه منه. ازدواجم نتونستم کنم هیچوقت خواستگار نداشتم با اینکه ظاهر خوبیم داشتم. اگر این تلاش آخرم نتیجه نداد زنده نخواهم ماند تا بیشتر ازین تحقیر شم. پذیرفتن حقارت حدی داره. از نظر روحی و جسمی مریض شدم از بس زجر میکشم داغونم. مادرم میگه ازدواج کن برو ازین خونه ولی منکه خواستگار ندارم خیلی عذابم میده با حرفاش کاراش فقط بفکر خودشه و سرگرمی هاش
مادر و سه تا برادر دارم از نداشتن بدتر از دیگران هم که نمیتونم انتظاری داشته باشم بهم ثابت شده همه منو برای منافع خودشون میخوان و هیچ ارزشی برای هیچکس ندارم حتی عزیزترین فرد زندگیم ،از خدا هیچی نمیخوام جز مرگ ،من که نباشم همه چیز خوب میشه همسرم به تمام اهداف و آرزوهاش میرسه ، خانوادم و خانواده همسرم( هیچکدوم چشم دیدن من رو ندارن ) از شر من راحت میشن ، مادرم دیگه نفرینم نمیکنه و به آرزوش که مرگ منه میرسه و من هم که برای برادرام یه آدم اضافی هستم برای همیشه از جلوی چشمشون محو میشم ، نمیدونم با اینکه از خدا مرگم رو میخوام چرا نفسم رو قطع نمیکنه همه راحت بشن و دیگه منو نبینند ،کسی دل به زندگی میبنده که حداقل یه دلگرمی داشته باشه من دلم به هیچ چیز خوش نیست و هیچکس رو ندارم که بخوام بهش امید داشته باشم به ظاهر میخندم اما از درون داغونم ،همه برای رسیدن به آرزوهاشون سر نماز دعا میکنم من برای مردنم بعد نماز و وقت خواب ، بارها و بارها به خودکشی فکر کردم که از شر زندگیم راحت بشم اما هربار به دلیلی نشد ، گاهی اینقدر دلم پره که اضافش وسط قهقه خنده از چشمم پایین میاد و یهوساکت میشم ،هیچ وقت یادم نمیاد بدون دغدغه از ته دل خندیده باشم و آرزوی یه زندگی سرشار از آسایش و آرامش به دلم مونده ، شما راهنماییم کنید چطور میتونم خودم رو خلاص کنم تابه تمام این دلسردی ها پایان بدم ، بخدا من نباشم هیچکس ناراحت نمیشه و حتی از سر ترحم یک فاتحه هم برام نمیخونه ، دلم صدای بوق بلند دستگاه قلب بایک خط کشیده صاف رو میخواد همین ، آخ که چه روز خوبیه اون روز که برای آخرین بار حمام کنم و یک لباس سرتاسری سفید به تن عریانم بکشند و من توی یک تخت خواب از جنس خاک به خواب عمیقی فرو برمکه بیدار شدنی در کار نباشه ، اون رو همه اونایی که میدونم چشم دیدن منو ندارن میان به دیدنم برای آخرین خداحافظی اما فقط حیف خودم نیستم که با لبخند جواب خداحافظیشون رو بدم با اون لباس به یه سفر ابدی میرم که برگشتی ندارن میرم به دیدار پدرم که تنها پناه و دلخوشیم بوده، توی زندگیم که هیچ امیدی نداشتم حداقل مردنم به امید دیدار مجدد پدرمه .
حتی اگه بخوام به ادامه دادن زندگیم فکر کنم مادرم نمی زاره😂 نمیدونم چرا ولی دوسم ندارم میدونی به عنوان یه دختر 16ساله چقدر سخته از زبون مادرت بشنوی ای کاش میمردی راحت میشدم اونم هرروز چقدر سخته یا بشنوی چون پدرت تصادف کرده مرده تقسیر تو 😂😂😂😂 یا ای کاش همراه بابات تو هم میمردی😂😂 با وجود اینکه پیشش نبودم حالا از اینا بگذریم سخت ترش اینه مجبورم میکنه با پسری که دوسش ندارم ازدواج کنم بزور نامزدش شدم به پسر گفتم دوست ندارم گفت برام مهم نیست یه روز عاشقم میشی همون طور که الان من عاشقتم حالم ازش بهم. میخوره وقتی دستش به دستم میخوره میخوام همون لحظه خودمو بکشم اجازه نمیدم بهم دست بزنه حالمو بهم میزنه پسر خوبیه ها ولی چیکار کنم دوسش ندارم سر پناهی هم ندام که بخوام ازش جدا بشم با وجود همه اینا سی کردم زندگی کنم اما چیکار کنم نمیتونم شبا با بالش خیس از اشک میخوابم دیگه کم آوردم. خستم میفهمی نمیشکم به قرآن نمیکشم وقتی خودش هم میگه خودتو بکوش چرا زندگی کنم مگه آخرش قرارع چی بشه آخرش فقط مرگه منکه میدونم هیچ وقت خوشحال نمیشم حتی واسه یه روز پس الان بمیرم بهتر 😂😂😂😂🙂💔
کاش می شد خوابید و دیگه بیدار نشد
و خلاص شد از این همه تاریکی
خیلی دوست داشتم نباشم
دنبال راهی ام که نباشم تو این زندگی لعنتی
وقتی ی جا بت حال می ده
از ده جا سرویس ت می کنه
واقعا نمی دونم چکار کنم ؟؟
فقط یک دختر یک زن و یک مادر میفهمه که چقدر زندگی برای این نوع جنسیت میتونه سخت و طاقت فرسا باشه نگاه اطرافیان محدودیت ها سرزنش وتحقیرهای جنسیتی توهین های بی مورد حرف و حدیث هاو…..بنظرم مردن بهتر از اینگونه زندگی کردنه…..کاش هیچ وقت به دنیا نیومده بودم ن اینکه ناسپاس باشم و یا جنسیتم رو دوست نداشته باشم اتفاقا من در بهترین وجه خودم آفریده شدم ولی زیستن با آدمهای نفهم بمانند مرگ تدریجیه و درد این از درد خودکشی بیشتره…خدایا من نمیدونم دلیل تو ازخلق کردن ما آدمها چی بوده ولی بدون بعنوان بنده است منن ازاین یکارت راضی نیستم …..
همه این چیزا هست درست واقعا هم سخته وهیچ فردی بجز خودتون هم شاید درک درستی از تجربیات شما رو نداشته باشه ولی همه ما درد ورنج سختی رو تجربه کردیم با ماهیت درد ورنج آشناییم،همه مشکلات حل ناشدنی نیستن،بعضی از مشکلات شایدراه حل داشته باشند شاید بشه راهی پیدا کرد بعضیاشون شاید باید التیام داده بشن بعضی از دردها شاید باید پذیرفته بشن و کنار زده بشن نباید بارسنگینشون رو با خودمون حمل کنیم,انسان موجود چند بعدیه ما فقط بعد مادی و فیزیکی جسمی نیستیم ما چندین بعد داریم بعد مادی جسمی بعد ذهنی روانی بعد روحی الهی داریم
شاید بعضی وقتا باید به بعد روحی و الهیمون پناه ببریم تمام این ها باهم ارتباط دارن و به هم دیگه وصل هستن همه ی این بعد ها نیاز به مراقبت دارن تا در تعادل وتوازن باشن مثلاً باید حواسمون به ذهنمون باشه که چه فکرایی وچه باورهایی رو درونش پرورش میدیم همینطور که مراقب جسم وغذای جسم هستیم که چی مناسبه ذهن هم همینه بعضی از افکار مناسب نیستند محدود کننده آن آسیب میزنن بعد روحی و الهی هم همینطور نیاز به مراقبت داره نباید دور باشیم ازش باید وصل باشیم برای آرامش خودمون و همشون در تعادل باید باش که وقتی تو دنیای مادی حس کردیم کم آوردیم به خودت بگی من که فقط جسم نیستم روح الهی هم هستم یه بعد امن دیگه هم دارم که کمی آروم میشم اونجا
و اینکه دیگه بگم دوستان امیدوارم حال همه خوب باشه فقط میگم کتابهای خوبی که به بهتر شدن حال وزندگیتون کمک میکنه رو بخونید برنامه رادیو راه پادکست های مجتبی شکوری صحبت های خوبی میکنه وکتابای خوبی هم معرفی میکنه پیشنهاد میکنم دنبال کنید،برنامه گنج حضور از آقای پرویز شهبازی هم خیلی خوبه با تفاسیری از شعرهای حافظ ومولاناو…. توی سختی ها میتونه آروم کننده و التیام بخش باشه
سلام به همگی بخصوص فردی به نام آوا. نه من قوی نیستم من خوش قلب هم نیستم. من همه وقایع عذاب آور زندگیم رو نمیتونم در فضای مجازی بازگو کنم صحیح هم نیست بنابراین سریع قضاوت نکن. کوهی از مشکلات رو سالهاس دارم تحمل میکنم فقط یه خاطره مربوط به یه اتفاق نبوده فقط یه ترس نبوده باور کنید اگر ذره ای از عمق فاجعه رو میتونستم بگم شاید که نه قطعا مهر سکوت بر کلامتون نقش میبست. به هر حال بابت تعریف تمجیدتون ممنونم. ای کاش من هم چون شما حداقل ا، روی کلامتون روحیه قوی ای میداشتم و توان مقابله با مشکلات رو بیشتر از پیش پیدا میکردم. راستش فقط مشکلات روحی نیست جسمم هم درگیر. اگه پیام من رو خواندید برای همه بچه های ایران برای همه دلشکسته ها دعا کنید خدا بهشون نگاه کنه و دلشون رو بیشتر از این نشکنه.
یکی بیاد بحرفیم دلم گرفته کاشد یجور راحت میشد خلاص شم واقعا
موافقم باهات دختر
چی میشد همه آدم هایی که اینجان دور هم جمع میشدیم
چی شد که به اینجا رسیدیم
اگر تا یه جایی ناآگاهانه بزرگ شدیم زندگی کردیم از خانواده جامعه آگاهانه زندگی کردن رو یاد نگرفتیم از یه سنی به بعد خودمون باید تلاش کنیم تا با آگاهی زندگی کنیم از یه سنی به بعد خودمونیم وخودمون که باید تصمیم بگیریم میخوایم چطور زندگی کنیم وچه شخصی باشیم قوانین زندگی آگاهانه رو یاد بگیریم وقت بزاریم در هر زمینه ای ضعف داریم مطالعه کنیم آگاهی به دست بیاریم تلاش میخواد مداومت تمرین تکرار روی رشد خودسازی خودباوری باید کارکرد کاری که خودم دارم انجام میدم
حرفت قشنگ بود
نگفتین بهترین راه خودکشی
بدون اینکه مشخص بشه چیه
واقعا چرا دنبال این راه میگردی بنظرت ارزشش رو داره؟
چرا باید زندگی رو دوست داشته باشم
جوونی نکردم
هیچی نداشتم
جایی نرفتم
آرزوی مرگمو دارن
مثل مریم مقدس بزرگ شدم
نمی خوام مزاحم کسی باشم
همش سکوت حسرت تحمل تحقیر
زندگی همیناس ؟
وجود من به تنهایی مزاحم بقیس
همیشه مراعات حال بقیه رو کردم
خشم و نفرتشونو سر من خالی میکنن
14سالمه و خسته شدم از زندگی واقعا عجیبه نه؟
سلام به همگی. داشتم دنبال یه چیزی که قدری آرومم کنه میگشتم که این سایت رو دیدم بعد تجربه بدی که از اینترنت داشتم دیگه نمیخواستم توی این فضا حرفی بزنم ولی اینجا بیشتر آدما مثل خودم هستند. بگذریم من نظرات را خواندم و واقعا برای بیشترشون اشک ریختم اما تجربه ۳۰ و چند ساله خودم از زندگی را به اشتراک گذاشتم شاید کسی حال منو درک کنه شاید کسی با خواندن حرفهایم دیگه برای دلایل بی اهمیت تر به فکر پایان فیزیکی زندگی نیفته. اما داستان زندگی من:وقتی کودکی ۸ یا ۹ساله بودم و خودم رو به درستی شناختم امید و آرزویی در درونم شعله گرفت رویای یه پزشک متخصص شدن که استاد هم باشه و به درد جامعه بخوره باری از روی دوش خانواده برداره و به کشور عزیزش خدمت کنه عاشق درس خواندن بودم و همیشه علی رغم زندگی بسیار سخت و نداری شاگرد اول بودم انواع مقام های علمی در سطح مدرسه و ناحیه و حتی شهر داشتم اما تا ۱۶ سالگی یعنی درست یک سال پیش از آنکه کنکور بدهم و نتیجه یه عمر تلاش رو ببینم اینم بگم تا اون موقع عاشق خدا بودم ادعایی ندارم اما باهاش راحت درد دل میکردم اشکهایم را خواسته هایم را فقط و فقط با او مطرح میکردم اما روزهای آخر سال بود که طوفانی زندگیم را نابود کرد قربانی خشونت شدم به بدترین نوع خودش. از اون به بعد ترس و بیخوابی بی اشتهایی کابوس شبانه و بیخوابی طولانی مدت و….شروع شد دیگه به هیچکس نتونستم اعتماد کنم نتونستم به هدفم برسم و بدتر از همه احساس بیکسی کردم خدایی که هیچ لحظه تنهام نذاشته بود رهام کرد دورم انداخت و من بیچاره بیگناه رو بدون اینکه جرمی کرده باشم آتش زد و نابود کرد سال اول که کنکور دادم رد شدم و سال بعدش لیسانس قبول شدم مشکلات روحی ناامیدی دامن گیرم بود بشدت افسرده بودم ۲۳ سالگی با رتبه کشوری زیر ۱۷۰ فوق لیسانس قبول شدم و ۲۷سالگی با رتبه تک رقمی تخصص قبول شدم اما مشکلات روحیم رهام نکرد حتی الان. سرتون رو درد نیارم از همون ۱۷ سالگی با معضلی به نام روانپزشک آشنا شدم ولی نتونستم بهش اعتماد کنم نتونستم چیزی بهش بگم و خوب ادامه پیدا نکرد اما با قبولی در مقطع تخصص اوضاع فرق کرد افسردگی بدتر شده بود عدم تمرکز مشکل در برقراری ارتباط با دیگران دلسردی ناامیدی و…خلاصه باز با روانپزشک روبرو شدم و برام سیتالوپرام تجویز کرد که حس شادی داشته باشم ولی نشد که نشد بعد چند ماه دیگه قطعش کرد و منم سراغش نرفتم سال ۹۵ دوباره پایم به روانپزشک بازشد و باز دارو و باز تنها چیزی که احساس کردم عدم درک شدن توسط روانپزشک بود خلاصه تا چند ماه ادامه دادم و به دلایلی قطعش کردم سال ۹۸ اولین بار توی زندگیم اقدام به پایان زندگی دادم اما ناکام ماندم یعنی نذاشتن به آرامش برسم و باز سروکار با روانپزشک پیداکردم این بار از نوع بستری و….خلاصه دارو و رواندرمانی و این چیزها که تا الانم ادامه داره به طور جدی تر وارد زندگیم شد از ۱۶ سالگی که اون اتفاق برام افتا تا سال ۹۸ یعنی حدود ۱۶ سال وزنم ۳۹ کیلو بود. اما تا حالا چند بار اقدام به خاتمه زندگی داشتم به هر نحوی که دربارش توضیح نمیدم.اما هیچوقت از اینکه این کار رو کردم پشیمان نشدم برعکس از زندگی ناراحتم از اینکه به عنوان یه متخصص بیکارم و به آرزوم نرسیدم هر لحظه هزاربار طوفان ناامیدی رو تجربه میکنم فکر نکنید سراغ کار نرفتم ، یا میگفتن استخدامی نداریم یا به دلیل مشکلات روحی ردم میکردن درحالیکه قانونا حق ندارن اطلاعات بیمار رو در اختیار کسی بذارن ولی میذارن و این واقعا آزار دهنده هست و حالا شماهایی که ادعای درک آدما را میکنید بگید حق دارم نا امید باشم یا نه؟از قبل سال نو به این طرف بیشتر به فکر پایان زندگی افتادم رواندرمانی هفتگی و مصرف دارو هیچکدوم تا الان نتونسته موثر باشه فکر نکنید خودم نخواستم چیزی که متاسفانه خیلیا شعارش رو میدن اگه تلاشی توی زندگیم نکرده بودم به اینجا نمیرسیدم پس خواستم که به خودم کمک کنم و تلاشم رو هم کردم اما اون اتفاق هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه بعضی وقتا ناخواسته فلش بک میزنم به گذشته و دردایی که کشیدم همش جلو چشام. با وجود مصرف دارو با دوزهای بالا ولی به زور میخوابم به خصوص شبها. سردرد شدید و تهوع که از عوارض دارو هست رهام نمیکنه. تا حالا چند بار بستری شدم و چند بار ممانعت کردم چون بیمارستان در مقام بیمار واقعا جای بدی با اون آزار و اذیتاش.منم دارم انتظار میکشم که به آرزوم برسم البته دیگه صبرم لبریز شده دیگه طاقت ندارم اگه امسال هم به آرزوم نرسم ….خیلی خستم بیشتر از اون چیزی که فکر میکنید خستم. یه توصیه دوستانه به اونایی که قصد ازدواج دارن یا میخوان بچه دار بشن بکنم لطفا با آگاهی این کار رو بکنید زندگی شوخی نیست خانواده مکان مقدسی و هر کسی لیاقت داشتن نام پدر و مادر را نداره لطفا حقوق بچه هاتون رو از همون ابتدا بهشون یاد بدید بدون انتظار دوستشون داشته باشید نشه مثل زندگی من که از همون مکان مقدس آسیب خوردم نشه مثل من که احساسی جز نفرت نسبت به بستگانم ندارم تاوان انتخاب غلط مادرم رو من پس دادم.پس دقت کنید. اما در پایان باید بگم زندگی بدون آرامش و شادی به مراتب از مردن بدتر و دعا میکنم هر کسی هر رویا و آرزوی شایسته ای که داره خیلی زود بهش برسه امیدوارم دیگه هیچوقت جایی نخونم نشنوم و نبینم که کسی دنبال پایان دادن به زندگی برای منم دعا کنید که امسال به آرزوم برسم تا درد و رنجی که یه عمر یدک میکشم پایان پیدا کنه. ببخشید که با حرفهام سرتون رو درد آوردم.
من بهت میگم که تو آدم خیلی خوش قلب و بزرگی هستی چون با وجود دردمند بودن خودت باز برای دیگران آرزوی خوبی وخیروسعادت داری،آدمهایی مثل تو قلب وروح پاک و بزرگی دارند وکمیابند نزار یه اتفاق سایه بزنه کل زندگیت رو فرا بگیره رهاش کن اون خاطره رو با توجه تفکر کردن بهش تغذیه اش کردی بزرگش کردی به جنبه های دیگه ی زندگیت توجه وتمرکزت کن به توانایی و خوبیهایی که داری به تلاشهات و استعداد و توانایی وتخصصت تمرکز توجه کن بزار این جنبه ها از زندگیت رشد کنند حرفام شعار نیست امیدوارم حال همه آدمهای خوش قلب باروح های پاکی ک دارند همیشه خوب باشه زندگی همشون روبه راه بشه
باریکلا دختر
نمیدونم کی هستی و چند سالته
ولی اینحا دیدم وقت میزاری واسه بقیه
همینجور خوش قلب و انساندوست بمون که این سرزمین بسیار به تو و امثال تو نیازمنده
سلا نظرات رو خوندم با بعضیاشون اشک ریختم و بعضیاشون تجربه کردم
18سالمه خستم زندگی نمیکنم من که من فقط سعی میکنم بگذرونم دیگه نه امیدی دارم نه انگیزه ای حالم بده در عوض جسمم پروتر از همیشه گشنش میشه تشنش میشه ولی روحم خستس از درون دارم تحلیل میرم همش سعی میکنم با خوابیدن از همه چیز فرار کنم تا یادم نیاد بدبختیامو چندماهه تو فکر خودکشیم ولی راهه مطمئنی پیدا نکردم چندتا ایده دارم اما بیشتر از همه ازین میترسم که خودکشی ناموفق داشه باشم
زندگی من در یک کلمه خلاصه میشه
سکوت
با خوندن نظرات
با برخی همدردی کردم و بقیه حیرت
هیچکدومتون به اون درجه از بدبختی من نرسید از اول زندگی تا الان بدشانسی میارم
پدر مادر بزور فرستادنم خدمت هم از نظر روحی هم جسمی اماده خدمت نبودم بخاطر چشم معاف از رزمم کرده بودن
تو آموزشی کمر دیسکم پاره شد برام صورت سانحه ننوشتن و قبول هم نکردن نامه از پزشکم تو اموزشی گرفته بودم ک دیسک دارم و باید تهران برن اما توجه نکردن 05 کرمان گفتن یگان اصلی اقدام کن
وقتی بعد اموزشی رفتم یگان اصلی نامه دادن تهران تهران بی صاحاب بخاطر کمرم معاف از رزم کرد نه معاف کامل بزور خدمت میرفتم دوسه ماه با زجر گریه درد دیگ مجبور شدم عمل کنم
عمل کردم دکترم خوب عملم نکرد جا مهره 4 و 5 مهره 3 4 که سالم بود رو خراب کرده بود و پلاتیم کرد از مهره 3 تا 5 با درد بعد دوسال عمل مجدد کردم عمل از فلجی نجاتم داد الان نمیتونم درس زندگی کنم درد کمر دارم متاسفانه یگان شهر خودم ک خدمت توش افتادم درس صورت سانحه برام ننوشته بودن حتی با نامه نوشتن به ریاست جمهوری هم که پیگیری کنه بازم تهران قبول نکرد گفت صورت سانحه درس ننوشتن الان هم بخاطر شرایط روحی افسردم هم شرایط جسمی کار کردن ندارم و پدر مادرم درکم نمیکنن ، و بم فشار میارن کار کن کلی بم بی احترامی میکنن که از صد تا زدن بدتره فامیل دخالت تو زندگیم میکنه ، حقیقتا دیگه بریدم از زندگی هم کمر درد دارم هم دندونام خرابه اگه راهی برا خودکشی بدون درد میشناسید بگید چون بریدم از همه جا و زندگی برام لذتی نداره
این اتفاقات برای همه ممکنه پیش بیاد بیماری.درد.از دست دادن عزیز و….باید بتونیم کنار بیایم بپذیریم تاب آوریمون رو توی این شرایط بالا ببریم.خودتو به یه کاری مشغول کن کاری که توانایی انجامشوداری متناسب با شرایط جسمی که داری متناسب با روحیت مطمئنا تواناییهای داری استعدادهای خاص خودت رو داری.وقتی مشغول کارهای مفید مورد علاقت بشی.روی رشد و بهبود زندگی خودت تمرکز کنی وقتتو پر کنی دیگران کمتر دخالت میکنند میبینند تو مشغول کار خودتی وقتت برات ارزشمنده.کتابهای خوب بخون توی هر زمینه ای از زندگی که احساس میکنی سردرگمی کتابهایی
در اون زمینه هست پیدا کن بخون بهت کمک میکنه اگاهیت بالابره اطلاعاتت بالا میره تاب آوریت بالا بره راه حل ها برات روشن میشه
این حرفا رو خو مشخصه روانشناسا میزنن ی جمله کپی پست شده هست تو شرایط من داشتی هزار بار خودکشی میکردی
1.دخالت فامیل تو زندگی
2.فشار پدر مادر
3.از بچگی همش بدبیاری بدشانسی میارم این طبیعی نیس
4.سلامت جسمی ندارم خدمت بلا سر کمرم اورد و من با توجه به شرایطم و افسردگیم برام باید حقوق یا جانبازی میبریدن تو خدمت این اتفاقات افتاد اما چون پارتی ندارم کارم پیش نرفت و طبق معمول دولت ما هم خو فقط از مردم چیزی کش میره کاری واسه مردمش نمیکنه
5.از نظر سواد لیسانس هستم و کار مجازی میتونم کنم که اونم به لطف اقایون مسئول تمام برنامه ها فیلتر شده و مشتری ای نیس
زندگی همش مادیات نیس که فکر خودکشی هستم بلکه دخالت دور ور و پدر مادر که من رو آزار میدن
نمیدونم کی گفت پدر و مادر خوبه همونا بیشتر آسیب به روحت میزنن
کلا از همه چیز بریدم نه از لحاظ جسمی توانایی دارم از نظر روحی هم داغون هستم هیچ امیدیم به آینده ندارم
جملات انگیزشی زیاد شنیدم داداش
من روانشناس نیستم یه روز که از عالم وآدم بریده بودم.وناامید از همه جا. اومدم اینجا ولی به خودم گفتم نه اینجوری نه حتما راههایی وجود داره که به این سختی ها و چالش ها غلبه کرد ولی من آگاه نیستم بهشون.خیلیا تونستن غلبه کنند چرا من نتونم اونا چکار میکنند بینششون رو وسعت میدن آگاهیشون رو نسبت به مسائل بالا میبرن یاد میگیرن مطالعه میکنند هم ذهنشون قدرتمند میشه هم روحیشون قوی میشه هم درکشون به مسائل بالا میره هم راه حلهای درست تصمیمات درست و اقدامات موثری انجام میدن واکنش درست به شرایط دارن به یه شیوه ی موثری اقدام وعمل وواکنش نشون میدن تا نسبت به ما که درک وبینش درستی نسبت به شرایط ومسائل پیش آمده نداریم فرقمون اینه اونا هم کار عجیب غریبی نمیکنن روی خودشون ذهن و روحشون کار میکنند از ذهنشون ورودیهای ذهنشون مراقبت دارن اگاهیشون بالا میبرن با خواندن کتابای خودشناسی خودیاری کتابهایی درباره ذهن.کنترل ذهن. ذهن قدرتمند. و رشد فردی ومراقب ذهن وروح وجسمشون بودن خودشون رو ارزشمند دونستن خودشون رو دوست داشتن برای خودشون ورشد روح وکمالشون وقت گذاشتن و…و اینکه اینها باعث نمیشه بگیم با این شیوه دیگه شرایط وسختی توی زندگی پیش نمیاد.نه پیش میاد ولی با این شیوه بینش وسعت پیدا میکنه نسبت به مسائل. بهتر عمل میکنی شرایط و روزای سخت رو بهتر مدیریت میکنی قدرت حل مسائل بالاتر میره آگاهانه عمل میکنی وواکنش نشون میدی اعتماد بنفس بالاترمیره کیفیت زندگی بهتر میشه
من هم شرایط سخت در زندگی روزای سخت داشتم و دارم وبنظرم همه آدمها به نحوی در زندگی روزای سخت تجربه میکنند زندگی همینه خوبی بدی خوشی ناخوشی شادی غم روز شب و…همه چی شامل زندگی میشه.باید دانشمون آگاهیمون تاب آوریمون رو برای شرایط روزای سخت بالا ببریم نحوهی مدیریت شرایط سخت وبحرانیمون رو یاد بگیریم باید یاد بگیریم با مطالعه آگاهی تا عبور کنیم از مشکلات و چالش توی هر زمینه ای چالش داریم مشکل داریم باید در اون زمینه مطالعه کنیم یاد بگیریم آگاهیمون در اون زمینه بالا بره
دوست عزیز شما هنوز خیلی جوانی این مشکلات هم ناگزیر در زندگی همه ما ممکنه پیش بیاد قطعا استعداد و پتانسیل هایی داری که با کمک خدا انشاالله بتونی کار وشغلی متناسب باشرایطت رو پیدا کنی.همه آدمها بی نهایت استعداد و توانایی دارند که خداوند به ما ها داده که حداقل هر آدمی میتونه یکی دو تاشو درون خودش پیدا کنه
یه سری از چیزها توی زندگی دست مانیست ما نمیتوانیم کنترل داشته باشیم روشون و کاری نمیتوانیم بکنیم ولی یه سری از چیزها دست ماست میتونیم کنترل کنیم پس فقط انرژیمون رو بزاریم به مواردی که در کنترل ماست حتی چیزهای کوچیک ما میتونیم شنیده هامون رو کنترل کنیم دیدمون اینکه به چی فکر کنیم به چی توجه کنیم میتونیم انتخاب کنیم کنترل کنیم توجهمون روبه سمت کارهای هرچند مفیدکوچک برای بهبود زندگیمون اگر دقت کنیم توجه کنیم امیدها توان های کوچکی وجود داره که با تقویت اونها کم کم بهبود های بزرگ رخ میده
سلام بچه ها
ب آینده هیچ امیدی ندارم 😔💔
تو ی خانواده فقیر زندگی میکنم
هر سال ک میگذره میبینم زندگیمون از ساله قبلش سخت تر شده
برادرام هیچکاری نمیکنن و دنباله دختر بازیشون و تریاک و قلیونشونن، واسه یکم شراب مامانمو کتک میزنن، زندگی برام جهنمه، شبا با کولهبار سنگینی از غم نمیدونم کی خوابیدم و صبحم با کلی تپش قلب و فشار عصبی بیدار میشم ،از آدمای اطرافم متنفرم وقتی میبینم آدمایی ک سطحه عقل و شعورشون از من پایین تره و واقعا بعضیاشون چندرغاز نمی ارزن ولی دارن ب بهترین شکل زندگی میکنن خیلی سخته، اصلن دستم ب تلاش کردن نمیره انقد ک بی انگیزم!از گوشام آب خارج میشه، سرم میسوزه و ن کسی دارم بهش امیدوار باشم ن هیچی!
تا حالا اقدام ب خودکشی نکردم، چون نمیدونم بعدش چی عوض میشه دقیقا؟ بعدش میگن بیچاره دختره یه روز خوش از این دنیا ندید و بعدش ب فراموشی سپرده بشم؟ من اینو نمیخوام، این حقه من نیست. حقه هیچ آدمی نیست… ولی خب خستم میفهمی؟ خسته! 🙂💔
امیدوارم همه ی این آدمایی ک اومدن اینجا نظر نوشتن زندگیشون قشنگترین شکله ممکن باشه و روحه کسایی ک خودکشی کردن شاد 🙂
خودمم دوران سخت وپرچالشی رو دارم سپری میکنم وقتی خسته میشم و ناامیدی غلبه میکنه به خودم میگم تو این همه چالش پشت سرگذاشتی حتما روح قوی ای داری حتما خداظرفیتش رو بهت داده میخواد دربرابر سختی زندگی پولادین بشی از این به بعد هم میتونی بالاخره روزی میرسه که روحت مثل الماس تراشیده وسیقل داده میشه وبه حکمت همه اتفاقات پی میبری.مهم اینه که صبور باشی انرژی وتوجهت رو به کارهایی که میتونی برای حال خوبت برای زندگی بهتر بزاری نه برای چیزایی که نمیتونی کنترل کنی وفقط بیهوده انرژی ذهنی روحی وجسمیت هدر میره.همین کارهای کوچک درحد توانت کم کم معجزه میکنه
اگه باجگیری گوگل و شبکه های اجتماعی بزارن و تا میخوای سوالی یا مطلبی بپرسی میگه اگه بفرستی ماهم کامنتهاتو داریم یا عکسهاتو .این مثلاً بزرگترین شبکه اجتماعی هستش
سلام
لطفا ی روش بگید برای خودکشی که مشخص نباشه خودکشی کردم که برای دخترام باعث سرافکندگی باشه و آینده اونا رو خراب کنه فقط میخوام مثل همیشه بهم افتخار کنن نمیخوام بفهمنن علت مرگم خودکشی بوده دردش مهم نیست اصلا فقط نگران آینده دخترامم
اخرش نگفتین راه حل بدون دردش چیه؟
یکی بیاد فقط یکم حرف بزنیم ، زیر فشار دارم له میشم دیگه نا ندارم ، یکی ک فقط یکم صحبت کنیم درباره هرچی ، این اواخر رو نمیخوام تنهایی برم همین.
بیا باهم حرف بزنیم
مهمم نیست که چی بشه تو اون دنیا ما این دنیا سوختیم اون دنیا هم بسوززززیم اون دنیا میدونی همش تو اتشی ولی ان دنیا از حرفا میسوزی از درد میسوزی از نماردی میسوزی از خیانت میسوزی بهترین راه واسه خود کشی چیه بگین که درد کمی داشته باشه با ماشین خوبه اخه میخام کمی تفریح کنم کتک میخورم میخام کمی با دوستام خوش باشم کک میخورم مادر پدرم شدن مثل کارگاه گجت همش رو سرمن من 19 سالمه همچیو میدونم کثل یه دختر بارم اوردن بخدا خسته شدم
تو هنوز خیلی جوونی این دوره میگذره رد میشی صبوری کن راهتو کم کم پیدا میکنی مسیر خودتو پیدا میکنی
هنوز خیلی جوونی این روزها میگذره صبور باش کم کم راه و مسیر خودتو پیدا میکنی این سال ها میگذره. زندگی تو هیچ مرحله ای نمیمونه.این مراحل گذراست سالها میگذره وتو از مراحل عبورمیکنی از هر مرحله تجربه به دست میاری آگاه تر میشی پخته تر میشی وگذر میکنی
منم این روزا خیلی به خودکشی فکر میکنم، دنبال راه بدون درد هم نمیگردم، دنبال راهی میگردم که مرگ بدون بازگشت باشه،میترسم خودکشی کنم، ولی نمیرم ،این خودکشی باعث نقص عضو بشه برام.
فقط میخام یجوری خودکشی کنم که رفتنم حتمی باشه،
ترو خدا بهم بگین چه کنم که فقط برم.
سلام میخوام به خودکشی فکرکنم وبرای زمانی دیگه شاید چندماه یا یکسال دیگه عملیش کنم
خسته شدم ازبچگی خیلی تلاش کردم وخیلی تونستم کمک باشم زندگی روباخیلی ازسختی هاگذروندم حالانزدیک ۳۰سالم داره میشه احساس میکنم توی چاه گیرافتادم واین درک همش ازطرف منه ودرک نمیشم.هنوزه دارم تلاش میکنم اما دیگه دارم میفهمم که آخرین توانم وآخرین جونم داره میره.خستم اگه اتفاقی پیش اومد که خودموبیرون کشیدم ازاین مخمصه ورفتم برای خانوادم خوبی وخوشحالی میخوام .لطفاسرخاکم اگراومدیدگریه نکنیدوسرزنشم نکنیدوبزاریدیادم نیادچراان انتخابوکردم
کلام اخر .
و اگر خدایی وجود داشته باشد. باید در مقصد (جلوم زانو زده) و بخاطر تمام عذابهایی که به من و هم نوعانم (به اسم سرنوشت یا تقدیر .بنده خود را مورد ازار قرار داده) طلب بخشش کند.
تو داری تلاش میکنی مطمئن باش تلاشهات نتیجه میده صبور باش ادامه بده
منم همین حس رو دارم هر روز تصمیم جدی تر میشه
حاجی کار که دیگه تمومه ولی جالبه سرچ که زدم دنبال راه بدون دردش بودم اومدم اینجا داشتم نشونها کسی که میخواد خودکشی کنه روخوندم.
چقدر این من بودم
فکرشو نمیکردم به اینجا برسم هر چالشی واس خودم دیدم از پسش براومدم از کنکور ریاضی و ایلتس ۷.۵ گرفته تا ورزشی و کار ولی فقط وقتی قدرت درک بچتون رو ندارید هرغلطی بکنین جز بچه داری
سلام من میخام خودمو بکشم هم خودم راحت شم هم خانوادم ولی نمیدونم چه راهی بهتر جواب میده
مثلا برای راهنمایی گفتید که با افراد ذیصلاح صحبت کنید ؟
بدبختی های منو کی می خواد حل کنه اصلا کی درک می کنه !!!!؟
فقر من رو کی می خواد درست کنه
بی عرضه بودن ، زشت بودن بدرد نخور بودن منو کی می خواد درست کنه؟ حسرت ها و عقده های بیست ساله زندگی من رو کی جوابش رو میده ؟
ی مرد مجرد ۴۷ساله م..هییییچ دلخوشی و هیییچ وابستگی ندارم..پدر و مادر و برادرام و خاهرمم خوبن..اما از لحاظ مالی کم اوردم و الان احساس اینو دارم ک خوووب…اخرش چی..یک سالی هس بفکر خودکشیم.الان فقط دارم کار میکنم ک بدهیام بدم و ب کسی بدهکار نباشم و از همه سعی میکنم دور باشم و جایی نرم.هیچ هم کلامی ندارم..روز شماری میکنم ک اخرین بدهیمم بدم و سگمم واگذار کنم ک بعد من بی سرپرست نمونه طفلکم،بعدش بهر راهی ک شده خودم خلاص کنم
پدر مادر و خواهر برادر خوبی داری بمون براشون.واون فرشته فقط تورو داره بهت نیاز دارن به بودنت به وجودت
خسته ایم ،به خدا خسته ایم،یکی وجدانا یه راهی بزاره که راحت تموم شه،دیگه واقعا ارزشی نمیبینم که بخوام بخاطرش این دنیا رو تحمل کنم
کاش به جای این همه چیزایی که گفتین اونایی که میگن تجربشو داشتیم و خیلی آرامش داشت و خوب بود ، اولا بگن پس چرا دوباره اقدام نکردن؟ دوما راه های خودکشی هاشون و حس و درد احتمالی و هرچیزی که تو اون لحظه داشتنو بگن. ماهایی که اومدیم تو این سایت و یه همچین چیزی رو سرچ کردیم به تهش رسیدیم و تصمیمونو گرفتیم دوستان. فقط یکم راهنمایی واسه بهتر و راحت تر انجام شدنش میخوایم.
همه رفتند
تا زمستان شد
خنده هامون رفت
گریه ارزان شد
کو جوانی؟
آرزوها کو
رفته ایم از یاد
یادی از ما کو؟
من ۱۸ سالمه از ۱۳ سالگی نامزد کردم الان تقریبا ۲ماه میشه عروسی کردم
۵ سال نامزدی رو همسرم با خانواده اش زهر مار من کردن ۲بار تا طلاق رفتیم نشد جدا شیم بزرگای فامیل اومد گفتن دعوا میشه فلان میشه ما دو طرفه فامیلیم ترک هم هستیم گفتن میزنن یه میمیره تقصیر شما میشه .
شوهرم یه دهن بین بی عرضه است آشغاله حتی روز عروسی و حنابندونمم کوفتم کردن تو آرایشگاه اومد دنبالم دعوا کرد و فش میداد تو عروسی خانواده اش تو روم نگاه نمیکردن خواهرشوهرم تاج گزاشته بود پول رو سر عروس میپاچن اما شوهر من پولو جلوی همه کوبید تو صورتم فقط هر چی یادش داده بودن اجرا کرد…… هر بلایی بگی اینا سر من آوردن تو روبیکا آیدی فیک درست کردن گفتن به شوهرم این زنه توعه بیو گزاشته درصورتی که من به شوهرم ثابت کردم این شماره من نیستم خانواده خودشن باز قبول نکرد خودشو زد به اون راه این قضیه واسه ۲ هفته پیشه تقریبا بخوام بگم باید کتاب بنویسم تجربی خوندم دانشگاه
قبول شدم نزاشت برم چادر سرم کردن به اجبار
و……
الان دست بزن هم داره همشم فقط فش میده خودمو مامانمو بابامو ….. موهامو میکشه سرمو میکوبه دیوار میشینه رو شکمم دستشو میزاره تو گلوم فشار میده …..
امروز دیگه صبرم به سر اومده میخوام این زندگیو تمومش کنم خیلی وقته به خودکشی فک میکنم اما میگم بابام و مامانم و آبجی و داداش کوچولوم ناراحت میشن از طرفی خانواده شوهرم خوشحال میشن
از ساعت ۷ صبح داره رو اعصاب من راه میره فش میده وسیله مو شکسته ….
انقدر گریه کردم چشمام درد میکنه همش میگم کاش برگردم به ۵ سال پیشه این همه خواستگارو گفتم نه به اینم بگم نه گمشه از زندگیم بیرون
دردام از شیش سالگی شروع شد،از وقتی یه پسر تو خیابون اذیتم کرد،با خودم گفتم بزرگ میشم یادم میره،یادم نرفت،الآن سی سالمه ولی یادمه،با جزییات،دردایی رو تو نوجوونیم حس کردم که نمیدونم چجوری دق نکردم و سکته نکردم بمیرم از درد روحی،هیچکس نمیدونه،به هیچکس نمیتونستم بگم و باهاشون صحبت کنم،ازدواج کردم که یه زندگی سالم داشته باشم ،اینم از اولش شد کتک و فحش و ناسزا و منت،اگه فقط واسه یه نفر مهم بودم،اگه فقط یه نفر منو از ته دلش دوست داشت،هیچوقت به خودکشی فکر نمیکردم،دلم میخواد زندگی کنم اما نمیشه،جهیزیه ام مونده تو اتاق خونه مادرشوهرم،شوهرم نمیتونه یه خونه بگیره،اصلا دلش نمیخواد،بخدا دلم له له میزنه تو اون قابلمه هام غذا بپزم و با عشق بخورم،دلم میخواد تو بشقابای چینیم میوه بذارم جلوی دوستم،ولی نمیذارن،نمیتونم جدا بشم،نمیتونم کاری بکنم،بیماری کلیوی دارم شاید فقط ده سال دیگه بدون دردسر زندگی کنم،دلم میخواد این ده سال اونجوری که میخوام باشه،ولی نمیذارن،خسته ام،واقعا خسته ام،از خودم بدم میاد،میدونم خودکشی راحت نیست،ولی اینو میدونم اون دنیا با خدا طرفم،نه با بنده هاش،بدم میاد ازشون،خستم دیگه
سلام چرا مشکلات مالی جزء دلایل خودکشی ذکر نکردید خیلی عجیبه
تمام…
بر خلاف همه دوستان من واقعا از مردن خسته شدم.دلم میخواد زندگی کنم اما تا صبح چشمامو باز میکنم مردگی شروع میشه. من دکترای شیمی دارم. هر روز ساعت 5:45 از خواب بیدار میشم . حاضر میشم و میرم سرکار وقتی بر میگردم خونه 7 شب شده. وقتی میرم سر کار ماه و ستاره هارو میبینم و وقتی بر میگردم هم همینطور. هر روز خسته تر و خسته تر از دیروز. ته ماه که میشه 14 تومن حقوق میگیرم که اونم قسط و خرج زندگی ای میشه که اسمش دیگه مردگیه. تو زندگی متاهلی هم که اصلا موفق نیستم. در واقع من و زنم زیاد همو نمیبینیم که بدونیم واقعا چقدر خوشبختیم. هر چقدر میدویم در جا میزنیم. نه تو کار، نه تو مادیات، نه تو روابط زن و شوهری و نه تو روابط دوستانه به نتیجه خوبی رسیدیم. افسردگی بخشی از تعریف شخصیت من شده و دوست دارم از این وضعیت خفقان که حتی اجازه اعتراض به خودمو هم ازم گرفته در بیام.
وقتی قلب می شکنه دردش قالب بر تمامی دردها میشه. بخاطر همینه که وقتی کسی میخواد خود کشی کنه از درد خود کشی نمیترسه.
من میخوام زندگی کنم راه حل بی درد زنگی کردن کسی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دردش مهم نیست…. مهم تاثیرات منفیش روی عزیزامه…. چند ساله دنبال یک سناریوی خوب میگردم که معلوم نشه خودکشی بوده و مرگ طبیعی به نظر برسه/
من 20 سالمه پشت کنکوریم پارسال رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف اوردم اما مامان و بابام نزاشتن برم حالم بده هرچقدر درس میخونم رشد ندارم پدرم رو اعصابمه گوشیمو ازم میگیره بعضی وقتاهم ک گوشی دستمه با اخم و زورگویی گوشیو ازم میگیره به خود خدا خستم مشاورم تهدیدم کرده اگه ازمونام رشد نکنن به بابام میگه بابام همینطوری هم بداخلاقه وای به حال اون روز همیشه بهم کنایه میزنه و واقعا نصف اعصابم درگیر حرفاو دعواهای پدرومادرمه الانم خیلی اتفاقی به سرم خودکشی زد اما من بیشتر میخام بمونمو رشد کنم نه اینکه بمیرم ویه هفته بعد حتی خاهرم هم یادش بره منو:((
منم به فکر خلاص کردن خودم افتادم
امنیت مالی ندارم
خستم از همه چی
تنهایی رو دوست دارم
وقتی وارد خونه میشم خونوادم دوست ندارن حتی بهم نگاه کنن
دنیام شده فقط یه اتاق 4در 4 که همش اونجام
خب وقتی زندگیم اینه چرا بمونم چرا ادامه بدم وقتی عزیز ترین کسام نگاه کردنشون بهم ازارم میده چون دیدشون بهم اذیت کنندست
حالم از این دنیا و ادماش بهم میخوره
من واقعا نمی دونم چیکار کنم 14سالمه و با دوستان درد و دل کردم اما بهم خیانت کردن و به پدر مادرم گفتن البته ساکت نمودم تا می خوردن زدمشون می خوام بخوابم اما نه خواب همیشگی خوابی که دیگه چشمام رو وا نکنم ولی نمی خواهم درد بکشم می خوام دوستام احساس گناه کنن می خوام از عمق وجودشون بدونن تقصیر اونا بوده ترو خدا تروخداااا تو رو هرکسی که می پرستید بگید چجوری بدون درد بمیرم
من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارم مشکلم اینه که از زندگی هیچ لذتی نمیبرم و مشکل صدا بیزاری دارم و امونم رو بریده هیج جوره نمیتونم تحمل کنم میخام زودتر برم یه راه حل ساده میخام
امشب حال خیلی بدی داشتم و انگار تمام مشکلات زندگی روی سرم هوار شده بود خیلی اتفاقی به سرم زد راه خودکشی بدون درد را جستجو کنم به این مطلب رسیدم ولی از همه جالب تر نظرات افرادی بود که حرف از ناامیدی و خودکشی زده بودند.با تو هستم که نظر من را میخونی نمیخوام حرفی بزنم که با خودت بگی این هم دلش خوشه ولی من هم تجربه خودکشی ناموفق را داشتم فقط چند دقیقه تا مرگ فاصله داشتم توی دوران کرونا هم تقریبا مرگ را تجربه کردم ولی به هر حال قسمت نشد میخوام بهت بگم مطمئن باش خودکشی بدترین تصمیمی هست که یه نفر میتونه بگیره اگه واقعا میخواهی از این وضعیت خارج بشی همین الان یه نفس عمیق بکش و یه لبخند بزن و بلند شو برو یه کار خوب انجام بده حتی اگه آب دادن یه گلدون باشه مطمئن باش خیلی میتونه کمکت کنه تا از این فکر دور بشی
کاش همینقدر راحت بود علیرضا
اما وقتی به این نقطه رسیدی فکرش به این راحتی رهات نمیکنه
من دوبار سابقه خودکشی داستم هربار سه روز بیمارستان بستری بودم اما خودم پشیمون شدم که زنده موندم که ای کاش …
بخاطر همین اینبار دنبال راهیم که هیچ راه برگشتی نداشته باشه چون اگر نمیرم منو میبرن بیمارستان اعصاب و روان
فکرکردن از من تعهد بگیرن دیگه اینکارو نمیکنم اما نمیدونستن با این کارشون اینبار راه قطعی رو پیش میگیرم که هیچ برگشتی نداشته باشه
اکثر پیاما رو خوندم و حس تک تکتون رو درک میکنم
اما امیدوارم حال همتون خوب شه
کامنتارو که می خوندم کسانی که از پدرمادرشون آزار دیدن توجهم رو جلب می کرد.
کاش از بعضی مردها و زنها قبل از ازدواج تست سلامت عقل بگیرن کاش قدرت زاد و ولد ازاونا سلب بشه عقیم بشن
چرا باید آدمایی با بهره هوشی پایین و کم عقلی و بیشعوری زاد و ولد کنن؟ که بعدش روح یه بچه رو از بین ببرن و با تحقیر کردنش نابودش کنن؟
اصن چطور یه آدم بعد از تخریب روح و روان کسی دیگه راحت به زندگی کردن بدون عذاب وجدان ادامه میده؟ مردم چرا بیشرف شدن؟
همش می گن تقصیر حکومته، اتفاقا خیر! این خود مردمن که بی رحم و بیشرف شدن حکومت به خاطر همین مردم وحشی بی تفاوته که راحت داره به کار خودش ادامه میده
این وسط فقط و فقط آدمی که درک میکنه و میبینه زجر میکشه
با پول میشه به خوشبختی رسیده یا حداقل راحتتر گذروند
نصف بدبختیهابخاطر نداشتن پوله
خیلی عجیبه برام بعضی ها پول دارن، درامدی خوبی دارن بازم فکر خودکشین
ما هم تو این دنیا جهنم رو تجربه کردیم هم تو اون دنیا تجربه خواهیم
لطفا راه خودكشي بدون درد و مخفي. يعني كسي نفهمه رو اگه مي دونيد. بنويسيد
به کسی که از خستگی داره له میشه ، میگی غذای خوب بخور و خواب کافی داشته باش ، به زور ساعت ۱۲ می خوابم ساعت ۳ بیدارم ، ذهن که خسته باشه خواب و خوراک از آدم گرفته میشه . فقط می خوام برای همیشه
نامزدم بهم خیانت کرد و رفت با کس دیگهای ازدواج کرد.
واقعا از زنها متنفرم.
میخوام خود رو جلوی خونشون بکشم تا ازش انتقام بگیرم.
تقصیر تو نیست عزیزم
آدمای دنیا همینن منفعت طلب
اگه باهاش ازدواج میکردی یا بچه داشتی بهت خیانت میکرد خیلی بدتر میشد
الان بهتره که عمرت رو باهاش هدر ندادی و زود ذات خودش رو بهت نشون داد
بای
آخرین باری که خندیدم یادم نمیاد ولی چند شب پیش توی خواب مثل بچه های ۶ ماهه از ته دل میخندیدم انگار بهشت بود وقتی بیدار شدم دیدم که همش خواب بود عین واقعیت بود خیلی خوب بود ولی وقتی بیدار شدم گفتم وای دوباره اینجام
بعضی ها برای راحتی خودشون خودکشی نمیکنن ، بلکه برای راحت شدن اطرافیانشون خودکشی میکنن.
بخاطر اینکه ، درست یا غلط ، حس میکنند که وجودشون باعث اذیت دیگران هست.
خودکشی میکنند تا بقیه راحت بشند.
نمیگم این کار درسته. ولی بعضی ها اینطوری به مسئله نگاه میکنند.
در حالیکه روزی دهنده میلیاردها میلیارد موجود زنده در این دنیا فقط یکنفر هست.
اون عزیزی که میخواهی با خودکشی ، باعث راحت شدنش بشی ، داری بدترش میکنی.
بعد از تو ، اون عزیزت یک عمر باید با عذاب وجدان زندگی کنه و این خیلی خیلی سخت و دردآور هست.
هیچ وقت بخاطر نجات عزیزانت ، خودکشی نکن. این حماقت محضه.
بخدا بهم گفته شوهرم هزار بار کاش نبودی،واسم واضحه که اگه نباشم راحت میشه از دستم،خانواده ام انقدر مشکل دارن که اگه من نباشم،تازه راحت تر میشن،حتی دوستمم از بودنِ من ناراحت بود،وقتی نوجوون بودن دلش میخواست دوستیمونو تموم کنه،هزاربار بهم گفت از من بدش میاد،با رفتارشم نشون میداد،درصورتی که من دوسش داشتم،اما واقعا هیچکس از نبودن من ناراحت نمیشه،گفتم که حتی اگه یه نفر تو اطرافیانم منو واقعا دوست داشت هیچوقت به خودکشی فکر نمیکردم
ما نمیتونیم همدیگه رو از روی افکار خودمون قضاوت کنیم
من به شخصه با مورد های زیادی روبرو شدم
دوستانی داشتم که سره هیچ و پوچ میخواستن خودکشی کنن !
کسانی که برای جلب توجه نقشه هایی توی سر داشتن (احمقانه ترین و بی هدف ترین کار دنیا)
دخترا و پسرایی که بخاطر شرایط سخت روحی و روانی همچین قصدی داشتن
از حبس شدن گرفته تا بیماری و شکست عشقی و موفق نشدن توی زندگی و و و !
ولی یه چیزی رو از دهن کسی بشنوین که وقتی به خودکشی فکر میکنه به معنای واقعی کلمه آروم میشه
خودکشی کردن صرفا برای خلاص شدن از این دنیا نیست
ما نمیدونیم بعدش قراره چی بشه و هر اتفاقی که قراره بعدش برای ما بیوفته نظریه اس ( البته اگه عقلانی فکر کنیم:) )
باید قبول کنیم که امروزه حرف زدن و همدردی و همدلی و توجیه و وعده و وعید و و و … بی فایدس
همه چیز به خود طرف مقابل بستگی داره
به اینکه شخصی که قصد انجام خودکشی رو داره چقدر ضعیفه و یا اینکه چقدر از لحاظ روحی و روانی قویه
شما فکر میکنید آدم های عاقل تا به حال خودکشی نکردن ؟
فکر میکنید خودکشی کار آدم های احمق و نادونه ؟
کاملا در اشتباهین
اگه یه نگاه به خودکشی آدم های معروف بندازید کاملا متوجه منظورم میشید
از عاقل ترین تا نادانترین فقط 1 تفاوت وجود داره , قدرت روحی و روانی و توان مقابله با شرایط به وجود اومده
بله به شخصه من کاملا با خودکشی موافقم و به نظرم بیشترین ترس خود شخص و بقیه از مرحله ی بعد از خودکشی هستش و از دست دادن اون شخص و دلتنگ شدنش
البته اگر بخوایم دقیقتر به این مسئله نگاه کنیم , در اون لحظه ای که شخص مورد نظر به شما قصدش رو میگه , ناخودآگاه درون شما یه حسی به وجود میاد , یه چیزی شبیه به احساس مسئولیت و دلسوزی !
این مورد حتی برای منی که به شخصه تشنه ی خودکشی کردن هستم هم اتفاق افتاده
سعی میکنید با حرف زدن و انگیزه دادن و با هر وصله و پینه ای که شده طرف مقابل رو از خودکشی منصرف کنید
ولی واقعا فکر میکنید حرف های شماست که روی طرف مقابل تاثیر میزاره ؟؟؟
نه !
از بین تک به تک حرف هایی که میزنید شاید فقط و فقط یک کلمه ی اون روی طرف مقابلتون تاثیر بزاره
اما به هر حال بازهم به افکار و عقاید و قدرت تفکر و خیلی چیزهای دیگه بستگی داره که مهمترین اون ها داشتن هدف هستش
درسته , هدف !
بزارید خیلی ساده و راحت براتون مثال بزنم
خودم !
البته اینکه میگم خودم , شامل 100% درصد جوون های جامعه میشه , پولدار یا فقیر , کاخ نشین یا جوب نشین
همه میدونیم که افسردگی فقط و فقط بخاطر پول نیست ( حداقل تو ایران 🙂 )
من به شخصه از دوران بچگی بلایی نمونده که سرم نیومده باشه
عذابی نمونده که نکشیده باشم و عزیزی نبوده که از دست نداده باشم
سخت ترین دوران بیماری های مختلف رو هم گذروندم و الان توی موج های نسبتا آرومتری دارم دست و پا میزنم !
ولی با وجود تمام این سختی ها و مشکلات و بدبختی ها و حتی تا یک دوره ای بی پولی , باز دارم نفس میکشم
اما دلیل نفس کشیدن من منصرف شدن از خودکشی کردنم نبود !
دلیلش گول زدن خودم با شوکولات و آبنبات های دنیای مزخرف و خاکستری نبود
دلیلش یک هدف بود !
تنها چیزی که میتونه شمارو از خودکشی کردن بیهوده نجات بده داشتن هدفه
شاید یواش یواش فکر کنین که من میخوام از خودکشی منصرفتون کنم و حرفای انگیزشی و یه مشت چرت و پرت بزنم
ولی نه واقعا اینطور نیست
داشتن یه هدف معقول … هدفی که واقعا بتونین بهش برسید تنها چیزیه که میتونه به طور موقت افسردگی شمارو خوب کنه
چرا میگم موقت ؟
چون افسردگی یه بیماری نیست , یه حالت بد روحی و روانی نیست
افسردگی پی بردن به دنیای خاکستری و سرد و تاریک این زندانی هستش که ما توش هستیم
بهتره بگم روشن تر شدن چشم به روی حقیقت واقعی و دیدن رنگ حقیقی این زندگی 🙂
یه تومور بدخیم که روز به روز بدتر و بدتر میشه
این وسط یه سریا با مراجعه به روانپزشک و گرفتن قرص و شوکولات از پزشک و حرفای قشنگ قشنگ خودشون رو گول میزنن
یه سریام وقتی میرن پیششون تازه میفهمن که چه اشتباهی کردن
هیچ انسانی به روانپزشک نیازی نداره
چون یک انسان فقط میتونه رفتار و اخلاق خودش رو کنترل کنه و هیچوووقت نمیتونه خودش رو جای کس دیگه ای بزاره و احساسات طرف مقابل رو تمام و کمال درک کنه
بریم به ادامه ی بحث
هدف !
این هدف میتونه حتی وابستگی به یک شخص خاصی باشه
میتونه احساس مسئولیت شما نسبت به ناراحت شدن و یا حتی آسیب جسمی دیدن اون شخص بشه !
سعی کنید اگر واقعا قصد خودکشی دارین حداقل عاقلانه اینکار رو انجام بدین , چون همونطور که گفتم خودکشی صرفا کار آدم های نادان و احمق نیست !
درسته , زندگی اصلا جای قشنگی نیست , دروغ چرا ؟؟؟
ولی تمومه سعی خودتون رو بکنید تا جایی که میتونید ادامه بدید
از کجا مطمئنید که تو ثانیه های آخر به فکر این نمیوفتید که ای کاش چیزهای بیشتری رو تجربه میکردم ؟
مطمئن باشید حتی اگر همه چیز رو هم تجربه کرده باشید باز در ثانیه های آخر به این مورد فکر میکنید
پس داشتن یک هدف میتونه همه چیز رو مشخص کنه
شما آزادید و حق انتخاب دارید , زمانی که به هدف رسیدید میتونید به زندگی ادامه بدید و یا حتی میتونید خودکشی کنید !
و زمانی که به هدف نرسیدید هم همینطور !
پس این داشتن یک هدف اصلیه که باعث گرفته شدن تصمیم نهایی میشه !!!
و لطفا و لطفا و لطفا … سعی کنید حداقل معنی وجودیت این بعد و فضا و مکان و زمان و ماهیت زندگی و خیلی چیزهای دیگه که نمیشه اینجا کامل توضیح داد , رو بفهمید و اونوقت اگر همچین قصدی داشتید تصمیم آخرتون رو بگیرید
در غیر این صورت شما یک فرد نادان و ضعیف و بی مسئولیت هستید که فکر میکنید با انجام اینکار از زیر بار همه چیز در میرید
و در آخر
ما یکبار به دنیا میاییم و همه قراره یکبار برای همیشه اینجا رو ترک کنیم
شما حتی ترسناکترین فیلم هارو هم میشینین تا آخر میبینین
فکر کنین اینم مثل یه فیلمه , حالا شما ممکنه یه جاش حذف بشین و یا ممکنه نشین
زمانی که یاد بگیری از درد و رنج و عذاب و سختی تغذیه کنی , دیگه نه ترسی درونت وجود داره که بخوای از چیزی بترسی چه برسه به خودکشی , و نه سختی ای که بخواد تورو مجبور به خودکشی کنه
و این دلیل منه که گفتم تشنه ی خودکشی کردنم اما هنوز دارم نفس میکشم !
سعی کن کنترل خودت رو به دست بگیری و اگر وااااقعا میخوای خودکشی کنی … تو زمان و مکان مناسبش اینکارو انجام بدی
درست زمانی که با تمام وجودت به این نتیجه میرسی که واقعا هیییچییییزی برای ادامه دادن نیست
پ.ن :
اگر احساس میکنی تو این زندگی به هیچ دردی نخوردی یا هیچ کار خاصی نکردی و به هیچ جایی نرسیدی و یا هیچ شانسی نیاوردی … حداقل یه کار رو درست انجام بده و عاقلانه انجامش بده
موفق باشید 🙂
ممنونم بهترین نوشته بود برای کمک به دوستان
من الان سه هفتهست با پارتنرم بهم زدم میدونم همهچی تقصیر منه و میدونم اون دگ هیچوقت برنمیگرده زندگیم داره نابود میشه واقعا دگ نمیتونم ادامه بدم من از سیزده سالگی به خودکشی فکر میکردم
عاقاااااااا
اجازه ……
من نمیخوام بمیرم …..
فقط یکی دو هفته سیم من رو از برق بکشید، خاموشم کنید، کمی استراحت کنم …
همین …
چطوری میشه مغز رو خاموش کرد ؟
از محیط و شرایطی که ذهنت رو مشغول وآشفته میکنند مدتی دورشو. وبه طبیعت کوه وقدم زندن برو ذهنت به سکوت نیاز داره
خب بنظرم چندبار پایان دادن به رابطه عاطفی پشت سر هم با چند فرد مختلف و عشقی که برای این روابط گذاشتم و الان دیگه فک میکنم تموم شده چون حسی ندارم و دیگه نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم.
خودکشی و خودزنی کردم ولی جوابی بهم نداده
الآنم که دانشجوام و فقط دوست دارم آروم باشم و با کسی حرف نزنم حتی خانواده و دوستای صمیمی و پایان راه زندگیم شاید خیلی نزدیک باشه
کاش میشد حرف زد کاش میشد از مشکلات گفت ، اما متاسفانه جز رنج عذاب زندگی و آرزو مردن چیزی بهتر نیست ، منی که هرشب به امید مردن میخوابم و با هزاران فکر خیال خودکشی اما ترس اجازه نمیده
دلبسته ی نفر شدم نشد بهش برسم چون گفت واس من پول مهمه منم از درآمد کمی که داشتم ناراضی بودم و از کارم در اومدم هر جا رفتم برای کار دیدم اونا هم بدتر از قبلن بدهی داشتم مجبور شدم ماشینمو بفروشم و با بقیش ماشین دیگه ای بخرم که سرم کلاه رفت جوری که نمیتونم به خانوادم بگم دوباره رفتم تو یه کارخونه کار میکنم ولی متاسفانه حقوق نمیدن و دوباره مشکلات مالی ماشین خراب بدهکاری هر کاری کردم از این جهنم خلاص شم نتونستم تنها یه راه پیش روم میبینم و اون هم پایان دادن به زندگیمه میترسم ولی راهی نیست فقر و فلاکت آدمو مجبور میکنه
چی بگم؟
۱۸ سالمه کنکور دارم روند کاریم خوب پیش نمیره خسته شدم دیگه نمیکشم
شرایط خونواده رفتاری که دارن و….
نمیتونم ادامه بدم
اگه بتونم یه راهی پیدا کنم حتما کارو تموم میکنم
سریع ترین خودکشی
کدوم خودکشیه؟
۱۸ سالمه افسردگی از ۱۶ سالگیم اوج گرفت و من نه تونستم درس بخونم نه میتونستم با مردم ارتباط برقرار کنم هرروز مدرسه رقتن واسم کابوس بود. اضطراب اجتماعی رو کسی درک نمیکنه. حالا هم پشت کنکوریم تا الان فقط به خاطر یه عضو از خونواده زنده بودم که فکر میکردم تنها کسیه که شاید از رفتنم ناراحت بشه که امروز من رو زد و گفت میزنم و تنها امیدم به زندگی رو گرفت. انگار نه انگار من واسه این این چندسال زندگی کردم و خودم رو نکشتم. دیگه امیدی ندارم واقعا نه دوستی دارم نه کسی که بخوام باهاش حرف بزنم نه خونواده ای که بهم اهمیت بده از همون اولش نداشتم. نه میتونم درس بخونم و از جام بلند شم تا حداقل خودم رو نجات بدم. به هیچ دردی نمیخورم وقتی همه توی این سن یا دانشگاهن یا حرفه ای رو یاد گرفتن یا شادن و خوشحال من نمیتونم از توی تخت پاشم و کاری کنم و دست خودم نیست خودم از خودم متنفرم فقط میخوام بمیرم نمیخوام کسی رو ببینم هرروز توی این خونه بمونم بیشتر زجر میکشم
خودتونو گول نزنید خدا وجود نداره کی گفته خدا هست بزنم دهنش رو پاره کنم خدا اگه بود نمیزاشت یکی شرمنده زن و بچه اش بشه و نون و ماست بخوره یکی تو بهترین ویلا خوشمزه ترین غذارو بی دقدقه بخوره چرا همیشه ما دخترا باید عذاب بکشیم چرا خدا به ما کمک نمیکنه اگه خدای مهربانی هست چرا دل ما دخترارو اینقدر ساده میشکنه کی از اون دنیا خبر داره شاید به آرامش رسیدیم اگه خدا وجود داشت چرا این آمریکایی ها و خارجی ها که خدارو قبول ندارن اینقدر زندگی خوبی دارن اونوقت فلسطینی های بیچاره که امیدشون به خدا بود الان دارن زیر تانکای دشمن جون میدن؟
خواهران برادران خدایی نیست
واقعا ربطی نداره آدما به هم رحم نمیکنن و هرکس به فکر پر کردن جیب خودشه
حقیقتا منم دلم میخواست بمیرم ولی هدف پیدا کنید و بخاطر اون تلاش کنید تا زنده بمونید.
۲سال از نوشتن متن گذشته ولی کامنت ها هنوز ادامه داره ، منم مثل خیلی از دوستان دیگه از همه چیز خسته ام خسته خسته خسته
، خواب سنگینم از نفهمیدی نیست ،به دنبال سکوت و آرامش لحظه ای در آغوش خدا .
برین خداروشکر کنین بیماری که دارین بیماری صعب العلاج نیست، من سه ساله با بیماری روانی دوقطبی دست و پنجه نرم میکنم
ماه های طولانی افسردگی تو تخت نگاه به طاق بدون هیچ امیدی
وقتی پر انرژی بشی همه بهت میخندن
وقتی فقط چهارده سالم بود بابام خودکشی کرد و مرد
تک فرزندم و با مادری دارم زندگی میکنم که روز به روز بیماری منو میبینه و پیر میشه
تاحالا پنج بار هم خودکشی کردم نشد که بشه
خب دکتر برو روانشناس،منم دو قطبی بودم و افسرده خوب شدم رفتم گشت و گزارش طبیعت الان خوبم
منم یک پسر زشتم.
اینقدر وحشتناک که ترجیح میدم خیلی تو آئینه به خودم نگاه نکنم.
اما حسن پسر زشت بودن اینه که خودش یکجور مدل محسوب میشه.
مدل خلافکارا.
مدل بچه های خفن.
راستش باهاش کنار اومدم و جای خودم رو تو اجتماع پیدا کردم.
الان فقط دنبال یک دختری مثل خودم هستم که من رو درک کنه.
من میخوام خیلی سریع بمیرم.
فقط و فقط بمیرم.
اینقدر درد کشیدم که با درد و بی درد بودنش دیگه برام مهم نیست.
فقط بمیرم.
مرگ بر خودم.
مرگ بر این زندگی.
مرگ بر این دنیا.
مرگ
مرگ
مرگ
جمع شکستهای عشقی دروغ های زیاد کاری ضررهای مالی و ناامیدی محض به خاطر واقعیت انکارنشدی باعث شد که نه به کار بتونم ادامه بدم و نه جرات کشتن خودمو داشته باشم. همه چیز از تبعیض و حس زندگی بین میلیون ها دیوانه شروع شد. مردم مستحق این همه نعمت نیستن و خیلیاشون سرشون به تنشون نمی ارزه. هممون تو دروغیم و به همدیگه لطمه میزنیم و متاسفانه نمیتونم از این جهنم فرار کنم کشور دیگه وگرنه ثانیه ای نمیموندم. به بن بست کامل رسیدم… بن بست کامل…
من هیچ توضیحی نمیخام بدم فقط لطفا خواهشا ی راه حل بدید ک سریع راحت بمیرم
منم دوستدارم خودمو بکشم راهکار بدین
من نظرات خوندم پنجاه درصد نوشتن تنهان به نظر من بهتره ادمین یه گروه بزن حداقل اونجا همه جمع شیم شاید خیلیا از خودکشی نجات پیدا کنن
با خودکشی چیزی درست نمیشه بلکه تمام سختی و مشکلاتی ک الان ازش فرار میکنی اون دنیا چندبرابر برات تجلی میکنه دایم در عذابی ک هیچ راه فراری نیس الان حداقل اختیار داری بخوابی یا هرچی ولی اونجا میخوای چکار کنی
ای کاش منم مشکلاتم مانند شما بود بعد از 2 سال دسته پنجه نرم کردن با مشکلات امشب 1402/08/22 دیگه پرونده زندگیم برای همیشه بسته میشه خدایا یادت باشد صدها بار ازت خواهش کردم کمک خواستم ولی یکبار دستم را نگرفتی
همسر عزیزم پسر قشنگم برای همیشه خداحافظ و مواظب خودتان باشید
خوشبحالت دیگه تو این دنیا نیستی
شما رفتی میدونی؟؟؟؟؟
یه دختر زشتم
هیچ دوستی ندارم
از بچگی تنها بودم
به چشم بقیه ادم کسل کننده ای هستم
هیچشکدوم از دخترای هم سنم از من خوششون نمیومد. الانم همینطوره حتی خواهرامم باهام اینطوری رفتار میکنن
قبلا میرفتم با پسرا بازی میکردم ولی که بزرگتر شدم نذاشتن با پسرا بچرخم برا دخترر خوب نیستت که دوستاش پسر باشن
تاحالا تولدمو کسی یادش نبوده حتی یبارم تولد نگرفتم حتی خانوادمم نمیدونن چه روزی تولدمه
تولد هیشکی دعوت نشدم حتی تولد خواهرم .
هرلباسی خریدم مسخرم کردن
هرکاری کردم مسخرم کردن
هیچکس منو ادم حساب نکرد
نگفتن منم ادمم احساس دارم غرور دارم هرچیم باشه دخترمم
هیشکی درکم نکرد
هیشکی منو ندید
هیشکی
از دست مسلمونا دارم خودمو میکشم با این خداشون ، بعد آخونده اومده میگه به خدا باور داشته باش، منم با توکل به خدا زدم لحش کردم.
لعنت به هرچی آدم خرافاتی و دین داره که ما رو به سمت مردن سوق دادن بعد میگن از خدا بترس که میفرستت جهنم؛ مگه اسم دیگه جهنم ایران نیست؟! مگه شما این کشور رو مثل جهنم نساختین؟! مگه دلیل اصلی خود کشی، بی پولیه مردای ایرانی نیست؟
من خیلی تنهام من کراشمو دوست دارم زندگی خوبو دوست دارم من واقعا میخوام خودکشی کنم قسم میخورم به جون مادرم میخوام خودکشی کنم یکی از بزرگ ترین آرزوهام مرگه میشه منو بکشین بابا زندگی به درد چی میخوره بچه بودم مثل سگ از مرگ میترسیدم من الان ۱۲ سالمه با این سن کم میخوام خودکشی کنم خواهش میکنم منو حلال کنین من دیگه نباشم بهتره خیلی غم دارم تو این سن خدا میدونه ۲۰ سالم شد چی میشم به همین دلیل میخوام به زندگیم پایان بدم ببخشید ناراحتتون کردم منو ببخشین وقتتون گرفتم فقط این آهنگی که میگمو سرچ کنین تا به یاد من باشین خواهشا مثل یخ
خوانندش: رضا فرشباف امید وارم خوشتون بیاد اونایی که غم دارن یا شکست عشقی خوردن خیلی خوبه ببخشید زیاد شد پیامم راستی من بابا ندارم این بترینشه من رفتم یا حق
هیچ چیزی برای دست دادن ندارم
خودکشی بهترین راه برای رهایی از رنج ک سختی های روزگاره
مشکلات مالی، خانواده بی اعصاب، اجتماع ترسناک، رنج و بدبختی، نتیجه ندادن تلاش هات، عدم موفقیت، و……………
تحمل ندارم میخوام بمیرم
من خیلی خسته ام و هیچ دلخوشی تو زندگیم ندارم از اول همش زور و اجبار به سرم بوده حتی تو ازدواج. اما الان کم اوردم خیلی زیاد کم اوردم داروهای افسردگی هم جوابگو نیستند دلم میخواد تمام عمرم بخوابم یا دیگه تو این دنیای لعنتی نباشم. دنبال یه راه حل راحت برای خودکشی ام
سلام
من ۳۱ سالم هست یک همسری دارم که فوق العادست بیشترین دلیلی که دارم واسه خودکشی همینه تا ۳ ماه پیش بهترین زندگی و داشتم خوشحال عالی کار خوب درامد خوب خونه زندگی به خاطر اشتباه و حماقت من داره همه چیز از بین میره امروز زنم رفت طلاهاشو فروخت تا تاوان اشتباه منو بده احتمالا خونمم از دستم بره خودش میگه فدا سرت ولی من از شرمندگی دارم اب میشم دلم میخواد زودتر تمومش کنم نمیخوام بیشتر از این شرمنده خانوادم بشم
رفیق من ۳۳سالمه و دنبال خودکشی هستم در حالی که نه کسی رو نزدیکم دارم نه شغلی دارم نه دلیلی برای زندگی؛
ولی حس میکنم اگه جای تو بودم فقط به خاطر همچین همسر وفاداری بیخیال خودکشی میشدم.
لطفاً دوباره فکر کن
خودتو داری و خودت باارزشی مهارت یاد بگیر مشغول به یه کاری شو هرچند کوچیک .کارها ی معناداری انجام بده کتاب قدم زدن دیدن توجه به طبیعت صدای طبیعت
به خودکشی فکر میکنم… همش 17 سالمه، هیچوقت جرئت عملی کردنش نداشتم ولی خانوادم دارن هر روز این فکر برام قابل لمس تر میکنن ولی حیف… من دختری بودم که دوستام امیدشون رو با من حفظ میکردن چیشد اون دختر قوی و با انگیزه؟!! چه کردند با مننن، لپ کلام که میخوام بمیرم دیگه بسمه
درکل
نه علاقه ایی به نصیحت شنیدن دارم نه ادامه دادن به این اوضاعی که کسانی که نزدیکت هستن و ادعا برای بهبود وضعیتت دارن لحظه بهرانی میکشن کنار به وعده های پوچ اطرافیان دلخوش نباشین فقط بعضی مواقع واقعا راهی جز خلاصی نیست اینجوری کسانی هم که اطرافت هستن دیگه لزومی نداره که بشینن و بهت وعده و وعید بدن در حالی که فقط حرفه
نگران نباش هیچکی نصیحتت نمیکنه این سایتم این مطلبو گذاشته که ببینه چندنفر دارن به خودکشی فکرمیکنن فکرکردی الان مشاور و متخصص و… میان نصیحتت میکنن ک خودکشی نکنی؟😄
خودکشی بحث شجاعت نیست! بحث کماوردنه وقتی داری بین ی مشت وحوش زندگی میکنی.توی زندگی خودم حداقل وقتی این پیش بیاد مطمئنم اسمش خودکشی نیست. قتله! وپدر و مادرمم قاتل منن. دوتا موجودی که قراربوده پناه ماباشن تواین دنیا.
روزگارم بر خلاف ارزوهایم گذشت ….خیال…
از بچگی دختر درس خوانی بودم اما همیشه تنها بودم از خونه متنفر بودم با خودم گفتم اگ دانشگاه قبول شم اوضاع بهتر میشه ولی…
رشته حقوق قبول شدم با بهترین رتبه فقط میخاستم از خانه فرار کنم
تمام مدت نوجوانیم گوشه گیر و افسرده بودم حتی از خانوادم هم کمک خواستم گفتم افسردم ولی نادیده گرفته شدم
بعدا با یک نفر وارد رابطه شدم عاشقش شدم برای اولین بار حس کردم تنها نیستم برای اولین بار خوشحال بودم اما خانوادم متوجه رابطم شدند و الان من چاره یی ندارم جز خودکشی رابطه ما چیزی جز یک دوستی ساده بود فقط دلم برای عشقم میسوزه ک چطو بعد من سر میکنه امید وارم فراموشم کنه امید وارم تو درد سر نیافته من فردا می میرم و ازین درد کشیدن نجات پیدا میکنم خسته ام خیلی خسته باتمام قلبم دوست دارمf❤️
خودکشی خیلی خوبه ولی از خدا میترسم مشکلم خیلی سخته الان چند ماهه که نمیتونم راه برم مثل فلجا افتادم گوشه خونه نه بیرون نه انگیزه نه خنده نه حسرت گذشته نه شوق فردا
هیچکسم درکم نکرد ……
چرا چی شده
😭😭😭😭😭😭😭
منم مثل خیلیای دیگه به فکر خودکشی افتادم.. اما اگه پایانش نباشه چی؟ چه تضمینی هست بعدش ارامش باشه؟ لعنت به زندگی.. انگار توش گم شدم و باید گم بمونم..
من پنجاه سالمه یادم نمیاد یه روز خوب یه حال خوب یه امید غیر واهی یه شغل درست یه درامد خوب داشته باشم حالا هم که تا خرخره مقروض هزینه های زندگی و درس بچه ها هستم همیشه هم محکومم به کم کاری البته الان دیگه حتی توان کار کردن هم ندارم نه از شدت بدهی میتونم چند روز برای معالجه بخوابم نه کاری از دست خودم و دیگران بر میاد حقیقتش دیگه نمیخوام باشم . باشم که چی بشه چند وقت دیگه پیر. و مریضم میشم بیشتر باید عذاب بکشم کل جسدم رو اهدا کردم بدون قبر هر چی موند بریزن جلوی حیوانات بخورن تمایلی برای ادامه ندارم راستش دیگه به چیزی هم اعتقاد ندارم فقط نمیخوام مرگم حال به هم زن باشه از دردش نمیترسما کلکسیون دردم .فقط میخوام تمیز بمیرم
اقا چرا کسی هیچ پیشنهادی نداده اینایی که تجربه داشتن چه کاری راحت تر و بدون درد ؟
سلام. فکر نکنم سایت ها اجازه ی گذاشتن این کامنت هارو داشته باشن. احتمالا پاک میشه این چیزا
مرگ بایدبرای کسایی باشه که ظلم میکنن نه اینکه مورد ظلم واقع میشن.ماباضربه زدن به خودمون حتی ضربه های غیرقابل جبران فقط باعث طول عمربیشترظالم میشیم کسی که ظلم میکنه عذاب وجدانی نخواهدداشت..حتی ممکنه این ضربه هابه بچه هامون بخوره ایندشون رونابودکنه.پس بیایدعاقلانه بیندیشیم.اگه مشکل باخانواده یاهمسردارین جداشدن وطلاق بهترین راهه مستقل شدن وبه ارامش رسیدن..
مرگ بایدبرای کسایی باشه که ظلم میکنن نه اینکه مورد ظلم واقع میشن.ماباضربه زدن به خودمون حتی ضربه های غیرقابل جبران فقط باعث طول عمربیشترظالم میشیم کسی که ظلم میکنه عذاب وجدانی نخواهدداشت..حتی ممکنه این ضربه هابه بچه هامون بخوره ایندشون رونابودکنه.پس بیایدعاقلانه بیندیشیم.اگه مشکل باخانواده یاهمسردارین جداشدن وطلاق بهترین راهه مستقل شدن وبه ارامش رسیدن..
شاید عجیب باشه امروز مهر روز ۴ مهر سالگرد مرگ خالمه و من دیشب چون دوست پسرم جواب نداد میخواستم خود کشی کنم جواب داد منصرف شدم اگر خود کشی کرده بودم ممکن بود روز مرگم با خالم که ۷ سالش پیش مرده بود یکی میشد الان دوست دارم زندگی کنم استرس گرفتم نمیرم
دکتر جون تویی که اونجا پشت میزت نشستی و داری ادای آدم خوبا رو در میاری مطمئنی دلیل خودکشی خیلیا شما دکترا نیستین ؟
کسی که یه مریض داره خودش غصه دنیا باشه و داره میچرخه این مطب و اون مطب شما تازه پیداش کردین که سر کیسش کنین
اونم که راهی نداره
الان شخص جنابعالی اینجا نسشتی ببینی کی میخواد خودکشی کنه که ویزیتش کنی؟
این پولا خوردن داره ؟
سلام.
اگر بالای صفحه رو نگاه کنید می بینید که شماره مشاوره ی رایگان هم گذاشتن!
شاید بهتر باشه انقدر زود و بد همون قضاوت نکنیم. همین حال های بدی که به هم می دیم می تونه تو بلندمدت باعث فکر خودکشی بشه. اگر شرایط سختی داریم طبیعیه که بذاریم بهمون کمک کنن. مشکل اینه که نمی تونیم به کسی بگیم من کمک می خوام. من نیاز به کمک دارم. من غم دارم.
خودکشی فقط پاک کردن صورت مسئله ست.
من تردید دارم یعنی میترسم از این که بیشتر از اینی که باختم زندگی رو ببازم ولی اگه مرگ پایان همه چیز باشه من با جون و دل میخوامش
خدایی وجود نداره واگرم باشه طرفدار ظالمها و سرمایه داراست،قانون فقط اینه که قویتر ظعیفتر رو میخوره وتمام،……..
من ۲۳ سالمه زندگی برام جهنم شده کار پیدا نمیکنم نمیتونم ادامه تحصیل بدم خانواده ای دارم یک لحظه آرامش تو خونه نداریم شرح دادن این موضوع غیر ممکنه میخوام بمیرم
سلام فقط یه راه بدون درد خواهشا
من دوقلو دارم زنذگی شیرین و زن خوبی دارم و درامدم هم خوبه همه چی اوکی هست ولی دوست ندارم زندکی کنم
همه کامنتا رو خوندم همه یه دلیل منطقی برای خودکشی دارن.برا همین به پدر مادرم بگم میگن که تو همه چی داری چرا میخوای خودتو بکشید دیگه از اون به بعد یه جور بدی میشه.۱۴ سالمه .شاید باورتون نشه ولی این اولین باره که دارم حرف دلمو میزنم اونم چون ناشناسم.همه هی میگم که نوجوونا نباید منفی بافی کنن و افسردگی مال بچه نیست و اینا.من شاید دلیل بزرگی مثل شما نداشته باشم که بخوام راحت شم.ولی هر کس ظرفیتی داره.و الان من فراتر از ظرفیتمم.دیگه خسته شدم.با درد یا بی دردش مهم نیست.فقط تا الان به هیشکی نگفتم نخواهم گفت.چون هیچ کسو مورد اعتمادم ندارم.روشای زیادی در دسترسمه.ولی تنها چیزی که باعث شده فعلا بمونم و نرم،عروس هلندیمه.نمیخوام بگم که درکتون میکنم نه.ولی اینو از من بشنوید که یه حیوون خونگی کوچولو(حتی یه لاکپشت یا ماهی)میتونه یه ذره شاید فقط یه ذره حالتون خوب کنه تا شاید یه راهی برای زنده موندن پیدا کردین…
ببخشید طولانی شد.
۱۷ سالمه
فردا تولد ۱۸ سالگ
هیچ وقت علاقه به درس نداشتم
کنکوردادم و به خاطر گند زدن ناراحت نیستم چون اصلا برام مهم نبود
هیچ وقت هدف تو زندگیم نداشتم
شاید دلیل قانع کننده ای برای خودکشی نداشته باشم ولی این رو میدونم که شمایی که باعث جلوگیری از خودکشی طرف میشی هیچ وقت نمیتونی خودتو جای اوون بزاری
نمیتونی درکش کنی
از نظر مالی خداروشکر وضعمون خوبه ولی همه چیز پول نی
مرگ رو ترجیح میدم به زندگی کردن
چون حوصله ندارم
چون نون خور اضافه ام
چون دلم نمیخواد بیشتر از این باعث سرافکندگی پدر و مادرم بشم
مشاوره هم رفتم ولی به دردم نخورد
مشکل از منه
چون دیوونه ام
برای همین بهتر که بمیرم
چون دنیا جای بازنده ها نیست
من خودم سه بارخودکشی کردم هرسه بارم نجاتم دادن ولی اینبارکاری میکنم نتونن نجاتم بدن خسته شدم بریدم کم اوردم اززمین وزمان خسته شدن من نمیخوام جوانی کنم من نمیخوام زندگی کنم اینوبایدبه کی بگم اقامن این دنیارونمیخوام نفس کشیدن زوری رونمیخوام
خیلیا اینجا میگن چون رتبه کنکورم خوب نبوده میخام خودکشی کنم .. دوست عزیز تو هنوز سختی های اصلی زندگی رو نچشیدی که بدونی یک کنکور چیزی نیست هزاران میلیون انسان موفق تو جهان هست که حتی دیپلم ندارن حتی سواد ندارن … تو اگه مرد هستی برو به زندگیت برس و بسازش و نشین گوشه اتاقت ابغوره بگیر برای یک دانشگاه رفتن که اونم بعید بدونم به جایی برسید بعدش تو این کشور…. هیچ نوجوانی چه دختر چه پسر خودکشی نمیکنه چون هنوز مشکلات واقعی زندگی ب سراغشون نیومده و فقط یک فکری از خودکشی دارن که هیچوقت قرار نیست تو اون سنو سال عملی شه شما بزارید اول ۲۰ سالگی رو رد کنید بعدش میتونیم بگیم ادم بالغی هستی و میتونی تصمیمات پخته ای بگیری
من نمیگم خودکشی نکن تو هرچیزی ک دوس داریو انجام بده ولی اگه دلیل خودکشیت قراره یه کنکور باشه یه شکست عشقی تو بچگی باشه یه محدودیت از طرف خانواده باشه یا دلایل بچگانه دیگه ازین قبیل ،
بحث من سر اون دختر پسرای نوجوانِ که دارن میگن ما میخایم خودکشی کنیم و البته دلیل اصلیتونم یا شکست عشقی های زودگذره یا محدودیت خانواده ببینید این قضایا الان مهمه براتون اما در اینده وقتی که سنتون بالاتر بره و زندگی رو بهتر درک کنید میفهمید همه ش الکی بوده و شما یک زندگی خیلی طولانی با پستی بلندی های زیادی در انتظارتونه
و حرف دومم
من ۲۶ سالمه تو دوره جوانی شکست عشقی خوردم ( ۲۲ سالگی ) به خدمت سربازی رفتم و اونجا سر یک حادثه ۳ انگشت پاهامو از دست دادم و یک ترکش به لگنم خورد که باعث شکستگی شد و الان پلاتین داخل لگنم هست و مثل ادم های عادی نمیتونم روی پاهام وایسم
پدرمادرم فقیر بودن من توی فقر کامل بزرگ شدم و زندگی کردم بدون اینکه یک روز توی یک خونه خوب زندگی کنم و این ۲۶ سال زندگیمو همیشه داخل خونه های اجاره ای بودم که سگ توش زندگی نمیکرد
میخاستم ماشین بخرم با پول وام بعد دیدم گرون شد و نتونستم
الان من ۲۶ سالمه و واقا هیچ امیدی ندارم به این زندگی و فکر خودکشیم تو سرم هست اما هیچوقت انجامش نمیدم
من دلم به حال خودم میسوزه یک مشکلات دیگه هم دارم که بدونید چیه واقا تعجب میکنید
اما هنوزم به دنبال یک معجزه هستم یک معجزه که بیاد تو زندگیم .. و فقط ب اون دلیل زنده ام
نمیدونم رفقا الان حرفمو رسوندم یا نه
خلاصه حرفم این بود خودکشی راه حل خوبیه برای فرار از مشکلات و عذاب اما بهترین راه نیست
شما شاید الان تنهایید بی کس هستید و مشکلات مالی دارید اما یک لحظه ی اطراف خودتون نگاه کنید میبینید خیلیا وضعشون بد بوده از منو تو بدتر ولی یک جرقه تو زندگیشون زده شد و کل زندگیشون تغیر داد
لطفا خوب به حرفم گوش بدید حتی یک رفیق یک دوست یک همدم یک پدر مادر یا برادر خواهر که توی زندگی شما ذره ای عشق به شما دارن به اون فکر کنید و هیچوقت خودکشی نکنید
زندگی کوتاهه با خودکشی نکردنم زود میگذره تموم میشه این زندگی اشغال کثافت بار
من ۳۵ سالمه،نه تو دوران بلوغم،نه اوایل ازدواج نه شکست عشقی،یه آدمم که تباه خونواده اش شد،ازدواج غلطی داشت و تا الانشم فقط به خاطر بچه اش ادامه داد،اما به جایی رسیده که هیچی براش دیگه مهم نیست چون خسته ست،نه حال جنگیدن دارم نه توان ساختن،بسمه هرچی از همه طرف کشیدم،اگه اومدی اینجا فقط پیامارو بخونی یه پیشنهاد میکنم،با آدمه درست مناسب خودت باش
بله منم اینجوری ام فقط عذاب شوهرم میگ پول میدم.همش منو تخریب میکنه.همش از دیگران نعریف میکنه دلم یذره عشق واقعی میخواد .دلم مردن میخواد و ی بارم سعی کردم.ن اون درست میشه ن من میمیرم انگار
طلاق بگیر فدات شم ، مامان و بابای منم همینن فقط منو بدبخت کردن که بیام اینجا ببینم چجوری راحت تر بمیرم
سلام من میخوام تمومش کنم فقط دل تنگ مامانم و بابام و بچهام میشم . حالم خیلی بد . کارایی کردم ک نمیتونماموش کنم . اصلا نمیشه بباید بمیرم . خسته ام و رانده و مانده و کم اورده
من نه میخوام درد دل کنم نه نیاز به درد دل دارم فقط دوتا مشکل دارم برای خود کشی یکی این که میخوام بدون درد باشه و یکی اینکه میترسم از این که ناموفق باشه و ناقص بشم. همین لطفا به جای دردل کردن بگین راهی هست که بدون درد و تضمینی باشه. دیگه آخر عمری نمیخوام درد بکشم.
مشکل من بیماری روانیه ۶ ساله ک دارم رنج میبرم دچار یکی از سخت ترین بیماری های دنیا هستم از اون طرفم مشکل خانوادگی شدید دارم غمباد شدم دیگه نمیکشم خیلی ب خودم روحیه دادم واقعا اگ سالمی قدر خودت رو بدون. نابود شدم فقط بمیرم خیلی دکتر و روان کار هم رفتم فایده ای نداشت
یه یه پدر و مادر ک میخوان از هم طلاق بگیرن خیلی حرف و فحش و دشنام از طرف خانواده خوردم ولی ب درک تا خودمو دارم غم ندارم آخ آخ حواسم نبود ک منم نا توانم و یه ذهن مریض دارم 😅 سرگذشتم از درگذشتم دردناک تر بود فراموشم نکنید بای بای 🙃🙂
خیلی از کامنت ها رو خوندم دلیلشم این بود شاید این فکر از سرم بره
من دلم نمیخواد خودکشی کنم اصلا
یا راستش دنبال راهی هستم ک کسی نفهمه خودکشی بوده
ساوت و آروم بدون اینکه به کسی چیزی بگم یا اصلا حتی کسی احتمالش رو نمیده
حتی خودم ، نمیدونم از کی شروع شد اما الان جدی هستش تصمیم قطعی واقعا ندارم الان اما هر لحظه ک میاد سراغم قوی تر از منه هر دفعه یه جوری فرار میکنم سخته ها فرار کردن اونایی ک
وقتی بد شدن بد شو چون کسی قدر خوبی رو نمیدونه خصلت انسان همینه ، اگر حتی یه نفر رو تو زندگیت داری که ارزش داره براش بجنگی بجنگ سختی بکش چون یه امید داری ، حوصله تعریف ندارم از همون بچگی خیلی سختی کشیدم 4 سالم بود پدرمو از دست دادم گذشت تا این سن که الان 33 سالمه از اطرافیانم ضربه خوردم خیلی زیاد ، اگر همسرم نبود شاید دلیلی برای ادامه نداشتم ولی فقط به خاطر اونه که من ادامه میدم …
زندگی برام خیلی سخت شده، ب عنوان ی مرد هرروز غرورم نابود میشه ، خیلی کارا از دستم میاد ،خیلی آدم مهربون و خوش اخلاقی ام ولی شرایط زندگی منو گوشه گیر کرده ، هرشب تا صب گریه میکنم و دائم ب خودکشی فک میکنم ، واقعا دیگه نمیتونم این همه درد رو تحمل کنم، قلبم تیر میکشه و نفس ب زور میکشم انگار زندانی ام ، هیچکس ام درکم نمیکنه و همه فک میکنن از پس همه چی برمیام ولی وقتی میفهمن من چقدر عذاب میکشیدم ک دیگه من خودمو کشتم، دنیا جای قشنگی نبود برا ما ، وقتی اینو بخونید احتمالا من نباشم. اگه کسیو دارید ک ازتون حمایت میکنه حتما باهاش حرف بزنید، من واقعا دوسداشتم خوشحال باشم ع ته دلم ، دوسداشتم ب آدما کمک کنم تو همه چی دوسداشتم جوونی کنم دوسداشتم خونوادمو خوشحال کنم ،ولی هرچی تلاش کردم نشد.. خدافظ
انقد خدا خدا نکنید خواهشن خدایی وجود نداره خدا یه توهمه.تنها آرزوم مرگ بس بعد ۵سال بعد دست گذاشتن رو قران قسم خوردن جون عزیزاش ولم کرد مثه یه تیکه دستمال کاغذی مچالم کرد دور انداخت تورو خدا اگه یه راه بدون درد سراغ دارید بگید شرافتن نصیحت و امید الکی نمیخام بدید به هرچی اعتقاد دارید قسمتون میدم کسی رو وابسته خودتون نکنید وقتی دوسش ندارید لحظه لحظه زندگی نکبتم به درد رنج میگذره آرزوم مرگ و بس لطفا قضاوت نکنید اتفاق اگه یه روز متن رو خوندی بدون نمی بخشمت. غم نبینی به همه آرزوهات برسی سلامت باشی همیشه
خیلی سخته منم وابسته شدم هرچند که رابطم در حد کمی بود اما دوسش دارم نمیتونم زندگی رو بدون اون نمیدونم چه کنم
تمام این سالها فقط تحمل کردم بجای زندگی کردن واقعا از این زندگی هیچی نفهمیدم جز درد و رنج، حسرت..
طی سالهای تحصیلم سعی کردم نمراتم پایین نیاد واقعا سخت تلاش کردم تا به کنکور برسم.
حالا هم با این کارای سازمان سنجش دیگه نمیخوام ادامه بدم، تمام تلاشم بی فایده بوده برای یک انسان هیچی دردناکتر نیس که تمام تلاشش به کار بگیره و در آخر به تمام زحماتش و تلاشش نادیده گرفته بشه
میخوام خودکشی کنم تا از فشار روانی کنکور و خانواده خلاص شم:)))
این دنیا جهنمه، اون دنیا دیگه چی بشه
خواهش میکنم راه خودکشی بدون درد بگید لطفاااااا
دیگه وقتی بخوای بمیری حالا یه ۵ مین هم درد بکش چیزی نمیشه از دردای این روزگار بدتر نیست
چند روز دیگه همه فراموش کردن منو تو بودیم یا نه فقط مادرم کاش منو ببخشه ولی وقتی کم میاری امیدی نیست باید رفت
یک سری نظرات و عقاید تکراری
چه چیزی با این نظرات تغییر می کنه؟
همش مضخرفه همش چرته و پرته
پایان زندگی یک تصمیم عاقلانه س ، یک راه برای زندگی کردن
یعنی چی
خیلی سخته خیلی
1ـ خدا احساساتی نمی شود.ما از دیدن این گونه ناملایمات دچار ناراحتی می شویم برای آنکه ضعف داریم؛ برای آنکه ملکوت امور را نمی بینیم؛ مثل کودکی که پزشک را دشمن خود می بیند آن موقعی که به او آمپول می زند، در حالی که والدینش از پزشک تشکر می کنند به خاطر همان آمپول زدن. مادر وقتی دست و پای کودکش را می گیرد تا به او آمپول بزنند، از درد کشیدن کودکش واقعاً جگرش کباب می شود ولی با این حال کمک می کنند تا بدن فرزند دلبندش را سوراخ کنند. از آن جهت که عاطفه دارد، جگرش کباب می شود، امّا از آن جهت که عقل دارد، کمک می کند تا به فرزندش آمپول بزنند. لذا اگر مادری عقلش کم باشد، نمی گذارد به فرزندش آمپول بزنند؛ و همین کم عقلی او، موجب صدمات بزرگتر به فرزند می شود.2ـ دنیا دار امتحان است.
فرض کنیم دنیا طوری باشد که نتوان به کودکان ظلم کرد. نتوان به زنان ظلم کرد. نتوان به ضعیفان ظلم کرد. نتوان بی گناهان را کشت و … . در این صورت دیگر بساط امتحان جمع می شود.
خدای متعال انسان را موجودی مختار خلق نموده و او را در دنیا قرار داده و امکان هر گونه کار خوب و بد را هم به او داده تا از این طریق امتحانش کند. حال چه معنی دارد که جلوی اختیار او را بگیرد و نگذارد ظلم بکند؟!
یکی می تواند به یک کودک ظلم بکند و ظلم می کند یا نمی کند و از این راه امتحان می شود؛ و یکی هم می تواند جلوی آن ظلم را بگیرد و می گیرد یا نمی گیرد و به این وسیله امتحان می شود؛ و دیگری هم نمی تواند جلوی آن ظلم را بگیرد ولی می تواند بابت آن ظلم ناراحت شود و ناراحت می شود یا نمی شود و او هم به این طریق امتحان می شود. و … .
3ـ سوال: خدا می خواهد بندگانش را امتحان کند، در این میان چرا یک کودک باید فدا شود؟
چنین کودکی از نظر افراد کور ـ که باطن هستی را نمی بینند ـ فدا می شود نه از نظر افراد بینا که ملکوت هستی را مشاهده می کنند. از نظر حقیقت بینان، چنین کودکی بابت شرکت در این امتحان، خیلی هم خوش به حالش می شود. لذا در آخرت آرزو می کند که ای کاش در دنیا، بیش از اینها زجر می کشید.
در کتابهای اعتقادی بابی مطرح نموده اند با عنوان « آلام و اعواض» یعنی « دردها و عوضها». در این باب می گوید: خداوند متعال در برابر رنجها و بیماریهایی که خود شخص مسبب اختیاری آنها نیست، عوض می دهد؛ یعنی آن محرومیّتی را که قوانین و سنن الهی بر شخص تحمیل نموده اند، به نوعی توسّط خداوند متعال جبران می شود؛ چرا که خداوند متعال جبّار می باشد؛ و جبّار یعنی جبران کننده و شکسته بند. شکسته بند، اگر چه موقع بستن شکستگی، موجب درد می شود ولی کارش به نفع فرد استخوان شکسته است. خلاصه آنکه خدا، جبّار (جبران کننده) است؛ حال این جبران خدا یا در همین دنیاست یا در آخرت؛ یعنی یا خدا در آخرت نعمتی به بنده ی رنج کشیده اش می دهد یا برخی گناهان او را می بخشد، یا در همین دنیا نعمتی به او می بخشد یا به او توفیق انجام اعمال خیری را عنایت می فرماید. در روایات نیز ذکر شده که خداوند متعال محرومیّتهای دنیایی را جبران خواهد نمود؛ مثلاً ذکر شده که در روز قیامت خداوند متعال از بندگان فقیر و رنج کشیده اش چنان تفقّدی می کند و چنان عنایتی به آنان می فرماید که آرزو می کنند ای کاش بیش از این متحمّل رنج شده بودند. بیمار نیز در حکم فقیر است؛ چون بیماری همان فقر سلامتی است. مظلومینی که در مظلوم شدن خود مقصّر نبوده اند هم در حکم فقیرند؛ چون فقر امنیّت دارند.
افزون بر بحث عوض گرفتن از خدا بابت شرکت در امتحان بندگان، شخص مظلوم، از ظالم نیز طلبکار است؛ که در آخرت، طلبش را می ستاند. این مطالبه به این صورت است که شخض مظلوم، به مقداری که ظلم دیده، گناهانش را بار فرد ظالم می کند. اگر حقّش ادا نشد، ثوابهای فرد ظالم را هم تصاحب می کند. اگر باز هم حقّش ادا نشد، آنگاه خدای عادل، از فضل خویش، آن مقدار به فرد مظلوم عطا می کند که جبران محرومیّت او بشود.
حال خودتان قضاوت بفرمایید؛ مدّتی اندک سختی کشیدن و در مقابلش، بی نهایت سال از نعمات بهشتی بهره بردن، آیا می ارزد یا نمی ارزد؟ احساسات کور چه جوابی می دهند و عقلهای نورانی چه جوابی می دهند؟
خودتو با این فکرای سنتی غلط گول نزن منم یه زمانی همین فکرارو میکردم . مثال دکترو و مادر در قبال بیمار یا فرزند خیلی غلطه چون دکتر یا مادر خودشون زیر جبر قوانین دنیا و طبیعت هستن و چاره ای ندارن . ولی خدا خالقه تمام قوانینو خودش درست کرده پس مقایسه خیلی غلطه . امتحانو این چیزا هم همش الکیه مقایسه کن یه گربه ولگرد که تو سرمای زمستون تو گرمای تابستون بدون سرپناه باید تو اشغالا بگرده دنبال یه تیکه چیزی برای خوردن بیماری میگیره در معرض کلی مشکلاته ولی هیچکس کمکش نمیکنه ولی یه گربه خونگی صاحبش همه چیو براش فراهم میکنه یا مقایسه کن یه شیرو که میره یه اهو رو میگیره تیکه پاره میکنه نه اون شیره قراره مجازات بشه نه اون اهو به خاطر درد و رنج دریده شدن قراره به پاداش برسه . دنیای ما هم همینجوریه منتها چون ما انسان ها موجودات هوشمندی نسبت به حیوونا هستیم نمیتونیم این ظلم و بی عدالتی مطلقو قبول کنیم برای همین سعی میکنیم با تعیین پاداش و جزا برای خودمون این حقیقت تلخو یه جوری حل کنیم
۴ چیز و نخور،موفقیتت تضمینه
۱_حسرت گذشته
۲_حسرت زندگی دیگران
۳_فریب دیگران
۴_حق دیگران
واسه خودت چی میگی 49 سالمه پدر در اومد از زیر صفر شروع کردم وقتی بیماریم شدت گرفت وقتی همه چیز زندگی رو جور کردم زن و بچه هایش رهایم کردند همه چیزم رو بردند حتی لباس زیرم رو الان برای شرایط من کاری نیست سرمایه ندارم به نظرت چه کسی حاضره دست یه شکست خورده رو بگیره یکی نیست یه ماشین بده کار کنیم فقط با ماشین کار کنم تمام خرجش هم با خودم؟ پس دکتر خان حرف مفت نزن را حل خودکشی رو بگو روی گنج نشستیم داریم از گرسنگی میمیریم
راستش من از ۱۲ سالگی که والدینم تصمیم به طلاق گرفتن افکار خودکشی وار به ذهنم میرسید و از اونجا که تک فرزندم و والدینم هردو شاغلن همیشه احساس تنهایی میکردم.بعدا در ۱۵ سالگی پدرم ازدواج مجدد کرد و خوشبختانه زن مهربونی هستن اما توجه پدرم که قبلاً هم معطوف به مادرش و خانواده ی خودش بود با ازدواج مجددش بازم بهم کمتر توجه شد و راستش با کمک خدا جونم تونستم از خیلی از موانع زندگیم عبور کنم.حتی تا حدودا ۲ سال کتاب های انگیزشی میخوندم اما بخاطر استرس و اظطراب بیش از حدم این افکار خودکشی وارم اصلا تموم نشد.تا چندروز آینده کنکور دارم و اصلا براش اماده نیستم.مادرم اکثر خرج هام رو میده و پدرم حتی یک دهم مادرمم برام خرج نمیکنه و کل خرج کنکور و کلاس و کتابام رو مادرم داده اما چند ماه با حسی عجیب روبهرو شدم که مانع درس خوندنم میشد.حالم خیلی بده فقط میخوام دراز بکشم یا برم یوتوب ویدیو ببینم و افکار خودکشیم هزاران برابر شده.خیلی دوست دارم بمیرم.گاهی مادرم باهام قهر میکنه یا بهم اخم میکنه و امروزم بهم گفت برای خودم متاسفم…مطمئنم میخواست بگه که برای خودم متاسفم که بچه ای مثل تو دارم.مادرم ازم قطع امید کرده و احساس میکنم کلا براش ارزشی ندارم.منم این قدر عفت تحصیلی و روحی روانی کردم که صبح پا میشم احساس میکنم هیچ هدفی تو زندگیم ندارم.حالم خیلی بده.کاش به دنیا نمیومدم و مطمئنم بمیرم همه ی اطرافیانم نفس راحت میکشن.حداقل برای مادرم خوب میشه چون همه براش یه حس ترحم پیدا میکنن و خیلی بهتر از دختر شکست خورده براش اعتبار میاره.
عزیزم
فقط کنکور زندگی آدمو تشکیل نمیده
میتونی بری یه مهارت یاد بگیری و اونو گسترشش بدی
و یادت باشه تو بخاطر دیگران زندگی نمی کنی که به خاطر دیگران خودتو از دست بدی
تو بخاطر خدا و خودت زندگی می کنی
پس یه بسم الله بگو و تکونی به خودت بده
تو یه دفتر احساسات و حرفای منفی رو با رنگی که ازش بدت میاد بنویس،بعد از یه مدت حتی بخاطر اینکه نخوای اون رنگ و ببینی تصمیم میگیری از افکار منفی و پوچ دوری کنی
واقعا این افکار قشنگ نیست،از خودت دورش کن
البته این یه شبه به دست نمیاد ولی با مرور زمان اگه بخوای میشه
با امید و توکل کامل به خدا
من ۱۲سالم هست دنبال راهی می گردم که خودمو راحت کنم من از کلاس سوم این فکر به سرم زد مشکل از اطرافیان نیست مشکل از خودمه به همه میگم که می خوام خودمو بکشم ولی همه فکر میکنن دارم شوخی می کنم چون من ادم درون گرایی هستم و همیشه لبخند میزنم و تظاهر به خوشحالی می کنم
خسته شدم
شماهایی که دارید میگید می خواهید خود کوشی کنید سنتون از ایژده نوزده به بالا هست فکر کن من چه زندگی دارم که از الان دارم به مرگ فکر می کنم
خنده داره 😂
خیلی جالبه نمی دونم گریه کنم یا از خنده بمیرم😐😑👻
عزیزم
درسته که خیلی وقتا احساس تنهایی می کنی و این خیلی اذیتت می کنه
اما تاحالا به این فکر کردی چرا یهو اشکات تموم میشن
چرا یهو انگار هیچ اتفاقی نیفتاده
چون خدا دلش نمیخواد تورو ناراحت ببینه
به خدا باور داشته باش و بخاطر اون زندگی کن نه بخاطر بقیه
نه بخاطر افکار بقیه
فقط خودت و خدا
تو این زمان که شرک و بی دینی همه جارو گرفته و آفت زندگیه،تو اینجوری نباش
تو خودتو با بی دینی بزرگ نکن عزیز دلم
میدونم درکت میکنم منم ۱۵ سالمه و همینطورم
یادگاری در روز ۱۴۰۲/۴/۶. توسط فردی که الان زنده نیست
من هنوز خوشحال بودم و میخندیدم چرا او کارو باهام کردین مامان بابا
منم همینطور کاش مشکلاتم مثل تو بود
چن سالته حدیث؟
نذارین دیگران با حرفاشون بهتون هویت بدن
هویت اصلی خودتون رو،خود شما شکل میدین
آه چقدر ازین جملات شعاری بدم میاد
هشت سال زمان برد تا اینو یاد بگیرم
هفت حقیقت درباره زندگی که بهتون کمک می کنه
شماره یک:زندگی خودتو با بقیه مقایسه نکن،راحت ترین راه برای افسردگیه
شماره دو:تو نمی تونی همه رو خوشحال کنی و اگه تلاش کنی بقیه رو خوشحال کنی،خودت رو از دست خواهی داد!
شماره سه:از اینکه مردم تورو دوست ندارن ناراحت نباش،چون حقیقت اینکه خیلی از افراد حتی خودشون رو هم دوست ندارن!
شماره چهار:تنها محدودیتی که تو این دنیا داری ذهن خودته!
شماره پنج:بزرگترین عمل نابود کننده رویاها اینکه نظر بقیه درموردت چیه؟
وینستون چرچیل میگه:توی بیست سالگی زیادی به این فکر می کنی که نظر بقیه درموردت چیه؟
توی چهل سالگی دیگه بالاخره دست از نگران بودن برای بقیه بر میداری و در آخر تو شصت سالگی می فهمی که حتی بقیه بهت فکرم نمی کنن.
[با همه مهربون باشین و بهم کمک کنین ولی در قدم اول باید با خودتون مهربون باشید!]
شماره شش:مشکل از درآمد نیست که باعث میشه همه ورشکست بشن بلکه مشکل از مصرف کردنشونه.
چیزی مهم تر از میزان درآمد اینکه چقدر میتونی ذخیره کنی و دوباره روی چیزی سرمایه گذاری کنی که میتونه کمکت حتی زمانی که خوابی هم پول دربیاری!
و در آخر شماره هفت:خطرناک ترین اعتیاد در دنیا راحتیه!افرادی که زندگی رویایی شما رو دارن،باهوش تر از شما نیستن؛آنها فقط در غلبه بر ترس برای برداشتن اولین قدم بهتر هستند!
یک : زندگی خودمو با بقیه مقایسه نکردم و اگرم بکنم زیاد اذیتم نمیکنه منتها وقتی زندگی خود ادم به نوبه خود سخت باشه غیر قابل تحمل میشه
دو: سعی نمیکنم دیگرانو خوشحال کنم و همینطور حواسم هست کسیو ناراحت نکنم درواقع کاری به کار دیگران ندارم . هرچند ادما عوامل محیطی و اجتماعی روزمره زیاد باعث ناراحتیم میشن
سه: من اصلا تو فکر این نیستم کسی منو دوست داشته باشه یا نداشته باشه تازه میخوام از ادما دور باشم
چهار: محدودیت فقط ذهنه!؟ نمیدونم تو چه جایگاهی یا شرایطی هستی . فرض کن دست خالی در مقابل یه ارتش صد هزار نفری مسلح ایستادی میخوای باهاشون مبارزه کنی میتونی ؟ نه نمیتونی حالا اینو تعمیم بده به هر چیزی تو زندگی شغل ، سلامتی ، و کلی مسائل دیگه . اتفاقا ما تو دنیایی پر از محدودیت داریم زندگی میکنیم
پنج: نظر بقیه اصلا برام مهم نیست اتفاقا ادم تنهایی هستم و دوست دارم تنها و از ادما دور باشم انقد درگیر مشکلات خودم هستم
شش: یعنی چی مشکل از درامد نیست از مصرف کردنه!؟ شاید شما یه ادم سرمایه دار هستی با ذهنیت خودت داری میگی . فرض کن تو یه خانواده داغون و از هم پاشیده و درعین حال فقیر بزرگ بشی بعد با هزار عذاب بری درس بخونی به امید اینکه یه جا استخدام بشی بعد بری ببینی چه اوضاع افتضاحی همه جا بی عدالتی پارتی بازی حاضر بشی بری کارگری کنی بعد میری میبینی تو کارگریم هیچ نظارتی روش نیست روزی دوازده ساعت از ادم کار سخت میکشن در ازای یه حقوق ناچیز کلی ادمو اذیت میکنن حق خوری میکنن زور گویی میکنن و تو هیچکاری نمیتونی . خانواده از هم پاشیده پر از دعوا و جنگو و مشکلات، جامعه ای پر از هرجو مرجو بی عدالتی و بی رحمی چی از ادم باقی میمونه!؟
هفت: فکر نکن اونایی که زندگی راحتی دارن فقط تلاش بوده یا غلبه بر ترس بوده یا هر چی . تو زندگی شانس ، سرنوشت و خیلی چیزای دیگه وجود داره. مقایسه کن سگو گربه ای که ولگردن تو سرما ی زمستون گرمای تابستون بدون سرپناه دنبال یه تیکه غذا و برعکسش اون حیوون که صاحب داره تو جای گرمو نرم و زندگی راحت اگه ادم با تجربه ای باشی میفهمی چی میگم .
و در اخر اینو بدون زندگی کلا یه بازی کثیف و در عین حال پوچو مسخرس که خیلیم زود تموم میشه فقط برای بعضیا لذت بخش برای بعضیا پر رنجه اما در نهایت هممون میریم زیر خاک اینکه اسرار این هستی چیه و پشت پرده چیه نمیدونیم فقط اینو میدونم خودکشی چیز بدی نمیتونه باشه وقتی سراسر زندگی سختی باشه من روش اسونم پیدا کردم فقط از انجامش میترسم
تو کاملا سطحی برداشت کردی
اگه بخوای درموردش فکر کنی می بینی این تفسیر درستی نیست
و خودکشی هم راه درستی نیست
پس بیخیال شو
سلام به همه. خیلی از کامنتهارو خوندم، چقدر قشنگ بودن. انگار همگی یه جورایی دردهای مشترک داریم. ولی عزیزای من بذارید یه چیز مهمی رو که نظر شخصی خودمه بگم.
ما انسانها، بدبختیم.
به زور به دنیا آورده شدیم (حداقل کسی که از من نظر نخواست یا من یادم نمیاد)، به زور تو یه بدبختی مکانی و زمانی قرار داده شدیم، آرزوهای بزرگ همراه با ناتوانی در براورده کردنشون به ما داده شد.
حالا هم وقتی حرف اون خدا رو میخونی، میگه: چطور جرات میکنی قبل اینکه من بهت اجازه بدم، جون خودتو بگیری؟! جهنم جایگاه توست.(از قرآن خوندم)
همه اینها از خلقت ما شروع میشه (بزرگترین اشتباه توجیه ناپذیر خدا)
همه این امور زندگی و مشکل و پول و شکست عشقی و اینارو ول کنین. همش مزخرفه. قضیه اینه که ما انسان های پست و منحوس، گند زدیم به کل جهان هستی و اصولا نباید به وجود میومدیم.
حالا این قضیه ناتوانی تو زندگیم، تبدیل به یه چیز شخصی بین من و خدا شده. اصلا لذت میبرم یه کاری کنم که خیلی عصبانیش کنم. بهش درد بدم. رنج بدم. ناراحتش کنم.
ولی چه کنم. چه کنم که موجود خیلی ضعیفی هستم. زورم بهش نمیرسه، وگرنه حتما خدارو میکشتمش. شیطان راست میگفت، تو ناحقی فقط چون زورت زیادتره، قلدری میکنی واسه خودت.
فقط منتظر لحظه مرگم هستم. خاک تو سر من بدبخت که زنده شدن و مردنم هم دست خودم نیست. باشه، باشه، اینم مال تو خدا. تحمل میکنم این زندگی لعنتی رو به خاطر اینکه بعدش باهات چشم تو چشم بشم.
چشم تو چشم. بعدش ببینم چی داری بگی. چی داری رو کنی برا توجیه این تصمیم لعنتیت.
تنها تسکین من: با لذت میگم که خدا ازت متنفرم. باعث همه اینا تویی. تو اینارو شروع کردی و این تویی که لایق جهنم خودتی.
و کلام آخر: هیچ مردنی بدون درد نیست. اصطلاح جون کندن رو شنیدین؟ هرکی به هر روشی که به ذهنتون میرسه بمیره، به مرحله جون کندنش میرسه. جایی که روحش جدا میشه. خیلی تو این مورد جست و جو کردم، گویا از شواهد پیداست که خیلی زجر داره. زجر فرا تر از حد تصور (اینم یکی از شاهکارهای خداست).
پس اگه میخاین بی درد باشه، گشتم نبود، نگرد نیست. همینه که هست. پس بشینین و تحمل کنین و متنفر باشید.
نمیدونم کی هستی حرفات حرف دل من بود خیلی به دلم نشست . هرچند من به لحاظ اعتقادی چندین ساله به دین بی اعتقاد شدم ولی به وجود خدا نه . منم از خدا خیلی بدم میاد . من به شیطان به معنای دینیش اعتقاد ندارم ولی به خیر و شر در عالم هستی معتقدم حالا این خیرو شر میتونه در قالب موجودات عالم باشه یا صفات اما اینو فهمیدم عامل تمام گرفتاریا خالقه . اصلانم اینجور که میگن امتحان میشیو پاداش میگیریو و این حرفا نیست خالق گرگ درست کرده گوسفندم درست کرده . این وسط گرگ بیچارم مقصر نیست طبیعتش درست شده تا بدره و پاره کنه گوسفندم قرار نیست پاداش بگیره اینو تعمیم بده به همه چی تو دنیا . ریشه خداست فقط خدا . منتها ما ادما خدارو جور دیگه شناختیم فکر میکنیم منزه از هر اذیتو و جبرو ستمی مسخرس
هرکاری که آدم می کنه جوابش رو هم میگیره
هر اتفاقی که می افته بخاطر کارهایی بوده که کرده
پس گردن خدا ننداز
خدا همیشه مراقب همه چیزهایی که آفریده هست
اما ما چشم دیدن شو نداریم
بهتره روی خودت کار کنی تا بفهمی داری اشتباه می کنی و این اشتباه تاوان سنگینی داره
حرفت خیلی قشنگ بود❤❤❤❤
عزیزان درسته تو این وضعیت پول حرف اول و میزنه و آدم باید تلاش داشته باشه
اما بعد از مرگمون نمینویسند چقدر پول داشتیم و این پولا هیچ کمکی به دنیای آخرت نمی کنه.
میخوام بگم اینکه میگن همچی پول نیست یجورایی جمله ی درستیه،چون تو دنیای آخرت کارهامون وضعیت مارو مشخص می کنن نه پولامون.
نمیگم تلاش نکنین ولی چیز های دیگه هم هست که باید بهش توجه کرد مثل رفتارمون
کتاب خودت باش دختر رو بخونید
اگه حوصله ندارین،چکیده اش و
سلام دوستان من دنبال هرچی تو زندگیم رفتم شکست خوردم چ آرزوهام چ عشقم همش شکست تو این مملکت هم تا پول و پارتی نداشته باشی هیچکی ادم حسابت نمیکنه من نقطه صفرم نه کسی ضامنم میشه وام بیارم نه کسی پشتمه بچه که بودم همش بیمارستان بستری بودم کلا زندگی گیم اونجا گذشت خلاصه بگم هیچکی مرام و معرفت براش مهم نی همه دنیا شده پول ن کاری ن چیزی کجاش مملکت دزداش ایرانو فروختن مردم همه بدبخت من هم خودکشی میکنم ایشالا اون مقام مسئول اون دنیا جوابگوه دیگه بیت المال خور های حروم خور دولت بی ارزش هیچ براشون مهم نیس ی جوان جونش داره از دست میده یروز همین بلا سر بچه های خودتون بیاد ایشالا
کسی تاوان گناه به این بزرگی و تو اون دنیا نمیده
پس امید داشته باش به خدا
امید و ایمان
منظورتون اینکه کس دیگه ای تاوان شو نمیده دیگه،درسته؟
درک حساب و کتاب کارهای خدا برای انسان، درست مثل اینه که بخوای برای یه مورچه اینترنتو توضیح بدی.. حکمت و مصلحت خدا رو مغز انسان نمیتونه درک کنه، عین اون مورچه که تکنولوژی و اینترنت رو نمیتونه درک کنه
اگه خدا یه چیزی رو از بنده ش بگیره، حتما یه چیز دیگه بهش میده، مصداق شعر خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید همیشه بدون که خدا برات جبران میکنه و هرگز ازش شاکی نباش
لطفا بخونین🙏🏼
کاری که خدا تو زندگیم کرده همش قشنگ نبوده ولی ارزشش رو داشته.
از خدا برای هر چی که تو زندگی ناراحتتون کرده فرار نکنید.چیزایی که سخت بوده و یه قدری اذیتتون کرده.
فقط روی ایم تاکید کنید که:(خدایا اراده تو رو توی زندگیم میخوام که انجام بشه؛هر کاری خودت میخوای تو زندگیم بکن)
وقتی من همه دوستام و از دست دادم یعنی تک و تنها شدم،برام سخت بود..
تنهایی آزارم میداد ولی نمی تونستم جای دیگه ای برم.
نمی تونستم تمام اون بار هارو روی دوشم بکِشم.
بعضی از شماها تلاش می کنید اون بار هارو خودتون حمل کنید،چیزایی که دیگه مرده اند و باید رهاشون کنید و خودتون رو از شرشون خلاص کنید.
ولی چرا بهشون آویزونید؟چسبیدید؟چون گاهی اون قدر به اون دردها چسبیدید که نمیخواید رهاشون کنید.
ما میتونیم یاد بگیریم در حین تجربه های تلخ زندگی سالمی داشته باشیم.
خدایا نمی فهممش ولی باور دارم.نمیدونم چرا ۲۵ سال پیش سرطان گرفتم،ایمان رو موعظه می کردم ولی ادامه دادم و گفتم خدایا به تو اعتماد می کنم،اعتمادم به توست و اون درستش کرد.
من خیلی چیزارو نمی فهمم مثلا چرا دیشب برق خونمون رفت ولی میدونین دارم رشد می کنم،کِشیده میشم.
کسی از شما بخاطر چاق و لاغر شدن رو بدنش خط افتاده؟
روی ایمانتون خط افتاده؟
خانم ها وقتی زایمان می کنن روی شکمشون خط می افته.همه مون باید تو زندگیمون خط های رشد ایمانی داشته باشیم،باید از یه چیزایی(غم و غصه و…)فارغ شیم.
خدا مارو در زندگیمون رشد میده،میکِشه.
وقتی به خدا اعتماد می کنین،زندگیتون بهتر میشه،نه؟
فرقی نمی کنه مشکلتون چی باشه
جوابش اینه:به خدا اعتماد کن و نیکی بکن
جویس مایر
از درد کشیدن و بیماری هایی که درمانی نداره خسته و آزرده ام
از جفایی که در حق خودم و عزیزم کردم آزرده ام
آروزی مرگ دارم ولی از درد کشیدن هنگام جون دادن میترسم
راهی که راحت و بدون درد خلاص کنه ادمو سراغ دارین؟
سلام نمیدونم چند نفر کامنت من رو میخونن ولی میخوام اینو بگم که من 15 سالمه زندگی مزخرفی دارم پدرو مادرم فکر میکنند فقط چون دخترم نباید دیگه زندگی کنم و باید بمیرم انقد توی خونه موندم که اضطراب اجتماعی دارم و حتی نمیتونم با کسی درست حرف بزنم چون از ادما میترسم اره این زندگیه منه مادرم فکر میکنه فقط با خونه نگه داشتنم همه چی درست میشه و دیگه من در امانم اما اشتباه فکر میکنه من فقط الان تبدیل شدم به یه ادم عقده ای که ارزوشه یه بار تنهایی بره بیرون خواستم بگم که بعضی ها واقعا لیاقت پدر و مادر شدن ندارن و فکر میکنن فقط چون خونه و غذا داریم یعنی باید خوشبخت باشیم
ولی از همه کسایی که میخوان خودکشی کنن خواهش میکنم که این حرف منو گوش کنن بچه ها این غلطه که فکر میکنید خودکشی راه حله من اصلا دلم نمیخواد کسی رو نصیحت کنم ولی توی یه کتاب خوندم نوشته بود همین که اگه زندگی هزار بار هم زمین زدن باز بلند شی انتقامه اینکه داری نشون میدی من قویترم میدونم همه ما مشکل داریم و هممون یه جاهایی واقعا کم میاریم ولی وقتی تا حالا شما اومدی چرا میخوای جا بزنی ببینید دنیا یه x است همه چی توش عین یه مجهوله درد ها غم ها دوستامون و حتی خودمون پس واسه یه چیز زودگذر ازاون خواهش میکنم انقدر به خودتون سخت نگیرید
تو جامعه ادم میبینه هیچ کس به فکر کس دیگه نیستا همه تو فکر خودشونن و رحم ندارن حتی به قیمت مرگ دیگران ولی موقع خودکشی که میشه مثلا ادما میخوان کمک کنن یا ادمو منصرف کنن . من تو اینترنت هر چی سرچ میکنم در مورد روش خودکشی اسون یا دارویی که باعث مرگ راحت بشه همش مطالب مزخرف میاد که میخوان طرفو منصرف کنن بابا ول کنید دیگه اگه میخوایید کمک کنید در کنار مطالب منصرف کننده تون اسم دارو یا هر روش اسون دیگه رو هم بگید باور کنید برای بعضیا کمک به مرگشون بهتره. این دنیای لعنتی جاییه که ما حتی به 100 سال هم نمیرسیم . اگه به پیری برسیم که کلیم دردو رنج پیری باید تحمل کنیم بعد بمیریم تازه کو به پیری برسیم انقدر بیماری و تصادفو سکته و اتفاقات دیگه هست که به پیریم نمیرسیم پس با این شرایط وقتی همین زندگی مسخره به شدت رنج اور شده چرا خودمون پایان ندیم!؟ این دنیای لعنتی از یه طرف پر از گیرو گرفتاری کرده از یه طرفم غریزه ترس از مرگو در وجود موجودات زنده گذاشته که هی زندگی کننو عذاب بکشن . زندگی یه بازی پوچو زودگذره و در عین حال کثیف واقعا نمیدونم با این بازی کثافت دنیا چکار کنم چجوری خلاص بشم
چون نباید فقط از زاویه خودت نگاه کنی
زاویه های دیگه ای هم داره
درسته ممکنه کمک نکنن ولی ماهم جای آدم ها نیستیم و فقط بخشی از اون هارو میدونیم و آشناییت داریم
قاضی اصلی خداست
به نظرم ۶ میلیارد بدهی و ۲ سال کارتن خوابی و فراری بودن و دوری از خانواده دلیل کافی برای تمام کردن این زندگی کافی باشه
امام علی(ع)
ای انسان!اثباب رهایی تو در ۳ چیز است:
تحمل_تعقل_توکل
تحمل مصیبت و شدائد
در کنارش چاره اندیشی و تعقل
و در پایان سپردن به خداوند و توکل
این خصوصیاتی است که باید با جون و دل سعی کنیم در خودمون ایجاد کنیم و بعد از آنها نگهداری کنیم و نذاریم خدشه دار بشن
و یا اگر شدن،این دفعه محکم تر این دیوار رو بسازیم.
اگه دیوار خراب شد،ولش نکنیم
با بنای باقی مونده و تجربه های جدید میتونیم برای رشد خودمون و اطرافیانمون بهتر بسازیم و زندگی کنیم.
اول باید برای خودمون بعد برای دیگران.
اما اگر تنها هم بودیم طبق فرمایش امام علی:باید مراقب افکارمون باشیم!
افکار سمی خیلی راحت همه جا هستن
این افکار مثبت و شیرین است که کم پیدا می شوند و باید با جنگیدن با نفس خودمون سعی کنیم افکار مثبت و پیدا کنیم.
دوستون دارم هم وطنان عزیزم
از خدا میخوام بتونین هزاران دیوار محکم بسازین و اگر خراب هم شد دوباره بسازین.
همین ساختن و خراب شدن آدم ها رو بزرگ می کنه…
دوستون دارم
ًخدایی که میلیارد ها سال داره که خدایی می کنه؛ما که فقط چند سال هست داریم بندگی شو می کنیم…
چرا به او اعتماد نداریم؟
او میلیارد ها سال است خدای کائنات و همه عالم است.
به او اعتماد کنیم
مطمئن باشید زندگیمون بدون خدا همیشه یه چیزی کم خواهد داشت.
خواهش می کنم قبل از خودکشی کتاب های خوب رو بخونید!
مثل قرآن، اگه نمیتونین فقط ترجمه اش رو
صوت و ویس قرآن بهترین مرحمه
حتی اگه مذهبی نباشین باز هم بهترین آواست
بعدش برین پیش روانشناس،اگر گرون میگیرن،۱۲۳ زنگ بزنین
من و خیلی از آدم های دیگه دلمون نمیخواد مردم رو اینطوری ببینیم
و واقعا هر کاری لازم بشه می کنیم
البته من سنم خیلی کمه ولی وقتی بزرگ شدم قول میدم کنک کنم و این افکار و دور کنم
ولی شما هم همکاری کنین و از من به شما نصیحت
خدا انقدر آشکار و نزدیکه که از شدت این قضیه پنهان به نظر میرسه
اون تنها دوست واقعی تونه که هرجا کنارتون هست و به حرفاتون گوش میده
امتحانش کنین ضرر نداره،همچیو امتحان کنین..نماز..روزه..همه اشون تا جایی که طاقت دارین
نکه یهو ۱۰۰ رکعت نماز بخونین!همون دو رکعت دلی برای خدا آدم و آروم می کنه
بهترین دوای درده..هر دردی دعا و نماز و…اینا رو امتحان کنین به جای دارو
اینا مسکن های واقعیه
اگه فکر می کنین اینجا جهنمه،اگر خودتون رو بکشین بازم میرین جهنم
پس چه فرقی داره؟
تازه جهنم اونجا بدتره و غیر قابل تصوره
پس بیاین اون دنیا رو جهنم نکنیم
اینکه چجوری وقتی با خدا باشین،نزدیک خدا بشین همه اینا براتون روشن میشه
حتما هم نباید نماز شب بخونین و اینا و…
اولش همین حرف زدن با اون،وقتی یهویی حالتون خوب میشه بخاطر همینه
خیلی وقتا اون باعث میشه کار بدی نکنیم
به شرطی که فراموشش نکنیم
گرچه حتی اگه فراموش هم بکنیم اون مارو که بنده شیم فراموش نمی کنه
باید هزاران چیز و یاد بگیریم
این زندگی واقعی ما نیست
زندگی واقعی ما همون جهنم و بهشتی هست که آدم ها تو این دنیا میان تا انتخاب کنن کجا میخوان برن
بیاین همگی با هم بهشت و انتخاب کنیم
خدا برای ما کافیه
او همیشه با ماست
فان مع العسر یسرا
ام مع العسر یسرا
معنی اش اینه…پس بعد از هر سختی آسانی است..قطعا!بعد از هر سختی آسانی است!
خدا هیچوقت کلاه سرتون نمیزاره!نا امیدتون نمی کنه!اذیتتون نمی کنه!
فقط اون براتون مهم باشه!! و وقتی پیش اون باشین احساس خوبی دارین.
وقتی فکر می کنی پایانه و خدا بهت کمک کنه و یهو حس خوبی داری.بعضی وقت ها هم باید صبر کنی.
خدا اینجوری ازت یه آدمی میسازه که وقتی خواست بیارتش پیش خودش بهش افتخار کنه!
باعث افتخار اون باشیم نه کس دیگه!
ارزش افتخار پیش خدا قابل مقایسه نیست!
بهش اعتماد کنید و فقط اون!
کتاب( چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟) را بخونید.
یا از کتاب خانه ای قرض بگیرید.
واقعا عالیه
من هم آماده خودکشی هستم وسایل رو هم آماده کردم. زندگی کردن خیلی مسخره هست یعنی چی که هر روز پاشی بخوری و بخوابی و تکرار و تکرار و تکرار و…………. باید رفت و راحت شد. البته با چند نفر تسویه حساب اساسی میکنم و میرم.
اینهمه کامنت خوندم اخرش یه نفر هم یه راه درست برای خودکشی پیشنهاد نداد . اه
خواهش می کنم قبل از خودکشی کتاب های خوب رو بخونید!
مثل قرآن، اگه نمیتونین فقط ترجمه اش رو
بعدش برین پیش روانشناس،اگر گرون میگیرن،۱۲۳ زنگ بزنین
من و خیلی از آدم های دیگه دلمون نمیخواد مردم رو اینطوری ببینیم
و واقعا هر کاری لازم بشه می کنیم
البته من سنم خیلی کمه ولی وقتی بزرگ شدم قول میدم کنک کنم و این افکار و دور کنم
ولی شما هم همکاری کنین و از من به شما نصیحت
خدا انقدر آشکار و نزدیکه که از شدت این قضیه پنهان به نظر میرسه
اون تنها دوست واقعی تونه که هرجا کنارتون هست و به حرفاتون گوش میده
امتحانش کنین ضرر نداره،همچیو امتحان کنین..نماز..روزه..همه اشون تا جایی که طاقت دارین
نکه یهو ۱۰۰ رکعت نماز بخونین!همون دو رکعت دلی برای خدا آدم و آروم می کنه
بهترین دوای درده..هر دردی دعا و نماز و…اینا رو امتحان کنین به جای دارو
اینا مسکن های واقعیه
وقتی به خودم و زندگیم فکر میکنم جز کلمه بدبخت چیزی به ذهنم نمیاد با زجر و زحمت و کلی حسرت بزرگ شدیم چقدر درس خوندیم لیسانس فوق لیسانس کارمند
ولی همه رویاهامو یه مرد عوضی ازم گرفت هم عمرم هم شرفم هم پولم و رفت با کس دیگه ازدواج کرد دوستش اومد بهم کمک کنه که فراموش کنم ولی اونم ته مونده هستیم و پولم زندگیم قلبم گرفت
دیگه چیزی ندارم که ادامه بدم قبل از مردنم باید به خانوادم یه کمک کنم که همیشه حمایتم کردند ننگ بر من
فقط به خودم فکر کردم و هرکار کردم بد از آب دراومد مطمینما پدر مادرم ازم ناراضی هستند هرچند به زبان نمیارن ولی من پست و عوضی هستم به حرف یه پسر همه چیم از دست دادم حتی یک میلیارد پول بابام هم ازم گرفت بعد یکسال حرفی هم نمیزنه و الان با خانومش دارن جشن تولد عشقش تو مسافرت میگیرن منو فرستاد که بینی عمل کنم دکتری که معرفی کرد قیافم زد نابود کرد دیگه از خودم و کارهام حالم بهم میخوره مثل من با خودتون قمار نکنید پدر مادرا گناه دارن لعنت بر من مرگ برام عروسیه
چرا باید یه دختر تو ۱۹ سالگی بفکر خودکشی باشه؟
چون خستەم! از معلولیت یه دستم از بدنیا اومدنم تا الان…
از پشت کنکوری بودن
از فشار کنکووور
لعنت به معلولیت که بخاطرش باید تن به درس بدم چون راه دیگه تو زندگی ندارم
لعنت به من که درس خوب نخوندم تا کنکورمک خوب بدم و راحت شم
لعنت به گزینش فرهنگیان که پارسال بخاطر معلولیت دستم من رو اون همه تو مرحله پزشکیش اذیت کردن!
لعنت به گواهینامه گرفتن که بخاطر معلولیت چهاربار از شهرستان رفتیم مرکز استانمون!
لعنت به من که انقد سستم در مقابل مشکلات
خدایا چی میشه امشب که میخوابم صبح بیدار نشم؟
چی میشه دیگه منی وجود نداشته باشم؟؟
بخدا بود و نبود من هیچ اختلالی تو دنیا ایجاد نمیکنه
توروخدا من و بکش راحت شم
از مرگ میترسم اما این زندگی هم سختمه
لطفا خداجون کمکم کن
من خیلی دلم گرفته
سلام منم همینطور
دیروز تولدم بود و افتزاح بود و توی روز تولدم کلی چیز شنیدم مادرم آرزوی مرگمو همش میکنه خواهرم کتکم میزنه بابام اگه بفهمه منو میکشه
فقط چون جسمم با روحم متفاوته
پدر مادر عزیز اگه فرزندتون رو نمیخواهید و یا باهاش مشکل دارید لطفا یا بزارید بهزیستی یا بفرستینشون برن ما گناهی نکردیم چرا باید زیر دست شما شکنجه بشیم
از هر راهی برای خودکشی رفتم به بن بست خوردم، خواهش میکنم یه راه خودکشی قطعی بگید؛ واقعا خستهم…
الان که دارم تایپ میکنم دوتا قرص خوردمو خودمو با یه موزیک یواش یواش دارم اماده میکنم ، یکمم الان دل درد دارم ولی دیگه از همچی راحت میشم
خیلی وقته با خودم کلنجار رفتم ولی نشد . .
الان مُردی؟یا زندهای؟
دوستان همه نظرات رو خوندم منم میخواستم تموم کنم این زندگی رو ولی یه جمله و یه کتاب منو منصرف کرد پیشنهاد میکنم این کناب رو بخونین حداقل یه سرچ دربارش بکنین. برای تک تک ماها نوشته شده این کتاب
اسم کتاب: کتاب خانه نیمه شب که واقعا فوق العادس
اون جمله هم این بود
برای انسان ها و نظراتشون زندگی نکن زیبا باشی یه چیزی میگن معمولی باشی یه چیزی میگن پولدار باشی یه چیزی میگن تو فقر باشی یه چیزی اصلا اصلا اصلا اصلا اصلا نظرات مردم حتی خانوادت برات مهم نباشه.
کارت درست نمیشه به اهداف و برنامه هات نمیرسی برا منم نشد بابام با تصمیمات اشتباهش ماهی ۹۰ میلیون درامد منو نابود کرد چیکار کنم خودمو بکشم که چی ثابت بشه نهایت ۲ نفر ناراحت بشن و تمام فراموش میشی.
خلاصه دیگه تو لحظه باید زندگی کرد
برای همه مشکلات راه حل هست فقط باید پیداش کنی
متنم رو با این جمله که هر وقت سختی بهم فشار میاره یادش میفتم تموم میکنم
زندگی مثل شطرنج میمونه فقط یه روش برای چیدن زمین شطرنج وجود داره اما بعد از ۶ حرکت اول ۹ میلیون احتمال و تنوع به وجود میاد و بعد از ۸ حرکت ۲۸۸ میلیارد تنوع برای جینش زمین به وجود میاد و این احتمال بیشت رو بیشتر میشه….
فقط حرکت کن حتی شده یک میلیمتر یک میلیمتر فقط حرکت کن….
گمونم برا من هیچی بهتر از این نیست ک تصادف کنم
سلام منم از دیشب ب این فکرم ک تموم بشه …..میدونین منم مشکلم مالی نیست … ولی دارم فکر میکنم خیلی هم شیک میشه ک تولدت با مرگت یکی باشه 🥳🖤. فقط ی مشکل دارم این ک تو ی محیط کوچیک زندگی میکنم و نمیخوام خودکشی من باعث ابرو رفتن خونوادم بشه 🙂
منم حالم خوب نیس. سیانور دارم. میخام خودکشی کنم. صفر نهصد سی وپنج پونصد چهل سی ودو هفتادوشش
حالم از زندگیم بهم میخوره
کاش هیچ وقت وجود نداشتم
خیلی رقت انگیزم مگه نه؟
نخیرم تو خوبی زیبایی تمام.
خیلی درد داره که خانوادت بخاطر وجود تو خجالت بکشن و بگن که ابروشون رو بردی.خیلی درد داره پسری که بهش اعتماد کردی بفهمی همش دروغ بوده و بی شرفیش رو نشون بده و تو این محیط کوچیک تورو انگشت نمای بقیه کنه.واقعا درد داره که کاری جز گریه کردن و سرکوفت شنیدن ازت بر نیاد.مثل همتون شرایط بدیی رو دارم میگذرونم و تنها دلیل موندنم اینه که یه نیمچه امیدی دارم به کنکورم(ریاضی ام).که نتیجه خوبی بیاد برام که اونم با این اوضاعم بعید میدونم ولی خب امیده دیگه…نشه من دیگه این دنیا و پولشو بدبختیاشو و ادمای کثیفشو نمیخام.راه رهایی من فقط دور شدن از خانواده و این جای زندگیمه که انتخاب خودمم نیست.
اگه به فکر خودکشی هستی و وضعیت بدی رو تحمل میکنی من میگم بگرد دنبال امید کوچولوعه! شاید بشه.اگه نشد خسته نباشی زندگی دیگه کافیه:)
*اگه نیمچه امید من جواب داد میام اینجا میگم.حداقل بهتر از حرف زدن با ادمای اطرافمه.
امید؟
منشا امید چیه؟
چیه که حالمون خوب میشه؟
اونه که حالمون رو خوب میکنه کیه؟
خدا…
پس بخاطر خدا زنده بمون و فقط با اون باش
برات مهم باشه کاری نکنی ناراحت بشه ازت چون اون همیشه مراقبته عزیزم
از این به بعد بیشتر مراقب باش و فقط به خدا امید داشته باش
اگر کنکور نشد،دوباره شرکت کن
نخواستی یه مهارت یادبگیر،نمیدونم فقط دنیای آخرت رو بساز
چون از اون نمیتونی فرار کنی
حقیقت این دنیای کوفتی بدرد نخوره و فقط ما به دنیا اومدیم که استا دیدم خالی نباشه.
این دنیا فقط بدرد تجربه خود کشی میخوره
سلام مینو جان امیدوارم حالت خوب باشە.
عام سلام اسم من فاطمس و من دختر ۱۶ سالم من برر عکس هم سنای خودم خیلی محدویت دارم و اینکه پدر مادر سخت گیری دارم که تحدید به قتل میشم و به غیر اون هر حرف مخالفتی درباره اونا منو به قدم به ازدواج نزدیک می کنه که من دوس ندارمممم ازدواجو من نه زیبای خواصی دارم که همه منو دوس داشته باشن نه اسعتدادی و کل مدرسه با من بدن که فقط یه دوست دارم تنها امید و تنها دلخوشیم دوستم بود که دیگه نمی تونم به خاطر خانوادم باهاش باشم من خیلی دوس دارم بمیرم همین ولی می ترسم :)سنی ندارم و واقعا مو می خوام خواعش می کنم راه های ساده رو به من بگین برا خودکشی من از دوازده سالگی با خودکار گوشت دستمو می کندم که خودشکی کنم په من بگید خواهشن
درسته دوست داشتن پدر و مادر مهمه
ولی کل زندگی تو فقط خانواده ات نیست
خودت هم هستی عزیز دلم
بمون و بساز اون جهانی که قراره تا ابد بمونی
خودکشی کنی از خودت اون دنیارو می گیری و تا ابد زجر میکشی
من فقط ۱۴ سال دارم ولی از زندگیم سیر شدم شاید بگید نه تو هنوز خیلی چیزا برای فهمیدن داری. خیر من از زندگیم خیلی دیگه سیرم از حرف های دورم از چیز هایی که بهم گفته میشه.
چکار کنم که در یک ثانیه بمیرم؟
من یک انسان بدرد نخور نامیده میشم در کل دنیا
سراسر اشتباهم.. سراسر..
تحمل این زندگیو دیگه ندارم..
چرا نباید خودکشی کنم
وقتی به دنیا آمدم پدرم شهید شد
1ساله بعد مادرم فوت کر
منم بابامو ازدست دادم
من یه دختر ۱۴ سالم هی سر کوفت میخورم تحقیر میشم دیگه خسته شدم من اگه بمیرم هم خوشحال نیستم ولی دیگه کسی نیست که تحقیرم کنه اگه راه آسونی واسه خود کشی هست لطفا بگید
سلام امیدوارم هنوز باشی و حالت خوب باشە.
واقعا خسته شدم.
دیگ هیچی حالمو خوب نمیکنه
با خودم کلی کلنجار رفتم ولی نمیتونم ب این زندگی کوفتی ادامه بدم.
تنها چیزی ک منو اذیت میکنه گریه های پدر مادرمه بعد اینکه بمیرم.
وگرنه از همه کس و از همه دنیا خسته شدم
خدایا باید بمیرم تا صدامو بشنوی💔💔
من از بچگی با سرکوفت های مامانم بزرگ شدم. الان سی سالمه دو تالیسانس دارم
خونه خریدم از خانواده جدا زندگی میکنم
فقط موندم به عدالت دنیا چرا باید سرکوفت چیزهایی رو بشنوم که مقصر هیچ کدومشون نبودم چرا یه مادر باید اینقدر بی رحم باشه دلم برای خودم میسوزه هرروز آرزوی مرگ دارم.تنها ترسم اینه مادرم بیاد سرقبرم اون دنیا هم راحتم نزاره .خسته شدم از مشکلاتی که پدر معتادم برادر معتادم باعث و بانیشن ولی زور مادرم به زخم زبون زدن به من میرسه فقط
کاش بمیرم من هیچ دلیلی برای زندگی ندارم
و من شرایط زندگی نرمال دارم
همه چی میشه گفت خوبه
خانوادم از تصمیماتم حمایت میکنن و بهم احترام میزارن
اتفاق بدی نیوفتاده و هیچ ترومایی وجود نداره
فقط من خسته شدم
من از 18 سالگی ب بعد نتونستم عادی زندگی کنم
هیچ چیزی برام معنی نداره
اوج من 18 سالگی بود
حالم از وضعی ک دارم بهم میخوره
این روح مسخره و ضعیف جای یه روح دیگه رو توی این جسم گرفته 🙂
من لنگ ۲۰میلیون تومنم….. چندروزه آبروم رفته….. امروز تصمیم گرفتم راحت کنم خودمو… خیلی اذیت شدم. همش نداری .همش قرض … دست ی هرکاری زدم نشد ک نشد … خدافظ دنیای نامرد….
حلالم کنید….
برای کسی که بعد از ۳۰سال زحمت و درس خوندن و سربازی و هزارتا تحقیر و اذیت و آزار، خونه زندگی ش رو آماده کرده و جهیزیه زنش رو چیده و زن جوونش یه هفته قبل مراسم عروسی بدون مشکل خاصی میمیره، چه توصیه ای دارید؟ چطوری خودکشی کنم یا نکنم؟
نکن برادر من درد خیلی بزرگیه اما میگذره
باز حالت خوب میشه زندگیت سامون میگیره فقط طول میکشه تا درد کم بشه
خودکشی برای چی آخه
بعضی وقتا یا میشه گفت بیشتر وقتا😒
ادم احساس نا امیدی و ناراحتی…داره
اینارو نمیشه درست کرد
من یک هفته ای هست که کامل روی این مسئله فکر کردم
الان هم به این نتیجه رسیدم که زندگی چه پولدار چه فقیر,چه خوشبخت چه بدبخت دیگه توی هیچ جای دنیا ارزش زندگی رو نداره
در واقع کسی اینارو درک میکنه که نسبت به همه چیز و همه ادما بی حس باشه 😒
احساس این رو داشته باشه که برای کسی مهم نیست و کسی بهت توجه نمیکنه
افسردگی و فوت عزیز ترین عضو زندگیت ک دیگه …اونم مادر
خلاصه که امیدوارم برای کسایی که امید به زندگی دارن دنیا جای بهتری باشه و ناامیدی نیاد سراغشون
در هر صورت من و کسایی که از درون داغون شدن هیچ چیزی نمیتونه نظرشون عوض کنه
الان هم این تکست ها آخرین پیامی که جایی مینویسم.
به امید دنیایی بهتر
و ممنون از کسی که این مطالب رو نوشته و منتشر کرده.
هرچند برای کسی مهم نیست اما … خداحافظ 👋
از کسی انتظار نداشته باش
فقط و فقط خودت و خدای خودت
از هیچ کس انتظار نداشته باش حتی صمیمی ترین افراد،حتی خانواده ات!!!
برای خودت زندگی کن و اون دنیای آخرت که قراره تا آخر اونجا بمونی و بساز
واقعا دیگه راهی نمونده، تو بچگی پدر مادرت جدا شن، مادرت بره پی عشق و حالش خودش، بچه ۵ ۶ ساله قاطی یه مشت کارگر تو کارخونه که همشون چشم بد بهت دارن که قشنگ تو همون بچگی میفهمی، از بزرگی ام چیزی نفهمیدیم تو این مملکت اگه نامرد باشی راحت با دلالی و مال مردم خوری میتونی یه زندگی معمولی حداقل واسه خودت جور کنی، ولی مشکل اکثره ما اینه که نامرد نیستیم و حاضریم خودمون رو بکشیم ولی آزاری به کسی نرسونیم، بچه بودیم تو مدرسه بهمون میگفتن کشورمون گاز داره نفت داره ثروت داره ولی تا ۳۰ و اندی زندگی فقط گرونی و بدبختی دیدم، یه آزادی خشک و خالی نداریم، ۴ تا آخونده شیپیشو باید واسه ما تصمیم بگیرن چی بپوشیم چی بخوریم کدوم سایت بریم یا نریم؟! ۳سال زحمت کشیدم روی گیم زارت بستن و درآمد ماهم قطع شد، همه ریاکار دزد دلال فرصت طلب دقیقا مردم رو همون جوری که میخواستن تربیت کردن که دیگه برادر هم هوای برادر رو نداشته باشه چه برسه غریبه، همه میخوان از آدم بکنن!! ماشین۷ میلیونی رو ۳۰۰میلیون میکنن تو پاچه مون باز یه سری میرن صف وایمیسن!! کاش توی یه کشوره فقیره آفریقایی بدنیا می اومدم حداقل میگفتم اوکی کشورمون نداره نه اینکه این همه ثروت داشته باشه کشورت ولی ۸۰درصد مردم تو نون شب اشون بمون، واقعا دیگه نمیتونم توی همچین جایی زندگی کنم
حق گفتی داداش
ولی آدم اگه بخواد تو بدترین جا هم میتونه برای خودش کاری کنه
به شرطی که با خدا باشی
اونم باهات
وقتی باهات باشه،فیل هم نمیتونه زمینت بزنه
بهت قول میدم رفیق😉
بزن به چاک این داستانا رو اینجا نگو
من ۱۶ سالمه نه درسم خوبه نه تو کاری و هیچ استعداد ی خاصی ندارم و قیافم هم زشته و همه
بهم چپ چپ نگاه میکنن و ادمی هستم افسرده که همیشه که همیشه با خودش حرف میزنه پدر و مادرم همیشه بهم سر کوفت میزنن هیچ دوستی ندارم داخل این سن وقتی می خوام با کسی حرف بزنم استرس میگیرم و کلی عرق میکنم در کل من یه ادم بدبختم که نمیتونه رو پای خودش به ایسته داخل این ریژیم دزد ها هیچی واسه من نیست تا الان کلی به خود کشی فکر کردم چرا فقط نمیگید یه راهی واسه خودکشی بدون درد کلی ادم اینجا هست که دلمون میخواد راحت شیم من خودم میترسم که اگه کارم درست پیش نره زجر بکشم
این باطن آدمه که قشنگه
قیافت شبیه ماه باشه ولی وقتی درونت درست نباشه
فایده ای نداره
درست خوب نیست؟تلاشتو بکن ولی اگر نشد دنبال یه مهارت میتونی بگردی؟
دوست نداری؟پس خدا چی؟کسی که هرجا مراقبته رو فراموش کردی!!!
اون همیشه همراهمه و هواتو داره،بهش اعتماد کن و برو جلو رفیق😉
دنیای آخرت که راه فراری ازش نیست و با کمکش گل و بلبل بساز
منم آسیب نخاعی هستم
دنبال یه خودکشی بدون درد هستم راحت شم
دنیایی که تولدت و مرگت هیچ دخالتی نداشتی دنیای چرتی هستش
منم خسته شدم از این زندگی
به دنبال یه مرگ راحت هستم حداقل پایان این زندگی دست خودم باشه
من که خود راضی به این خلقت نبودم
بالاخره راهی پیدا میکنم. خسته ام از نفس کشیدن
جوانی ۲۲ ساله رتبه پنج کنکورم و توی بهترین دانشگاه کشور درس میخونم
زندگیم و هدف رو بر دو عامل استوار کرده بودم
یکی جواب دندان شکن دادن به پدرم : وقتیمنو از هدف و کار مورد علاقه م جدا کرد ؛وقتی بخاطر جبران کمبود های خودش و خانواده ش منو از مسیرم و علاقه م جدا کرد ؛وقتی توی چشمانم نگاه میکرد و بهم گفت هیچ گوهی نمیشی ، با نتیجه کنکور نشونش دادم که میشم
دومی هم دختری بود که هم تکیگاه بود هم تمام زندگی ام و هم دلیل ادامه دادنم و خشت خشت رویا و آینده ام رو با اون چیدم و اون الان دستش تو دست کسی دیگه ست
امروز خودم رو بی هدف تنها بی ثمر شکست خورده ناامید خسته افسرده میبینم
هر راهی را هم تصور کنید کنید رفته ام که روزنه ای از امید ببینم
در اولین فرصت ممکن جان خود را خواهم گرفت
چرا که این جان را بار های بار گرفته اند و به ته رسیده
خودت دلیل خودت باش بقیه اهمیتی ندارند اعتماد به نفس قوی کن
بذارین کسی که به شما اجازه ی حیات داده،قشنگ ترین پایان رو هم براتون رقم بزنه.حتی اگه پایانش قشنگ نباشه اون کسی که داره این کار و می کنه خداست!و هیچ حرفی روش نیست!
فقط به خدا اعتماد کنید و همیشه با هر احساسی خدارو صدا بزنید.
گاهی وقتا که یهویی حالمون خوب میشه الکی نیست،مطمئن باشید خداست!
خودتونو بهش نزدیک کنید،تفسیر قرآن و بخونید خیلی بهتون کمک می کنه.مهم نی مذهبی باشی یا نه ولی قول میدم مؤثره! امتحانش که ضرر نداره.
حتی اگه کسی مارو دوست نداشته باشه حتی نزدیک ترین افراد،مهم خداست!کسی که مارو خلق کرده،کسی که همیشه باماست.هیچکسی همیشه با ما نیست اما اون همیشه هست.چی از این قشنگتر؟
به خدا اعتماد کنید و از همدیگه ساده رد نشین.
فکر کنم اگه چیز دیگه ای بگم شعاری باشه ولی…تو این دنیایی که پر از حس بده،هر کسی قهرمان خودشه.همه ما یه چیزایی و گذروندیم.اگه به خودمون بود تا الان صد بار خودمون و نابود کرده بودیم!!!ولی چرا نشد؟چون خدا نخواست!چون اونه که میدونه.
بهش اعتماد کنید و نزدیکش شین.
همه اینا مزخرفه. می خواین عزیزانتون خودکشی نکنن؟ آدم باشید پس. یعنی آدمهای خوبی باشید و نه فقط برای چند دقیقه بلکه برای همیشه. دلتون خالص باشه. قلبتون سفید باشه نه سیاه. آزارشون ندید. توی بدبختی کنارشون باشید. ازشون حمایت کنید وقتی مورد ظلم یا سختی قرار گرفتن به خصوص اگه از اون مظلومان. از موجودات ناتوانتر از خودتون حمایت و حفاظت کنید و از کسایی که نمی تونن از خودشون دفاع کنن و بی گناهن مثل حیوانات، بچه های کوچک، دخترا، زنانی که خودشون هم از حق خودشون خبر ندارن، فرد سن بالا و اینا. یه طوری باشین که اگه بخوان خودشونو بکشن با فکر اینکه شما چه حالی بهتون دست می ده شرمنده بشن و براشون مهم باشه که شما سوگوار نشید. مثل ننه بابای بی همه چیز من نباشین که زدن منو له و لورده و خرد و توهین و تحقیر و بدبخت و بی همه چیز کردن تا جاییکه می خوام بمیرم که دیگه نه اونارو ببینم نه آدمهای بد و سادیسمی و روان بیمار این مملکت رو. برا کسایی که بیماری روانی ندارن در زمان زاییده شدن، وقتی کارشون اونا به خودکشی میکشه که مثل خودم هیچ راه نجات دیگه ای نبینن برای خودشون و زنده بودن بیشتر براشون شکنجه باشه تا اینکه حون خودشونو بگیرن. اگرم نمی تونید آدم باشین یا همون آدم خوبی باشین هم که پس وجودتون که فقط بدبختی برای این دنیا هست حداقل به جای آزار دیگران برین پیش روانپزشک که افراد بی گناه رو به خودکشی سوق ندین.
منم حالم خوب نیس. هیچی مثل سیانور نمیشه. سیانور دارم. صفر نهصد سی وپنج پونصد چهل سی ودو هفتادوشش
من یه زندگی خوب داشتم همسر و بچه خوبی داشتم ….اما با روابط کثیفم خودم آلوده به بیماری های مقاربتی و زگیل شدم و همسر بیگناهمم گرفت ازم ….از چهره همسرم خجالت میکشم…از بچم خجالت میکشم..بخدا اگر از بی پدری فرزندم نمیترسیدم یه لحظه ام در کشتن خودم درنگ نمیکردم
برادر من یه اشتباه کردی الان میخوای با یه اشتباه ده برابر بزرگتر جبرانش کنی؟ اون قضیه را فراموش کن و با محبت به زن و بچه ت جبرانش کن
خب عین آدم یه روش خودکشی بگید که ما هم خودمونو هم پدر مادرمونو راحت کنیم بابا ، وقتی اونا هم میخوان بمیرم دیگه رضایت رو که گرفتم بزارید من بمیرم دیگه
تحمل درد تا کی؟
من سه ساله نتونستم کسی رو فراموش کنم سه سال
کسی هم نمیاد جایگزینش که از دردم کم بشه الان ۲۵ سالمه و تنهای و تنهام به امید برگشتن اون پسریه که الان بچه داره
من چکار باید بکنم چطور دردامو کم کنم ؟
حس بدیه ببینی یه زمانی عاشقت بوده ولی الان دیگه براش مهم نیس و تو داری براش پر پر میزنی .
خب شما خودآزاری داری به خودت این توهم رو دادی که اون آدم آدمته و توهم عاشقش بودن رو توی ذهنت جا دادی؟؟؟ بیشتر از نصف جمعیت این کره خاکی فلک زده مرد و پسر هستن! شما چسبیدی به یکی که اصن ربطی هم بهت نداره و دیگه ثابت کرده که عاشقت هم نبوده و لیاقتت هم نداشته؟ عاشق اگه بود می موند. عشق واقعی تا آخر عمره به خصوص توی مردا. نمونده یعنی فقط دروغ گفته و عاشق هم اصن نبوده و فقط دنبال هرزگی بوده. خودتو زجر نده. برو دنبال زندگیت. این همه مرد از درو دیوار ریخته، خیلیاشون که همه اطرافشون رو بسیج کردن که براشون زن پیدا کنن عزیز من … برو یه نگاهی اون بیرون بنداز خیلی بهتر از اون یارو رو هم پیدا می کنی. مسخره نکن خودتو بابا.
دقیقا منم تو این حالم تقریبا منم دوست دارم دیگه زندگی رو نبینم از درد دوریش راحت بشم
سلام من راه راحت مردن رو بلدم صبح که میخواستم بیام بیرون مقدماتش رو حاضر کردم کافیه شب برسم خونه و بخوابم صبح روز بعد رو نمیبینم بدون درد و هیچ چیزی رو متوجه نمیشی من ۵۰ سالم و خیلی خسته ام
قربون دستت، بیا قهرمان نجات من بشو یه راهنمایی ای چیزی بکن. چیه اون راه؟ چطوری قرار بخوابی دیگه پانشی؟ به هر چی بگی دارم ثانیه به ثانیه زجر می کشم. اگه کمکم کنی نجاتم دادی. اینا که منو به زور زنده نگه داشتن دارن زجرم می دن و یه کلمه حرف حساب رو هم نمی فهمن. اصن گوش نمی کنن اصن نمی خوان که درک کنن یا خودشونو جای من بذارن، فقط از روی خودخواهی محض و برای اینکه احساس گناه اوفشون نکنه می خوان من در زجر زنده بمونم زجر بکشم درد بکشم که ایشون بازخواست نشن توسط بقیه که معلوم بشه که منو وقتی بچه بودم کودک آزاری کردن. قربون دستت، یه راهنمایی کن اگه نمی خوای راهشو صریح بگی؟
بگو حداقل با چه روشی انجامش دادی و چطوری وسیله رو تهیه کردی
خواهش میکنم به منمبگو اون راها
من واسه زندگی نکردنم فقط ی دلیل دارم لکنت زبان هیچکس حال ماهارو درک نمیکنه فکر کن ی صحبت کردن عادی و روزمره واست ارزو بشه فکر کن چون زبونت میگیره هیچکی سمتت نیاد فکر کن بخاطر این موضوع هیچوق با هیچ پسری ارتباط برقرار نکنی چون میترسی مسخرت کنه یا ولت کنه و نخاد باهات باشه کاش ی روزی درمانی واس این بدبختی ما پیدا بشه کاششششس
راه درمانی داره. در کمترین حالت گفتار درمانی هست. طول می کشه ولی نتیجه اش مثکه خوب بوده. در ضمن اگه پسری بخوای توی زندگیت باشه که کاری نداره، یا با یکی که آدمه باش نه یه آدمنمای روان بیمار که مسخره ات کنه یا می تونی حتی اگه دیگه خیلی خواستی محکم کاری باشه با یکی که خودش لکنت داره باش. اتفاقا پسرا بیشتر از دخترا دچار مشکل تکلمی می شن شامل لکنت. دیواری که شما برای خودتون ساختید خوشبختانه واقعی نیست. دنبال راههای درمان باشید و حل می شه. بعد همه کاری می تونین بکنین. حتما هم با دیگرانی که مث خودتون هستند یا کمک می کنند ارتباط بگیرید مثلا گروههای حمایتی یا کمکی.
اونی که تورو واقعا بخواد با همه ویژگی هات میخواد!
بخاطر کس دیگه میخوای خودتو تغییر بدی؟که یکی دیگه خوشش بیاد
مطمئنم درونت مثل اسمت زیبا و پاکه
تو باید خودتو قبول کنی و زندگی کنی
این دنیا برای خوش گذرونی نیست
این دنیا برای آماده شدن برای دنیای پس از مرگه که راه فراری ازش نیست و اونجا زندگی خوبی و خواهی داشته اگه به خدای زیباترین ها اعتماد کنی و زندگیتو با اون پیش ببری
جسارت می کنم در جواب شما
نگاه امیدوارانتون بسیار قابل ستایشه
اما …همه ما به وجود ژن های سرطان و …
در وجود خودمون آگاهیم و یا حداقل شواهدش رو در نسل قبلی که ازش بوجود امدیم دیدیم و این حقیقت غیر قابل انکار و نا گزیریهو مرگهای ناشی از اونبسیار زجر اوره
سوای اینها، پروسه پیری داستان خاص خودش رو داره و نانوانی های بدنبال…
پس فکر می کنم این حق رو باید بدیم به هم دیگه که چگونه رفتن رو خودمون انتخاب کنیم
از شخصیت ضعیفم که همیشه باعث ناامیدی میشه متنفرم
توی هیچ کاری خوب نیستم شخصیت آروم و ساکتم هم به درد دنیای امروز نمیخوره
بود و نبودم هم برای کسی مهم نیست
هیچ دلخوشی یا نکته مثبتی توی زندگی ندارم
چقدر یه محتوا میتونه چرند باشه!؟
اشکالی نداره
هیچ کسی کامل نیست
تو سعی کن خوب باشی
چرند دنیا پست آدماش پست تر ،میخوان تورو بخاطر خودخواهی خودشون تغییر بدن ،باوراتو،ارزشهاتو،تورو بکشند چون معتقدی ،دنبال خلاص شدنم دلم میخواد خود خدا خلاصم کنه
چه همه آدم بیزار از زندگی، یعنی چندتا تون تا حالا خودکشی کردید، چندتا به مرگ طبیعی، چند تا زندهاید الان🤔شوهر من 1 سال پيش با یک زن شوهردار بهم خیانت کرد دوتا بچه دارم، اونقدر بهش اعتماد کردم نفهمیدم، دختر 13 سالم فهمید، شیر میگرفت می داد طرف برام ماست میکرد بعد شوهرم میآورد مجبورم میکرد نظر بدم خوبه یا نه، بارها و بارها میدیدمش تو کلاسهایی که میرفتم اونم فرستاده بود اونجا و اون کلاسها رو بهش معرفی کرده بود یک زن زشت میمون که سه سال از شوهرم بزرگتر بود.ابروش حفظ کردم نه خانواده من نه خانواده خودش هیچکی نفهمید. اول فهمیدم میخواستم خودم و بچه هامو با گاز بکشم تا عذاب وجدان بگیره و قبل مرگم ابروش ببرم، یک بنده خدا واسطه شد انجام ندادم، امروز مراسم ختم بودیم سر مزار دیدم دو سه نفر از زن های فامیلشون دید میزنه، خیلی زورم اومد، یکی شون دختر داییش بود که اول دوستش داشته مادر شوهرم اجازه ازدواج نداده بود، «شانس بد من 🙄» دعوامون شد، آخر شب حرفهایی و زد که لایق خودش بوداز عصر دعوا کردیم تصمیم گرفتیم بریم طلاق بگیریم پسرم اومد باهام حرف زد 8 سالش تو این یک سال خیلی ضربه خورد رحمم اومد آخر شب رفتم با خنده تمومش کنم با شوهرم آشتی کنم ، شروع کرد به لگد پرونی و چرت و پرت گفتن حرفهایی که لایق خود اشغال، تصمیم گرفتم خودکشی که اون موقع میخواستم انجام بدم حالا استارت شو بزنم، اومدم راه بی درد پیدا کنم که این سایت هم همش چرت و پرت گفته بود نظرات و دیدم شرمنده شدم دیدم دل سوخته تر از منم هست راستش هم از مرگ میترسم از زندگی، از اینکه با خودخواهی خودم بچه هام از زندگی محروم کنم، شاید دنیا بهتر شه برای اینا از اون ورم خودم تنها برم معلوم نیست نبود مادر چه بلایی سرشون بیاد من بودم این شد نباشم چی میشه، مرددم هم برای مرگ و هم زندگی،
لطفا به فکر بچه هات باش،مطمعن باش اینده زیبایی در انتظارتونه
به خدا اعتماد کن
وقتی با خدا باشین و بچه ها تو باهاش آشنا کنی
بهترین آینده در انتظارتونه
همیشه آرزوی مرگ داشتم زندگی هیچوقت باهام مهربون نبود همیشه غم و گریه کاش تو جوانی بمیرم ن ذلیل و پیر بشم خیلی خستم
توی کشوری که این همه پیام خودکشی وجود داره باید مسوولینش رو تیربارون کرد.
خستم فقط دلم میخواد چشمامو ببندم برم و هرگز به این دنیا برنگردم…
منم خیلی خستم همه چیمو از دست دادم فقط نگران همسرم هستم چون کلا چندساله باهم ازدواج کردیم سنم ۳۷ ساله دیگه ناامیدم همه چیم نابود شد خیلی داغونم خدایا کمکم کن درست بشه یا تموم 😞😞😞
منم چن وقته ب بن بست رسیدم و این گزینه رو انتخاب کردم هر چند رحمم ب بچه هام میاد بی پدر میشن ولی دیگه بریدم
بعضی از مشکلات هستند که به هیچ طریقی درمان نمیشن ، حتی با مراجعه به روانشناس هم درمان نمیشه ، با قرص درمان نمیشه، این درک و شعور رو داشته باشید که وقتی یک انسان با عقل و درایت و منطق تصمیم گرفته درد لا علاج خودش رو با مرگ به پایان برسونه بهش کمک کنید که زودتر خلاص بشه نه با مشاوره دادن های مزخرفتون حوصلش رو سر ببرید یا درد هاش رو زیاد تر کنید ، زندگی یک حق هست نه وظیفه ، این رو بفهمید و دست از خرافات ذهنتون بردارید (کسانی که مشکلاتشون با اقتصاد و سیاستِ دولت و فرهنگ یک طبقه اجتماعی خاص و روانشناس و قرص درست میشه بحثشون جدا هست اون ها اول باید بهشون کمک بشه بعد امیدی نبود خلاص بشند تازه این هم بسته به اراده انسان ها هست نباید آزادیشون محدود بشه ، آزادی انسان در تصمیم گیری بسیار مهم هست ، حق انتخاب مرگ چه بسا حتی به بعضیا کمک بکنه بهتر زندگی بکنند ) لطفا نگاه عاقلانه و علمی به این مسئله داشته باشید
بچه ها من هیچ چیز مثبتی تو زندگی ندارم من عرضه کار کردن ندارم.سر هر کاری که میرم وقتی که صاحب کار بهم میگف فلان کار رو انجام بده استرس میگرفتم و اون کار رو خراب میکردم و با کوچک ترین حرف صاحب کار بهم بر میخورد و یه گوشه میرفتم و گریه میکردم.نه حالا صاحب کار کلا هر کس هر چیز کوچیکی بهم بگه ناراحت میشم و ساعت ها یادم میمونه و بعضی وقتا هم گریه میکنم.اصلا نمیتونم با کسی صحبت کنم اگر هم بکنم همش تپق میزنم.قیافم خیلی زشته تو خیابون وقتی راه میرم هم بهم چپ نگاه میکنن.من یه آدم بی عرضه و عقب مونده هستم که هیچ کاری رو نمیتونه درست انجام بده .بار ها و بار ها به خودکشی فکر کردم ولی میترسم انجامش بدم.لطفا اگه کسی میدونه کمکم کنه .من دیه خسته شدم .هیچ ارزشی برای زندگی کردن ندارم
تو ارزشمندی باید کارهایی انجام بدی که با روحیت سازگاره بهت استرس نده.به هرکاری علاقه داری و متناسب با روحیه و تواناییت باشه مشغول شو.خودتو بپذیر همینجوری ک هستی وبه نگاه دیگران توجه نکن بجاش توجه وتمرکزت روبزار روی اون کاری که بایدانجام بدی تا استرس نیادسمتت
چی جالب بود
این را می نویسم باشد که منم روزی زنده بودم دیریست که خسته ام از این زندگی لعنتی و این انسان های لعنتی با این دنیای شان از همه شما انسان ها بیزارم لعنت به همه شما ها باشد که دیگر نه در این دنای و نه در آن دنیا شما ها را بیبینم باشد که اصلا نیایی دیگر وجود نداشته اگر امشب مردم که چی بهتر
۳۱ سالمه چند سال به کسی که عاشقشم دروغ گفتم که مال و منال دارم! واسه اینکه از دستش ندم . ۷ سال برای پدرم کار کردم بدون یک ماه حقوق تو این سال ها . وضع مالی پدر مادرم بد نیست . الان که میخوام بعد این همه مدت برم خواستگاری میگن بگو هیچی نداری یعنی ما حمایتی نمیکنیم ازت خودت میدونی ! همیشه به چشم به مصرف کننده نگاهم کردن در حالی که همیشه تلاش کردم بدهکارشون نباشم تا توان داشتم مفت و مجانی براشون کار کردم و هیچی طلب نکردم . تو این سن دیگه زمانی واسه از صفر شروع کردن ندارم اونیم که دوسش دارم با دروغ خودمو حمایت نکردن خانوادم داره از دستم میره قطعا خودکشی میکنم چون کسیو ندارم به برادرم گفتم میخوام بمیرم بهم خندید .
رها باش رها باش از این فتنه رها باش/ قفس تنگ و نفس تنگ، هوا باش هوا باش
مشخصات: بی پول، بی کار، بدون سابقه کار، تازه از خدمت برگشته
تحصیلات: کارشناس ارشد ژنتیک (شاگرد اول دانشگاه) دارای مدرک تافل،
تخصص حرفه ای: اصلاح ژن
علت تفکر به خودکشی:
1- نبود کار (کلیه پژوهشگاه ها ژنتیک مراجعه کردم فقط 2 حالت داشتند: الف) معرف سپاهی جهت شاغل شدن ب) پارتی بازی و فک و فامیل بازی در پژوهشگاه {طرفی که اونجا کار میکنه رشتش اقتصاد زیسته ولی اومده بانک ژن جای من نشسته حقوق منو میگیره تازه لیسانس هم هست و هیچ مهارت پژوهشی هم نداره نوشته بود مهارتش تسلط به Office Word })
2- سواستفاده از عنوان کارآموزی جهت بردگی کشیدن و ندادن حقوق تحت عنوان شروع کار و آزمایشی بودن به مدت 6 ماه.
3- عدم پذیرش در دانشگاه های خارج کشور بدلیل: الف) ایرانی بودن ب) نداشتن سرمایه زیاد پ) دانشگاه آزاد بودن
4- بسته شدن اکثر آزمایشگاه های ژنتیک بدلیل زیان دهی مالی و سودآور نبودن (نتیجتأ جایی هم برای من نیست)
5- عدم امکان استارت آپ شدن (ژنتیک نمیتونه استارت آپ بشه چون سرمایه هنگفتی لازمه چون عملیاتش مولکولیه و مث دندانپزشکی نیست یه کلینیک بزنی و تمام)
6- بالا رفتن سن
7- نبود هیچگونه هیچگونه حمایتی از طرف دولت جهت اشتغال و هدایت فارغ التحصیلان رشته های تحقیقاتی (رشته تحقیقاتی فقط بدرد دولت میخوره نه مردم چون رشته خدمات دهنده به مردم نیست مثلا یافتن ژن کلیدی در فرآیند فلان به چه درد مردم میخوره؟)
8- تجربه نکردن زندگی (من 24 ساله که تلاش میکنم از شروع دانشگاه و پایان نامه و مقاله و … بهترین باشم و بودم و اصلا هیچ لذت و تفریحی نکردم از هیچ نوعش {حتی دوس دخترم نداشتم} فقط سرم تو کتاب بود که نتیجم عالی باشه ولی الان میبینم اشتباه کردم)
درس خوندن اشتباه بزرگم بود اگه از اول یه کار داشتم الان راحت خودمو جم میکردم.
از تجربه هات درآمد کسب کن
خیلی ها الان دنبال راهنمایی برای مقالات و اپلای هستن
تدریس هم یکی از گزینه ها است
میتونی ی کار جدید شروع کنی معماری، حسابداری، mdf و…
تو هر وضعیتی ک هسین گریان حوصله سگ اعصابی. بی حوصله . تنبل . تیغ درست زیر گلوتون. چش خونی خون گریان . افسرده . زشتی زیبایی . ترسویی . فقیری بی پولی . و غیره اینو بدون . بهترینی و زیباترینی . خودت خودتو نمیشناسی و تنها گذاشتی خودتو . همین طور زندگی کنین همین طور بزنین ب هر جای دنیا . بزارین حداقل طبیعت خودش شمارو هر جور دوست داره بکشه ن خودتون باور کنین برعکس میشه بر میگردین ب زندگی. همه همه مسل همیم ضاهر هارو باور نکنین .
سلام . بنده ب شدت ب شدت بی حوصله اصلن اعصاب و حوصله اینو ندارم یک سانیه با کسی چشم تو چشم شم حتی با جنس مخالفم تنها تنها راه این دنیا اینکه تو هر حالی هستین بی خیال همه چیز بشین هر جور هسین بزنین ب دل دنیا حتی من با این وضع سگ اعصابی رفتم سرکار ساختمان لوله کشی اب ی روز کار کردم . اما صاب کار و ی همکار تازه کارم باهام بود قشنگ درک کردن حالمو بامن زیاد حرف نمیزدن . اما حال داد خیلی کیف کردم باید بیخیال بگیرین دنیارو هیچ راهی نیس حداقل یک بار مثل من امتحان کنین دنبال ی کارم باز برم حال میده انصافن حالم بهتر میشه .تو هر حال و شرایطی ک هسین بزارین مردم نگا کنن و کیف کنن خخخ
دلم میخاد بمیرم راحت شم از زندگیم هیشکی منو نمیفهمه هیشکی همه سرکوفت میزنن خسته شدم حتی جرعت خودکشیم ندارم خدایا کاش من امشب تو خواب میمیردم از این زندگی آشغالی راحت میشدم
لازم نیست کسی شما رو بفهمه. واقعا برای چی باید بفهمه؟ خودت دیکتاتور خودت باش. یه دیکتاتور واقعی.
اگه مشکل مالی هست با یه سرچ ساده مثلا عکاسی در مجموعه های تفریحی، یا کارآموز عکاسی میتونی خودت رو از بقیه جدا کنی و نجات بدی. من واسه عکاسی تهران رفتم روزی 450 هزار تومن میدادن جای خواب هم داشتن چون مجموعه بزرگ بود، ولی خب من کنار گذاشتمش. البته خانواده هم سرکوفت میزدن ولی پشیزی واسم اهمیت نداشت.
همه کامنت ها رو خوندم🥲 مرگ خواب عمیق و شیرینه وقتی که از افت فشار بیهوش شدم این و فهمیدم میگفتن قلبم نمیزدع اما چطوری؟ نمیدونم آخ که اگه کسی میفهمید درد ماها رو زندگی خیلی قشنگ میشد عاشق نشدم. شکست عشقی هم نخوردم ۱۸ سالمه.۴ ماهه پیش با یه پسر ۳۲.ساله نامزد شدم انتخواب خودم بود یجورایی از خانواده فرار کردم تا مثلا به آرزوهام برسم دلم میخواست نویسنده ماهری بشم و فیلمنامه بنویسم به نامزدم از آرزوهام حرف میزنم! میگه بیا خونه خودت هرکاری دلت خواست بکن🤫 وعده سر خر من میده😂 الان سر خانواده اش دعوا کردیم کلی سرکوفت زد بهم🙂 حس میکنم. روحم خسته اس اندازه یه آدم ۴۰ ساله ۵ شبانه روز کار کردم انگار یه خواب عمیق میخوام که بیدار شدنی نداشته باشه آرامش مطلق. کسایی که دنبال خودکشی! دنبال ارامشن روانشناس عزیز که هیچکدوم از این روش های انگیزشیتون بهمون نمیدتش.
با عزم و اراده محکم و اعتماد و ایمان به خدا ادامه بده
به خاطر کسی که درکی از آرزوهات نداره ازشون دست نکش!
ادامه بده و فقط به خدا اعتماد کن که او نیکوست و به بنده اش اگه نیکی کنه،نیکی میده
تو هم نیکی کن و زندگی آخرت مهمه و ماهم برای این میایم
اونو بساز
خدا واقعا کجاست چرا حرف بنده های بدبخت را نمی شنوه ؟؟ باید حتما بلایی سرشون بیاورند یا بیاد ؟!!!
مگه تا الان کم نیومده؟ دادای عاقلم، از ما معصومترش به مراتب بدتر از ما داره سرشون میاد، همین حیواناتی که می بینی توی کوچه و خیابونو و کشتارگاه و بیابون و دریا از دست آدمنماها بدترین شکنجه ها و قتلها سرشون میاد، بچه های کوچک همینطور ولی خیلی کمتر، دخترای این مملکت به همین روال، کوش اون خدات؟؟؟
منم سربازم……خسته شدم……..خلاصه بگم سرتون دردنیاد تو اولین فرصت که بتونم انجام میدم
هی
این دنیا دیگه جای زندگی نیست و ما تو بدترین جای دنیا فقط زنده ایم. کلی کار کردم سختی کشیدم برای همه کار کار انجام دادم ولی الان وقتی نگاه میکنم میبینم کسی رو ندارم حتی باهاش حرف بزنم. اینجا دارم دردو دل میکنم شاید کسی باشه بخونه. منم چند وقط دیگه این کارو انجام میدم و از این دنیای بد میرم. نمیدونم اون دنیا اصلا وجود داره یا نه. اصلا خدا هست یا نه. پس مردن تو این لحظه بهترین تصمیم میتونه باشه.
من ۲۷ سالمە، پارسال عاشق دختری شدم از اشنایان بعد از گذشت ۴ ماه دختره سرد شد، دلیلش هم یکی دیگه از پسرهای روستا رفته بهش گفتهبود که تو بچگی ب من تجاوز شده و از این حرفا، الان نزدیک ۷ ماهه دختره دست بردار نیست هی میاد تو زندگیم قول الکی میده و میره… منم حقیقتا چون احساس عمیقی نسبت بهش داشتم دوسش دارم، ولی زندگیمو تباه کردن با اون حرفاشون… همش به فکر خودکشیم، خداشاهده زندگیم از بچگی کلا غمه…
من باید تمومش کنم و به این زندگی ننگینم خاتمه بدم عذابی اگه اون دنیا برام باشه هزار بار به این زندگی ننگین و خفت بارم شرف داره هرگز طعم موفقیت از هیچ نوعی رو نچشیدم تو این ۴۲ سال زندگی شرم آور و بی خاصیتم از خدا که خیلی وقته بریدم آخرین تلاشم صدا زدن شیطان بود که اونم حتی محل سگ به من نمیذاره از بس بی اهمیت و پستم مجبورم تمومش کنم شاید کابوس زندگیم تموم شه
وقتی نظری میدیم،تا مدتها زیر پیام مینویسه(نظر شما در انتظار تایید است)
ایکاش خداوند هم در حال تایید نظراتمون باشه!!!
و بدونه این جهان و کائنات با مجوداتی که در اون خلق شد،ارزش اینهمه تحسین رو نداشت.
فتبارک الله احسن الخالقین!!!!
از اینکه نظرات دوستان رو میخونم،گاهی اوقات به عدالت خدا شک میکنم،،خدایی که خودشو هزاران بار مهربانتر از پدر و مادر معرفی کرد.خدایی که برای خودش انواع صفات خوب قائل شد،اما این صفات برا همه مخلوقاتش هست!!! یا یه عده ی خاص!!؟ وقتی این صفحه رو سرچ کردیم هممون دست از دنیا شستیم،،نه ضعیف بودیم،نه دنبال توجه،،به بن بست رسیدیم و برا رهایی از این بن بست تموم راهها رو رفتیم تمام تلاشمونو با هر بضاعتی که داشتیم امتحان کردیم،که نتیجه ی این کشمکشهای درونی انتخاب مرگ بود…یاد لحظه ی تولدمون افتادم،لحظه ی تولدمون ،گریان بودیم و لحظه ی مرگمون هم گریانتر،(چه شباهت یکسانی!!),,ولی خوشبحال نوزادی که در آغوش مهربانشان گریستن ولی من و شما در این لحظه تنهای تنهای،مشغول گریستنیم(چه تفاوت بی رحمی)…وقتی که آرزوهامونو زودتر از خودمون دفن کردیم لحظهی مرگ هممون بود.و آرزوی هر شبم اینه که دیگه بیدار نشم.
خداوندا،من هیچ آرزویی ندارم،پس اگه خالق ماده و کائناتی،یه آرزوی کوچیک ازت دارم،که آرزوی هر شب و هر لحظه و هر ثانیه زنده بودنمه..که امشب بعد خواب بیدار نشم🙏
کامنتت خیلی به دلم نشست حرفای دلمو زدی حالم خراب بود خراب تر شد
هیچ میلی به ادامه زندگی ندارم خسته ام از همه چی دلم نمیخواد دیگه چشمام به روی دنیا باز شه
دوتا بچه دارم ولی حتی فکر کردن به اونا هم نمیتونه به ادامه زندگی امیدوارم کنه فقط دنبال راهی ام که کسی متوجه نشه خودکشی کردم.خواهش میکنم
سلام به همگی
الان روی صحبتم با امیر ۲۰ساله هست که از ۱۵سالگی افسردگی داری و همش میخوابی و خوابت کاملا از تنظیم افتاده..
امیدوارم نظرمو ببینی و کاش بشه یه آیدی یا شماره ازت داشتم به عنوان برادر کوچیکم نه هیچ چیز دیگه که بدونم همه راهنماییام بهت میرسه و همه رو میخونی.
توی چندچیز باهات کاملا همتجربه بودم، مهمتریناشم سالها افسردگی داشتن و خواب از نظم افتادهس
که باورت بشه یا نه خودش به تنهایی ریشه تموووم مشکلاتمون میتونه باشه
فقط اینکه چندین پوئن مثبت داری نسبت به من
که یکیش اینکه پسر/آقا هستی! (که خیلی چیزا توی کشور خوبمون برای آقایون راحتتر یا مناسبتر از خانوماس.. که خواستی حتما میگم)
یکی که سنت هنوز خیلی کم و جوونی!
یکی دیگه که نسبتا توان مالی خوبی دارید خداروشکر.
که اگه خونده باشی نظراتو ۹۰٪مشکلات مردم و دلیل فکر به خلاصی، بخاطر مشکلات مالی فقر و بیکاری یا حقوق بسیار کم و از این قبیل بود، البته قصد شعار یا نصیحت ندارم، نه!
منم به دلیل مشابه با تو و خیلی دوستان دیگه اینجا رو پیدا کردم
اولین قدم بااااید سرچ کنی یه روانشناس خوب و ترجیحا جوان پیدا کنی توی شهریکه زندگیمیکنی که هم برای افسردگی هم مشکلات خوابت اقدام کنی
(اگه میگی چرا جوون؟ چون همیشه یکی تو سن و سال نزدیکتر به ما بهتر ما رو درک میکنه و متناسب با تغییرات نسلهای جدید راهکار و مشاوره میده)
توروخدا یا تو رو به هرچی باورش داری اگه این متنمو میبینی اینو فقط انجام بده
کافیه همین الآن بعد خوندن متنم یه سرچ کنی و ببینی کدوم روانشناس مناسبته(از دید خوندن نظرات و درصد رضایتش، توانمندیهاش! و در دسترس تو بودن از نظر مکانی)
و به هر طریقی زودتر ازش نوبت بگیری و نوبتتم برای ساعتی که میدونی معمولا بیداری و میتونی بری رزرو کنی، بهترین روانشناسم دیگه نهایت جلسهای ۳۰۰-۴۰۰تومنه ولی باور کن ارزششو داره
اگه بخوای یه چکیده از مشکلات خودمم بگم:
۱۰سال اخیر کلا ۳-۴ماه کار کردم و درآمد داشتم
از ابتدای ۱۴۰۲ پول تو جیبی از بابام از ماهی ۷۰۰هزار تومن شد ماهی ۱ت(تنهااا پول و درآمدم!)
پدرم سالها پیش ورشکسته شد و تنها خونهای که داشتیم رو فروخت که تقسیم اموال کرده باشه و از مامانم جدا شد و دیگه هیچوقت تا به امروز صاحبخونه نشدیم..
سالهاس بیماری دارم که ۳سال اخیر به اوجش رسیده
کلیههام خصوصا کلیهی چپ نارسایی داره
بیاختیاری ادرار(جوری که بیرون رفتن و پیادهروی،که موردعلاقهترین کار زندگیم بود سالها برام سخت و محال شده)
بیماری قلبی و عروقی
۱ساله مشکوک به سرطان سینه
و حدود۱۳کیلو اضافهوزن توی ۳سال اخیر داشتم!!!
(تموم عمرم وزن ثابت حوالی ۴۷-۴۸-۵۰ بودم
نهایت اضافه وزنم اونم توی ۱-۲بار چاق شدن که بازم همش توی ۱۰سال اخیر فقط اتفاق افتاده، درحدود فقط ۳کیلو بود!)
مشکلات تنفسی
مشکلات پوستی
درد زانو_کمر_کتف و سرشونه_گردن
درد انگشتای دست و تقریبا همه بدن..
مشکلات معده حدود ۲ساله
و میدونی برای یه دختر جوون معمولا ظاهرش خیلی اهمیت داره و اینکه ببینی روز به روز داری از زیبایی میافتی و تمااام بدنت فقط شده درد و ناتوانی و اینهمه اضافهوزن و پوست بد و.. خیلی سخته
پول درمان و رسیدگی هم به کل نداری
توانشم نداری بری سرکار
توی شهر من(اهواز) حقوق ادارهکار حتی نمیدن، حقوق کارای آزاد اونم برای خانوما بشدت پایینه و پولی برا یادگرفتن مهارتای موردعلاقهمم ندارم که بگی یه کار جدید یاد بگیرم
خانواده هم بسیاااار باهام بد رفتارن(خواهر و برادرم)
اتاقم با خواهرم مشترکه و از اونجایی که باهام بده تا وقتی که خونهس حتی نمیتونم برم تو اتاقم آماده بشم مثلا برم بیرون یه هوایی بخورم!
میانگین هفتهای یا ۱۰روزی ۱بار از خونه بیرون میرم
هیچوقت سرتایم به جایی نمیرسم
هم انگیزه سرتایم آماده شدن ندارم هم اینکه همه کارام به نبود خواهرم توی ساعتای مورد نیاز بستگی داره، که باااارها و بارها بهترین موقعیتای زندگیمم سر اینکه نتونستم سر تایم برسم یا تماس تلفنی رو جواب بدم از دست دادم
از تلفنی حرف زدنم سالهاس فراری هستم
مادربیولوژیکیم باهام بسیار بد و حسوده، داداشمم حامی شدید مامانشه ولی با من جوری رفتار میکنن انگار بچه سر راهی بودم
درصورتیکه سهتامون از یه پدر مادر بودیم؛
تا همین یکم پیشم اگه جایی اسم خودکشی میدیدم میگفتم چقدر طرف ضعیف بوده چقد احمق بود چجور دلش اومد؟؟؟ که اینو هنوزم میگم چجور واقعا یکی دلش بیاد؟ ولی هیچ راهی برا من یکی نمونده
یبار الکی هم شده سر ذوقم و شاد
یه مدتم جوری میافتم که فقط میخوام خوابیدم بیدار نشم
همین الانم ۱۶روزه که از خونه بیرون نرفتم حتی یکم پیادهروی کنم
هیچکسو هم ندارم یه هیچ مطلق
و میدونم با وضع آشفتهی زندگی که داریم
خودکشی هم کنم بیشتر همه از هم میپاشن و بیشترین نگرانیم فقط بابت بابامه که الانشم بیکار و بازنشسته و سن بالا همش تنها تو خونه فقط منو بیشتر میدید تو خونه و دور و برش و چقد یه روزایی باهم رویابافی میکردیم که این خونه که توشیم رو شاید یه معجزهای بشه بخریم بعد بازسازیش میکنیم و چقد ایده براش داشتم.. ، حالا پشت من کاملا ناامید میشه و فقط میشینه غصه میخوره
میدونم اونم دووم نمیاره بعد من
خدا نبخشه بانی معلق بودن من و همهی آدمای مثل من..
که نه میتونیم بمونیم زندگی کنیم، نه میتونیم بریم؛
خب بیاین دورهم جمع شیم باهم خود کشی کنیم 🚶
مردم ایران … هستن به هیچکس اعتماد نکنید که بعدا ، فکر خودکشی بیفتید… همه خودکشی به خاطر زخم خوردن از اطرافیان هستش…. وصیت کسی که در راه خودکشی هست….
همه نه. بیشتر مردم ایران بدن و آدمنما چون مجازاتی از بالا و قانون براشون نیست وقتی آدمنمایی می کنن. ولی خوب هم تک و توک داریم ولی بدیش اینه که ماهایی که انگار نفرین شدیم همیشه از همون آدمنماها دوره مون کردن. تشنه یه آدم خالص توی زندگیم موندم و مردم. خیلی از بهترینهای این کشور هم که سریع پاشدن فرار کردن گذاشتن اینجا بشه یه چاله ای از جهنم با یه مشت اهریمنی که دارن را می رن و تخریب به بار میارن.
فان مع العسر یسرا
ام مع العسر یسرا
معنی اش اینه…پس بعد از هر سختی آسانی است..قطعا!بعد از هر سختی آسانی است!
خدا هیچوقت کلاه سرتون نمیزاره!نا امیدتون نمی کنه!اذیتتون نمی کنه!
فقط اون براتون مهم باشه!! و وقتی پیش اون باشین احساس خوبی دارین.
وقتی فکر می کنی پایانه و خدا بهت کمک کنه و یهو حس خوبی داری.بعضی وقت ها هم باید صبر کنی.
خدا اینجوری ازت یه آدمی میسازه که وقتی خواست بیارتش پیش خودش بهش افتخار کنه!
باعث افتخار اون باشیم نه کس دیگه!
ارزش افتخار پیش خدا قابل مقایسه نیست!
بهش اعتماد کنید و فقط اون!
خستم .. داغونم.. ۲۶سالمه ولی انگار ۶۰ساله ام…هیچی ازجوونیم نفهمیدم .تنهام هیشکیوندارم ک باهاش ح بزنم.. خداحق نداره منو به زور نگه داره خانوادمم حق ندارن.. تاحالا دوبار بخاطرخودکشی هام بیمارستان بستریم کردن.الانم اگ بفهمن بدبخت میشم.. شماها ک این مطالبو مینویسین هیچی نمیدونید .منم ک میفهمم این بدبختایی ک اینحا نظر دادن چ زجری دارن میکشن .. شماها نمیفهمید..برام مهم نیس راه خودکشیم دردناک باشه یانباشه فقط میخوام تموم شه این رنج. من منصرف نمیشم من این بارخودمو میکشم شک ندارم
من تصمیممو بارها مرور کردم و بهترین کار پایان دادن به لجنزار زندگیه
منم همینطور . از ذره ذره موجودیت دنیا متنفرم باد بارون زمین اسمون ادما امورات مختلف زندگی که همش یه بازی مسخرس ساختار هستی قوانینش رنج هاش بی عدالتی هاش ابهاماتش همه چی . هر ان چیزی که در این عالم هست متنفرم حتی از این غریزه ترس از مرگ و همین غریزه لعنتی باعث شده دستم نره به اینکار
تو سایتهای شرط بندی حدود دویست میلیون تومن باختم که الان ارزش اون پول بیش از یک میلیارد تومنه دیگه خسته شدم نه خونه نه ماشین نه حتی یه موتور نتونستم بخرم کوفت ندارم خسته شدم خودمو بکشم راحت شم دنبال خودکشی آسونم
من امشب فقط نیاز دارم بایکی حرف بزنم همین فقط حرف ولی هیچ کس نیست و به خودم اومدم دیدم تو این سایتم بعضی وقتا فقط کافیه یکی بیاد بگه تو فقط حرف بزن من فق گوش میدم تو فقط گریه کن من هیچی نمیگم فقط نگاهت میکنم ولی کسی نیست..
با من حرف بزن
تو باهام حرف بزن.
من هستم من هم دقیقا مثل تو هستم دلم یکی رو میخواد ارومم کنه نه داغون اگر خواستی صحبت کنیم بگو شمارمو بدم
حرف بزن
من اگه دوستت بودم می گفتم. ولی ماها همه از هم دور افتادیم. به جاش توسط آدمنماها دوره شدیم. برا منکه دیره ولی امیدوارم تو برگشته باشی به زندگی خواهر.
ضمنا من کلا زندگی رو باختم و خیلی تو این سن احساس سرباری میکتم و برام غیر قابل تحمل …بعدش دوس دارم اعضا بدنم ببخشن به کسانی که نیاز دارن تا بتونن زنده بمونن
خسته ام و دنبال ی روش کاملا سریع و بدون درد برای خلاص شدن از این دنیام ی زمان به بچه هام فک میکردم ولی حالا دیگه رفتن سر زندگیاشون و اصلا دیگه بقیش برام اهمیتی نداره فقط راهی باشه ک سریع و بدون درد ….پیداکردین بگین
اگر روزی تصمیم به خودکشی بگیرم، شاید اعضای بدنم را به کسانی اهدا کنم که عاشق زندگین ولی به خاطر شرایط جسمی نمیتونن زنده بمونن.
الان یعنی داری می گی ماهایی که می خوایم خودکشی کنیم اینکارو کنیم؟! هاهاها
من یکی که هرگز. اعضای من برن توی خاک منصفانه تره. اعضامو بدم به تیپ همون آدنماهایی که منو به سمت خودکشی هول دادن؟؟؟ عمرا!!!!!!!!!!
شانس هم که ندارم اعضامو اگه می دادم احتمالا مستقیم می رفت برای یه حیوون آزار یا بچه آزار یا زن آزار یا آدمنما یا متجاوز یا اجنبی یا واپسگراها یا ضدعلمها یا چپی یا یه ظالم روان بیمار دیگه.
به عنوان آخرین زبانه های خشمم نسبت به این مردمی که زنده کش و مرده پرستن و انقدر پست و بدقلبن اغلب، اتفاقا من توی وصیتم تاکید موکد کردم که تمامی بافت و اعضای بدنم با خودم می رن توی گور و می پوسن. توی دهن و روح اون آدمنماهای این مملکتی که از عوامل غیرمستقیم خودکشیم بودن. بیشتر حق و حقوق منو که توی زندگی همون آدمنماها کوفت و نابود کردن حداقل اعضای بدنم مال خودمن، حق خودمن و من دارمشون و با من هم می می رن برای همیشه.
اگه روح هم بشم بهت قول می دم اعضا که ندادم هیچ میام تک تک اونایی که حتی یه ذره دانسته منو اذیت کردن می کشم به خودخواهی خودم. ننه بابای بی وجدانم که به هیچیشون نیست، حداقل خودم خونخواهی خودمو به عهده بگیرم.
من 23 سالمه و قصد خودکشی دارم اما مانعی که سر راه منه فقط و فقط مادرمه 😔 دیشب موقعی که داشتم قرص هارو از جلدش در می آوردم یکدفعه یک از خدا بی خبری زنگ زد به گوشیم و باعث شد مادرم بیاد ببینه هرچی قرصارو قایم کردم از رفتارم فهمید این بار دومه که نمیزاره بدبختی وقتی هم که میفهمه خودشو میزنه به در و دیوار 🤦 اقا شما زندگیتو بکن چیکار داری حالا این دنیا یه منو نداشته باشه مگه چی میشه چیزی ازش کم میشه؟ من تو اوج جوونیم انگار 100 سالمه وقتی هیچ دلخوشی ندارم هیچ هدفی ندارم . روز میشه شب میشه واسم فرقی نداره نه شغلمو دوست دارم نه درسی که خوندم نه حتی خودمو فقط خواستم بگم کسی که میخواد خودشو بکشه انقدر دخالت نکنین خودش کم درد نداره شماهم بهش اضافه نکنین
من ۱۹ سالمه با یه اقای ۲۲ ساله ازدواج کردم شب و روز برام نزاشته موقع دعوا میره مامان باباشو میاره رو سرم میریزین منم از یه شهر دیگه اومدم اینجا غریبم خدایا من رو یا خودت تموم کن یا خودم خودمو تموم کنم با اینکه هزاران بار هم باهاش خوب برخورد میکنم باز اصلا برام ارزش قائل نیس یه بی رحم به تمام واقعی امشب رو نخوابیدم از درد بدنم که زده بود خدایا نمیدونم کجایی خودتو نشون بده !
لطفا راه حل معرفی کنید برای خودکشی بدون درد
من ۲۲ سالمه و چند سال هست که به فکر خودکشی هستم ، لطفا درک کنید که من و امثال من به دنبال حمایت نیستیم ، روشی برای منصرف شدن نمیخواییم ، روشی راحت برای خلاص شدن می خواییم و این چیز بدی نیست ، چون زندگی کردن یا نکردن حق من و امثال من هست ، ما دیگه معنایی برای زندگی کردن نداریم و کاملا تصمیم خودمون رو گرفتیم، پس لطفا لطفا راه حل معرفی کنید برای خودکشی راحت و عذاب وجدان نداشته باشید چون دارید یه نفر یا چند نفر رو از درد کشیدن خلاص می کنید ، ثانیه به ثانیه زندگی کردن برای من و امثال من رنج و عذاب هست و شما با دادن راه حل در واقع به ما کمک می کنید دیگه عذاب نکشیم و این راه کاملا بشر دوستانه ای هست ، ای کاش دولت ها به این درک برسند تا شیوه قانونی فراهم کنند برای کسانی که عمیقا دلشون میخواد زندگی خودشون رو تمام کنند و این یک تصمیم احساسی نیست بلکه از روی فکر کردن انجام شده .
۴ ماهه ازدواج کردم داغون شدم شوهرم قبل ازدواج خیلی باهام خوب بود عاشق همدیگه بودیم الان با من بحث میکنه بد رفتاری میکنه توجه نمیکنه انگار ن انگار زنشم بکشم خودمو راحت شممممم خدایااا
من ۱۵ سالمه و فقط می خوام بگم انداره یه مرد ۸۰ ساله خستم.دیگ حوصله ندارم به مامان و بابام بفهمونم ک همه ی هم سن های من مثل من مشکل دارن اصن کلا حوصله بحث ندارم.اصن حوصله ندارم حتی یکی از دردامو براتون اینجا بگم.
من خیلی تنها و منزویم حتی حوصله تایپ کردنو ندارم میخوام خودکشی کنم . حس میکنم تنهاترین آدم روی زمینم.
هممون تنهاییم کوین عزیز. من عمریو دویدم تا خانوادمو راضی کنم اخرش بدترین فرزندشون منم. خیلی به خودکشی فک میکنم نمیخام ادامه بدم نمیخام
منم چهار ساله به معنی واقعی تنهام فقط یه نفر رو تو زندگیم داشتم که از دست دادمش ، نه که فکر کنین آدمها دور و اطرافم هستن ولی احساس تنهایی میکنم ، اینجوری نیست ، تنهای واقعیم در طول ماه در حد شماره کارت دادن برای خرید با فروشنده فقط حرف میزنم ، ادامه این وضعیت برام غیرقابل تحمل شده تغییرش هم با شرایطی که دارم امکان پذیر نیست خیلی تلاش کردم که زندگی کنم ۴ سال تلاش کردم و دنبال راه حل بودم ولی نشد ، وقتی به ذهن خودم راهی نمیرسه روانشناس هم هیچ کاری نمیتونه بکنه ، باید تمومش کنم چیزایی که لازمه برای انجامش رو خریدم فقط شجاعتی که لازم داره رو ندارم ولی هر روز که فشار زندگی تو تنهایی مطلق زیادتر میشه شجاع تر میشم بالاخره باید تموم کنم این مردگی رو
منم همینطور
اعتصاب غذا بهترین راه برای خودکشیه…من شروع کردم…آقا کسی نیس به خدا بگه نمیخوام مگه زوره نمیخوام…میگن گناه کبیرس… گناه باشه من حتی اونورم نمیخوام….اصلا میخوام که هیچی نباشه…نه بهشت خدا رو نه جهنمشو هیچکدومو نمیخوام…فقط میخوام وجود نداشته باشم….من نابودی مطلق رو میخوام…خلص و تمت
خیلی دلم میخواد دوباره به همه دلداری بدم ولی حتی خودمم دیگه توانش رو ندارم خیلی زخم زبون خوردم «*کلمات دردناک هستن*» خب… یه نفر دیگه هم فدا شد ولی هنوزکسی این جمله رو نفهمید
کلمات دردناک هستن درسته چون هر بار با به زبون آوردن اتفاقات، دوباره اونا برای روحت تکرار میشن. منم حتی تو اوج شادی اگه بخوام خاطره تلخی تعریف کنم گریه ام می گیره. پس کلمات هم مثل همون اتفاقات دردناکن. نگیم یه درده بگیم یه درده
خب.. من فقط 13 سالمه ولی تا جای ممکن نسبت به سنم درک کامل نسبت به مرگ رو دارم من نمیخوام ازاد شم نمیخوام خودمو قوی نشون بدم یا چیز دیگه من 2 سال هست که دنبال خودکشی هستم راستش دلیل اصلیش فکر میکنم خودم بودم و شاید یه مقداری هم والدینم پدر من هیچوقت کنار ما نبود همیشه معمولا نمیومد خونه میگفت کار میکنه ولی پولی نمیداد مامانم خرج زندگی رو همیشه خودش در می اورد مامانم خیلی بیشتر از من نیاز به کمک داره ولی فکر خودکشی از اون موقعی به سرم افتاد که مامانم شروع کرد به تهدید کردن من مثلا اگه تیزهوشان قبول نشی نمیزارم مدرسه بری یا میگفت برای همیشه از پیشت میرن و بارها و بارها این دومی رو انجام داد ولی با التماس برگشت
فکر خودکشی من از 3یا 4 ماه پیش خیلی بیشتر شد چون ما خونمونو عوض کردیم و والدینم جدا شده بودن و مامانم خیلی داشت سختی میکشید و همش به من غر میزد که چرا نمیتونی مثل همکلاسی هات باشی چرا اینجوری چرا اونجوری
همش بهم میگه نمیتونه باهام زندگی کنه همش میگه میخواد تنها زندگی کنم همش میگه برای همیشه توی خونه تنهام میزاره میگه بدون تو زندگی راحت تر بود میگه کاش بدنیا نمیومدی و هزار تا از فحش بد تر اینجوری
من هیچوقت مقدار شدید افسردگیم رو نشون ندادم همیشه همه رو شاد کردم و سعی کردم خودمم یکم خودمو فراموش کنم و سعی کنم مثل ی نفر دیگه زندگی کنم ولی بازم همیشه دور از چشم همه توی تختم گریه میکنم من از تنهایی نمیترسم هرگز من از بچگی تو خونه تنها بودم من از تنها چیزی که میترسم اینه که ندونم چیکار کنم تنها ترسم ندونستنه گمراه بودن ولی الان دارم به این ترس میرسم ولی دیگه حتی فرصت ندارم دوستمو ببینم تا حداقل یه بار دیگه همو خوشحال کنیم من خیلی برونگرا هستم و اصلا هیچوقت فکر نمیکردم دلم بخواد خودکشی کنم ولی… حس میکنم… حتی اگه راه فرار هم نباشه دلم میخواد بمیرم… فقط همین… 🙂
وای چقدر سخته. هنوز جای زخم اولی خوب نشده زخم بعدی روش بیاد . تنها بودن و تنها شدن برای آدمای درونگرا سخت نیست اما برای آدمای برونگرا خیلی سخته و تو که این حرفارو میزنی معلومه به شدت شکستی. اما الان که دارم پیامتو میخونم و جوابتو می نویسم امیدوارم اوضاع روحیت بهتر شده باشه و مشکلاتت کمتر شده باشه. مراقب خودت باش دوست عزیز
نمیدونم چی باید بگم ولی میدونم اگه خودکشی کنم قسمت خوبش اینه که دیگه برنمیگردم همین…
کاش به اینجا نمیرسید …. کاش اینجوری نمیشد… ولی دیگه شد … اشکالی ندارع من راضیم…
من خیلی فکر تو سرم بود واسه ایندم ولی درحد فکر موندن …
من هم متنروخوندم هم کامنت ها رو
واقعا موندم کی اینها رو نوشته! همه راه هایی که میگید مثل کمکگرفتن از روانشناس یا سفر یا هرچی پول میخواد
الان هزینه یک جلسه ۴۵ دقیقه ای مشاور خیلی بیشتر از یه دکتر متخصص مغز یا قلبه و بیمه هم پوشش نمیده تازه حداقل باید طرف ۱۰-۲۰ جلسه بره
من خودم همین الان شدیدا تمایل به خودکشی دارم و فقط دنبال راهش میگردم ولی حتی کسی نه حرفمو باور میکنه وقتی میگم نه اصلا جوابی میده که بخوام بشنوم
هرشب آرزو میکنم صبح رو نبینم
آدمی که تو ۳۱ سالگی به حداقلها نرسید دیگه چرا باید بمونه و خرج الکی رو دست بقیه بذاره و خودشم مدام عذاب بکشه؟؟
مگه مشکل مالی و روحی یه شبه یا یه ماهه درست میشه؟! حالا مشکلاتی که اطرافیان وپارتنر و بقیه برامون بوجود میارن بماند
زندگی مال قشر مرفه هست
بقیه محکوم به نابودی هستیم
من ترجیح میدم خودم به زندگیم پایان بدم تا بقیه این کارو بکنن
اینجوری حداقل شاید بقیه بفهمن حواسشون باید به همنوعشون باشه که اونم بعید میدونم
ما که زندگی دست خودمون نبود لااقل مرگ دست خودمون باشه
چقدرشبیه هم فر میکنیم
کاش زندگی مرگش اختیاری بود
دیگه مردن ستاره ها …..
یه یاد عزیزایی که از دس دادیم. فقط فقط بخاطر………….
اگر زندگی مرگ هست مرگ زندگی. .پس درود بر مرگ ومرگ بر زندگی.
فقط فقط قرص استفاده نکنین
دردناک ترین جمله ای که وادارم کرده اینه که مامانم بهم گفت من به جای تو بودم سم میخوردم بمیری بهتره!
من واقعا حالم بده ولی خب هیشکی حتی اهمیت نمیدن به خاطر یه چیزی به اسم آبرو
وقتی واسه کسی اهمیت ندارم چرا باید ادامه بدم
حتی وقتی بهشون میگم که کاش میتونستم بمیرم جوابی که میخام نمیگیرم
تنها چیزی که نمیزاره خودکشی کنم اون دنیای مزخرف دیگس که امید وارم اعتقادات رفع بشه که هم من راحت شم هم چند نفر دیگه به نام خانواده
میخوام بمیرم که بفهمن یه کسی هم این وسط بود
ولی اونا نمیدونن من هنوز بچم
حتی زود گذر نیست میتونم بگم دوماه
چجوری میتونم غیر از خودکشی خانوادمو عوض کنم اگر راهی نیست بهتره بمیرم
اون دنیا وجود نداره و اتفاقا این باید انگیزه بیشتری برای زندگی در تو ایجاد کنه…
خودکشی بهترین راحله
بای آدما
نه بیا بل من حرف بزن
خدا هممونو بیامرزه💔🙂
خدافظ همگی
😭😔
من سالهاست دارم به خودكشي فكر ميكنم، امشب ديگه تصميم گرفتم خودمو بكشم… اميدوارم بعد از مرگم خانوادم بفهمن كه چقدر در حقم كوتاهي كردن و منو زجر دادن
من یک پسر همجنسگرام با کمی روحیات ترنس گونه
میخوام خودکشی کنم
یه همجنسگرا در این سرزمین هیچ آینده روشنی نداره .
هیچکسی درکش نمیکنه
نه اجتماع نه خانواده نه هیچکس ….
به سمت پُل میروم اگر یکنفر لبخند زد ، نخواهم پرید
امیدوارم هنوز زنده باشی و اینو بخونی
جای دنیا سعی کن از ایران بری
من درکت میکنم با اینکه مثل تو نیستم
خیلیها درکت میکنن
همه مثل اون آدمهایی که میشناسی نیستن
🙂
منم امشب تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودمو راحت کنم. تا حالا بحاطر دخترم صبر کردم رنج و دردم تموم نمیشه و دارم دیوکنه میشم وقتی از این همه فقر دارم عذاب میکشم تو واحد سرایداری بدون درامد و شوهر بیمار فقط نگران بچمم که اونم به خدا می سپرم
اما شما که خانواده کنارتونه حداقل تلاش کتید بدرود
واقعا جهنم وجود داره؟؟؟
چجوریه اگه هست
یعنی هم تو این دنیا درد بکشیم و بمیرم و دوباره درد بکشیم؟
تقصیر ما چیه که نتونستیم خانواده ی خودمون رو انتخاب کنیم؟
خدا عادله؟
سلام
انشالله کحالتون الان خوب باشه و پیامم ب دستتون برسه
من از زمانیک دچار اختلال ۲ قطبی شدم توان تاب اوری و مهارتهایی کقبلا داشتم تو زندگیم ندارم
تصمیممو قطعی کنم لباس هام زیبا هستن و خیلی خوب نگه داشتم اندازه ی همسر و بچه ی شما بشن و باعث خوشحالی شما بشه
چون چیزی کمنو خوشحال میکنه باید توسط خودم کتغییر کردن درونمه انجام شه ک خیلی سخت شدنیه
حتی اگه ب رحمت خدا بعد این دو هدف خدا منو ببره و من کاری نکنم و بتونم اعضای بدنمو اهدا کنم عالیه
و هر چی ک دارم بتونم سر و سامون بدم کب کار کسی اینجا بیاد یا هر کسی کازش استفاده کنه
مطلقا خیر ولی این باعث زندگی میشه نه خودکشی…
من موقعی ک افکار خودکشی میاد تو سرم دقیقا تو اون لحظه مایوس ترینم ن خوشحالم ن غمگین گیجو گنگم از جون دادن میترسم ی مرگ راحت میخام .منتها میترسم نمیرم روم نشه تو چشمایی خانوادم نگاه کنم خب چی بگم بهشون
درود بر تمامی دوستان
در ابتدا باید بگم تمامی این نقطه نظرات که تو این سایتها میبینید و میشنوید یه هجمه ای از توهمات آدمایی که بیکار هستن و میخوان اسمی واسه خودشون دست و پا کنن
در نگاه دیگه از نظر بنده حقیر که نسبت به این اساتید فن اطلاعات آکادمیک ندارم، اتفاقا آدمایی که راه خودکشی و انتخاب میکنن بیشترشون از قدرت ذهنی بالایی برخوردارند و اطلاعات وسیعی نسبت به عمل خود و عواقبش دارن که اولینش بی تفاوتی نسبت به نگاه و قضاوت دیگران به خودشونه
در مرحله بعدی نگاه سطحی و آماتور دوستان اهل فنه که توقع نوع برخود کارشناسانه با افرادی که تصمیم به خودکشی دارن و از دیگر افرادی دارن که خود لبریز از مشکلات و دغدغه های روزمره هستن
کدوم از اطرافیان فردی که تصمیم به خودکشی داره شرایط پایداری داره که بخواد با فرد مورد نظر کارشناسانه برخورد کنه
نوشتن این مطالب نشان از ضعف فکری نویسنده داره
و در نهایت منشا تمامی این تصمیمات که دوستان و عزیزان ما میگیرن آموزش غلط و مشکلات مالی که توسط نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی بوجود آمده داره که تمامی دولت مردان ما چه از قدیم تا به حال بر آن واقفند و توقع احمقانه ای میباشد که از نسل دهه شصت که نه آموزش صحیح ای که بواسطه بیسوادی و بیشعوری حکمرانان دیده نه شرایط زندگی و آرامش متعادلی چه از نظر روحی چه از نظر اقتصادی داشته، داشته باشیم که افراد آرام،مقاوم و خوشبین در برابر ناملایمات زندگی تحویل جامعه بدهند
پس خواهشا بجای جملات و نصیحت های احمقانه شرایط آموزش و اقتصاد جامعه رو درست کنید تا نسل بعد با این مشکلات دست و پنجه نرم نکنه
حتی شما بظاهر کارشناس و دکتر عزیز
( هرچند که بعید میدونم با تمام ادعایی موجود در شماها متوجه مشکلات و منشا آن شد باشید)
التماس تفکر
شرایطو آموزش و اقتصاد را درست کردند برای سروری
عزیزانی که نوشته من رو میخونید تنهایی و انزوا داره منو به خودکشی میکشونه چون درسم نتونستم بخونم اینم شده دلیلی بر نزدیک تر شدن به خودکشی ولی میدونم درس نخوندن دلیل نمیشه…من تنها و بی کس زندگی میکنم چون روستا هم هستم هیچ آدم درست و حسابی اطرافم نیس داشتم. ترس دارم اگه منو میبینید باهام حرف بزنید
درس نخوندن هیچ ایرادی ندارد انسان بودن مهمه گذشته هم درس نمیخوندن ولی انسان بودن فهیم بودن زندگی میکردند از طبیعت از تفکر بر زیباییهای طبیعت اطرافشون میآموختن تجربه کسب میکردن
بیا حرف بزنیم
خیلی وقتا به خودم میام و مسنجم
این زندگی با تمام داشته هام ارزش موندن داره؟ نه، چهاربار خودکشی ناموفق کردم و پرونده روانی برام رد کردن، صب تا شب قرصای ضد افسردگی میدن و ۹۰٪ روزو خوابم، ترکشونم سخت تر خوردنشونه
ادما فانی ان، ما بعد مرگ ازاده نشیم ولی تصمیممون برای ازادگیه
من که دارم میرم از این زندگی ولی شما سعی کنید تصمیم درس بگیرین
کامنت هارو خوندم تا شاید منصرف بشم.منی که هنوز بیست سالم نشده سرطان پستان داشتم ازدواج ناموفق و طلاق داشتم بعد از اون همش خودم کار کردم عاشق شدم سقط جنین داشتم و بعد از اون بیماری مقاربتی که گرفتم و به خاطر خودم نبود که دارم درمان میکنم خودمو. به خاطر مادرم بود .الانم وسط دوره درمانم.به فکر اینم خلاص کنم خودمو اما فقط مامانم نمیذاره کارمو تموم کنم.واقعا خسته ام خیانت از بچگی جلو چشام بود نداری و هزار تا کوفت و مرض دیگه که صبح بیدار میشم کتک خوردنای مامانم میاد جلوچشم بدون هیچ یادآوری.خیلی خسته ام.
منم مثل خودتون که اینجا پیام گزاشتید دیگه واقعا نمیتونم
دیگه نمیدونم تقصیرا به خاطر منه با ادمای اطراف فقط دیگه نمیخوام باشم همین حس میکردم اگر یه دانشگاه خوب و یه رشته خوب بیارم درست میشم
کنکور سال ۹۹ رتبه زیر ۲۰۰۰ اوردم رشته و دانشگاه خوبیم رفتم ولی بازم تاثیری نداشت و کل دانشگاه تا همین الانش به پوچی گذشت دو ترم مرخصی دو ترم مشروط میشه گفت حالم نابود بود از کرونا به بعد خیلی بدترم شد
امیدی به اینده ندارم گذشته هم که فقط سیاهچالس
هر حرفی هم بزنم فقط قضاوت پشت قضاوته که
میشم
شبیم نیست کابوس نبینم
همه تونم ندیده دوست دارم در ضمن🙃🫂
از من که گذشت ولی اگر تو اطرافیان یا دوستاتون دیدید کسی حالش میزون نیست بغلشکنید بهتر میکنه حالش رو
من حس میکنم خارپشت بودم یا کسی بغل نمیداد یا با اکراه فراوان
در نهایتم تنهای تنها میرم
خودم قصد خودکشی داشتم…بارها این کارو کردم و اخرین بار دیروز بود…ولی اصلا برام مهم نیست مهم دوستمه که بعد از اینکه منو دید خودشم شروع کرد و حالا نمیتونم جلوشو بگیرم…واقعا نمیدونم چیکار کنم…خودم راه حل نشونش دادم و هرگز خودمو نمیبخشم…جالبه که دوتامون ۱۴ سالمونه…دوتا دختر شکست خورده…
من هم از زندگیم خسته شدم تو اتریش زندگی میکنیم ی بچه هم دارم ک ۱۰ ماهش شده هر هفته دعوا داریم هر هفته بخدا خسته شدم از زندگی نکبت بار کاش هیچ وقت ب دنیا نمیومدم همیشه ب خودکشی فکر میکنم نمیدونم چجوری از این زندگی خلاص شم 😭😭
خیلی خستم…
طلاق،اعتیاد،ورشکستگی،کلاهبرداری،زندان،دعوا و…
من از هیچی تو این دنیا لذت نمیبرم
۲۳سالمه ولی اندازه یه آدم ۷۰ساله عذاب کشیدم تو این دنیا
از زمانی که به دنیا اومدم، خانوادم شروع کردن به تجربه اتفاقات بد و بدتر
خواهرام ازدواج کردن و از این شهر رفتن
و من تنهام تو خونه و همش باید شاهد دعوا و کتک کاری پدر و مادرم باشم
جفتشون روانی شدن و من این وسط دارم له میشم:)
حتی حوصله درس خوندن و سرکار رفتن ندارم
فقط به زور دانشگاه میرم که تو خونه نباشم
هیچ انگیزهای برای ادامه دادن ندارم
حوصله تلاش کردن ندارم
دلم میخواد خلاص بشم از این همه رنج!
مثل من ۳۳ سالمه ۶ ماهه بودم پدر و مادرم جدا شدن و هر کدوم رفتن پی زندگی خودشون منو گذاشتن پیش مادر بزرگمو پدر بزرگم از بچگی زندگیم با حسرت و گوشه گیری وقتی پدر بزرگم فوت کرد بیشتر از همیشه تنها شدم عاشق شدم اما بخاطر همین مشکل جرات نکردم پا پیش بزارم از تنهایی از بی پولی عشقمم ازدواج کردو رفت وبیشتر از بیشتر تنهاتر شدم نمیدونم چیکار کنم خیلی تنهام جایی ندارم پشتی هم ندارم الانم بیشتر از همه چی به مردنم فکر میکنم ۳۳ سال پدرم یه بار تلفن نزده حالمو بپرسه یه دست رو سرم نکشیدش اینایی که گفتم همش چن تا از مشکلاتم بود😔
میگن خدا فرشته های مهربونی داره
خدایا چرا یدونه از اون فرشته هات رو به کمک من نمیفرستی خدایا بریدم دیگه خیلی وقته بریدم😔
هر کار میکنم به در بسته میخورم به همش شکست پشت شکست .همیشه درون گرا بودم و از این درونگراییم حالم بهم میخوره از یه طرف فقط تنهایی دوست دارم الان با کلی بدبختی دوباره یه کار رو شروع کردم که تو اون هم شکست خوردم قبلش هم مثلا رتبه اول دانشگاه بودم که رهاش کردم بخاطر نیاز مالی . واقعا نمیدونم ۲۴ سال زندگیمو چیکار میکردم دلم رو هیچ کاری نمیره دیگه به هیچ چیز علاقه ای ندارم زندگی برام یکنواخت شده زنده میمونیم تا این همه بدبختی بکشیم ؟ چرا مااا تو این کشور خراب شده باید دنیا بیایم کل زندگی همش غمه از بچگی گفتم بزرگ میشم درست میشه نشد تا الان بعدشم عمرا بشه الکی دل خوش نکنین اگه میتونین خودتون رو راحت کنین
به نظرت عشق میتونه به آدم کمک کنه؟
بله عشق توانایی هرکاری رو داره
منی که زندگی خوبی داشتم و بعداز فوت کردن عشقم که ۵۳روز بودعروسی کرده بودیم تنها آرزوم مرگمه و دیگه هیچ امیدی ندارم اینو به شما میگم.
چقدر راحت این حرفها را می زنید !!! آه که گاهی با هر نفس هزاران بار خفه میشوم . حالم هیچ خوب نیست. میخواهمهمه چیز تمام شود! هیچ چیز زیبا نیست هیچ چیز
زندگی کن
من تو زندگیم سعی کردم ادم مقاومی تو مشکلات باشم اما دنیا خیلی بی رحمه انقدر ادمو میزنه انقدر میزنه تا اخر ادمو خرد کنه . اصلا ما برای چی به دنیا اومدیم؟ اومدیم که چند سالی زندگی کنیمو بعدشم بمیریم چه فایده؟ مخصوصا اونی که تو زندگیش همش بد اورده و رنج کشیده . نباید خودکشی کنیم تا زمان بیشتری زندگی کنیم و رنج بکشیم؟ خلفت این دنیا ذاتا کثیف و پر از مشکلاته . اوناییم که شادن روزگار هنوز اون روی سختشو نشون نداده بهشون . من تو دهه 30 زندگی هستم میخوام خودمو بکشم ولی بدبختی از مردن میترسم . از خالق جهان متنفرم ترس از مردن در وجود ما گذاشته که حتی نتونیم به زندگیمون پایان بدیم فقط باید عذاب بکشیم. گاهی میرم بهشت زهرا حس خوبی بهم میده قبرارو میبینیم میگم خوشبحالشون
من تصمیم خودمو گرفتم این زندگی بدرد نمبخوره بیست سالم هست هیچکی ازم خوشش نمیاد امکانات کافی ندارم برای زندگی شرایط مهاجرت به یه جایی که امکانات رفاهی باشه ندارم مثل تهران .مشهد .اصفهان …. هیچی ندارم خودم هستم خودم هر جا رفتم بار ها امتحان کردم انداختنم دور
تومدرسه هم که بودم دانشآموزان منو مینداختن دور هیچ کس اجازه نمیداد کنارش بشینم وتو خانواده هم به بهانه سربازی میخوان بیرونم کنن…..تا ۲۰ روز الا یک ماه باید با این دنیای کثیف و. ادماش خداحافظی کنم ….
تو فقط به یه بغل نیاز داری…درکت میکنم با اینکه دخترم…خانواده ی منم بیرونم کردن به بهونه ی مدرسه ی شبانه روزی اونم توی شهر خودمون…
باهام حرف بزن
حالا ما جون میکنیم خانواده دست از سر کچلمون بردارن بریم پی کارمون 🙂
از زندگی سیر شدم
هیچکس درکم نمیکرد و همه فکر میکردن دارم فقط زر میزنم
هیچ پشتیبانی نداشتم
تا اینکه اومدم اینجا و دیدم تنها نیستم
۱۳ سالمه
همه فکر میکنن بچم
منم همینطور… خسته و درمونده از همه چیم… مامان و بابام اجازه ی هیچکاری بهم نمیدن… نمی تونم برم بیرون هوا بخورم و حداقل یکم حال و هوام عوض شه فقط در صورتی می تونم برم بیرون که خودشون یه کار ضروری باهام داشته باشن… هیچکس از هم سنام از من خوششون نمیاد و من تا الان ۶ سال فقط تو مدرسه برام قلدری می کردن… همیشه از بچه هایی که زورشون از من بیشتر بود کتک می خوردم آخرشم من به ناظم لوشون میدادم و آخرش والدینشون رو برام میاوردن…. ولی امسال باز بهتر بود تا اینکه یه هفته بعد از تولدم فهمیدم زخم معده گرفتم و الان نزدیک ۶ ماهه هر روزم فقط درد و عذابه و هر روز صبح فقط از درد شدید بیدار میشم اصلا نمیدونم دیگه باید چه غلطی کنم… هیچ انگیزه ای ندارم درس بخونم که حداقل یه کاره ای شم پول در بیارم و بتونم فرار کنم… هر وقت از مشکلاتم و به یکی میگم و بهش اعتماد می کنم از اعتمادم سو استفاده می کنه به احساساتم لطمه میزنه جالب اینجاست که تا حالا کسی نبوده که از اعتمادم سو استفاده نکنه همیشه فقط در حال گریه کردنم اصلا معلوم نیست زندگیمو دارم چه جوری دارم میگذرونم خودمم واقعا موندم… نه انگیزه ای نه هیچی هم از زندگیم نکبتیم هم از بدنم بدردنخورم هم از خانوادم و هم از مدرسه و کلا همچی خسته شدم و دیگه واقعا تحمل ندارم امیدوارم اگر خودکشی نکردم لااقل یه روزی این روزا رو به کل یادم بره… بعضی وقتا که فکر می کنم دلم می خواست هیچ وقت وجود نداشتم و وارد این دنیای کثیف نمیشدم
من 22 سالمه تاحالا تجربه هایی که تو کامنتا بودن مثل جدایی و ورشکستگی و اینا رو نداشتم چون سرکار نمیرم و دانشجوام خیلی به خودکشی فکر کردم حتی راهنمایی چندباریم خواستم بکنم ولی نشد مثلا قرص خوردم وسط شب بالا اوردم و…مشکل من اینه که احساس میکنم بقیه خیلی از من بهترن چون وقتی توی ایینه نگاه میکنم هیچ نکته مثبتی نمیبینم یعنی هیچی به هیچ کاری علاقه ندارم مثلا مردم میشینن فیلم نگاه میکنن یا بازی میکنن ولی من فقط یه راه بلد بودم اونم این بود که اتفاقای اون روزو در قالب داستان واسه خودم مینوشتم و خب خیلی حالم بهتر بود چون وقتی خودمو توی داستان میکشتم خودمم ناراحت میشدم و بهش فکر نمیکردم ولی تا ابد که نمیشه توی قصه موند خیلی تنهام هیچ دوستی ندارم احساس میکنم فقط دارم پول مامان و بابامو هدر میدم و هیچ نتیجه ای نداره بچه که بودم میگفتن باید برم مدرسه استثنایی در حالی که حتی تو تیزهوشان درس خوندم حتی یه مدادم میخرم عذاب وجدان دارم از طرفیم خواهر کوچیکمو میبینم که هرکاری میخواد میکنه درحالی که من همیشه باید درس میخوندم و حتی میخواستم ابم بخورم بابام میگفت برو درستو بخون امروز من از امتحان اومدم و دوتا سوال پشت برگه رو ندیدم و خالی موند اینقدر ناراحت و درموندم که حتی موهامم سفید شده واسش همیشه ارزو میکنم ایکاش یه روز جای بقیه بودم یا فقط یه روز خوب داشتم روزام حتی اگه خوب شروعم بشه تا شب خوب نمیمونه هیچوقت اینقدر ناراحت نبودم ولی امروز به طرز عجیبی ناراحتم و اشکام بند نمیاد این دیگه احساس نیست من مطمئنم که به درد هیچی نمیخورم و اضافیم خیلی دربارش فکر کردم ولی خب وقتی رفتار بقیه رو میبینی مطمئن میشی ازش به من میگن تو تعادل عقلی نداری و هیچوقت مشکلای منو مشکل نمیبینن ولی دیگه واقعا خسته شدم گفتم بیام اینجا ببینم راهی هست یا نه من حتی جرئت خودکشی با دردم ندارم هیشکی منو درک نمیکنه
تو منی یا من توام؟؟؟
تمااام شرایطی ک گفتیو منم دارم حتی هم سنیم
دقیقا ماها ب هیچ دردی نمیخوریم فقط باید بمیریم🙃
منم یه بدبختی مثل تو هستم . مطمئن باش من درکت میکنم . من همیشه تنهام . هیچ کس من رو درک نمیکنه .
خب من فقط 13 سالمه و فکر میکنم هنوز یه بچه ام ولی حس تو رو یه مقدار میتونم درک کنم مثلا اینکه چقدر برای تیزهوشان قبول شدنم تلاش کردم و قبول شدم هنوز هم توی تیزهوشانم ولی وقتی قبول شدم هیچکس براش مهم نبود:)
برای خودت که مهمه، تو میخوای زندگی کنی ،چرا باید برای بقیه مهم باشه؟ خودتو بچسببب
عزیز دلم تو باید خودتو بپذیری
پذیرش خودتم یه شبه اتفاق نمی افته
زمان می بره تا آدمی بشی که میخوای
ولی میشه
وقتی بخوای خدا هم تورو می بره جلو و کمکت می کنه
حتی اگه تو بدترین حالت ممکن باشی
خودت رو هم با مقایسه کردن با دیگران عذاب نده
همه یه قسمتی از خودشون دارن که تاریکه
ماها هممون باید از این دنیا درس بگیریم برای زندگی ابدی مون تو اون دنیا
خودکشی زندگی ابدی مون رو برای همیشه سیاه می کنه و دردی غیر قابل تحمله و هیچ جوره خلاص نمیشی
ولی الان میتونی از این درد اگه بخوای و به خدا توکل گذر کنی و زندگی بعدی تو عالی بسازی دخترم
از روزی بدنیا اومدم تو فقر و فلاکت دربدری بودم بابام همیشه مستاجر بود هر سال تو نقطه ای از بدترین جاهای شهر و محل از روی نداری زیرزمین یا خرابه یا انباری اجاره میکردیم که فقط گذران زندگیمون طی بشه،
تااینکه با همه نرسیدن به آرزوهای پیش پا افتاده ای مثل حتی خوردن یک بستنی قیفی کودکی نوجوانی من طی شد مثل پدرم کارگر هر کارفرما و شخصی شدم از بنایی گچ کاری تا باربری و تن دادن به هر کار سخت و پستی،
خدالعنتم کنه وقتی تو وجودم تو خانواده و دودمانم فقر فلاکت دربدری نداری رو میدیدم چرا جنایت کردم دختر مردم رو اسیر گشنگی تشنگی هام کردم،
دیگه جنایت بعدی که داشتن دختربچه معصوم بود چرا مرتکب شدم که این فرشته معصوم هم مثل من آرزوی یک لباس نو تو دلش باشه،
لباس های تنش لباسهای تنگ گشاد پاره پوره و یا لباس های فوت شده مردم هستش که از روی ترحم تو تن من و دختر و زنم میکنن و کلی هم رو ما منت میزارن میگن چقدر بهتون اومده چقدر گرمتون کرده و…
ماهی یک وعده خوردن برنج آرزوی من و زن دختر۱۵ساله تو سن رشد منه،
ماههاست گوشت مرغ نخوردیم همش نون املت سیب زمینی غذای ماهستش،
روزی هزاران بار از دیدن محرومیت زن بچم از لباس بدون وصله از نداشتن کمترین و پیش پا افتاده ترین وسیله های شخصی و زندگی آرزوی مرگ و مردن میکنم،
من مستاجرم۴۰سالمه،
چهل ساله مستاجر و دربدریم،
چندبار بخاطر فقر به همسرم که خونه مردم کار میکنه تجاوز شده که حتی یکبار شکایت کردیم نتیجه نگرفتیم که هیچ، شانس آوردیم طرف تجاوزکننده ادعای حیثیت نکرد،
اگه تو دنیا یک نفر رو داشتم که مراقب زن بچم حتی دورادور باشه تاحالا هزاران بار خودمو کشته بودم راحت میشدم از این زندگی که ثانیه ثانیه اش مرگ و زجر و مردن هستش،
چطوری زنده باشم ببینم دختر تو سن رشدم سو تغذیه شدید داره و منه پدر ناتوان از رسیدگی هستم چرا؟ چون آدم بدون پول پارتی و کار یا باید بمیره یا باید روزی صدها بار مرگ و مردن رو تجربه کنه،
هیچ امیدی ندارم هیچ،
فقط تنهایی زن بچم اجازه نداده لااقل خودم رو راحت کنم،
درددل زیاده اما حرف آخر اینهمه تبعیض از خدا….. بعید نیست حکمته، چون امثال من باید باشن تا امثال خیلی ها شکرگزار خدا بشن،
روزی تو خیابان با دخترم تو مترو کفش واکس میزدیم فردی پیش اومد بدون احتیاج به واکس زدن من و دخترم رو نشون دخترش داد گفت هی قدر پدر مادرت رو ندون، ببین چقدر این دختره بدبخته،
از اون ببعد هرچند دختر۱۵ساله ام به روم نیاورد ولی دیگه اون دختر قبل اتفاق نبود بدجور افسردگی گرفت،
فقط موندم چرا خدا وقتی فقر فلاکت دربدری نداری میده ، همراه خوشبختی لااقل غیرت غرور فرد رو هم نمیگیره که اذیت نشه نشکنه نمیره خورد نشه و….
ببخشید دارم خفه میشم خدانگهدارتون
کسی که واقعا واقعا خودشو بکشه جار نمیزنه
بهترین راه پرش از ارتفاعه یه چشم بند میزاری و تمام
سلام من چطور میتونم با شما در ارتباط باشم لطفا جواب بدین
حالت خوبه الان اوضات چطوره؟
منم میخام خودکشی کنم.
من نیاز به روش داشتم نه این توضیحات
خودم همه اینا رو میدونم ولی وقتی راه حلی جلو نیست مجبور هستی
کاش میفهمیدین مجبور شدن یعنی چی
مایوس و شرمنده شدن جلو خانواده و بقیه یعنی چی
شاید شما درک ندارید که فردی که میخاد خودکشی کنع چه شرایطی داره. شاید پدر و مادرش بهش اهمیت نمیدن. شاید احساس تنهایی میکنه. شاید همیشه همجا تحقیر میشه . هر روز داره گریه میکنه. نمیتونه به چیزی که ارزوشو داره برسه. شاید هیچ امیدی نداره.شاید نمیخاد کسی رو ببینه . شاید همش مجبورش میکنن کار هایی که بهش میگنو انجام بده. شاید تنها دلخوشیش گیم زدنه و پدر مادر فکر میکنن داره ایندشو به فنا میده و همش بخواطر این تحقیرش میکنن . شاید پدر مادرش پولدار باشن ولی خودش احساس فقر کنه. شاید هیچ دوست و انگیزه ای نداره. شاید همه این شایدارو داره…..
هیچ کسی نیست هیچ کس بهترین جا افتادم بهترینه اما من همه چیزو خراب کردم همه چیزو خراب کردم ایده ندارم بابام ،مادرم خواهرم نباید بفهمن هیچ کس نمیتونه بفهمه چه دردی دارم همه چی رو خودم خراب کردم اشتباه کردم زیاد و دیگه همه چیز تمومه فقط یه لحظه میخوام واسهدمردن
کسی هست به دارو بهم معرفی کنه که بعد از مرگ تشخیص خودکشی داده نشه؟ میخوام مرگ طبیعی جلوه کنه درد داشتنش مهم نیست فقط اینکه بعد از مرگ کسی نفهمه خودکشی بوده اگر کسی میشناسه بهم پیام بده لطفا برای دلسوزی و منصرف کردن پیام ندید
منم همین رو میخوام
تو که میخوای بمیری چرا هنوز ب فکر این دنیایی؟
اگر پیدا کردی توی اینجا بنویس تا منم بگیرم بخورم
به خدا توکل کنید … لطفاً
کسی که تصمیم قطعی گرفته رو نمیتونین منصرف کنین من هم تصمیم خودمو گرفتم فقط الان شرایط و وسایلش رو ندارم منتظرم چهلم بابام بگذره که مجلس بابام خار نشه زندگی بدون پدر ی فاجعه س چرا باید اینهمه سال درد میکشید و آخرش هم 59سالگی میمرد لعنت به جنگ و حاکمان ظالم
من ۲۹سالمه نه خونه ای دارم نه ماشینی نه کاری نه کسی که پشتیبانم باشه از این وضعیت خسته شدم دارم خودمو راضی میکنم خود کشی کنم تو رو خدا اگه راهی میدونید بگید
اون پدرشهیدت رفت جبهه وجانشودرکف دستش قرارداد برای چه؟ باجسمی مجروح وقلبی شکسته ازخط مقدم برگشت برای چه؟ بادرد وزخم وبیماری ومشکلات زندگی وجامعه وغیره جنگید برای چه ؟ میدانی برای چه این سختی هاراتحمل کرد؟ برای تو وبرای اعضای خانواده اش که پس ازشهادتش باافتخارپرچم رشادتشو دردست بگیرندوبهش افتخارکنند …محبت ووابستگیت به پدرقابل تقدیره ولی راهی راکه انتخاب کردی جدای راه پدرمرحوم شهیدت میباشد دست برزانو وبااراده وافتخارقلبتوازوجودشیطان نفس وافسردگی ازدست دادن این عزیز خالی کن وباقدرت به زندگیت ادامه بده .مشاور
خودکشی بدون درد وجود داره چرا دروغ میگید وقتی چیزی رو تجربه نکردید .من خودم به تازگی از مرگ جستم که ای کاش نمی جستم روزی هزار بار تو دلم به اونی که با اورژانس تماس گرفت لعن و نفرین میفرستم و فحش میدم من تا یک قدمی مرگ رفتم و هیچ دردی هم نداشت چون روشم درست بود ولی زمانبندی …
ای کاش رفته بودم
من سه تا بچه کوچیک دارم،ک نمیخوام صب پاشن اون صحنه رو ببینن ،باباشون اهمیت نمیده .تمام توصیه های این جا رو هر ماه میخونم انجام میدم ولی دیگه کلا نمیخوام بیام تو این صفحه .کسی ک ناچار باشه ناچاره ،چ ی روز بگذره چ ی ماه چ ی سال،من فقط از این میترسم ک نمیرم .و بمونم تو اسایشگاه فقط همین .کاش ی نفر پیام من و بیبینه و بهم بگه چطوری میشه واقعا راحت شد از رنج دنیا🙏
وقتی با خدا باشین
با خدا قدم بردارین
رنج و درد دنیا از پا درتون نمیاره
واسه همین که قدیمی ها صبر دارن
چون با خدا زندگیشون و گذر کردن
شما هم عزیز دلم خودتو و بچه های نازنین تو با خدا آشنایی بده
این خوشبختیه واقعیه
قرآن،خدا…صوت و آوای قرآن روح مرده رو زنده می کنه چه برسه به چیزای دیگه
با خدا قدم بزنین😉
دوستون دارم
بیا برو آدم بی عقل . اگر فقط یک دلیل برای خودکشی داشته باشم شماها هستید وو خدای که میفرستید
سلام سهیلا جان امیدوارم باشی و حالت خوب باشە.
عزیزم بمون و باش، دوست دارم ای مادر عزیز.
هیچ تضمینی واسه. بی درد بودن لحظه مرگ نیست .
شایدم همین که بعد شروعش. درست وقتی که دیر شده بخایی برگردی بزرگ ترین دردی باشه که تو کل عمرت تجربه کردی …ARES
هیچ تضمینی واسه. بی درد بودن لحظه مرگ نیست .
حتی با دارو بی هوشی قرص هر چی .
شایدم همین که بعد شروعش. درست وقتی که دیر شده بخایی برگردی بزرگ ترین دردی باشه که تو کل عمرت تجربه کردی …ARES
خب بگو روشت چی بود
میشه بهمون بگی روش درستت چی بود؟لطفا
سلام داداش میشه راهی که انتخاب کردی بیشتر توضیح بدی
واقعا میخوام بمیرم الان رو پشت بوم خونمون نشستم خونمون یه طبقه ست به نظر شما اگه از اینجا بپرم میمیرم یا فقط دستو پام میشکنه
طرف ازسه طبقه پریدپایین کمرش شکست ونمرد واین بیماری هم شدبراش قوز بالاقوز پس فعلا ازفکرخودکشی بیروبیا بامشاور زبده مشورت کن مشکلت حل شدنیه
میشه لطفاً بگی چه روشی استفاده کردی؟
چی بود روشت
خواهش میکنم به منم بگووووو
چی رو
بچها خداحافظ
چی بود روشت؟ می شه به منم بگی لطفا
چکارکردی؟
روش تون چی بود؟ منظورم روش بدون درد
روشت چی بود
چیکاکردی توروخدا ب منم بگو
باچی؟چطوری
با چه روشی خودکشی کردی؟
میشه بگی چه راهی بود؟
من ۲۵ سالمه ، نمیخوام زندگی کنم ، تو زندگی هیچ هدفی ندارم ، از کار کردن لذت نمیبرم ، از حرف زدن لذت نمیبرم ، از خوردن و خوابیدن لذت نمیبرم ، تک تک لحظات این زندگی تو مثلا بهترین دوران زندگیم واسم عذاب شده ، درک نمیکنم چرا باید زنده باشم ، دلم میخواد بمیرم ،
روش بدون درد نمیخوام ،روش بدون برگشت میخوام امتحان کنم مثل پرش از ارتفاع
شجاعت نمیخواد جرعت میخواد که خیلی سخته .اگر پول داری برو سوئیس با دستگاه انجام بده این عمل رو درد هم نداره میگن.البته اگر مطمعنی
فقط میخوام بمیرم،چون زنده موندن فقط به بچه هام ضررمیرسونه،چیزی تودستم نمونده،وبااینکه میدونم راهی نیست،بخدامریضم ونمیتونم کارکنم،وچیزی ندارم که فرصتی برای ادامه زندگی داشته باشم،حتی پول اداره خانواده ودرمانم روهم ندارم،فقط میخام طوری بمیرم که حداقل جانم فدای بچه هام بشودوبعدمن بچه ها ازدیه وخون من استفاده کنند،چه راهی هست
۲۵ سالمه تا این سن پاک زندگی کردم ابرو شرافت تنها دارایی من بود . با پارتنرم رابطه داشتم بخاطر اصرار هاش .آدم عاقلی بودم همیشه ولی اینبار تحت فشار نفهمیدم چیشد . حالا از خودم متنفرم دلم میخواد بمیرم .کاش کسایی که میدونید یه راه قطعی بگید تموم کنم این زندگیو. نمیتونم با این عذاب و ناپاکی به زندگیم ادامه بدم
توروبخدا بابت چنین دلیل بیخودی خودکشی نکن اشتباه کردی تموم شد آدم که نکشتی
اگه اونور دنیا زندگی میکردی اصلا این کارت غلط شمرده نمیشد
هه هه من با کی راجب مشکلاتم صحبت کنم ؟؟ پدر و مادری که مسبب این حالمن یا دوستام که فقط نیاز یه نقطه ضعف ازم ببینن تا ازش استفاده کنن؟؟؟ من یه همجنسگرام که همه به چشم یه موجود زننده و گناه کارو کثیف بهم نگاه میکنن و جامعه حمایتی از ما نمیکنه،چرا فقط یه راهکار خوب به مردم پیشنهاد نمیکنید چرا میخواید ماهارو منصرف کنید زندگی به چه دردی میخوره؟؟؟ اونی که آمریکاییه خودکشی میکنه اونوقت منه ایرانی نکنم من فقط 14 سالمه ولی انقدر سختی کشیدم و هیچکس رو نذاشتم باهاش حرف بزنم که دیگه از همه چی بریدم میخوام خودمو از بلندی پرت کنم پایین به فکر ابروی خانوادم تو محله ام میخوام رگ بزنم به فکر دردش و داداش 4 سالمم دلم میخواد فقط یه دلیل برای زندگی پیدا کنم ولی به نتیجه ای نمیرسم، یکی بگه من باید چکار کنم؟ میری پیش روانپزشک نمیتونی به راحتی باهاش حرف بزنی چون تمام حرفاتو به مادر یا پدرت میگه ، پیش مادر و پدرت میری میخوای باهاشون حرف بزنی بهت تهمت میزنن و میگن تفکرتون دوستات تغییر دادن و میگن دنبال توجهی، من از این دنیا فقط خودمم و خودم، پس سعی نکنید مردمو منصرف کنید. شما هایی که فکر میکنید همه چیزو میدونید درواقع هیچی نمیدونین درک نمیکنین وقتی از تراس خونت به پایین نگاه میکنی و میخوای بپری پایین ولی بازم به خانوادت فکر میکنی چه حسی داره درک نمیکنین چه حسی داره وقتی به چاقوها نگاه میکنی ولی انقدر درد کشیدی که نتونی درد دیگه ای تحمل کنی. ببخشید اگه سرتون رو درد اوردم😔احتمالا تا چند روز دیگه یکی این پیامو میخونه و میخواد بهم دلداری بده و حالمو خوب کنه اما اون موقع دیگه من نیستم که ازتون تشکر کنم ولی بازم ممنون🥀
سختی نکشیدی جَوون بیا ۱۶ ۱۷ برس مسخره میکنی الانت رو.همجنس گرایی رو آمریکا بیماری می دونست اما بعد ها برای کنترل جمعیت از لیست بیماری خارج اش کردن و به ترتیب کشور های دیگر.همجنس گرایی از نظر خود من کار بدی نیست چون زن همجنس گرا همسر خوبی و مرد همجنس گرا شوهر خوبی نمیشوند و در نهایت یک ازدواج نا موفق حاصل میشود. پس بهتره حمایت نشه ولی اجازه بدن همجنس گرا ها برن دنبال کار خودشون کسایی هم که غریزی عمل میکنن به زندگی خودشون برسن چه عیبی داره
مطمُنا الان شاید خیلیا حرف در بیارن سر این چیزی که می خوام بگم ولی مشکلات ربطی به سن ندارن… شاید برای آدما ی بزرگتر مشکلات آدمای کوچیک تر ناچیز به نظر برسه ولی هر کسی نسبت به سنش مشکلاتش زیاده و تحت فشاره پس اگر یه نوجوون بیاد درباره مشکلاتش حرف بزنه کسایی که بزرگترن نیان بگن:ما هم سن تو بودیم فلان بودیم و فلان الان مشکلات تو هیچی نیست هر کسی در هر سنی از یه لحاظی مشکلات زیاد داره
من نمیدونم بعضی از دهه هشتادیا چه مرگشونه؟! البته بازم میگم نه همشون بعضیاشون
خودت مگه چند سالته که میگی سختی نکشیدی جوون، مگه چند سال ازش بزرگتری؟! دو سال؟ یا سه سال؟
من ۳۶ سالمه یادم نمیاد با کسی که حتی ۲۰ سال از خودم کوچیکتر باشه با این لحن حرف بزنم
خواهشا یه خورده کم خودنمایی کنین، فکر میکنی چون دو سال ازش بزرگتری عقل کلی و بیشتر از اون میفهمی؟ معلومه که جز مشکلات خودت مشکلات افراد دیگه واست مهم نیستن و فقط خودتو میبینی
امیدوارم زنده باشی پسرم
مهم نیست بقیه چی فکر میکنن مهم خود ما هستیم اگه به خودت صدمه بزنی فرقت با اونایی گه ازت متنفرن چیه؟ سعی کن از ایران بری
کشور و ملیت ربطی به خودکشی نداره
دلیل نمیشه چون آمریکایی یا برای کشور دیگه ای کار درست می کنه
امیدوارم خودتو نکشته باشی و سعی کنی خودتو مرتب کنی
فقط آشفته ای،باید مراقب کنی خودتو
خانواده هر چقدر هم باهامون بد باشن،باز هم پدر و مادرمونن
ما نمیدونیم چی تو سرشونه و بهتره قضاوت نکنیم و سعی کنیم برای زندگی خودمون عیب هامون رو کم بکنیم
همجنسگرایی هم من دیدم که عواقب خوبی برای طرفین نداشته
صد درصد همینطور است چون اگه عواقب بدی نداشت همچین چیزی محکوم نمیشد
حتما نباید اتفاقی بیفته تا یه چیزیو متوجه بشی
تجربه کردن و دونستن کافیه تا اشتباه نکنی
دوست عزیزی که اسمتم نمینویسی و با نام ناشناس نشستی رو منبر و همه رو با یه دیدگاه قضاوت میکنی
اولا که همجنسگرایی نه و همجنسبازی
دوما شمایی که قضاوتت صرفا قضاوتی از دیدگاه مذهبیونه بهم بگو کجای دنیا همجنسبازی رو محکوم کردن جز چندتا کشور مسلمان؟ اونم نه در توده مردمیشون بلکه در حاکمیت اون کشور همجنسبازی رو محکوم کردن وگرنه اکثریت مردم دیگه به حدی رسیدن که حق زندگی به همجنسبازان بدن
درسته خودم همجنس باز نیستم ولی وقتی میبینم یه انسان به خاطر ترجیحات جنسی قضاوت میشه ناخودآگاه عصبی میشم، آقای محترم اینجور مسائل خیلی وقته که بین اکثر مردم دنیا حل شده
این خانم داره از مشکلات و فشارهایی که جامعه و خانواده به خاطر همجنس باز بودنش بهش تحمیل میکنه میناله و میگه میخوام خودکشی کنم بعد به جای اینکه تأثیر مثبتی داشته باشی برعکس میای با نگاه همون اشخاصی که بهش ضربه زدن نگاهش میکنی و میگی حتما همجنس بازی یه مشکلی داره که همه محکومش کردن؟! آخه کجا همه محکومش کردن؟!
با اینکه آخر کامنتت گفتی که احتمالا دیگه نیام تو سایت ولی محض احتیاط یه حرفایی رو مینویسم تا اگه اومدی بخونیشون، اولا اینکه شما خیلی راحت میتونی از ایران بری تا زندگی راحتی داشته باشی و بتونی بدون دردسر زندگی کنی، دوما با اینکه میدونم سختی میکشی ولی باورکن وضعیت ایران الان بهتره و رفته رفته هم بهتر خواهد شد، نمیگم سطح نگرش مردم نسبت به همجنس بازی در حد اروپا خواهد بود ولی مطمئن باش که تغییر دیدگاه مردم نسبت به همجنس بازی رو خواهی دید
مشکلات مالی شدیدی دارم تحصیل کرده و متفکر و کارفرما هستم ولی
ورشکستگی شدید به خاطر تورم و دلار فرصت دو سه ماهه دارم تا بفهمن اطرافیان ... تحمل زندان و بی آبرویی رو ندارم هنوز تحقیقی درباره خودکشی نکردم
اینجا اولین جا هست ..خیلی روحیم خرابه راهی یا امیدی نمیبینم که از توش دربیام الی یه پول سنگین بدهی هامو صاف کنه
پدر من سالها قبل ورشکست شد.خونه ها و ماشین ها و حتی فرش هامون رو فروختیم.مادرم معلم بود و پدرم بازنشسته نظامی و مغازه لوازم یدکی داشت و خرید و فروش ماشین هم میکرد.نزول و اشتباهات پیاپی باعث ورشکستگی شد.من هشت ساله بودم و شبها رو یادمه که میخواست با برق خودشو بکشه.
خود من توی فکر خودکشی هستم اما خواستم اینو بهتون بگم که پدرم با مامانم تحمل کردن مجبور به فرار شد بابام چندماه رفت زندان بعدش برای مردم راننده شد اما بهرحال اون روزها گذشت.خیلی سخته میدونم بخدا اما خودکشی تمومش نمیکنه.بمون و بجنگ.عیبی نداره که تا سرحد مرگ گاهی حالت بد میشه استرس شدیدی که داری رو با عمق وجودم میفهمم حق هم داری.ولی زمان بده.تغییر رو میبینی.قرار نیست زود حل بشه میدونم اما بمون و دوباره بساز.این مرحله هم یک گذری از عمر و زندگی هست.وحشتناک و سخت و طاقت فرساست،بله.هیچکس منکرش نیست اما دستتو رو به زانوت بگیر و بجنگ.شعار نیست مثل بقیه.اینارو کسی بهت گفت که تجربشو داره هرچند میدونم الان با اون وقتا تفاوت داره و چقدر اوضاع بدتره اما بازم کاش بیشتر فکر کنی و جان عزیزت رو از بین نبری و به خودت فرصت بدی.
سلام منم ی نفرم مثل خودتون ما ها شاید تو جزییات باهم فرق داشته باشیم ولی تو اصل موضوع مشترکیم به پوچی رسیدیم دیگه چیزی برامون مهم نیست نمیخوایم جلب توجه کنیم دلسوزی بقیه رو متوجه خودمون کنیم و… میخوایم از درد و رنج هامون راحت بشیم این روح داغونمون از کالبدش جدا کنیم شاید آروم بشیم از همه چیز و همه کس بیزاریم چیزایی که بقیه رو شاد میکنه جذب میکنه برامون مسخره س من انواع شکست و بی معرفتی و نامردی دیدم کسی که واسش هرکاری کردم وقتی هیچکس بهش کمک نکرد دستش گرفتم میگفت بدون من نمیتونه زندگی کنه راحت تنهام گذاشت رفت و نموند خیلی سخته مثل ماها بودن میدونم تو دل تون چیه خسته آید خیلی خسته ولی از ی چیزی میترسم اونم آخرته نمیدونم اعتقاد دارید یا نه ولی ی داستانی در مورد کسی که خودکشی کرده بود تو کما بود و برگشته بود تحت تاثیر قرارم داد ایرانی م نبود آمریکایی بود فکر کنم جمله ی تامل برانگیزی داشت آخر کتاب گفت: «بهتون قول میدم هر مشکلی دارید و این دنیا هرچقدرم براتون سخت باشه قابل مقایسه با یک دقیقه حالت عذاب عقوبت اون دنیا نیست گفت در شرایطی قرار میگیرید که به هرکس نزدیک میشین تمام رنج ها و فشارهای اون آدمم ب شما منتقل میشه و تا مرز جنون پیش میرین چیزی تغییر نمیکنه حالت روحی شما به اضافه افراد دیگه به شما منتقل میشه» کلا ما چون روح مون آزرده ست از مشکلات با همین روح و مشکلات میریم اون دنیا یعنی خلاص نمیشیم از این حالت عذاب آور ک اینجا داریم ، شاید به اون دنیا اعتقاد نداشته باشیم ولی ی سوال دارم چند صد سال پیش کسی از وجود کرات دیگه بی اطلاع بود شاید اون زمان حرف اینکه کره دیگه غیر زمین وجود داره خنده دار بود درحالیکه میلیون ها ساله ک منظومه شمسی وجود داره الان ک اثبات شده عادیه برا همه هزاران کهکشان وجود داره ک انسان حتی قادر ب دیدن و گرفتن فیلم و عکس ازشون نیست پس وجود دنیای دیگه هم خیلی نامعقول نیست. فکر کنم بهتره فرصت بدیم راه های دیگه رو م امتحان کنیم حتی مراجعه ب روانشناس میدونم مث من فکر میکنید اونام درک مون نمیکنن ولی امتحانش کنیم بهتره بریم دنبال ی ورزش موسیقی یا هر چیزی ک همیشه میخواستیم انجامش بدیم حالاک بقیه بفکر خودشون هستن ماهم بفکر خودمون باشیم برا خودکشی همیشه وقت هست انشاالله همه مون ب آرامش برسیم
من بیشتر نظراتتتو قبول ندارم این تن مال ماست ما هستیم که انواع عذاب و سختی میکشیم پس باید حق داشته باشیم همون طور که گفتی این روحو از کالبدش جدا کنیم البته نمیدونم روح به اون معنا که ما میدونیم وجود داره یا نه ولی به لحاظ دینی اصلا قبول ندارم . قبلا ادم معتقدی بودم ولی الان نیستم . ما که قراره یه روز بمیریم اون روزم قبل 100 سالگیه پس زمان خیلی زیادی زنده نیستیم تازه اگه به پیری برسیم کلیم عذاب و رنج پیری داریم پس حالا که همش رنجه چه دلیلی به زندگی هست . اگرم زندگی بعدی به هر شکلی وجود داشته باشه چرا باید به خاطر خودکشی که بخاطر این همه رنج هست عذاب بکشیم
آخه چرا میخوای از خودکشی کسی که هیچ راهی براش نیست جلوگیری کنی (همه نه ولی یه سری چاره ای ندارن برای شرافتشون این کار رو میکنن)
هر انسانی حق داره برای زندگیش تصمیم بگیر
و بازم میگم مرگ صدبار بهتر از زندگی با ذلت و خواری یه/
مردن هیچ چیزی رو درست نمیکنه ولی زندگی کردن شاید واقعا ارزشش رو داشته باشه، مثلاً حتی برای چند ثانیه لبخند زدن .. حاضرم برای این چند ثانیه سالها زندگی رو تحمل کنم. آدم به امید زندهست، دنبال جرعت نباش، دنبال امید بگرد
من مادرمو از دست دادم فقط ۱۴سالمه احساس میکنم هیچی نمیتونه آرومم کنه بیشتر از اینکه ناراحت باشم عصبیم ،عصبی از اینکه این حق من نبود حداقل انقد زود نه من خیلی کم مادری دیدم تو این مدتم همه رو شناختم هیشکیم بودن نبودنم براش مهم نیست برا یکی بود ک هر وقت همچین فکری میکردم با فکر اینکه اون طاقت ندارع بی خیال میشم اما الان ی دلیل برای خودکشیه چون دیگه دلیلی برا زنده موندن دیگه از ته دل خندم نمیگیره دیگه اعتقادی ب هیچی ندارم انگیزه ای ندارم ،هیچی واسم مهم نیست هیچکسم واسم مهم نیست
این سرنوشت آدماست
تو نمیتونی با سرنوشت بجنگی،ولی میتونی باهاش کنار بیای و این به زمان احتیاج داره
به نظرت اگه مادرت بود،دلش میخواست اینطوری ببینتت؟
آدم هارو فقط یه چیز ضعیف نگه میداره،اونم غم و غصه است
ضعیف نباشین!
ضعیف بودن خیلی آسونه…خیلی آدم ها همین تصمیم و میگیرن
شما فرق کنین
این همه میگن مگه همه آدما ها باید شبیه هم باشن،خب شما شبیه بقیه نباشین.
اینجا این جمله به کار میاد
دیروز اومدم اینجا و واقعا می خواستم بمیرم ، ولی الن زندهم و فکر می کنم زندگی زیباست… چرا اینقدر آدم غیر قابل فهمه؟
اتفاقاً قابل فهمه، تو هیچ دردی نداری، نمیدونی چی هست حتیٰ!
فقط دو دقیقه فاز برت داشته بوده، فک کردی دنیا به آخر رسیده
زمانیکه هروقت از خوبیای نداشتهٔ این زندگی گفتن بهت و هیچ واکنشی نشون ندادی، بهت گفتن خانواده و عزیزات ناراحت میشن و برات مهم نبود، گفتن تو کلی رویا و آرزو داری که بهشون نرسیده باشی و بدونی کفنشونم خشک کردی، اونموقع خشکی تو تموم وجودت ریشه زده
خب از قرص مصرف نکنید چون ۱ ساعت تمام بعدش دل درد و تنگی نفس و … داری
من این پیامهای شمارو میبینم آروزمه جای شما باشم من الان 34 سالمه اگه حالت عادی پیش میرفت اینقدر اراده داشتم و باهوش بودم تو درس و همه چیز که الان باید خیلی خوب بودم تا دو ماه پیش هم نفهمیدم یهویی انگار خواب دیدم که رفتم 22 سال پیش و 12 سالم نبود که بخاطر عدم تربیت صحیح و نبود مراقبت فریب خوردم و یه غلطی کردم که الان با اینکه ازدواج کردم همسرمو دوست دارم خانواده تا دو ماه پیش دوست داشتم و الان دوستم دارن اما دیگه بدبخترین بدشانسترین آدم روی زمین هستم و از خانواده هم حس تنفر و دوست داشتن که هست بده و لحظه ای که بیدار میشم تا میخوام همینه تو خواب هم همینه بخاطر نبود مراقبت و بودن خدای کور مسیر زندگیم عوض شد و الان خودمو مرد نمیبینم پس دیگه گله نکنید زندگیتون خوب کنید راضی نبودین میتونین جدا بشین اما اتفاقی که هی بگی برگردی به 22 سال پیش اون کارو نمیکردی دیگه درست نمیشه چون ماشین زمان هم نداریم
یه راه حل بدین که بدون درد ادم خودشو راحت کنه.
من یه پلیسم که بریدم از زندگی بریدم از اینکه این همه ظلم در حق مردمو دیدمو نذاشتن کمک کنم دلم میخواد بمیرم امشب اخرین شب عمرمه همیشه یادتون باشه من خواستم باهاشون حرف بزنم اما نخواستن بشنون حتی وقتی علنی گفتم طاقت و تحمل زندگی رو ندارم دیگه
شما این همه درس خوندی،وقت گذاشتی
موقعیتی که داری مگه الکی به دست اومده؟
نمیگم بخاطر شغلت عزیزم،نمیگم بخاطر آدما فقط بخاطر خدا زندگی کنین!
باهاش دوست باشین مطمئن باشین وقتی دوست بشین همه چی درست میشه
قول میدم😉
سلام من کلاس نهم که تموم شد رفتم رشته ریاضی و پشیمون شدم با زحمت مادرم رو راضی کردم که رشتمو عوض کنم برم رشته تربیت بدنی یک سال هم عقب افتادم و رفتم رشته تربیت بدنی تست دادم و منو چون پول نداشتم قبول نکردن و پارتی بازی کردن با اینکه از همه بهتر بودم و آمادگی بدنی من از همه بهتر بود و الان مجبور شدم به خاطر پارتی بازی اونا من دیگه درس نخونم و زندگی من رو نابود کردن هیچ وقت اون هارو حلال نمیکنم
من الان تصمیمگرفتم اگه مامورا گرفتنم درجا قرص بخورم ولی فهمیدم دردناک و زمان بره ، نمیخوام برم زندان ✌🏻
می دونید خود واقعی ما جسممون نیست که وقتی کشتیمش عذابمون هم تموم بشه،علاوه بر این یه نظریه هایی هست مبنی بر اینه وقتی یک فرد خودکشی می کنه مثلا خودش رو آتیش می زنه توی او دنیا هزاران بار دوباره و دوباره درد اون لحظه رو تجربه می کنه. یا هم اگه به دنیای دیگه اعتقاد ندارید در مورد عوالم چهارگانه بخوانید.
من منصرف نشدم اما حداقل فهمیدم که تنها نیستم و وقتی میگم به ته خط رسیدم کسایی هستن که درک کنن
خوشحالم اینجا کسی پیدا میشه که منو درک کنه .علیرضا اگه این کامنتو میبینی بدون خیلی دوست دارم حتی اگه تو بهم علاقه ای نداشته باشی با تمام وجودم عاشقتم دیدار به قیامت ……
سلام
نظرای همه رو خوندم بعضیا واقعا مشکل دارن بعضیا هم فقط میخوان خودنمایی کنن بگذریم انتقام شیرینه حتی از راحتی بعد مرگ خودتونو نکشید انتقام بگیرید چه از دنیا چه از هر کسی که باعثشه وسلام
سلام عزیزم چرا بخاطر کسی که هیچ حسی بهت نداره داری خودت و پاش می سوزونی بخدا ارزشش و نداره همه پسرا این همن نباید بهشون دل ببندی چوم همشوم یه مشت آدم مزخرفن🥲
آغا چرا جمع میبندی بخدا من پسری خوبی هستم
میدونین هیچ نظری در این مورد ندارم
فقط میخوام بگم یکم بچه هاتونو جدی بگیرید
حتی یه بغل کوچیک یه دوست دارم کوچیک میتونه باعث بشه طرف منصرف شه
بهش نصحیت نکنین بیشتر به طرف حس درک نشدن میده
طرف اگه میتونست بیخیال بشه که الان وعضش این نبود پس گفتن بیخیال و ولش کن بی فایدست
خودمم یه وقتایی به خودم میگم تو باید بمیری تا همه چی درست بشه و بعد میام تو گوشیم و چیزای ساده سرچ میکنم بعد چند دقیقه خود به خود آروم میشم
تا حالا فک می کردم خودم فقط بدبختم اما با خوندن پیام های شما فهمیدم تنها نیستم با اینکه خودم قصدشو دارم اما شاید تا یک سال به خودم فرصت بدم
خیللی طولانی بود حوصلم نیومد بخونم ولی فووووووش:)))
منم امروز روز اخرمه. خیلی فکر کردم. به این نتیجه رسیدم شاید بتونم خودمو خلاص کنم. دلم فقط به حال نامزدم میسوزه که میخواستم خوشبختش کنم ولی نتونستم. حلالم کن
من بعد از دو بار خودکشی ناموفق رفتم برا سومی و لحظه ی آخر یادم افتاد بعد از من همه منو قراره یادشون بره و خوشحال بشن از مردنم پس به همه گفتم برین به درک از این به بعد فقط خودم مهم باشم بقیه به درک
تو زندگیم هم فقط ی چیز رو براش تلاش میکنم و دوسش دارم اونم پوله که همه چیزه
غلطه
پول بعد از اینکه روحت جدا بشه برات هیچ سودی نداره
کاری بکن که باهاش بتونی دنیای آخرت رو بسازی و خدا ازت راضی باشه نه مردم.
باید خدا ازت راضی باشه نه مردم و کس دیگه
آخرت رو دیدی سلامی گرم بهش برسون ، دوما اگه خودت بفکر اخرتت هستی و پول واست مهم نیست بی وجدانی نکن و هرچی پس انداز داری بده بمن
نمیدونم چی بگم. فک میکردم حال من فقط بده الان دیدم حال خیلیا بده. فقط یه نظر دارم اونم اینکه فک کنم بتونیم از این تاریکی خلاص بشیم. به خودتون وقت بدین مطمعنا از این مرحله زندگی عبور میکنیم. من میخوام زندگی کنم حتی به غلط
زندگی کن حتی به غلط ولی امید واهی نده
برا کسایی که هرکار میکنن تهش شکسته و عین چی توی باتلاق مشکلات گیر کردن و هیچ راه فراری هم ندارن چه امیدی هست؟ فقط دست و پا میزنیم و هر روز بیشتر غرق میشیم
من فقط از عاقبتش میترسیدم که خودکشی نکردم مگرنه هیچ تعلق خاطری به این دنیای تاریک ندارم که سراسر ناکامی و مشکلات بوده برام.
والا من هم احساس میکنم از بدو تولدم نیرویی من رو بسمت تباهی و خودویرانگری سوق میداد؛گرچه ماتریالیستم و به ماورای ماده اعتقادی ندارم اما این تمثیلی از زندگی درونی ۳۰و اندی ساله منه…نمیدونم مشکلم چیه..بارها هم به اطرافیان و خانواده گفتم اقا جان من مشکل دارم ، افسردگی شدید ، اختلال شخصیت مرزی و شاید چندین اختلال دیگه…من نمیتونم به خودم کمک کنم شما باید به من کمک کنید اما کمکی که نمیدیدم هیچ ، رفتاراشون بدتر میشد باهام و خونه رو برام جهنم میکردن…طوری که مجبور میشدم چند مدتی با هزار زور خودم رو شاد و سرحال نشون بدم تا دست از سرم بردارن و حداقل جز ادمیزاد حسابم کنن..شما مدیر سایت انگار نمیدونید اینجا ایرانه؟ کمکرسانی و مداخله روانشناسی فقط یک جوکه تلخه توی ایران! …
خیلی خستم خیلی ….
هر چی تلاش میکنم نمیشه آره حتما همه میگن تلاش نکردی آره شاید اصلا تلاش نکردم
اما خستم دیگه نمیکشم دیگه بسه امیدوارم خدا منو ببخشه خدایا حداقل اونجا عذابم نده تو این دنیا منو از همه جدا کردی بدنی که به بقیه دادی رو به من ندادی خانوادم آره میگن دوسم دارن اما حداقل منو که دوست دارین باهام مهربونم باشین بسمه دیگه بسمه
امیدوارم که الان حال دلتون خوب باشه.پیام شما بین تمامی نظرات توجه منو جلب کرد. مخصوصا تیکه آخری که گفتید میخواید زندگی کنید حتی به غلط…نمیدونم اسمتون واقعا امید هست یا تصمیم گرفتید اسمتون رو این انتخواب کنید برای نظر دهی اما واقعا به من امید دادید. ایمان دارم هیچ اتفاقی اتفاقی نیست . اینکه دو سال پیش شما این نظرو دادید و اینکه من درحال رد کردن کلی نظر بدون خوندنشون بودم و یا خوندنشون با ناامیدی ازشون رد میشدم تا اینکه به پیام شما رسیدم…فقط میتونم بگم کاش زندگی باهاتون در این سالها با ملایمت رفتار کرده باشه و روی زیباش رو بهتون نشون داده باشه چون بیشک لایقش هستید 🙂
سلام من میخوام خودکشی کنم هنوز سنب ندارم ۱۲ سالمه خیلی بده ک خانوادت کاری کنن ک تو حتی ب خودکشی فکر کنی من الان وسایلامو جمع کردم از خونه فرار گردم هیچ جایی رو هم ندارم الان دارم میرم تو ی پارک خیلی حالم بده پولم همرام نیست چجوری خودکشی کنم؟ دوست دارم حداقل یکبار یک خودکشی ناموفق داشته باشم ک خانوادم ی ترسی داشته باسن ک این مثلا میخواد خودکشی کنه😭💔
منم میخوام فرار کنم خانوادم خیلی اذیتم میکنن💔
الان کجایی؟ زنده ای؟
منم بارها به سمت خدا برگشتممعجزه ای ندیدم مشکلم حل نمیشه کار هرروزم از صبح تا شب شده گریه حتی توو محل کارم آرزوی مرگ دارم هرلحظه چه جوری تموم کنم این زندگی بعنتی و تورو خدا اگه قرصی یا راه دیگه ای هست بهم بگین مواد بکشم میمیرم؟
سڵام زهرا جان امیدوارم الان خوب باشی.
دوست دارم.
خدا؟؟؟؟؟ کجاست اون خدا؟
خدایی که الان پیشم نیس پس بدون اونجا هم نیست .
اگه اینهمه که با خدا حرف زدیم با یه سنگ سیاه حرف میزدیم دلش به رحم میومد
دقیقاً.خدا کجا بود خودمونو به چی دلخوش کردیم!این همه دارم عذاب میکشم هیچ خدایی وجود نداشت یه بار دستمو بگیره و بلندم کنه همش عذاب درد رنج بدبختی بیچارگی
خدا توهم ساخته ی ذهن انسانه هیچ خدایی وجود نداره
وقتی از درد به خودت می پیچی و یهو حالت خوب میشه
خودت تو وضعیتی نبودی که بتونی به خودت کمک کنی،پس حتما یکی بوده
اون خداست که خیلی وقت ها بدون اینکه ببینمیش بهمون کمک کرده.
فقط باید بهش ایمان و اعتقاد داشته باشین.
یک بار برین تفسیر قرآن و بخش کوچیکش و بخونین
هیچ ضرری براتون نداره،منم تو فکر خودکشی بودم ولی بهم کمک کرد!
چون خواستم که بهم کمک کنه و زندگی ام و عوض کنه
شما هم بخواین و لجبازی نکنین
خدا تنها دوستدار واقعی تونه،بعدش آدما
من به خدا پناه بردم ولی همه وعده هاش دروغ بود، وقتی خودش روی حرفای خودش نیست چرا من باید به حرفاش گوش بدم؟
دمت گرم حرفه دلمو زدی داداش هیچ خدایی وجود خارجی نداره و نداشته
اره دقیقا ی عقیده مزخرف انداختن تو سر مون خدا خدا
دقیقاااا
حق گفتی
من ی نوجوان ۱۵ سالم و هیچ آینده روشنی برای خودم نمیبینم چون ن درسم خوبه نه تو هیچ چیز خاصی استعداد دارم فقت دارم مزم جلو ک ببینم ایندم چجوری قراره نابود بشه واقعا خود کوشی راحت ترین راه برای خلاص شدن از این وضعیته
من که داره بغض خفم میکنه هیچ کاری هم نمیتونم بکنم هیچ حرفی نمیتونم بزنم چون بابامه چی؟
امشب ۱۱ برج ۲ سال ۱۴۰۲
ساعت ؛ ۱۲:۳۲ دقیقه شبه. و من پشت فرمونم و دارم رانندگی میکنم ، من ۲۹ سالمه. اینقدر فشار روحی و روانی امشب بهم دست داد ک بفکر خودکشی افتادم.البته چن بار دیگم قبلا بفکرش افتادم..
فقط و فقط بخاطر گیر دادن های الکی خونوادم. تا دیر وقت بیرونم همش زنگ زنگ زنگ، هیچ ابرویی جلوی فامیل و دوست و اشنا برام نمونده با ۲۹ سال سن هی بعم گیر میدن.. تنها دلیل اینکه نمیتونم خودمو خلاص کنم داداش کوچیکم امیرعلیه. ۱۲ سالشه. خیلی دوسم داره و دوسش دارم. فقط ب این فکر میکنم من ک بمیرم اون چقدر میخاد زجر بکشه.. خدا کنه بتونم تمومش کنم.. واقعا خسته ام. مشکل مالی ندارم. فقط مشکلات روحی و روانی و عاطفی داره اذیتم میکنه. ادم احساساتی ام هستم و امشب هم ی دل سیر گریه کردم…
همسن و هم شرایط هستیم
میای باهم بمیریم 😭😭😭
سلام ،حالت خوبه؟
سلام سعید جان امیدوارم حالت خوب باشه و بخاطر امیرعلی هم که شده ادامه بدی.
این روزا دربردر دنبال یه روش خودکشی بدون دردم. من از زندگی کردن خسته شدم. اصلا نمی تونم ادامه بدم. فقط از درد لحظه آخر میترسم.
دوست دارم خلاص بشم. اگر کسی راهی می دونه بگهبا مردنم حداقل خودم راحت میشم و به اطرافیانم بیشتر آسیب نمیزنم
بعضی وقتا باید نباشی تا بفهمن واونم حتما باید بمیری تا بدونن
اشتباه همینجاست که برای درک دیگران وجود داشت باشیم وقتی هم که مردیم فقط چند تا قطره ی اشکه که برامون می ریزن بعدش فراموش می شیم درسته که توی این دنیا بهمون کمکی نکردن اما وقتی بمیریم هم کمکی نمی کنن.
حرفامونو شوخی میگرن آرزو هامونو هم همینطور
هیچ قرصی نمیکشه آدمو جز یکی دوتاشون که دردشون خیلی زیاده هر قرصی بگین امتحان کردم دلم میخواد همین الان به این زندگی نفرت انگیز پایان بدم بجای زندگی مردگی میکنیم و هیچکس درکمون نمیکنه فقط تهمت منت قضاوت اینارو بلدن از دلمون خبر ندارن که چی میکشیم کاش بخوابم و بیدار نشم💔🥀
فقط خودت و خدا
بخاطر اون زندگی کن
که زندگی اون دنیا تو که همیشگی هست بسازی
اگه اینکارو بکنی
خوشبختی واقعیه!
شعار نی واقعیه
من قبلا خیلی معتقد بودم ولی از وقتی زندگی دومم را با اعتماد به خواست خدا و استخاره انتخاب کردم و با مهاجرت به کشور دیگه بزرگترین اشتباهمو برای ازدواج دومم کردم. حالا از خدا و کلامش قرآن هم ناامید شدم و الان نمیدونم دیگه که اون دنیایی هست یا نه یا همش تصورات و توهم ماست ، میترسم خودم راحت کنم و ببینم تازه اون دنیا اول عذابمه…
خودکشی مضخرفه من دوبار خودکشی ناموفق داشتم یه بار معدم داغون شد یه بارم کلیه هام .
بشر قادر به هر کاریه و خودکشی به معنای تسلیم شدن در برابر خواست انسان های دیگست ، به معنای واکنش احساسی ، و این حال به هم زن ترین نوع رهاییه. عملا فرار رو به عقبه. اگه به لحاش مالی مشکلی ندارید از یه روانشناس مشاوره بگیرید و اگر مشکل دارید ، مث من فقط بشینید از جنبه های دیگه بهش فکر کنید…
مشکل از همینجا شرو شد ک من دیگ نتونستم با کسی صحبت کنم حرف زدنام با خودم بیشتر شد
ولی چرا من نمیتونم یه خودکشی موفق داشته باشم؟
واقعا مسخرس من این زندگیو نمیخام مگه زوریه؟
با اینکه نمیشناسمت ولی از نوشته هات خیلی حس خوبی گرفتم بدون شک ی آدم قوی میتونه تو اوج سختی ب فکر خونوادش هم باشه♥:)
سلام مرگ پایان دادن به زندگی نیست بلکه تازه شروع مسیر
خواستم اینو بدونین که سعی کنید یاد بگیرید تنها کسی که میتونه به شما ها کمک کنه خود شما ها هستین هیچ انتظاری نباید از هیچکی داشت
هر انسانی میتونه چند تا جا اشتباه کنه
یکی تو انتخاب همسر یا انتخاب رشته تحصیلی و…
شاید هم چندین بار شکست بخوره
ولی مهم اینه که ادم باید عاقلانه تصمیم بگیره
و از برخی تعصبات غلط دوری کنه
زود کم نیارید
بجنگید
زندگی کنید حتی به غلط
کاری به دیدگاه دیگران نداشته باشید و حرفی که در مورد شما میزنن
خود واقعی تون باشید
اونقدر جنگیدیم که هم تسلیحاتمون تموم شد هم خودمون از تک و تا افتادیم
سلام
من امیرم و 20 سالمه
نمیدونم از کجا شروع کنم
خلاصهیِ حرفام :
خستم
خسته
خستهیِ روحی
مغزی
هر چیزی که فکرشو کنید
از 15 سالگی تا الان افسردگیو به دوش کشیدم و همرامه هنوزم ..
تویِ 15 سالگی قرصی شدم و میتونم بگم بدتر چون همش میخوابیدم و میخوابم !
5 ساله که کارم فقط شده شب بیدار و تا 4 ظهر خواب ..
بدونِ هیچ هدفی
مشکلِ مالیم نداریم
اما نمیتونم بلند شم
بُریدم ..
همیشه مغزم درد میکنه
حتی همین الان 🙂
وقتی میخواستم به دنیا بیام بابام معتاد بود
ممکنه بیدلیل نباشه که شدم این .. !
الانم که مشکلِ اعصاب داره و دیگه نمیتونم تحملش کنم
مامانمم درکم نمیکنه و کاملا بیاحساسه نسبت بهم
کلاسِ هشتمو دوبار خوندم به دلیلِ ضعیف بودنِ درسم و جلویِ دوست ، آشنا ، فامیل ، برادر و خلاصه که همه و همه و همه خورد شدم
داداش کوچیکم ماشینشم خریده و بابام گذاشتتش سرِ پروژه
اما دستِ منو نگرفت چون مثلِ همه فکر میکنه دستو پا چلفتیم
الکلی شدم
سیگاری شدم
اعتقاد دیگه به هیچی ندارم
فرستادنم دانشگاه تا اوکی شم و به خوم بیام
اما واقعا خستم
هیچکدوم از امتحانامو نرفتم بدم
خانوادم بهم میگن نون خورِ اضافی
نمیدونم باید چیکار کنم
برایِ بارِ صدمه که به فکرِ خودکشیم
گُمم ..
تو فکرمه برم سربازی
تو فکرمه کلا فرار کنم
تو فکرمه خودکشی کنم
نمیدونم
نه
نمیدونم چیکار کنم
اگه میتونین کمکم کنین و یه راهِ بدونِ درد و بیدردسر بگین تا تمومش کنم و یا حتی اگه راهِحلی چیزی دارین ،
خوشحال میشم بشنوم .. 🙂
با یکی دوست شو
حق گفتی
من در وضعیت قرار دارم که دیگر نمیتونم به خودم کمک کنم سه سال شد که خوده دلداری میتم اما دیگه نمیتونم چون هیچ فایده ندارد فقط میخواهم بمیرم هر چی هم نزد خدا دعا میکنم دعایم را اجابت نمیکنه خیلی خسته شدم خیلی من از خدا هیچی نمیخواهم فقط مرگ میخواهم فقط میخواهم اینا دنیا را ترک کنم
من دیگه دوست ندارم باشم هیچی برام معنادار نیس، حتی وقتی رتبه کنکورم اومد شدم 800، الانم دارم پزشکی میخونم، اما فقط برای چند لحظه خوشحال بودم، دوباره برگشتم به حالت ناراحتی شدیدم، هیچ چیزی برام خوشحال کننده نیست، از همه چیز و همه کس متنفرم، فقط دوست دارم بمیرم، اما فقط از دردش میترسم، یه راه بدون درد بگین، نه اینکه بخوایین آدمو منصرف کنین
کتاب جوان و انتخاب بزرگ را بخونید شاید نظرتون عوض شد.
من کلا اونایی که قصد خودکشی کردن داشتن درک نمیکردم و مسخرشون میکردم
ولی الان تو این سن درکشون میکنم فعلا قصد خودکشی کردن ندارم ولی اگه روزی کم آوردم میخوام حداعقل مرگم بدون درد باشه توخواب و آرامش
منم از ایران خارج شدم و سه ماهه که احساس افسردگی شدید میکنم تا قبل ار اونهم کلی کتاب خوندم که خودمو منصرف کنم اما الان فهمیدم یک بیماری دارم حوصله ندارم درمانش کنم میخوام خودمو بکشم راحت شم
من به دام کلاهبرداران افتاد و تنها خانه ومسکن زن و بچه هایم را ازم گرفتند بعدهم با اعمال نفوذ در دادگاه عدل الهی جمهوری اسلامی محکومم کردند ،وخانه امان را گرفتند نمیدونم بااین شرایط مسکن وتورم دران چطوری با زن وفرزندانم مسکن تهیه کنیم توان نداریم ابرو وحیثیتمان هم رفته ،فکر میکنم ادامه زندگی برای من که باعث از بین رفتن تنها مسکن زندگی مان که سی سال زحمت کشیدم امکان پذیر نیست قصد نابودی خودم را دارم اما باز نگران بعداز مردنم هستم که فرزندان و همسرم چکار باید بکنند ،همین عامل باعث شده که هرروز خودکشی را به تاخیر. بیاندازم،لطفا کمک کنید چطوری موضوع را تحمل کنم چطوری این مشکل بزرگ را حل کنم
به خدا اعتماد کن
اون درستش می کنه
شاید شعاری باشه ولی نیست
تجربه کردم که میگم!!
تجربه نکرده بودم هم واقعیتی که هست
واقعاً سخته دنیا همینجوریش پر از رنج و گرفتاریه یعنی ذاتش اینجوریه حالا اگه جامعه هم خراب باشه ظلمو و بیعدالتی باشه دیگه هیچی .
💔
من خیلی قبل تر باید میمردم این امید لعنتی که همیشه هم بر پایه هیچ و باعث شروع های احمقانه میشه ۱۰ سال به عمرم اضافه کرد
که بهم ثابت بشه جای من لابه لای این حجم روزمرگی نیست روز های زیادی رو کشتم تا فهمیدم کشتن خودم راه درست تریه
زنده بودن تو این حجم از درد و کثافت ناشی از بیماری هایی که بهم هدیه میدیم چه منطق درستی میتونه داشته باشه
فرض که خوب شدیم سیر شدیم
دونستیم کشف کردیم
با سینه های خالی مغز پر محکوم حسرت زندگی کنه
کامنتتو خیلی دوست داشتم کاملا قبول دارم حرف دلمو زدی
منم دلم میخواد بمیرم (:
هر راهی رو انتخاب میکنم نمیشه هر دری میزنم حالم خوب بشه نمیشه بخدا بریدم از همه چیز انگار خدا منتظره به یک چیز دل ببندم نابودش کنه )! آخه چرا مگه من چیکار. کردم حتا توی خانوادمم به دلیل سکوت زیادم فکر میکنم من خودمو میگیرم من دارم میمیرم روزی صد بار )! خودمو بگیرم ؟ بار ها جنگیدم خیلی جنگیدم صبح پا شدم گفتم به جهنم. من باید زندگی کنم باید بتونم باید بقیه عمرم خوشحال باشم اما نمیشه لعنتی قلبم مغزم درد میکنه من خیلی تنهام (: به هیچکس اعتماد ندارم دو ماه دیگه میشم ۱۷ ساله ولی دلم میخواد بمیرم نشم نبینم ۱۷ سالیگمو من کسیو ندارم (: خانوادمم نمیخوام اونا هم خیلی. اذیتم کردن یکیو دوسش داشتم اونم منو نمیخواد عاشق رشتم شدم تلاش کردم اونم اونی نشد که من میخوام دوست رفیق داشتم همه بد بودن کلی بابام اذیتم کرده توی بچگی نمیتونم مس یک ادم عادی زندگی کنم بدنم درد داره روحم درد داره سختمه (:
خیلی سخته لطفا یک راه خودکشی بدون درد بگید (: نمیتونم بیشتر از این درد بکشم فقط میخوام بمیرم همین )! دیگ این دنیا رو نمیخوام
راه بدون دردی نیست اگه میخوای تمومش کنی یعنی اونقدری شجاع بودی که دست از دنیا بکشی پس چن لحظه درد کشیدن و خلاص شدن تا ابدی دیگه کاری نداره؛)
واقعا حرفت درسته منه احمق دادم دنبال راه آسون میگردم چند دقه تحمل یه عمر راحت
کاش راهش بود .تو که پزشکی میخونی نمی تونی دو سه تا دارو ترکیب کنی شاسد مشکل منم حل کنی. منم بریدم
سلام خوبی چیکار کردی خودت رو کشتی یا هنوز زنده ای ؟
منم به احتمال زیاد تا یک الی دو هفته دیگه کار خودمو تموم کنم
خیلی خوشحالم حداقل میشه مرد و راحت شد
تو که خودت پزشکی میخونی یه راه بدون درد پیدا کن به مام پیشنهاد بده
تو که داری پزشکی میخونی الان باید بهترین راه خودکشیو بلد باشی تازه به بقیم یاد بدی نه اینکه بپرسی
چرا اخه فقط به خاطر فقر بهتر نیست با کسی که سررشته ای توی کسب و کار داره صحبت کنید مشاوری چیزی مطمئنا راحت های بهتری پيدا میکنید منم سه سالی توی داروخانه کار میکردم این کار واقعا آینده ای نداره اگه میتونید مهارت جدیدی یاد بگیرید و اونو شروع کنید آرایشگری و راننده اسنپ هم شغل های خوبی هستند از نظر درآمدی اگر توی کامپیوتر و اینترنت هم سررشته ای دارید حتی در حد یه پیج درست کردن و کامنت گذاشتن توی اینستاگرام هم باشه با یکم تلاش میتونید.
چرت و پرت نگو
احساسی که مرد در مواجه با فقر داره خیلی بد تر از احساس فقر در زن هست
اوج فقر برای زن خرج نکردنه پیش اشناهاشه
این جور روشنت کنم که مرد وقتی پولدار بشه ازدواج میکنه اما زن پولدار بشه ازدواج نمیکنه
دقیقا من همین مشکل شما رو دارم کاش خدا عمرم بگیره منم طلاق داشتیم تو خانواده جرعت طلاق ندارم خسته شدم از این مرد کاش بمیرم
منم خسته شدم ومیخوام خودکشی کنم سی سالمه از این زندگی خیری ندیدم
کشور ومسئولین فاسد
من بخاطر فقر ونداری وبیکاری میخوام خودمو بکشم
خدا هم که اصلا وجود نداره فقط اسمش خداس ولی هیچ امیدی بهش نیس
بیا بیرون حقتو بگیر ازین زندگی
دیگه دنیا جای قشنگی برای زندگی کردن نیست اونم توی جامعه کثیفی چون ایران با این نظام فاسد و ریاکار و همگی دزد
مردن هزاران بار ارزش داره به این زندگی سگی ما …
اگه غیر از این نبود حتما نظر منو نشون میدین اما میدونم وجود چنین کاری ندارید.
منم خسته شدم از این زندگیه خفت بار.تو خونه کسی حمایتم نمیکنه همش وعده الکی بهم میدن .هم سن و سالانه خودمو میبینم مثه آدم زندگی میکنن کارو بارشون جوره همه چیزشون مشخصه من اصلا شانس ندارم.واقعا دیگه بهم ثابت شده که شانس ندارم.پدر مادرم برام هیچ کاری نکردن پدرم خرجمو نمیده برادرم کمک خرجمه اونم وقتی ازش پول میخوام کلی آب میشم و کلی عذاب میکشم که پول میگیرم واقعا خسته ام پدرم هیچ کاری برام نکرده اما واسه بیمارستانش همیشه من باید دنبالش باشم و برادرم هیچ کاری براش نمیکنن واقعا بریدم ه.زندگی هیچ وقت روی خوششو به من نشون نداد هیچ وقت هیچ خیری از زندگیم ندیدم واقعا اگه یه روش بدون درد خودکشی باشه خیلی دوست دارم خلاص شم چون امیدم به زندگی صفره واقعا خسته ام.
دقیقا منم دوست دارم خودکشی کنم . به جان روح القدس و قسم به ذات منظره الله العالم تنها مانع جلوی خوکشیم خود خود خود خود خداونده آه خدا… اگه خدا اجازه میداد حدود دوسال پیش هم رفته بودم. درسته ازخوکشی میترسم ولی انجامشو هم دارم.فقط از ترس از خداوند نمیتونم انجامش بدم. حتی تصمیمم از مزر ها هم فراتر رفت< باز هم از ترس از خدا نمیتونم
عزیز دل ،فکر کردی، تموم بشی ککی آنان را خواهد گزید؟ آنها منتظرند منو تو نباشیم!
مردن خوبه اما چرا اثر گذارنباشه!؟ من به مرگم راضیم با تمام وجود اما میخوام وقتیکه دارم میرم حداقل کسانی را هم با خود ببرم که زندگی منو جهنم کردند! رفتن ما باید اثری داشته باشه.آنانیکه چهارچنگولی چسبیدن به دنیا حتی با زیر پا گذاشتن ما!شک نکن، عامل کوخ ما آن کاخهاییست که بر خرابه های ما سربرافراشتند! لطفا مفت وبی اثر ،تموم نشید.
دلم می خواد اما نمی تونم هر جور که سعی میکنم نمی تونم بکشمش کاش بمیرم
تمام نظرات رو خوندم با تمامشون اشک ریختم.انسان هایی که جایی رسیدن که مرگ بهترین اتفاق زندگیشونه.قبلا تصورم این بود خودکشی کار ادمای ترسو و بی اراده اس.ولی الان با اطمینان میم شجاعت داذن.من چندماهه تحقیق میکنم بهترین و راحترین روش چیه؟که منجر زه مرگ حتمی بشه.
لطفا بگو بهم نتیجه تحقیقاتتو
انقدرخسته ام انقدراذیت شدام این چندروز پیش هم مرگ یکی ازاشنایانمون ک خودش راکشت دیدم باورم نمیشه همچین انسان خوبی خودشوکشت باش منم دلم میخواد بمیرم آخ این چ زندگی هست هرچی تلاش میکنی هیچ فایدهی ندارد ازبچه گی نه مدرسه رفتم نه گذاشتن درس بخوانم بعدش هم توی سنی من ک همسن های من درس میخواندند من راشوهردادن شوهری ک نه کارمیکرد نه مسولیت پزیربود پسرم درپانزده سالگیم به دنیاامد خیلی همسرم وخانداداش من اذیت کردن مجبورش م جداشم پسرم راازم گرفتن انقدربرام سخته بود ک نگو درسن هیوده سالگی دوبارازدواج کردم این همسرم ازاون بدتربود الانم ک ازشانس بد من پسری که ازاین همسرم دارم معتادش دیگ نمیخوام زندباشم
داداشم همش می گفت خودمو می کشم
ما هم طبق نوشته شما که نوشته بودید اگر کسی بخواد خودشو بکشه به زبون نمیاره، بهش توجهی نکردیم
اونم خودشو کشت
البته این هم بگم الکل مصرف می کرد واخلاقش با همه بد شده بود و همه رو از اطراف خودش فراری میداد، اخلاق بد و تهاجمی خودش باعث شد که دیگه سمتش نرم
بهر حال کاش با همین اخلاق بدش زنده بود
هیچ ادمی بی دلیل اینجوری نمیشه مشروب تنها راه فرار کردنش از زندگیش بوده
دیگر راهی برای زندگی ندارم دوستان حلالم کنید چون بزودی به زندگی ام پایان خواهم داد و اینکار را حتما خواهم کرد تا روز آینده من راه عذاب را انتخاب کردم … وصیت هم برای خانواده و فامیل و دوستان نوشته ام و آمدم قبل مرگم خواستم خداحافظی کنم از همتون دیگر چاره ای ندارم و زندگی ام تمام خواهم شد.
زندگی رو باید زندگی کرد وقتی مدت زیادی تلاش میکنی برای داشتن حداقل ها و تمام تلاشتو اب میبره وقتی تمام احساستو یه نفر ازت میگیره وقتی در تمام طول عمرت تلاشت رو میکنی دل کسی و ازار ندی و ازارت میدن وقتی به پشت سر نگاه میکنی و حس میکنی هیچ پیشرفتی نداشتی وقتس عزیزات و میبینی که در سختی زندگی می کنن و تو نه تنها زندگی رو براشون اسون تر نتونستی بکنی سخت ترش هم کردی وقتی در تمام جبهه های زندگی سرباز تک نفره ای و از همه مهم تر یکی میاد و میگه تا زنده هستم پشتتم و تمام قلبت و ازت میگیره و وسط راه با کلی مشکلات میزنه زیر تمام قولهاش واقعا دلت میخواد چشماتو ببنندی و دیگه همه چی تموم شه این وقته که فکر خودکشی میاد سراغت فقط چون میخوای همه چی تموم شه و به ارامش برسی اما چون مرگ یک راز بزرگه و نمیدونیم بعدش چی میشه فکر میکنم خودکشی درمان نیست و شروع ازادی نیست چون ما اجازه ختم زندگی رو نداریم همون طور که اجازه شروعشو نداشتیم و شاید محکومیم به ادامه
خوب گفتی👍
اون دنیا می بینمت
تو جهنم البته
الان همه چیز آمادس
با هیچکس نمی توم حرف بزنم
تقصیر این مادر پدرمه
سلام می دادم تو خونه می زدنم
درسمو یدونه غلط داشتم می زدن
الان رتبه ام تو کنکور ۹۰۰ شده بود
یه لحظه خوشحالی
دوباره این جهان کوفتی
هعی
هعی
منم دلیل اینکه میخوام خودکشی کنم مادرمه ، پدر که ندارم معتاده و ۱۳ ساله ازش بیخبرم ، مادرم هم با یه مردی ازدواج کرده چندماهه مرده منو آزار میده چون ترنس هستم مادرم هم اصرار به این داره که خونه رو ترک کنم برم منم سرمایه کافی برای اجاره خونه ندارم میخواستم کلیه ام رو بفروشم ولی گفتن رضایت نامه پدر برای اهدا عضو نیازه منم به پدرم دسترسی ندارم ۲۲ سالمه از وقتی که به یاد دارم همیشه درحال عذاب کشیدن آزار دیدن تحقیر شدن کتک خوردن از مادرم و ناپدری هام بودن حتی یکی از ناپدری هام بخاطر عذابی که از دست مادرم کشید رفت خودشو کشد منم الان منتظرم خواهرم از مدرسه بیاد ببینمش امشب رو با خواهرم بگذرونم و صبح با جنازم رو به رو بشن دیگه برام مهم نیست فقط میخوام زودتر تمومش کنم
شاید تو یه دلیلی برای حال خوب یکی بشی یکم صبر کن
من خیلی خستم دوست دارم چشمام ببندم دیگه بازنکنم هرموقع باهمسرم دچارمشکل میشم بهم توهین میکنه ازهمه بدترتهمت بهم میزنه برای یک زن شرف ش ازهمه چیز مهم تره یک عمرباابروزندگی کردم ولی سه ساله دارم بهم تهمت میزنی خستم از زندگی این موادچقدرارزش داره که به خاطرش من باید تاوان بدم لعنت به زندگی
چرت و پرت آقا جان من نمی خوام اصلا باعث حال خوب یک نفر بشم بکشین منو خلاص
داداش یه خورده دیر بهش پاسخ دادی اون الان مرده
من بیماری لاعلاج پاراپسوریازیس دارم.زندگی رو دوست دارماما از طرفی هر روز دارم زشت شدن بدنم و افرایش لکه ها و درد شدیدشون رو تحمل میکنم.تو رو خدا یه راه اسون بگید که خودکشی کنم و خلاص شم.من زندکی رو دوست دارم اما بیماریم زندگی رو برام غیر قابل تحمل کرده.هر روز کارمگریه اس.به خاطر بیماریمنتونستم ازدواج کنم.زندگی برامجهنم شده
دمتگرم
زیباگفتی
خیر ببینی
یادم میمونه
خیلی وقته دلیل خوبیم برای حال خوب خیلیا
حالا هرکسی مشکلاتی داره
منم آدمی نیستم که بخوام برای یکی دیگه حرفای خوب بزنم
ولی واقعاً خودکشی راه حل نیست و بدترین کاره. فقط وضعیت بدتر میشه. از نظر شرعی هم که گفته شده از بدترین گناهانه و احتمالاً بخشش ندارد
خودم تو بدترین موقعیت ها گیر افتادم از 18 بار رد شدن در آزمون تا خطر ریختن آبروم سر یک سوتی وحشتناک و تحقیر شدنم جلو جمع و بیماری برادرم
اما شکر همه این مشکلات رو پشت سر گذاشتم و رد شدم و بخیر گذشت
حتی روزی که 20 میلیون تومن اون زمان رو از دست دادم هیچ غصه مال دنیا رو نخوردم عوضش الان جانم در امان هست
خلاصه نگران نباشید امیدوارم مشکلات شما هم حل شه ولی با کار غلط و اشتباه فقط آخرش شرایط بدتر میشه
این چیزا فقط در حد نوشتست . کسی که داره خودشان میکشه وضعیت فوق پیچیده ای داره . من الان دارم این وضعیت رو درک میکنم و بهش رسیدم
هرچقدرم دردناک باشه از زندگی دردناک تر نیست
قبول دارم 🤝
والا این سوال برای منم پیش اومده پس اگه خودکشی کردی زنده موندی برای منم توضی بده ولی شاید اون موقع من زنده نباشم پس برای شادی روح هر دو مون دعا کنید
سلام منم یه مدت زیادی یه که دارم به خودکشی فکر می کنم ولی دوست دارم دارویی که می خورم یه دفعه راحتم کنه نه اینکه زنده بمونم ولی ناقص دیگه تحمل هیچی رو ندارم من توی زندگی بار همه چی یو بعهده داشتم ولی هیچ وقت کسی منو ندیده مخصوصا همسرم هر چی من برای زندگی بهتر دست و پا می زدم اون بی خیال تر با اینکه سی ساله فرهنگی بودم و الان یک ماهی شده که بازنشسته شدم ولی هیچی ندارم علاوه بر اون حرمتی ام ندارم اشتباه کردم من باید خودمو در اولویت هر چی قرار می دادم که نشد حرف خیلی زیاده ولی فرصت گفتن کم برا همین دنبال یه دارویی ام که یه دفعه راحتم کنه بچه هامم دیگه بزرگ شدن پسرم دانشجوی پزشکی یه و دخترم متاسفانه امسال کنکور قبول نشد که بازم خودمو فراموش می کنم و دغدغم شده قبولی و سرانجام اون در ضمن این ایمیل پسرمه لطفا اونجا چیزی ارسال نکنید
غصه نخورین یه روز هم میرسه که دیگه نیستم که با پیام دادنام اذیتتون کنم!#
خدایا تمومش کن
دیگه طاقت ندارم…😔😭
من که باشم یا نباشم کار دنیا لنگ نیست…من بمیرم یا بمانم هیچ کس دلتنگ نیس…روزگایی ماهم مثل گل نگاری داشتیم…چنین خار نبودیم ماهم عتباری داشتیم…
ای که در فصل زمستان اینگونه میبینی مرا…این زمستان را نبین ماهم بهاری داشتیم⬛😭😭😭
خسته شدم
دلم یه خط صاف نوار مغزی میخواد
همه میگن خدا نکنه جوونی#💔
ظاهرم آره ولی درونم
پیرو شکسته شده
دلم میخواد شب که خوابیدم
دیگه بیدار نشم همین
دو روزه همه چیز فراموش میشه
نه عشقت…
نه دوستات…
نه فامیلات…
نه همسایه ها…
بعد یک هفته دیگه یادت نمیکنن
کاش امشبم صبح فردایی
نداشته باشه😭😭😭
خسته شدم دلم یه خط صاف نوار
مغزی میخواد همه میگن خدا
نکنه جوونی ظاهرم آره ولی درونم پیرو شکسته شده دلم میخواد شب که خوابیدم دیگه بیدار نشم همین دو روزه همه چی فراموش میشه نه عشقت نه دوستات نه فامیلات
دیگه یادت نمیکنن کاش امشبم صبح فردایی نداشته باشه💔😭😭
درود خانم سحر که گفتید بیماری پاراپسوریازیس. دارید و زبانم لال تصمیم داریدخودحذفی کنید. به لطف خدا و کمک تکنولوژی ما به وسیله امواج این بیماریو با دستگاه کاملا بومی در همدان در پروسه مختلف درمان میکنیم
دقیقا موافقم
دیگه فایده ای نداره خانواده ای که تو رو تخریب میکنن تو هر زمینه ای درس و خودتو اینا باعث تخریبم شدن و بعد افسردگی و شایدم بعدش مرگم این خانواده ام بودن که باعث و بانی مرگ من و تصمیم من به مرگ شدند مقاله خوبی بود و برای من که میخواهم خودکشی کنم اما دیگه فایده ای نداره من دیگه تصمیم خودم رو گرفتم اونم پایان دادن به زندگی است دیگه راه آخری هست که دارم جرات گفتن به کسی ندارم و کسی بهم اهمیت نمیده… مجبورم با درد احتمالا زیاد بمیرم اما دیگه چاره ای نیست اینکار تا ۱ ساعت دیگر عملی خواهد شد یا اگر جلویم را بگیرن یک روزی نزدیک حتمی خواهد شد های زندگی هم نتونستیم کنیم حلالم کنید و خداحافظ مردم خداحافظ تا روز قیامت .
هعی زندگی ما بدتر از اونی که با این حرفا درست بشه
سلامتی روزی که ما سفید بپوشیم رفیقامون سیاه
دقیقا
تمومش کردی؟
منم میخوام بمیرم ، ۱۷ سالمه و خب مشکل خاصی ام ندارم
فقط خسته ام از آدما و خنده هاشون ، حرف زدناشون و رفتاراشون و کلا
از همشون خسته ام اینقدر زیاد ک حوصله ندارم به لحظه دیگرو کنارشون باشم
اهداف خودمو دارم ولی بخاطر اینکه تو ایرانیم نمیتونم ب هیچکدومشون برسم هیچکدوم .
کسی ام ازم حمایت نمیکنه
جایی ام بهم کار نمیدن
حوصله ام ندارم ، دنبال یجایی ام ک خودمو ازش پرت کنم پایین و فقط بمیرم
امیدوارم که پیام اخرم باشه و موفق بشم
فقط عی کاش میشد تو اون دنیا قبل اینکه خدا ازم سوالی بپرسه ؛ من بپرسم چرا…؟
من یه سوال برام پیش آمده مشکل مالی دلیل خودکشیت باشه آیا روانپزشک میتونه کنه آخه تو کشوریم زندگی میکنیم ظاهرا قانون اما نیست از شغل و بی پولی و بی عدالتی خسته شدم یه مشکل کاری برام پیش آمده رفتم اداره کار میگم گفتن ۹ ساعت در روز باید کار کنی نکنی غیبت میزنم برات حالا شما کار کار فرماست دیگه این مشکلات شغلی هست چیزیم بگی اخراجی آیا میتونه حل کنه این مشکلاتو روانپزشک
خدایا یه سوال دارم ؟…
یعنی فقط مرگ حقه
عشق حق نیست
زندگی حق نیست
تفریع حق نیست
آرامش حق نیست
اگه اینا حق نیست
پس این چه روزگایه
گُلــی بودم در ایمام جوانــی
جوان مُردم نکـردم شادمانــی
سـر قبرم گُــل و لالـه بریزیـد
که من خیری ندیدم از جوانــی
امم شب نوبت منه😭
من 17 سالمه دوست دارم بدون درد بمیرم و کسی که باعث این آرزی مرگم عه نمیدونم مدرسه س یا معلمم واقعا نمیدونم این همه ترس و استرس چیه که همش بهش فک میکنم و میگم یعنی فردا باز میخواد چیکارم کنه من دوست ندارم جامو عوض کنم و برم میز اول روبروش بشینم واقعا حس بدی بهم دست میده حتی نمیتونم نفس بکشم میخوام کنار دوستام باشم دوستام باعث این نمیشن که درسم ضعیف بشه بلکه بهم امید میدن که بع رشته یی که علاقه ندارم درسشو تمام کنم بسه واقعا خسته شدم از این همه فکر کردن به ترس و استرس حتی زبونم تکون نمیخوره تا جواب شو بدم
تو گوگل سرچ کردم و این سایت دراومد واسه همین اول از همه اومدم نظرات رو بخونم شاید مرگ همه چیو درست کنه ولی همه کلی آرزو دارن هدف دارن قبل از مردن نزارید حسرت چیزی تو دلتون بمونه درسته این دنیا بیرحمه ولی خودت دنیای جدیدی برای خودت درست کن همیشه فرصت هست موفقیت تو کسب کن تا زنده ای از تک تک چیزای کوچیکی که خوشحالت میکنه لذت ببر مطمئن باشید آینده روشنی در پیش رو دارید بیاید مثبت فکر باشیم
سختی هایی میکشیم رو یه روزی میفروشیم و آرزو هامونو میخریم:)
شمار نمیدونم ولی ارزو های من هیچوخ واقعی نمیشن شاید بتونم ب موقعیتش برسم ولی هیچوخت نمیتونم ب اون ارامشو راحتیش برسم من فقط اونو میخوام ولی نمیزارن
استرسی ک الان تو داری آرزوی منه ک بخاطر مدرسه معلم استرس داشته باشم انقدر ک وضعیت بدی دارم چند سال دیگهاسترسای الانت هیچ ردی ازشون نمیمونه جاشو به خیلی اتفاقای دیگه میده
کسی هست باهم حرف بزنیم اسمم ایداس خیلی تنهام فقط میخوام با یکی حرف بزنم پدر مادر دوست یا فامیل هم ندارم تو خابگاه زندگی میکنم و به شدت تنهام ۲۵ سالمه و فکر خودکشی دارم
ایدا میبینی پیامم رو بی حرف بزنیم
بیا تا همدم حرفات باشم
منم خودکشی کردم این دنیا برای کسی که بیماری ناعلاج داره خوب براش خوب نیست مرگ بهترین راه حل برای درده موندن تو این دنیای که درد باشه به درد نمیخوره
منم دنبال یک خودکشی بدون دردم اگه میشه بیا باهم یک راه حل پیدا کنیم وجودمون را خلاص کنیم
سلام آیدا آره من هستم
سلام آیدا حالت خوبه؟
خودتو که نکشتییییی؟!
سلام کسی راه آسون سراغ داره یا دارویی خاصی
سلام دوست خوب من میتونم کمکی کنم
سلام من هستم
من هستم
سلام میشه آشناشیم
خودکشی کن
سلام عزیزم من هستم میتونیم با هم راجع بهش حرف بزنیم🫠🫶🏼
بخدامردن بهتره
ب چیزای خوب فکر کن ….
سلام
سلام ایدا
سلام ایدا خوبی ؟
سلام من. مردی هستم ۳۴ ساله از سربچگی توسن ۲۴ سالگی عاشق شدم وازدواج کردم از روز شروع زندگیم زنم همش غور میزد تا امروز بقران انقد سالم بودم حتی سیگارم نمیکشیدم کاری باهام کرد تو عرض دوماه ترمادولی شدم دوسال نشده بود پسرم به دنیا اومد الان پسرم ۸سالشه وقتی پسرم اومد شیره مصرف میکردم باز انقد سرکوفت زد دوست داشتم روز تموم نشه برگردم خونه نه از ترسش حوصلشو نداشتم یبار نشد پول بیارم بگه مرسی روزی حلال اوردی همش میگفت همین تا الان که ۴ ساله هرویین شیشه متادون قرص ب۲واوپیوم مصرف دارم از همه نوعش هرروز الانم میگه تو معتادی میخوام طلاق بگیرم انشالا بیام مراسم ختمت منم دوست دارم بمیرم تا این زندگی کوفتیم لعنتی تموم شه دیگه بسه
منم دقیقا شرایط شمارو دارم .
زندگی ک کاش هیچوقت شروع نمیشد…
خدا شاهده همین داستانا برا منم هست کپی زندگی تو با برخی تفاوت ۴۲ سالمه همش دارم به خودکشی و روشهای آن فک میکنم
داداش توهمه نوع موادی میزنی …انتظارداری همسرت باگل وشیرینی ازت استقبال کنه ؟ هیچ زن عاقل وبافهم وشهوروخانواده مداری نمیتونه مردی لاابالی معتادی که انواع اقسام مواردهای مخدرصنعتی وسنتی رامصرف میکنه درزندگیش تحمل کنه تواول داری به خودت خیانت میکنی بعدبه زن وبچه ات پس اگه تابحال همسرت طلاق نگرفته وتوهم زنده موندی درمرحله اول اعتیادتوبزارکنارخواهی دیدخودبخوددنیاچقدربرات لذت بخش خواهدشد. البته هیچ اعتیادی رابه یکباره نمیشه ترک وکنارگذاشت بایدتاآخرعرت تحت درمان ونظارت وجلسات ان ایی باشی .
حالت خوبه؟ زنده ای؟ لطفاً بگو که زنده از و داری زندگی میکنی:)
خیلی متن زیبایی بود من خیلی از زندگی ناامید بودم ولی با خواندن این متن نوری در قلبم روشن شد ممنونم
هه دختر که سختی نمیکشه
الان زنده ای برام مهمه حتما بگو کمک پولی هم می خوای هم بگو
سلام الان کسی هست پیام من را بخونه
فقط چرت پرت میگین تاخالا دومیلارددبالا آوردی ۲۴ساعت وقت داشته باشی مرگ بهترین راه ۴۸تا قرص انداختم تا صبح هم با صد میذسونم خدا بر باعث بانیش لعنت کنه
لطفن ب من کمک کنید از دست بابام فرار کنم ازش متنفرم نیاز ب پول دارم
سلام فقط امیدوارم که این کارو نکرده باشی…
منم البته احساس تو رو دارم و ۵ ساله که میخوام خودکشی کنم اما هر بار میترسم و این کارو انجام نمیدم البته چون ترسو هستم و محکوم به زندگی
هر چقدر سخت باشه بیام ادامه بدیم منم هر بار احساس میکنم یک بار اضافی هستم برای خانواده یک آدم مزخرف با احساس گناه زیاد و پرتوقع،
خیلی سعی کردم خودمو تغییر بدم اما بازم اون آدم مزخرف قبلیم…
شما محوم به ارامش هستید.نه محکوم به زنده بودن
سارا میشه با من صحبت کنی
چرت میگی . دخترا سختی نمیکشن
یعنی الان کجایی؟
عاقبت روزی مزار سرد مـن
معبد دنجی برایت میشود
اشک تو با آخرین لبخند من
شاهد شب گریه هایت میشود
میگذاری سر به روی قبـر من
سنگ من دنیای تو میشـود
از تمام آنچه که باهم داشتیم
یاده من می ماند و فردای تـو
وقتی زندگی برات اهمیتی نداشته باشه خودکشی تنها راهه و میبینم کسایی که توی ایران بخاطر یه مشت آدم کثیف زندگی شون سیاه شده خودکشی میکنن میبینم حق دارن اما مطمئنم اینا باید یه روز بیان و تاوان بدن شک ندارم توش
هعی روزگار
حال امشبم رو هیچکس نمیفهمه..
گلوم از بغض در حال پاره شدنه
برای مرگم دعا کنین🙏
به خدا سخته هر شب چشم انتظاری وقتی میدونم نمیاد
تماشا نکن حال تنهاییم را
ببر با خودت کل داراییم را
مردد نشو رفتم اما نداره
تماشا نکن غم تماشا نداره
تماشا نکن غم تماشا نداره
چقد منی💔
میشه اگه هنوز زنده ای بیایی حرف بزنیم
من بودم اول مادرو پدر ناتنیمو ناز و بوس میکردم اونم حسابی به حسابشون میرسیدم بعدش خودمو میکشتم
والا اینا که چیزی نیست وضعیت منو ببینی دهنت وا میمونه
ولی من تقصیر خودم میدونم. باید همون نوجوونی تمومش میکردم. تا درد کمتری بکشم.
من بفکر خودکشی میفتم. البته یه راهی که هم خودم هم دوتا دخترم رو با خودم ببرم.
نمیخوام اونا بمونن و آسیب ببینن.
از دست همسرم خسته ام
عشقم رفت
بابام مرد
مادرم ازم متنفره
ورشکست شدم
از این دنیا خسته شدم
روز به روز دارم زشت ترو لاغر تر میشم
افسرده ام
الان چند تا خط انداختم که داره خون میره
یه چند تا دیگه بندازم تموم
سلام لیلا چطوری.منم بفکر همین هستم
🥹بمون و مراقب بچه هات باش تو اینقدر دوستشون داری که میخوای همجا باتو باشن پس بمون و بجنگ تو قویییی
منم از همسرم خسته شدم میخوام خودکشی کنم ولی دلم پیش دخترم هست نمیتونم حتی تصمیم گرفتم خودم دخترم با هم راحت کنم ولی دلم نمی یاد شرایط برام خیلی سخت شده نمیدونم چیکار کم
تورو خدا بگو که زندهای و حالت خیلی خوبه
من از همسرم متنفرم هم دوسش دارم هم بدم میاد خلاف حرفم میکنه به من ارزش قایل نیست یه چیز میگم یر عکسو انجام میده شش شش سال هم شده عقد هستیم راه هم دوره تا حاله بع دیدن من نیومده دلم خودکشی میخواد بهش میگم این کارو بکنی خودکشی میکنم عین خیالش نیست کارو انجام میده خسته شدم
زندگی کنیم برای چی ؟
آنقدر خودزنی کردم که دیگه جای سالمی رو بدنم نیست
تو زندگی دنبال آرامش بودیم ولی جز عذاب و استرس چیزی پیدا نشد .
سلام،من سن بالای ندارم ۱۵ سالمه خیلی جونم
و میخوام خود کشی کنم من نمیخوام بمیرم
چون هنوز خیلی چیزا هست
ولی میخوام ی خودکشی ناموفق داشته باشم
بنظرتون چیکار کنم،فکر کنم از پنجره خوب باشه مگه نه؟؟؟
زندگی قصه تلخیست که از آغازش ؛بسکه آزرده شدم چشم بپایان دارم آدمها هر چقدر هم قوی باشند یه جاهای دیگه به بن بست میرسند بخصوص اینکه عمری از آنها گذشته باشه و امیدی برایشان دیگر باقی نمانده باشه و همچنین در طول مسیر زندگی تمام عمر خودرا با آبرو زندگی کرده باشند و در طول این مسیر زندگیشان دستخوش کلاهبرداری و سرقت قرار بگیرد و برای حفظ آبروش دیگر با توجه به سن و سال بالا چیزی دزدان شیادان باقی نگذاشته باشند و طرف در تنهای مطلق بیش از بیست سال خود را در اطاقی محبوس کرده باشد و با این سن و سال بدلیل عزت بنفس بالا نتواند چیزی بگوید و توان و اراده خود را برای ادامه زندگی از دست داده باشد ؛ مگر پایان همه به همان مرگ ختم نمیشود؟ ز گرمابه گلستان هیچ خبر نیست ؛ بلند آوازه مردانرا اثر نیست ؛ بوقت پیری و در انزوا دوست فدایت پیک مستانرا خبر نیست ؛ چنانت میبرند از خاطر ای دوست ؛ همانطور که از جوانی یک اثر نیست ؛ دلا کمتر بکن حی بیقراری ؛ بتو بگذشت دگر شب زنده داری ؛ حدیث دل بگو با نقش دیوار ؛ بزودی آنهم آید بر تو آوار ؛ مرا ای خاک اجداد در روباید ؛ پس از آن دیگرم از خود نرانید ؛ ملولم از تمام زندگان من ؛ رفاقت جسم من با خاک پیوند ؛ به تابستان مهتاب و ستاره ؛ هوا ابر نیست ولی بارون میباره . وقتی انسان دستش خالی میشه در بهترین حالتش نزدیکترین دوستانش هم به وی بیگانه میشن
کامنت شما خیلی به دلم نشست من ۳۵ سالمه منم خسته شدم از زندگی واقعا همینه اخرش که هممون قراره بمیریم پس چرا زندگی با رنجو تحمل میکنیم. چون از مرگ و نیستی میترسیم و این غریزه ایه که طبیعت گذاشته هیچ دلیل مفیدی هم نداره. زندگی که اینقد کوتاهه که اگه به پیری هم ادم برسه باید عذاب و رنج پیری هم علاوه بر گرفتاری های دیگه تحمل کنه چه فایده ای داره
کوچولوتونیازبه دیده شدن وتوجه داری اینکار ممکنه به ختم وپایان زندگیت وعدم دست یابی به موفقیت های شیرینی که درآینده درانتظارتمه منجربشه توصیه اکیدمیکنم اولا این تفکرات راازذهنت دورکن دوماهرچه سریعتربایه مشاور .مشاورمدرسه یامشاوره کلانتری محلتون که رایگانه درتماس باش مشکلت حل میشه .
خودکشی راه چاره نیست …
گناهش به گردن اوناس. همیشه ته خودکشی جهنم نیست
سلام کسی هست پیامم رو بخونه لطفا اگه کسی کامنتم رو میبینه جواب بده
اسمم رهاست 21 سالمه دلم خیلی گرفته نیاز دارم با یکی حرف بزنم نمیگم باهام حرف بزنه اگه فقط گوشم بده برام کافیه خیلی تنهام حرفام دیگه داره رو قلبم سنگینی میکنه فقط میخوام باهاش درد دل کنم
سلام میشه آشناشیم
من هستم بگو
سلام رهاخانم شماافسردگی داریدوتنهاییتون این بیماری راتشدیدمیکنه اینکه راهکاررفع افسردگیتون پیداکردیدخوبه ولی بایستی یادآوربشم که راهشودرست انتخاب نکردیدپیداکردن سنگ صبور دردنیای مجازی هیچ گاه مشکلات روحی وروانی وعاطفی شمارابرطرف نخواهدکرد که هیچ بلکه گاهاباعث تشدیداونها هم خواهدشد . چونکه گرگ صفتانی هستندکه درانتظارصید آهویی درمانده وافسرده به شکارش درکمین نشسته اند. توصیه اکیدمیکنم بامشاورین زبده وکارکشته مشکلاتتتون رامطرح وازدوستان وبستگان نزدیک دلسوز دراین راستا کمک بگیرید .موفق باشید
سلام چطوری رها میتونی باهم حرف بزنیم
سلام الان کجایی در چه حالی
سلام در مورد عدالت خدا نمی توانم نظر بدم ولی خودم خیلی هارودیدم که یه نقصی دارن ولی در عوض یه توانایی ویژه آیی هم دارن مثلاً تو فامیل ما یک خانمی هست که صورت زشت وناریبایی داره ولی این آدم اینقدر مهربون خوش اخلاق و شوهر دوسته و قربونت صدقه شوهرش میره که زنای دیگه حسودی میکنن و یا مثلاً اگر کسی پاهاش علیله روی ویلچر میشینه ولی دستاش فوق العاده قویه و.. شماهم حتما یک یا چند خصوصیت خوب و پسندیده داری که بتونی به دیگران نشون بدی
داداش یا آبجی نکن آدرس بده با هم بریم
امروز چندمین دفعهای است که در مرز خودکشی قرار گرفتم و به طرز وحشتناکی انگار از یک طناب دار حلق آویز شدم و هر لحظه احساس خفگی میکنم … من اهل نظر دادن نیستم ولی اومدم تا اینو اینجا بنویسم بعنوان آخرین چیزی که مینویسم شاید یک روزی کسی از اینجا رد شود این را بخواند برای من فاتحه بفرستد اگر مرده بودم که حداقل در آن دنیا روحم به آرامش برسد. من یک دختر ۲۳ ساله ام که در زندگی اسیر سرنوشت بودم … با قیافه ای و اندامی بسیار زشت و وحشتناک به طوری که نمیتوانم بیرون بروم و همچنین مهارت های ارتباطی زیر صفر دارم . و یک عقب مانده ی ذهنی و بسیار احمق هستم و بیماری های روانی وحشتناکی که دارم مثل وسواس که ۵ ساله زندگی منو نابود کرده و در روز باید ۱۰۰ بار دستام رو بشورم . و در کل من بی لیاقت ترین و بی عرضه ترین موجود جهان هستم . که مثل من پیدا نمی شه . اینو میگم که بدونین شما ها حداقل از من زیباتر و باهوشتر هستید پس خودکشی نکنید من باید خودکشی کنم . میدونم که با خواندن این متن از من متنفر میشود اما لطفاً برای من دعا کنید که ارزش آن را هم ندارم … فقط یه سوال هر کی میدونه جواب بده این خدایی که میگه عادله چرا باید به یکی زیبایی فوق العاده و ثروت و هوش بدهد ولی به یکی مثل من همه چی را ازش بگیرد که مجبور شود خودکشی کند… ابن است عدالت ؟
خوبی ؟ تورو خدا جواب بده
کاش میشد ببینمت، ببینم چطوری هستی که اینقدر به خودت میگی زشت، احساس میکنم خیلی برای خودت بزرگش کردی، چون به خودت میگی عقب مانده ذهنی، ولی کاملا معلومه که در این مورد هم اشتباه میکنی.یه عقب مانده ذهنی حتی نمیدونه در چه شرایطیه، چه برسه به اینکه شرایط رو تحلیل کنه.
من فقط خستم دیگه نمی کشم دیگه دارم کم میارم کاش یه نفر بود باهاش حرف بزنم انقد همه یه تصور قوی و پر انرژی شاد تو ذهنشون هست که میگن آرزو خیلی دختر خفنه و پر تلاشی بخدا هستم من دارم تمام تلاشم رو میکنم اما دیگه خستم
کاش حداقل یه نفر وجود داشت باهاش یکم حرف بزنم
از یکی از این دردها بگم
از تجاوز هایی که تو بچگی بهم شد بگم
از نوجونی که همشو کار و بچه داری میکردم بگم
از شب بیداریا برای شب روز درس خوندن و تلاش کردن بگم
از قبولی تو یکی از بهترین دانشگاه های دولتی بگم که نزاشتن برم 💔
چرا؟ چون من دخترم🙃
کاش حداقل یکی بود یک بار بغلم کنه بگه من مراقبتم
من خسته ام بخدا من نمی تونم دیگه قوی باشم
دیگه نمی تونم کتک و تهمت تحمل کنم
خدایا 🙂
باخوندن این حرفات اشکام ریخت نگو عزیزم چرا ما باید ازت بدمون بیاد مگه چه گناهی کردی مگه قیافه دست خودت بود
هیچ کس نمیتونه کمکت کنه جز خودت و ذهنت که البته فقط با کمک روانشناس میتونی
سلام،من خودم قصد واقعی خودکشی دارم با دلایل که قابل گفتن نیست خودش یه قصه هزار یک شبه انقدر…ولی شما:همه چی پول و خشگلی نیست خیلی چیزای دیگه هست جلوتر از اینا اولویت داره زندگی یه فرصت طلای و زیباست که باید ازش لذت ببری سنی نداری،جای من بودی چی میگفتی 39 سال سختی تنها رو پا وایستادن،خدا فقط . از آدمهای نامرد بی مهر علطفه و…بی زارم کاش یکی هم منو درک میکرد، فقط هر کی رسید از محبت سواستفاده کرد یه مدلی زد فکر کرد زرنگه به خودش زده در اصل،شخصیت رو با پول مدرک نمیشه بدست آورد شاید قیافه تیپ و …بشه بدست آورد ولی شخصیت فرق میکنه شما شخصیتت رو بببن حرف از عدالت زدی پس شخصیت داری که خودش مهمترین گزینه است،کسی که عدالت سرش بشه شخصیت هم توی وجودش است ،درست بودن بعضی وقتا تاوانش مردن هست اونم خودکشی با دستای خودت داستان منه ، امیدوارم حالت خوب باشه…من از زندگیم بگم برات سختی و نا عدالتی ها در حقم شده میمونی چی بگی ولی خدا عدالتش درسته بلاشک آخر همه مرگه چه شاه چه فقیر ،میدونی چرا خودکشی گناه بزرگیه؟چون طعم مرگ خیلی لذیذه،واسه همین خودکشی گناه بزرگیه وگرنه اگر گناهش نبود و ترس نبود خیلیها خودکشی میکردن،الانم آدمهای سیر از زندگی یا سخته از زندگی خودکشی میکنن مثل من هم سیرم هم به دلایلی…
سلام عزیز
منم دقیقا همین سوال شما دارم ، اما افسوس که هیچوقت جواب نمیده .
اگه جوابی گرفتی به منم بده
منم بینهایت خسته و تنها و بی کسم
والا این سوال برای منم پیش اومده پس اگه خودکشی کردی زنده موندی برای منم توضی بده ولی شاید اون موقع من زنده نباشم پس برای شادی روح هر دو مون دعا کنید
سلام رها من محمد هستم به حرفات گوش میدم همه میگن شنونده خوبی هستم
سلام دوستان ممنون که وقت گذاشتین و به پیامم جواب دادین بخدا وقتی دیدم کسی هست که به حرفام گوش بده خیلی خوشحال شدم. ولی ببخشید که امروز اومدم خدافظی کنم فردا روز عروسیمه اونم بای ادم شستو هشت ساله منه بیستو یک با اون پیرمرد بخدا انصاف نیست.وقتی اسم عروسی میاد بای لبخند و دلی خوش ! اما من نه اون دل خوش رو دارم نه اون لبخندو..وقتی هیبده سالم بود بابام رو از دست دادم مادرمم بای مرد دیگه عقد کرد ناپدریم با اینکارش میخواد منو از سرش باز کنه
حتی دو بار از خونه فرار کردم ولی هر دفعه گیر افتادم نه تنها پیدام کردن بلکه یه کتک اساسی هم از ناپدریم خوردم میگه اگه تن به این ازدواج ندی بلایی به سرت میارم که نتونی سرت رو بالا بیاری
من عاشق زندگیم بودم
یه جوون با هزار تا آرزو
فقط یه همدم میخواستم یعنی خواستم انقد زیاد بود که خدا نمیخواد خیلی گشتم واسه خودکشی بدون درد ولی دیگه به جایی رسیدم که اون درد واسم مهم نیست بای تیغ اسلا میخوام کارو یک سره کنم
بابایی ببخشید که نتونستم دختری که آرزوش رو داشی باشم خیلی سعه کردم ولی نشد
بگذریم بازم ببخشید که سرتونو درد آوردم فقط میخواستم یکم سبک بشم اینجا تنها جایی بود که آرومم میکرد.. حلالم کنید اگه وقتتون رو گرفتم دوستون دارم خدافظ همگی
به خاطر همه حسرتهایی که به دل همسر ودخترم تا الان گذاشتم به خاطر تموم کمبودهای که برای خانوادم بوده وباعثش من بودم .امیدوارم منو ببخشن.چاره ی دیگه ی ندارم
توروخدا جواب بده، زنده ایی؟
اشتباه میکنی مقصر من و توایم که به دنیا اومدیم فرزند همچین پدر مادری شدیم مقصر منو تو ایم تقصیر کسی ننداز بعدشم میگی تو جهنم میبینمت ببینم اینجا بهشتی چیزی میبینی که مثلاً تو اونور جهنم ببینی.اینجا فقط یه آتیش نداره ولی دقیقا خیلی بیشتر از آتیش که میسوزونه اینجا میسوزی باید بگیم خدایا غلط کردیم خلقت شدیم غلط کردیم به دنیا اومدیم خداوندا تو ببخش غلط کردیم که وجود داریم از ما بگذر و مارو برگردون به همون خرابه آیی که اصلا وجود نداشتیم.ببخش که باید هم اینجا بسوزیم و بعد تازه نوبت جواب پس دادن و سوختن اونجا هم برسه آنقدر از خودم بدم میاد که حاظرم روزی هزار تیکه دارم کنن باز سرهم بشم باز تیکه پارم کنن تا این دلم یه کمی شاید خنک بشه.یکی نیست بگه بابا غلط کردم رو گذاشتن واسه این موقع ها که غلط کردم خلق شدم نه از این دنیا به اندازه یه پوش کبریت چیزی میخوام نه راضیم به اون دنیا و نه راضیم به اینکه هستم اصلا هیچ رضایتی توی هست بودنم ندارم و همیشه دعا میکنم که زود نیست و محو بشم طوری اصلا انگار به وجود نیومدم و مادری منو نزایده.به پیر به پیغمبر غلط کردم نمیخوام وجود داشته باشم اگه خدا با جهنم انداختنم و زجر کش کردنم تا ابد عقدش خالی میشه و حرصش از شکنجه برطرف میشه بیاد من حاظرم فقط تهش اینو بهم قول بده که آخره آخرش به همون نیستی و نبود برمیگردم
دقیقا حرفای ذهنو منو زدی……مگه ما خودمون خواستیم بدنیا بیایم،،،؟خستم اززندگی خستههههههه به قران محمد قسم
منم همینطور انگار نه راه پس دارم نه راه پیش
به جای تاج گل بزرگی
که پس از مرگم برای تابوتم می آوری
شاخه ای را از آن همین امروز به من هدیه کن
امشب تولد منه
اما من هیچی ندارم برای ترکوندن
بجز بغض
چه فرقی می کند امروز با بغیه روزا
وقتی مثل همیشه کسی نیست که تولدم را تبریک بگوید
خدایا آرزو دارم این آخرین تولدم باشه🙏
به رسم ادب تولدم مبارک😔😔
حرفای دلمو زدی عزیزم امید وارم به چیزی که میخواهی برسی💔😔😔
یه راهکار بدون درد واسه خودکشی بدید
نکن این کارو بخاطر من نکن
سلام چند سالته منم همین احساس رو دارم ولی دوتا مشکل برای خودکشی دارم یکی اینکه بدون درد باسه و دیگری قطعی باشه نه که فلج شی بد از بدتر بشه زندگیت تو روشی رو پیدا کردی
من خودم یک بار خودکشی کردم خیلی سخت کسانیکه دوستشون داری باعث اشک ریختنت میشند و عذابت میدن ولی تو باز همشونو دوست داری وتنهای تنهای اگه دوستم متوجه نمیشد خیلی سالها پیش مرده بودم فقط میخوام بگم قبل از نجاتم تو ارامشی بودم که هیچ وقت زنده بودم نداشتم اون دوستم بعد از چند سال خودشو اعدام کرد ومرد من نتونستم کمکش بکنم …..ما حق انتخاب هیچ چیزی نداشتیم وپا به این دنیا گذاشتیم هرچی بقیه گفتن باید میگفتیم چشم …زندگی شیرین ولی همراه با دردورنج وعذاب ……….من هیچ وقت تو زندگیم شاد نبودم وقتی میدیدم بقیه تو رنج وعذاب هستند ….همیشه لبخندم را میدین وکسی خبر از جهنم درونم نداشت ………ای کاش بدنیا نمیامدم ………
سلام
چه روشی واسه خودکشی انتخاب کردی؟ اون آرامشه خیلی مهمه . بدون درد .
کسی هست بگه چه جوری بدون درد میشه خودکشی کرد ؟
راهشو پیدا کردی تروخدا یکی بهم بگه😭
من دیگه نمیکشم ۱۷ سالمه
دلیل خودکشی من مشکل مالی نیس
دلیل من،:تو خونه زندانی ام بیرون نمیتونم برم در اتاق روم قفله پنجره ها قفل
خب ادم دیوونه میشه حق انتخابشو ازش بگیرن مخصوصا افسار زندگیشو
دوست عزیز اشتباه نکنی ها، بزرگ میشی آزاد میشی فقط یه خاطره از این روزها برات میمونه
آدم وقتی نوجوونه حس میکنه شرایطش تا ابد یه جور میمونه ولی دنیا صدتا چرخ میخوره
خب این همه گفتی، نگفتی راه بدون دردش چیه؟
سلام من توی نوجوونی 19 سالگی خودکشی کردم و تقریبا موفق شدم وقتی همه جا سیاه شد و دیگه چیزی نفهمیدم نه خوشحالی نه ناراختی نه ترس نه هیچ چیز دیگه تا اینکه یلحظه چشام باز شد و حس کردم روی برانکارد هستم دوباره هیچ و پوچ به معنای واقعیش تا اینکه مثل وقتی که از خواب خیلی طولانی بیدار شدی بیدار شدم و دیدم متاسفانه توی بیمارستانم بعدا هم از این کارم پشیمئن نشدم فقط مدتی خودم رو گول زدم تا امروز که 29 سالمه و هر روز بیشتر از دیروز پشیمونم که چرا نمردم و دوباره میخوام برم واسه همین براساس تجربه اولم یسری کارای ریز دارم که دارم انجامشون میدم که وقتی رفتم حسابی داغش به دل اونایی که انقدر اذیتم میکنن و نمیذارن مزه زندگی رو بچشم بمونه توصیم هم همینکه یجوری برین که هم حرفای ناگفته تو دلتون نمونه هم بعد رفتن عذاب وجدان نذاره بقیه ای که باعثش بودن راحت به زندگشیون ادامه بدن
من خیلی خسته ام از این زندگی چیکار کنم دیگه هیچ چیز تو این دنیا رو نبینم میترسم اما هیچی از دستم بر نمیاد این زندگی نیست زنده مانی هست سعی میکنیم زنده بمونیم هر کسی رو که از ته دل دوست داشته باشی اون آدم یه حرف های به آدم میزنه که آدم بمیره خیلی بهتره از حالت روحی خیلی خسته هستم
خودتو بکشی بهتره واقعا من خستم شده خیلی تنهام خیلی
manm masl to am komakm kon
منم میخوام بمیرم ولی قبلش میخوام کل خانواده ام بمیرن نمیخوام بعد من درد بکشن سختی بکشن اونارو هم میخوام با خودم راحت کنم ولی نمیدونم چجوری یه مرگ راحت ی آرامش ابدی میخوام کمکم کنید
اره واقعا منم میخام یه راه ارام وموثر
الان زوده بذار 30 ساله ت بشه بهت ثابت بشه که شکست میخوری یا نه، اون موقع خودکشی کن
بعد ۳۰ سالگی مثلا چه اتفاقی قراره بیفته من 44 سالمه فقط ترسم از مرگ نسبت به قبل زیادتر شده و همیشه به آینده پسرم که قرارهدمثل خودم یتیم بزرگ بشه فکر میکنم
من ۴۵سالمه،کافیه!؟؟؟؟
الان من34 سالمه پس مطمنم تصمیمم درسته
لطفا بگيد چه جوري بايد خودكشي كرد راههاي بدون دردشو بگيد
مثل من
دنیا برام تاریکه
از مادرم متنفرم ی زن خبیث بدجنس که اگه به کوچکترین کارای احمقانه اش اعتراض کنی ححتی وقتی مریص میشه بگی کار درست یکن کمتر مریص شی باز فحشت میده هر روز بهم توهین میکنه میگه از خونه برو گمشو همش تو خونه ای
متاسفانه من از خونه کار میکنم با وصع گرونی خونه ها نمیتونم جایی اجاره کنم پدرم بیمار افتاده ی گوشه عقط بلده بهش فحش بدهی برادار معتاد که نزدیک ۵۰سالشه و فقطمواد مصرف میکنه و مادر خبیثم هواشو داره و اگه یدره بهش حرف بزنم منو هر دوشون به باد فحش میگیرن بدجوری کم اوردم با اینکع خیلی پرتلتش و قوی بودم و تمام زندگیمو خودم پیش بردم اونم سالم اما فقط دارم به خودکشی فکر میکنم دارم فکر میکنم چندعاری که دارم بزنم به اسم خاهر کوچیکترم اللنم داشتم میگشتم برای یک راه بی درد برای خودکشی
ولله دیگه نمیتونم ادامه بدم زندگیم کلا شده بدبختی یه روز خوش دارم خدا ازم میگیرند نمیدونم خدا چی میخاد ازم ول نمیکنه تو رو خدایا راه آسون بگین برا مردن
کسی که قستش مردن باشه
دنبال راه نمیگرده
روشش چیه؟
من با دارو خودکشی کردم …فقط اشتباهم این بود که روز اینکارو کردم و این باعث شد دوست که نه یه دشمن مثلا منو نجات بده چشمامو که باز کردم فهمیدم ۴ روز تو آی سی یو بودم، خونه که اومدم فهمیدم صورتم و تمام بدنم لک آورده حالا انگیزه ی من برای خودکشی شده این لکها که با لیزر هم از بین نرفت، نه فقط اون وقتی بدبیاری وقتی بختتو با قلم سیاه نوشته باشن دیگه کاریش نمیشه کرد …خسته م خیلی خسته خیلی رنجور. موقع خودکشی بدون درد اینارو در نظر داشته باشین
سلام
همه چیز هایی که نوشته شد قشنگ بود وایدال ولی نه برای کشور ما که وقتی ۱۰ شغل حرفی بلد باشی بازم بیکار باشی حتی امنیت شغلی هم نداشته باشی دخلت با خرجت نمیخونه کدوم دکتر روانشناس میتونه
مشکل حل کنه به چه آینده ای امیدوار باشی وقتی خونه ماشین وحتی مایحتاج خونتو نتونی برآورده هرروز که پا میشی دنبال معجزه ای وبازم تاشب زجر میکشی هیچ کس نداری وقتی که تنهایی تنها هستی حالا دکتر یا کارشناس چطوری میتونی این اوضاع درست کنی فکر کنم طرز تهیه خودکشی آروم برای همه پدرای شرمنده جلو زن بچه شون بهترین گزینه باشه
پدر فقط برای تامین مالی نیست اگر پول ندارین محبت که دارین بچه هاتون به محبت شما هم نیاز دارن لطفا باباشونو ازشون نگیرین
پول نباشه خوشبختی هم نیست.
پول که باشه *ممکنه* خوبختی هم باشه
قشنگ گفتی…
سلام منم باشما موافقم من 47سالم از روز اول که خودم شناختم فقط بد بختی کم بود وعذاب بوده من تک پسر خانواده وسه خواهردارم مدیر عامل شرکت هستم ولی دریغ از یک روز خوش پدرم ومادرم تا روزی که میتونم براشون کاری بکنم با من خوبند وتا یک کمی اوضاع به هم میریزه فوری یک چیزی بهانه میکنند ودعوا وقهر چند سال پیش متوجه شدم خونرو پبدرم تقسیم کرده بدونه اینکه من بدونم بین مادر و3تا خواهرام به من هم نگفته بودند اتفاقی موتوجه شدم اینم بگم هر کاری کردم خودم بودم وخودم ولی العان دیگه نمیتونم وضع اقتصادی کشور باعث شده بدهی بالا اوردم حتی کرایه ماشین هم ندارم پول نون هم به زوز پیدا میکنم به خدا فکر این که بعد خودم دخترهام چکار میکنند وچگونه بزرگ خواخهند شد دیونم کرده من دیر ازدواج کردم وبچهام دختر هستند کوچک ولی باز به فکر خودکوشی هستم
چقدر من و تو شبیه همیم واقعا از درون شکستم نه تنها عزت نفس و غرور و اعتماد به نفس و خنده هام و و ذوق و شوق زندگی رو از دست دادم بلکه انقدر از عذال می کشیدم وقتی می دیدم چه عاشقانه زندگیمه و دوستش دارم و با قبول اخلاق های بد و خوب بی پولی با پولی همه چی اش را دوست داشتم جز آنکه ببینم که چه قدر اورا دوست دارم و او او را دوست دارد تمام بدنم تاول میزد نیمی از ماه در دکتر و بودم و دیگر گریه نمی توانستم بکنم با ناله و حق شروع میشد با خنده های بلند ادامه داشت اشکم خشک شده و در مصیبت هام چون به قرار می رفت و می فهمیدم می خندیدم بلند بلند دختر ناز کوچکم چه عجایبی دید و چقدر بی گناه از مادرش می شتید مامان حوصله ندارم نه………
دلم هفتصد پاره است نور و روشنایی مرا اذیت می کرد و من دیگر یادم نمی امد که ادمم انگار چون گاوی زنده برزمین نشته و پوست از سر می کنن و می برند ارام و ارام…..
و من درد می کشید خیانتهای زنجیری او را گویا زشت ترین زن زمین و بدترین زن عالم من بودم دیگر از دستم کاری برنمی امد تنها به جمع لبخند اما در دل روحم به شکنجه مگر چه کم داشتم بیشترین زجرم این بود که چقدر دوستش داشتم چون شوهر و پدر بچه ام و خانواده ی جدیدم بود چگونه میشد اگر می مردم حداقل بچه ام زجر مرا و گریه ها و حقارتهایی که بهم تحمیل می کرد نمی دید کاش همه چی تموم میشد کاش هرگز به دنیا نمی امدم……..
دنیا عجیب برایم بی رحم و خشن هست چشم های کودکم در ذهنم و چقدر بچگی نکرد… الهی مادر به فدایت و من چقدر خنده و شادی و مهر مادری به او بدهکارم دخترم مرا ببخش….. بهاره عزیزم خیلی دوستتت دارم از این که چشمهای نازت چیزهایی که نباید می دید را دید و نباید می شنید را شنید
و خدا سکووووووووت کردی
وایا وجدانی در تو نبود!!!!!
چگونه هست که رحمانیتتت عالم را زبانزد کرد و شاید چشم ما متوجه نشد..
بازم شکرررررر
ولی زمینت خوب نبود و اما خوب جگررررم را سوزااااااند.
من اندکی مهر عاطفه رحم می خواستم با لقمه نانی اندک به دل خوش زیاااااد بود!!!!!!
خدااااااااااا شکررررررر
بهار ببخش که بی حوصله بودم و هستم….
مردم قبل از انکه روح ز جسممم جدا شود
خدا امام رضایت مرا نگاهم نکرد جوابم نداد مثل تو اوازه خوبیهاش از ان دگران است باااازم شکر و خوش به حااال دگران….
راستی امدم روت می شود به جهنمت نشانم دهی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهشتت را که نمی شناسسم و نمی خواهم اصلا که دگر هیچ نمی خواهم جز انکه قلب را از سینه ام جدا کنی که مرا کششششششت……
چقدر متن قشنگی نوشتی پر احساس پر وفاداری پر عشق
عشقی که از زندگی لبریزه
اگر الان مردی خدا بیا مرزدت میتونستی نویسنده بشی چقدر احمقی واقعا همون گاوی که رو زمین نشسته و پوست خودشو میکنه
اخه منم میخوام خودمو بکشم ولی مثل تو شاعر نیستم الان فکر میکنم بهتره برم یکم مطالعه کنم یک متن خوب شاعرانه بنویسم بعد خودمو بکشم
ول کنید این حرفها رو من دنبال خودکشی راحتمیگردم شما شدین دلسوز نخواستیم، با حرف که چیزی درست نمیشه واقعا خلاص شدن از این زندگی سگی بار غم و غصه و بدبختی رو از دوشت برمیداره
مادر چیه والا همین یکی از باعث و بانی خودکشی منه لطفا زود یه خودکشی کم دردی معرفی کنین لازم دارم
از حرفات معلومه دل شخسته روزگاری
میدونم سخته منم خیلی وقتا دلم
می گیره فقط نیاز دارم نباشم ولی تو بمون و برای بهارت مادری کن خیلی سخته از دار دنیا فقط یه مادر نصیبت
بشه و اونم نخواد مادر بماند#🌹
منم از دنیا خسته ام خیلی همه جور خیانتی هم از دیده ام حتی شریک ونزدیک ترین شخص زندگییم خیانت کرد در حقم …
ولی دوستان چالشها ومشکلات انسان رو رشد میدم جهان هستی رو یه هوشمندی ؤآگاهی بزرگی اداره می کنه که خیلی مهربان و قدرتمنده وهمیشه وهر لحظه در کنارمون هست …..مساله اصلی این است که با مرگ وخودکشی دردها ورنجها تمام نمیشن چون انسان اصلا با مرگ جسمی پایان پیدا نمی کنه وهمیشه هست ….باید تسلیم وپذیرش رو تمرین کرد بقول مولانا که میگه
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر ….آرام تر از آهو بی باکتر از شیرم
هرلحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر. …رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
دوستان روزی ما در آسمانها هست وزندگی ابدی وجاودانه سهم ما از عالم هستی هست…
در واق مرگ توهمه وهرآنچه که هست ابدیت وجاودانگی هستش…
به پوچی رسیدن در زندگی نقطه خوبی هست چون زندگی ابدی رو ازداخل پوچی متولد خواهد شد…
ولی میتونی از این به بعد به بقیه کمک کنی
به خدا ایمان داشته باش
کاش نجاتم نمیدادن
کاش برای انسانهایی که بیماری لا علاج دارند و درمانی برای بیماری وجود نداره و طرف فقط رنج بیماری رو میکشه مرگ اتانازی انجام میدادن، اما دکترهای پول پرست ایران اومدن دین و مذهب رو قاطی علم پزشکی کردن،الان توی چند کشور خارجی حتی برای افرادی که افسردگی دارند هم مرگ اتانازی انجام میدن
خدا از چی بگم.من 18سالمه باشگاه میرفتم حالم خیلی خوب بود بدنم رو فرم اومده بود یعنی زندگیم عالی بود.یه روز مشکل قلبی برام پیش اومده الان نمیتونم هیچ کاری بکنم.من نمسخام بازنده باشم فقط میخام راحت از این دنیا برم
منم مث شما یبار خودکشی کردمو پشیمون نیستم ولی ،میگن بلافاصله بعد خودکشی ادم پشیمون میشه ولی من خیلی حس خوبی داشتم تنها سختی که کشیدم توی بیمارستان موندن بود که بدتر از مرگ بود
طالب مرگ درواقع بعد خودکشیشه که وقتی میبینه هنوز زندستو یه اسم روانیم روش گذاشتن بیشتر درد میکشه!
دلم خیلی گرفته 🙂
هفت ماه پیش بود اینکارو کردم الان باز دوباره حسش هس ولی نمیدونم چیکارکنم هیچی درس نمیشه
مردن یباره حتی با دردم باشه ارزششو داره اما نمردنو هرروز درد کشیدن خیلی سخته
چشام خیلی تار شده بخاطر گریه های پی در پی سرمم داره میترکه از درد
زندگیم با جهنم فرقی نداره ولی کاش خدا شبو موقع خواب یه مرگ بی دردو اروم میداد که حتی روحتم نفهمه چجوری از بدنت رفته بیرو:«خودمو دوسدارم ولی پدرمو بیشتر نمیخام درد بکشه با نبودم
چی شد خودکشی کنی
منمومثل دوستمون ی بار ک حودکشی کردم پشیمون نیستم همه چی خوب بود اگه نجاتم نداده بودن ون موقع ۳۳ سالم بود الان حدودا ۴۰ سالمه دارم فکر میکنم چطور بمیرم ک واقعا مرده باشم ن اینکه برم گردونن یا بشه کاری کرد
از چي استفاده كردي ؟
حس پشیمونی نداشتی حین خودکشی؟ من دلم میخواد بمیرم؛ شرایطم اصلا خوب نیست.
همین الان دارم به خودکشی فکر میکنم و اینکه چقدر نفس کشیدن و ادامه ی این زندگی لعنتی برام سخته !!! وقتی هیچ کس نیست بهتر این هست که بری
احساس منم همینه.
موافقم
اینو مینویسم برای داش مجیدم
داداش اگه یه روز این سایت رو دیدی
بدون که این دو سال این حرفا توی دلم بود
کاش به جای این همه عذاب با یه گلوله خلاصم میکردی
مگه گناهم چی بود ؟..
خواستم زندگی کنم
نشد
فقط از دخترم خجالت میکشم که چندسال حال بد منو دید و نتونستم براش اونجوری که باید مادری کنم
28سال زندگی کردم 10سالهذفقط درد کشیدم
محیای خوشکلم و مهربون مادر تا الان از محبت پدر محروم بودی از این به بعد بی مادری عذابت میده
ببخش که نتونستم حلالم کن مادر دیگه نه جوانی برام مونده نه قلبی
تو حلال کن
خدایا شکرت بازم
سلام. خواهشا بگو علیک سلام.
راه مطمئن و بدون درد چيه؟
مطمئن بشي كه حتما مي ميري
اگر نمیتونی بچت رو تو شرایط خوب و آرامشی بزرگ کنی پس بچه نیار
كسي راه بدون دردي سراغ داره به منم بگه
منم دیگه دلیلی برای زنده موندن نمیبینم یکمی از اون دنیا میترسم یکمی هم دلم واسه پسرم تنگ میشه خداکنه بتونه بدون من زندگی کنه . ته دلم میدونم که خدا بزرگتر از اونه که بخاط خودکشی عذابمون کنه مطمنم که اون غم توی دلمونو میدونه
اگه خدا بزرگ بود که یکاری نمیکرد چرخ روزگار یجوری برای یه ادم بچرخه که تصمیم بگیره خودشو بکشه پس اگه دنیای دیگه ای باشه صدرصد اونقد بیرحم هست ک اونجام جسمتونوم اتیش بزنه
من خودم هیچ تمایلی برای ادامه دادن ندارم تمام بدنو روحم درد میکنه از اینکه تو زندگیم کلی دوییدم ولی فقط عقب موندمو بجایی نرسیدم از اینکه قضای روزگار اینه که من همیشه افتضاح باشم حتی اگه با تمام وجودم تلاش کنم هیچ نگرانی ندارم که خدا قراره چه تصمیمی بعدش راجبم بگیره چون باوجود فرصتش جز بخودم به هیچکسی بدی نکردم اما اونقد بی عدالت بوده که با تلاش کردنم موفق نشم الانم حالم از خودم بهم میخوره حالم از این زندگی از نداشتنا کافی نبودن و حال بهم میخوره واقعا با تمام وجودم مرگو میخوام بیستو پنج سالمه و این حسم اگه سنم یخورده بالاتر بره و تلخی این دنیارو یخورده بیشتر حس کنم اونموقع دیگه مطمعنا اینکارو میکنم واقعا از اینده میترسم
بیاید فقط ادامه بدیم تا خودش تموم شع شاید تا اون موقع حداقل فقط یک لحظه تو این پدسگ پیدا شد ک این روزو ب یاد بیاریم درحالی ک لبخند میزنیم و میگیم حالا دیگع وقتشه
من بیماری پاراپسوریازیس گرفتم.هر روز داره توی بدنم گسترش پیدا میکنه. نمونه برداری کردن گفتن داره به بیماری mfکه سرطان سلول های لنفاوی و خون هست تبدیل میشه.دوستان منو نصیحت نکنید چون نمیدونید چه دردی رودارم تحمل میکنم.کل بدنم مثل سوختگی شده که وقتی میرم حموم از شدت دردش گریه میکنم.بخاطر خدا یه راه خودکشی بدون درد معرفی کنید که راحت بشم.بیماری من درمان نداره پس نصیحت نکنید فقط سالها طول میکشه که بمیرم و باید درد و رنج شدیدی رو تحمل کنم. دنبال یه راه خودکشی بدون دردم.کمکم کنید از رنج طاقت فرسا نشان پیدا کنم
خام گیاه خواری رو شروع کن ، بیماریت خوب میشه فرشته جان
16 سالمه به زور خانواده نامزد کردم و دوسش ندارم و همچنین فشار درس هم روم هست و استرس و اینکه هیچ کس درکم نمیکنه و یه آرزو دارم که میدونم که بهش نمیرسم خانوادم خیلی سخت گیر و خودخواه هستش دیگه دلیلی نمیبینم که زنده بمونم
من وقتی 19 سالم بود به هزار جور بدبختی و پس از یک بار خودکشی تو.نستم به رشته ی مورد نظرم و البته نمیدونم همون بوده یا نه فقط برای فرار برای ندیدن بدبختی و بی پولی وارد دانشگاه شدم دختری ساده لوح پاک که حتی دروغ هم نمیگفتم حرف همه رو باور کردم برا اینکه از پدر و مادرم فرار کنم یه جوری تونستم برم خوابگاه 5 سال زندگی کردم تو خوابگاه ادم های زیادی رو ددم ولی درد بچگی اینکه بچه ی کار بودم برا اینکه برسم به این نقطه نابود شدم از طرفی دانشگاه حق من رو همه چیز هایی که بود خورد تا زمانی که بند پ نداشته باشی تو این زندگی پیشرفت نمیکنی الان زندانی دانشگاه هستیم 45 کیلو متر مسیر رو ه روز میرم و برمیگردم دلم پیشرفت میخواست دلم میخواستم اینقدر علمم زیاد بشه که از ایران برم و بچگی نیاد تو ذهنم الان هم مدرکم نه ازاد میشه نه با پول میشه خرید و تا 8 سال باید تو این ممکلت بمونم و زندانی باشم 28 سالم ذهنم پاک شده سردر گممم یادم نمیاد که اخرین بار خوشحال بودم یادم نمیات که و کی بهم محبت کرد و هر از گاهی دلم میخات بمیرم و از این افکار به خواب پناه میبرم
خدا رو فراموش کردم فقط به خاطر ادمایی که ادعای خدایی میکردن و میدیدم دروغ میگن و هزار کار دیگه
حس میکنم هدفی دیگه ندارم صفر شدم .
همه منو به چشم هوس نگا میکنن دنیا جای ترسناکیه
هعی بعضی وقتا انقد سر آدم فشار میاد که می خواد خودشو مفقود کنه
خودکشی راه مناسبی نیست
درود
با نظر شما موافق نیستم چونکه ما آگاهانه این زندگی را انتخاب کردیم و میتوانیم آگاهانه هم به آن خاتمه دهیم
من علی ۳۶ ساله از چهارمحال بختیاری دوتا دختر خشکل با یک پسر دارم به ترتیب سنی ۱۲و۶و۴ یک همسر زیبا دارم که خیلی دوستش دارم خونه دارم ماشین دارم کار دارم شاید به چیز دیگه ای نیاز نداشته باشم زندگی برام کافیه دردی دارم که درمان نداره مشکلم قابل حل نیست سه ماه هست تلاش کردم درست بشه اما تنها راهم رفتنه خیلی دلم برا بچهام تنگ میشه دل تنگ همسرم میشم خیلی دوستشون دارم براشون نامه مینویسم و تا قردا تمام کارارم انجام میدم و با این دنیا خدا حافظی میکنم این صفحه مطلب خوبی داخلش بود دوستان نکنید چنین کاری رو تا میتونید به زندگی ادامه بدید من دیدم وقتی پسر عموم خودشو کشت بقیه چ دردی کشیدن نکنید خیلی برای باز مانده ها سخته ولی من با شما فرق دارم من همه چیز دارم خانواده پدر مادر برادر خاهر و در عین حال کسی رو ندارم خیلی تنهام خاکم اونقدر تلخه که اگه برم توی شهری تا چند ماه نیام تنها کسی که یادمه همسرمه پس اگه من برم ادمهای زیادی اذیت نمیشن برای من اخرین نفرات زندگیمم از دست دادم پس دنیا خدا ازت نگذره که چ کارم کردی حاظرم از بچهام و همسرمم دست بکشم دنیای لعنتی
چرا اخه چیشده که حاضری خونوادتو تنها بذاری
دوست عزیز به اجبار زندگی کردن و با رنج زندگی سر کردن، خودش یک جور خودکشی است فقط بجای عملی کردن در ذهن اتفاق افتاده عملی نشده. پس حتما از درمانگر کمک بگیرید البته از یک درمانگر واقعا ماهر و حاذق
سلام من خیلی ادامه دادم ولی فایده ای نداشت
دیگه بریدم فقط نگران بچم و زنم و پدر و مادر پیرم و خواهر و برادرام هستم که غم از دست دادن من عذابشون میده و تا آخر عمر گریه میکنن فقط همین
منم صد میلیون بدهکارم هیچ چاره ای ندارم دو تا بچه دارم و خودم هم اجاره ام دیگه راهی نمونده میرم خودمو دار بزنم
منم از همه چیزدنیا خسته ام خیلید ، هرچی خودمودلداری میکنم که درست میشه درست که نمبشه بدتر میشه
هرچی تلاش میکنم انگار دارم درجامیزنم
واقعا دلم میخواد به خواب عمیق برم و دیگه بیدارنشم تا ابد
زندگی زندگی نیست فقط درد کشیدن هستش
خستم،فقط میخوام تموم شه
سلام منم حال خوبی ندارم میترسم بعداز مرگم ؟…
وقتی میدونی بمیری برا هیچکس مهم نیست چ بهتر که بمیریم
باهات کاملا موافقم، منم دیگه هیچ امیدی به ادامه ی زندگی ندارم، هرچی دویدم هنوز به هیچ جا نرسیدم، هیچی ندارم، بعد از ۴۴ سال سن هنوز تو خونه ی پدرو مادرم و کمک هزینه ای هم نمیتونم بدم با این درآمد ها و گرونی، دوست دارم بمیرم، هیچ امیدی برای ادامه زندگی ندارم احساس می کنم مرده ی متحرکم، بزور روزها رو شب می کنم ، هرچی به این درو اون در زدم هیچ دری باز نشد دوست دارم بمیرم
درود بر همگی.
این سایت طوریست که به سختی می توان به آخرین پست رسید و به همین دلیل روی اولین پست ریپلای زدم. متاسفانه آمار نظرات در این مورد بالاست و یکی هم من.
الان ساعت حدود یازده و نیم نیمه شب جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۳ است… منتظرم حدود ۴ صبح بشه آرام بزنم بیرون و کار را تمام کنم.
دعا می کنم تو مشکلات مالی نیفتید که بهترین دوستان و بستگان هم دیگر به فکر شما نخواهند بود. امروز به عنوان آخرین چاره به خواهرم رو انداختم و با این که می توانست( لااقل با واسطه) ولی دریغ کرد. شاید خودخواهی باشد ولی اگر از جایگاه اجتماعی ام بگویم باور نمی کنید ولی خوب دیگه مشکل مالی پیدا کردم.
به ده ها نفر رو انداختم و مطمئن هستم حداقل پنج نفر به راحتی می توانستند مشکل مرا یا حساب بانکی شان حل کنند ولی همه شان گفتند: ((متاسف شدیم. خدا مشکل شما را حل کنه، برات دعا می کنیم.)) با آنکه به همه گفتم آبرو و حیثیت و زندگی ام در خطره و به بن بست رسیدم، از جمله باجناق از جمله خواهر و از جمله دوست صمیمی.
به بیست تا نزول خور هم مراجعه کردم و باز هم نشد.
خلاصه ما که رفتیم ولی شما که هستید، با یکدیگر مهربان تر باشید.
حالا که نشد ولی زندگی من با صد و پنجاه میلیون تومان نزول شش ماهه هم نجات پیدا می کرد و به سادگی هم می توانستم بازپرداخت نمایم.
مراقب خودتان و اطرافیان تان باشید.
🤎