اینکه شما به دنبال راه های خودکشی بدون درد و راحت هستید شامل دو حالت می شود. در اولین حالت صرفا کنجکاوی شما دلیل مراجعه به این نوشته بوده که این موضوع قطعا در جهت کمک به خود و یا دیگران می تواند بسیار سودمند باشد، اما حالت دوم اینست که در گوشه ای از ذهنتان تفکری مبنی بر پایان دادن زندگی نقش بسته که اگر این تفکر شروع به رشد کند و به عنوان راه حل موثر برای رفع مشکلات مطرح گردد، می تواند عواقب خطرناکی را به همراه داشته باشد.
حال باید بررسی کرد که آیا خودکشی روشی مناسب برای پایان دادن به رنج ها و مشکلات است؟ آیا برای پاسخ به یک مشکل باید صورت مساله را پاک کرد؟ بیان این جمله که “بعد از خودکشی هر چه پیش آید از وضع کنونی بهتر است ” تنها یک مکانیزم دفاعی برای توجیه خودکشی می تواند باشد حال آنکه بسیاری از مشکلات غیر قابل حل و بن بست های پیش رو در زندگی را می توان از میان برداشت به شرطی که در مسیر درست و با راهنمایی افراد متخصص صورت پذیرد. تا پایان این نوشته با دکتر مایکو همراه باشید تا روشهای خودکشی بدون درد را بررسی نماییم.
راه های خودکشی بدون درد و راحت اصلا وجود دارد؟
مهمترین دلیل را برای خودکشی می توان رهایی از درد و رنج کنونی نام برد. به همین خاطر است که بسیاری از افراد برای پایان دادن به زندگی خود به دنبال راه های بدون درد و راحت هستند. اما باید این موضوع را خاطر نشان کرد میزان درد صرفا بر اساس دریافت های پایانه های عصبی یک موجود زنده محاسبه می شود اما آنچه در هنگام مرگ و برای فرد رخ می دهد بر طبق شواهد موجود، موضوعی رنج آور خواهد بود. جدا از مطالب بیان شده، به طور قطع می توان بیان کرد افرادی که اقدام به خودکشی می کنند بلافاصله بعد از انجام آن پشیمان می شوند. این ندامت می تواند بیانگر درد و رنج روحی و روانی وارد شده به فرد باشد که پس از خودکشی اتفاق می افتد.
اگر خودکشی رنج آور است، چه باید کرد؟
اینکه خودکشی را بتوان راه حلی مناسب برای فرار از مشکلات دانست جای تامل دارد زیرا همانطور که بیان شد بدون دردترین راه های خودکشی علاوه بر درد رنج فراوان، پشیمانی را هم در پی دارد. اما مهم ترین نکته اینست که راه حل چیست؟ گاها فرد در شرایط و جایگاهی قرار می گیرد که از نظر وی، عملا تغییر و تحمل آن امکان پذیر نیست.این موضوع در ظاهر می تواند خودکشی را به عنوان آخرین راه حل در ذهن فرد ایجاد کند.بسیار از افراد به تنهایی می خواهند بار سنگین مشکلات را خودشان به دوش بکشند که این موضوع باعث انزوا، افسردگی و در نهایت اقداماتی نظیر خودکشی شود.
انسان موجودی تعریف شده در اجتماع است و مشکلات و نیاز هایش گاها به تنهایی قابل رفع نیست. این قاعده کلی بیان می کند که اگر مشکلی دارید که نمی توانید از پس آن برآیید، پس از دیگران کمک بگیرید.کسانی که ابتدا به درک درستی از شرایط شما برسند و در مرحله دوم اقدام موثری را بتوانند انجام دهند.
روانشناسان ، مدد کاران اجتماعی، کارشناسان مراکز بحران از جمله افرادی هستند که برای حل مشکل شما از طرق مختلف واجد شرایط هستند و شما می توانید برای مطرح کردن مشکلات خود از آنها کمک بگیرید. خانواده، آشنایان و یا دوستان ممکن است شرایط لازم برای مطرح کردن چنین موضوع مهم را نداشته باشند.
خودکشی از یک فرد قهرمان نمی سازد!
این جمله که ” کسی اقدام به خودکشی می کند قطعا فردی با شهامت و شجاع است” از جنبه هراسناک بودن مرگ، می تواند درست باشد. ما نمی دانیم بعد از مرگ دقیقا چه چیزی در انتظار ماست و این موضوع می تواند استقبال عمدی از آن را به موضوعی ترسناک تبدیل کند. ولی چرا باید موهبت زندگی را به خاطر مشکلاتی که در بسیاری از موارد قابل حل است از دست دهیم. چرا نباید فردی که در صدد حل مشکلات خود است و می خواهد از بن بست ها رها شود را فردی قوی و شجاع بدانیم . اگر شهامت دارید و خود را فردی قوی می دانید پس با کمک گرفتن از افراد متخصص وتغییر شرایط فعلی فرصتی دوباره به خود و دیگران هدیه دهید.
آمار و ارقام مربوط به خودکشی
براساس آمار سازمان بهداشت جهانی سالانه 703000 نفر در جهان بر اثر خودکشی از دست رفته و بسیاری دیگر اقدام به این کار می کنند و موفق نمی شوند. به نقل از رستم تقی وندی، معاون وزیر کشور، سالانه 100 هزار نفر در کشور ما اقدام به خودکشی میکنند. انگیزه ها و دلایل افراد از این اقدام یکسان نیست اما میتوان آن را به دستههایی طبقه بندی کرد. هیچ فردی برای خودکشی تنها یک دلیل ندارد؛ تعامل بین عوامل زیستی، روانی و اجتماعی متفاوت که با پیچیدگی در یکدیگر ترکیب می شوند، این اتفاق را رقم می زند. از جمله این عوامل می توان نرخ بیکاری و فقر در جامعه، سن فرد، جنسیت، اعتیاد، بیماری های روانی، میزان دسترسی به روشهای خودکشی بدون درد و امنیت را نام برد.
خودکشی موفق در جهان در بین مردان بیش از زنان اتفاق می افتد و ایران هم از این مساله مستثنی نیست. زنان بیشتر اقدام به خودکشی می کنند؛ اما آمار فوت بین مردان بیشتر است. توزیع جغرافیایی خودکشی در سطح کشور ما ناهمگون است؛ اما در استانهای ایلام، کرمانشاه، لرستان، همدان، گیلان و کهگیلویه و بویراحمد هر ساله آمار زیادی از خودکشی ثبت می شود. سه استان ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان که از کانون های خودکشی در ایران به شمار می آیند، شاخص فلاکت بالایی دارند. شاخص فلاکت مقیاسی برای بررسی سطح تورم و بیکاریست. انواع مشاغل هم در این بین تاثیرگذارند. به این صورت که بیشترین میزان خودکشی بدون درد در بین افرادی با مشاغل آزاد، بیکار و خانه دار است؛ زیرا عوامل اقتصادی و امنیت مالی نقش بهسزایی در پیشگیری از این اقدام دارند.
افکار خودکشی راحت و بدون درد افراد را در سنین مختلف از کودک و نوجوان تا بزرگسالان تحت تاثیر قرار داده و هر یک از گروههای شغلی، جنسیتی و قومی را درگیر می کند؛ البته مطمئن باشید که جلوگیری از خودکشی امکانپذیر است. بهترین راه جلوگیری از خودکشی بدون درد و بدتر از آن با درد دیگران کسب آگاهی در این باره است.
پیشگیری از اقدام به خودکشی
جلوگیری از خودکشی هنگامی که کسی تصمیم خود را بازگو کند یا نشانه های آن را بروز می دهد، ضروری است؛ اگرچه مسلم است که مداخله کار آسانی نیست. شاید با خود بیاندیشید اگر افراد متحمل سختی زیادی هستند، ممکن است این کار برایشان راه گریز تلقی شود. باید بدانید در بررسی خودکشی از دید روانشناسی اغلب افکار خودکشی بدون درد اگرچه بسیار دردناک و وحشتناکند، اما موقتی هستند. حتی اگر فرد به فکر کردن درباره خودکشی راحت و بدون درد ادامه دهد، با دریافت کمک مناسب، هرگز دست به اقدام نخواهد زد.
به خاطر داشته باشید ۹۰ درصد افراد که از خودکشی نجات پیدا می کنند، پس از گذشت سال ها، دیگر به سمت خودکشی نمی روند. بنابراین راه های جلوگیری از خودکشی اثربخش بوده و افراد در ادامه مسیر خود، زندگی را انتخاب می کنند. از دید روانشناسی در بسیاری از موارد افراد خودکشی نمی کنند تا بمیرند، آن ها دست به اقدام می زنند چون نمی دانند چگونه باید کمک بگیرند. هدف آن ها جلب توجه نیست، بلکه جلب حمایت است. آن ها این کار را راهی برای نشان دادن آسیبی که دیده اند می دانند.
کِی خطر خودکشی بدون درد را جدی بگیریم؟
موارد زیر را زنگ خطری برای گرایش به روش های خودکشی در نظر بگیرید و اصلا از کنارشان راحت نگذرید.
- صحبت کردن درباره ی آن با جملاتی مثل «خودم را می کشم»، «کاش مرده بودم» یا «کاش به دنیا نمی آمدم»؛ این موضوع را خیلی جدی بگیرید؛
- تهیه کردن وسایلی مثل قرص برای خودکشی بدود درد؛
- کناره گیری از ارتباطات اجتماعی و تمایل به تنها ماندن؛
- نوسانات خلقی، مانند یک روز هیجان زده و روز بعد به شدت دلسرد شدن؛
- مشغولیت فکری برای پیدا کردن راه های خودکشی بدون درد؛
- احساس به دام افتادن، ناامیدی از حل مشکلات و رهایی از آن ها؛
- انجام کارهای مخاطره آمیز یا خود ویرانگر، مثل مصرف مواد مخدر یا رانندگی پرخطر؛
- واگذار کردن وسایل به دیگران، به نظم درآوردن امور زمانی که هیچ توضیح منطقی برایشان وجود ندارد. به صورتی که انگار فرد آمادهی رفتن است.
- خداحافظی با مردم طوری که انگار دیگر آن ها را نخواهد دید؛
- آرام شدن ناگهانی پس یک دوره بدخلقی طولانی مدت. یک آرامش پس از طوفان خطرناک!
- آگاهی دادن کامل به افراد برای جلوگیری از اقدام.
اگر نگران فردی هستید و امکان این اتفاق را می دهید، قدم اول برای جلوگیری از این کار که از دست شما برمی آید درک آن ها و ایجاد فضایی برای گفت و گوست.
برای درک افرادی که به خودکشی بدون درد فکر می کنند باید:
- آنها و تصمیماتشان را قضاوت نکنید. راجعبه درست یا غلط بودن این کار و خوب یا بد بودن احساساتشان و ارزش زندگی سخنرانی نکنید. در این موقعیت وقتِ ابراز نظر شما نیست، زمانِ شنیده شدنِ فردِ در خطر است.
- او را حمایت کنید و در دسترسش باشید تا شما را از وضعیت خود آگاه کند؛
- جرات او را برای انجام این کار به چالش نکشید؛
- ابراز همدردی کنید نه ترحم؛
- گزینههای جایگزین امیدبخش را به او معرفی کنید؛
- به شمارهی اورژانس اجتماعی در ایران 123 و یا شماره 1480 بهزیستی تماس بگیرید و شرایط را اطلاع دهید؛
- دست به اقدام بزنید و از اشتباه کردن نترسید. حتی برای کارشناسان نیز دشوار است که بفهمند چه کسی در معرض خطر جدی است و چه کسی نه. بسیاری از علائم هشداردهنده خودکشی می توانند نشان دهندهی مشکلات دیگری باشد که همچنان نیاز به مداخله ی حرفه ای دارند. مشکلاتی ناشی از سوء مصرف مواد مخدر یا الکل، خشونت خانگی، افسردگی یا بیماری های روانی.
باورهای غلط در مورد افرادی که به دنبال روش های خودکشی بدون دردند
- صحبت کردن دربارهی خودکشی، افراد را به سمت خودکشی هدایت می کند.
- کسی که دربارهی خودکشی حرف می زند هرگز دست به اقدام نخواهد زد.
- فردی که تمایل به خودکشی دارد خودخواه نیست.
- فردی که تمایل به خودکشی دارد یا اقدام می کند بی مسئولیت نیست.
- فردی که دلش می خواهد به زندگی اش پایان دهد، هرگز ترسو، بزدل یا ضعیف نیست.
11 توصیه برای شمایی که قصد خودکشی راحت دارید:
- قول بده در این لحظه اقدامی نکنی. کمی به خودت زمان بده، ۲۴ ساعت یا یک هفته. فکر و عمل دو امر متفاوتند؛ بین افکار خودکشی و انجام آن فاصله بگذار. به تو قول می دهم می توانی راه بهتری پیدا کنی و اگر پیدا نکردی از فردی دلسوز کمک بگیری.
- بهتر است از مواد مخدر و الکل دوری کنی؛ این موارد در چنین شرایطی به تو آسیب بیشتری وارد می کنند پس مطمئن باش بعد از ترک اعتیاد افکارت متفاوت می شود.
- خانه ات را امن کن و وسایل آسیب زننده را خارج کن.
- اگر می توانی به جای دیگری برو تا آن جا احساس امنیت کنی. اگر در شرایط فعلی جایی نیست که بتوانی بروی، از مکانی که هستی خارج شو، قدم بزن، به یک فضای سبز یا کافه برو و بهتر که شدی یک کتاب را شروع کن.
- اگر فرد قابل اعتماد و دلسوزی را می شناسی، از او بخواه که در این لحظات سخت کنار تو باشد.
- احساسات خودکشی ات را پنهان نکن. آن ها را به افراد مورد اعتماد یا درمانگران بگو. کسانی هستند که به تو کمک کنند. کسانی هستند که دوستت دارند فقط کافیست با دقت تر ببینی.
- هرگز فکر نکن چون به این مسئله فکر می کنی ضعیف یا مجرم هستی. تو فقط خسته ای و نیاز به حمایت و مراقبت داری. احساسی که تو داری حتما به علت بار سنگینیست که به دوش کشیده ای؛ هر چه که هست خیلی خسته ای پس به خودت استراحت بده، خوابیدن کمک می کند. برای استراحت زمانی تعیین نکن؛ یک هفته، یک ماه یا حتی بیشتر.
- نوشیدنی و غذای خوب بخور. اغلب تغذیه ی باکیفیت، کافی و به موقع کمک کننده است.
- مصرف کافئین را کم و به جای آن دمنوش و نوشیدنی های دارای ویتامین سی را جایگزین کن.
- در اسرع وقت آزمایشات کامل خون انجام بده. خیلی وقت ها عامل افسردگی می تواند به دلیل کم کاری تیروئید، کمبود ویتامین دی، سی، آهن و… باشد.
- یادت باشه خودکشی ممکنه برات دردسرهای بیشتری درست کنه. طبق آمار بیشترین اقدام به خودکشی منجر به مرگ نمی شوند و مواردی مثل نقص عضو یا فلج بودن هم ایجاد می کنند؛ بنابراین در خیلی از مواقع زندگی پس از بازگشت از خودکشی، برای بازمانده بسیار سخت تر از قبل خواهد بود. کلاه خود را قاضی کنید: زندگی فقط با دردهای روانی قابل پیگیری یا زندگی با درد روانی همراه با نقص عضو؟
کمک روانی به فردی که خودکشی را پیش گرفته چگونه است؟
در ادامه اقداماتی را که برای جلوگیری از خودکشی دیگران باید انجام دهید بررسی می کنیم. این اقدامات باید با حفظ آرامش ضمن درک حساسیت موقعیت انجام شوند.
گام اول: نشانه ها را بشناسید.
اولین و ضروری ترین گام این است که نشانههای افسردگی و خودکشی که در بالا گفته شد را بشناسید. اکثر افراد قبل از اقدام به خودکشی بدون درد با رفتارهایی قصد خود را به دیگران نشان می دهند. این نشانه های هشداردهنده می توانند شامل رفتارهای کلامی و غیرکلامی باشند. توجه کنید که احتمال خودکشی بدون درد در افراد درگیر با بیماری های روانی مثل افسردگی و اختلالات دوقطبی بسیار زیاد است. پس لازم است نشانه ها و صحبت ها درباره روش های خودکشی را جدی بگیرید و به غریزه ی خود اعتماد کنید. همان طور که از ابتدای مقاله تا به اینجا گفته ایم، در 50 تا 75 درصد از تمام خودکشی ها، افراد به یکی از دوستان یا اعضای خانواده هشدار می دهند. پس از درک علائم، اقدامات را شروع و با او ارتباط بگیرید.
گام دوم: شنونده خوبی باشید.
به او گوش دهید و سؤالات روشن و مستقیم بپرسید؛ درباره ی دیگران برای او مثال بزنید تا با شما وارد گفت و گو شود؛ سعی نکنید دربارهی خودکشی با او بحث کنید. در عوض، به فرد اجازه دهید بداند که برای شما مهم است، که تنها نیست، که احساسات خودکشی موقتی است و افسردگی قابل درمان است. از وسوسهی گفتن «تو چیزهای زیادی برای زندگی کردن داری» یا «خودکشی به خانواده ات آسیب می رساند» دوری کنید. الان وقت شنیدن مشکل اوست، نه استفاده از کلیشه ها. مهم تر از همه او را به سمت کمک گرفتن از درمانگران سوق دهید. افرادی که به خودکشی بدون درد فکر می کنند اغلب باور نمی کنند که می توان به آن ها کمک کرد؛ بنابراین ممکن است مجبور شوید بیشتر تلاش کنید و به او اطمینان دهید راه های جلوگیری از خودکشی متنوع و اثربخشند.
پرسیدن مستقیم دربارهی خودکشی دشوار است؛ اما فرد نیاز دارد تا از او بپرسید: «آیا احساس تو نسبت به زندگی آنقدر بد است که به خودکشی فکر می کنی؟» تقریباً همه در مقطعی از زندگی به پیدا کردن راه های خودکشی بدون درد فکر می کنند. تمایل خود را برای صحبت راجع به هر چیزی مربوط به او نشان دهید. او احتمالاً احساس می کند که درک شده است و شما درد او را می فهمید. اگر او بتواند احساسات خودکشی خود را آشکار کند و آزادانه، بدون ترس از عدم تایید درباره شان صحبت کند، می تواند تسکین بزرگی برایش باشد. این کار نشان می دهد که شما آن شخص را جدی می گیرید.
اگر پاسخ سؤال بالا بله بود و فرد با شما وارد گفت و گو شد، از او درباره ی جزئیات این عمل بپرسید: چگونگی انجام آن، ابزارهایی که قصد دارد استفاده کند، زمان و مکان و… . هرچه او جزئیات بیشتری در این باره به شما بگوید، یعنی وضع نگران کننده تر است؛ بنابراین برای جلوگیری از خودکشی مصمم تر و سریع تر باشید. اگر احساس می کنید احتمال خودکشی بدون درد یا با درد در فردی زیاد است، حتی برای یک لحظه تنهایش نگذارید؛ ممکن است فرد از زمانی که در حمام یا دستشویی سپری می کند هم برای این اقدام استفاده کند. اگر فردی احساسات خودکشی را ابراز کرده و برنامه، وسایل و زمان مشخصی دارد، همیشه باید او را جدی بگیرید؛ حتی اگر شک دارید! فردی که آمادگی زیادی برای اجرایی کردن روش های خودکشی بدون درد دارد، نباید هرگز تنها بماند. به صحبت کردن با او ادامه دهید، با او بمانید یا ترتیبی دهید که کس دیگری که به او اعتماد دارد، با او بماند.
هرگونه اسلحهی گرم، مواد مخدر، مواد قابل اشتعال، داروها و اشیای تیز را که می توانند برای خودکشی استفاده شوند از او دور کنید. اگر چنین فردی از قبل داروهایی مصرف می کند، داروها را از دسترسش کاملا دور کنید و خودتان داروهای هر وعده را به او بدهید. مهم ترین کار این است که حتمااااااا از روانپزشکان و درمانگران کمک بگیرید. او را یاری کنید که از این مرحله عبور کند. همیشه دست به اقدام بزنید و در چنین شرایطی منفعل نمانید. جلوگیری از خودکشی دیگران مسیر پر چالشی است؛ اما فردِ در معرض خودکشی نیاز دارد احساس کند کسی برای زنده ماندن و رضایتش تلاش می کند.
نحوه مکالمه با فردی که قصد خودکشی دارد
هنگام تلاش برای جلوگیری از خودکشی دیگران، از انجام کارهای زیر پرهیز کنید و روحیه ی همدلی و پذیرش را جایگزین کنید.
- نگویید: «من می دانم چه احساسی داری.» وانمود کردن به اینکه دانای کل هستید، خوشایند نیست. حتی اگر به شدت افسرده شده اید یا حتی قصد خودکشی داشته اید، وضعیت هرکس متفاوت است. این احتمال وجود دارد که ندانید این شخص چه احساسی دارد. این موضوع مهمترین بخش نجات فرد است: پذیرشِ بی قید و شرط.
- نگویید: «به آن توجه نکن» یا «بی خیالش شو». غلبه بر افسردگی یا جلوگیری از خودکشی ساده نیست. افسردگی یک وضعیت پیچیدهی روانی و عاطفی است. یک فرد نمی تواند به تنهایی از افسردگی عبور کند. فردِ افسرده نیاز به حمایت همه جانبه دارد.
- نگویید: «به خاطر داشته هایت سپاسگزار باش، دیگران وضعیتی بدتر از تو دارند.» با شنیدن این حرف، ممکن است فرد افسرده احساس کند درد و غم او برای شما اهمیت ندارد.
- ممکن است با خود بیاندیشید که او نوجوان است و از همسالانش تقلید می کند، یا فارغ از سن به دنبال توجه است. حتی ممکن است تصور کنید اگرچه در این باره صحبت می کند، این کار را نخواهد کرد. هر نشانه ای در مورد راه های خودکشی جدی هستند و نشان دهنده ی فکر کردن فرد به چنین مسائلی است. منفعل نمانید. خودکشی موضوعی نیست که کسی بدون داشتن افسردگی و یاس با آن شوخی کند.
- راز خودکشی را مخفی نگه ندارید و به او در این باره قولی ندهید. حتی اگر فرد افسرده یا در معرض خودکشی بعد از اینکه به شما اعتماد کرد از شما خواست به دیگران چیزی نگویید، آن را مخفی نکنید. بهتر است آن را با متخصصان مطرح کنید تا اینکه راز را حفظ کنید و آن ها به خود یا شخص دیگری صدمه بزنند.
آیا تا به حال به خودکشی بدون درد فکر کردهاید؟ آیا ترس از مرگ یک عزیز هر لحظه دلتان را میلرزاند؟ تجربیاتتان را در کامنتها بنویسید؛ من و ما را در تجربیات سختتان شریک بدانید. فراموش نکنید که کشتن خودتان هرگز راه حل نیست بلکه تنها روشی برای انتقال رنج و درد شما به دیگران است پس این زنجیره را ادامه ندهید. این فریاد کمک و درخواست فهمیده شدن است پس بگذارید یک فرد دانا از پزشکان ما به شما، هر مدلی که دوست دارید چه حضوری و چه غیر حضوری، کمک کند.
سوالات شما
راهی برای خودکشی بدون درد واقعا وجود دارد؟
طبق شواهد بدست آمده بدون درد ترین راههای خودکشی بیان شده می تواند دردناک و رنج آور باشد. 90 درصد افرادی که اقدام به خودکشی می کنند بلافاصله پشیمان شده و دیگر اقدام نمی کنند. این موضوع بیانگر اینست که خودکشی موضوعی شوم و رنج آور است که هیچگاه و در هیچ شرایطی توصیه نمی شود.
اگر خودشکی بد است راه حل مناسب چیست؟
صحبت کردن با افراد ذی صلاح و کسانی که می توانند تغییر در شرایط کنونی را ایجاد کنند بهترین و موثر ترین راه حل است. مشاوران ، روانپزشکان و مددکاران شاغل در نهاد ها مرتبط قطعا می توانند کمک های بزرگی به افراد مختلف بکنند.
533 دیدگاه
زندگی رو باید زندگی کرد وقتی مدت زیادی تلاش میکنی برای داشتن حداقل ها و تمام تلاشتو اب میبره وقتی تمام احساستو یه نفر ازت میگیره وقتی در تمام طول عمرت تلاشت رو میکنی دل کسی و ازار ندی و ازارت میدن وقتی به پشت سر نگاه میکنی و حس میکنی هیچ پیشرفتی نداشتی وقتس عزیزات و میبینی که در سختی زندگی می کنن و تو نه تنها زندگی رو براشون اسون تر نتونستی بکنی سخت ترش هم کردی وقتی در تمام جبهه های زندگی سرباز تک نفره ای و از همه مهم تر یکی میاد و میگه تا زنده هستم پشتتم و تمام قلبت و ازت میگیره و وسط راه با کلی مشکلات میزنه زیر تمام قولهاش واقعا دلت میخواد چشماتو ببنندی و دیگه همه چی تموم شه این وقته که فکر خودکشی میاد سراغت فقط چون میخوای همه چی تموم شه و به ارامش برسی اما چون مرگ یک راز بزرگه و نمیدونیم بعدش چی میشه فکر میکنم خودکشی درمان نیست و شروع ازادی نیست چون ما اجازه ختم زندگی رو نداریم همون طور که اجازه شروعشو نداشتیم و شاید محکومیم به ادامه
خوب گفتی👍
اون دنیا می بینمت
تو جهنم البته
الان همه چیز آمادس
با هیچکس نمی توم حرف بزنم
تقصیر این مادر پدرمه
سلام می دادم تو خونه می زدنم
درسمو یدونه غلط داشتم می زدن
الان رتبه ام تو کنکور ۹۰۰ شده بود
یه لحظه خوشحالی
دوباره این جهان کوفتی
هعی
هعی
منم دلیل اینکه میخوام خودکشی کنم مادرمه ، پدر که ندارم معتاده و ۱۳ ساله ازش بیخبرم ، مادرم هم با یه مردی ازدواج کرده چندماهه مرده منو آزار میده چون ترنس هستم مادرم هم اصرار به این داره که خونه رو ترک کنم برم منم سرمایه کافی برای اجاره خونه ندارم میخواستم کلیه ام رو بفروشم ولی گفتن رضایت نامه پدر برای اهدا عضو نیازه منم به پدرم دسترسی ندارم ۲۲ سالمه از وقتی که به یاد دارم همیشه درحال عذاب کشیدن آزار دیدن تحقیر شدن کتک خوردن از مادرم و ناپدری هام بودن حتی یکی از ناپدری هام بخاطر عذابی که از دست مادرم کشید رفت خودشو کشد منم الان منتظرم خواهرم از مدرسه بیاد ببینمش امشب رو با خواهرم بگذرونم و صبح با جنازم رو به رو بشن دیگه برام مهم نیست فقط میخوام زودتر تمومش کنم
شاید تو یه دلیلی برای حال خوب یکی بشی یکم صبر کن
من خیلی خستم دوست دارم چشمام ببندم دیگه بازنکنم هرموقع باهمسرم دچارمشکل میشم بهم توهین میکنه ازهمه بدترتهمت بهم میزنه برای یک زن شرف ش ازهمه چیز مهم تره یک عمرباابروزندگی کردم ولی سه ساله دارم بهم تهمت میزنی خستم از زندگی این موادچقدرارزش داره که به خاطرش من باید تاوان بدم لعنت به زندگی
چرت و پرت آقا جان من نمی خوام اصلا باعث حال خوب یک نفر بشم بکشین منو خلاص
داداش یه خورده دیر بهش پاسخ دادی اون الان مرده
من بیماری لاعلاج پاراپسوریازیس دارم.زندگی رو دوست دارماما از طرفی هر روز دارم زشت شدن بدنم و افرایش لکه ها و درد شدیدشون رو تحمل میکنم.تو رو خدا یه راه اسون بگید که خودکشی کنم و خلاص شم.من زندکی رو دوست دارم اما بیماریم زندگی رو برام غیر قابل تحمل کرده.هر روز کارمگریه اس.به خاطر بیماریمنتونستم ازدواج کنم.زندگی برامجهنم شده
دمتگرم
زیباگفتی
خیر ببینی
یادم میمونه
هرچقدرم دردناک باشه از زندگی دردناک تر نیست
تمومش کردی؟
منم میخوام بمیرم ، ۱۷ سالمه و خب مشکل خاصی ام ندارم
فقط خسته ام از آدما و خنده هاشون ، حرف زدناشون و رفتاراشون و کلا
از همشون خسته ام اینقدر زیاد ک حوصله ندارم به لحظه دیگرو کنارشون باشم
اهداف خودمو دارم ولی بخاطر اینکه تو ایرانیم نمیتونم ب هیچکدومشون برسم هیچکدوم .
کسی ام ازم حمایت نمیکنه
جایی ام بهم کار نمیدن
حوصله ام ندارم ، دنبال یجایی ام ک خودمو ازش پرت کنم پایین و فقط بمیرم
من 17 سالمه دوست دارم بدون درد بمیرم و کسی که باعث این آرزی مرگم عه نمیدونم مدرسه س یا معلمم واقعا نمیدونم این همه ترس و استرس چیه که همش بهش فک میکنم و میگم یعنی فردا باز میخواد چیکارم کنه من دوست ندارم جامو عوض کنم و برم میز اول روبروش بشینم واقعا حس بدی بهم دست میده حتی نمیتونم نفس بکشم میخوام کنار دوستام باشم دوستام باعث این نمیشن که درسم ضعیف بشه بلکه بهم امید میدن که بع رشته یی که علاقه ندارم درسشو تمام کنم بسه واقعا خسته شدم از این همه فکر کردن به ترس و استرس حتی زبونم تکون نمیخوره تا جواب شو بدم
تو گوگل سرچ کردم و این سایت دراومد واسه همین اول از همه اومدم نظرات رو بخونم شاید مرگ همه چیو درست کنه ولی همه کلی آرزو دارن هدف دارن قبل از مردن نزارید حسرت چیزی تو دلتون بمونه درسته این دنیا بیرحمه ولی خودت دنیای جدیدی برای خودت درست کن همیشه فرصت هست موفقیت تو کسب کن تا زنده ای از تک تک چیزای کوچیکی که خوشحالت میکنه لذت ببر مطمئن باشید آینده روشنی در پیش رو دارید بیاید مثبت فکر باشیم
سختی هایی میکشیم رو یه روزی میفروشیم و آرزو هامونو میخریم:)
کسی هست باهم حرف بزنیم اسمم ایداس خیلی تنهام فقط میخوام با یکی حرف بزنم پدر مادر دوست یا فامیل هم ندارم تو خابگاه زندگی میکنم و به شدت تنهام ۲۵ سالمه و فکر خودکشی دارم
ایدا میبینی پیامم رو بی حرف بزنیم
بیا تا همدم حرفات باشم
منم خودکشی کردم این دنیا برای کسی که بیماری ناعلاج داره خوب براش خوب نیست مرگ بهترین راه حل برای درده موندن تو این دنیای که درد باشه به درد نمیخوره
منم دنبال یک خودکشی بدون دردم اگه میشه بیا باهم یک راه حل پیدا کنیم وجودمون را خلاص کنیم
ولی من تقصیر خودم میدونم. باید همون نوجوونی تمومش میکردم. تا درد کمتری بکشم.
تورو خدا بگو که زندهای و حالت خیلی خوبه
من از همسرم متنفرم هم دوسش دارم هم بدم میاد خلاف حرفم میکنه به من ارزش قایل نیست یه چیز میگم یر عکسو انجام میده شش شش سال هم شده عقد هستیم راه هم دوره تا حاله بع دیدن من نیومده دلم خودکشی میخواد بهش میگم این کارو بکنی خودکشی میکنم عین خیالش نیست کارو انجام میده خسته شدم
سلام،من سن بالای ندارم ۱۵ سالمه خیلی جونم
و میخوام خود کشی کنم من نمیخوام بمیرم
چون هنوز خیلی چیزا هست
ولی میخوام ی خودکشی ناموفق داشته باشم
بنظرتون چیکار کنم،فکر کنم از پنجره خوب باشه مگه نه؟؟؟
زندگی قصه تلخیست که از آغازش ؛بسکه آزرده شدم چشم بپایان دارم آدمها هر چقدر هم قوی باشند یه جاهای دیگه به بن بست میرسند بخصوص اینکه عمری از آنها گذشته باشه و امیدی برایشان دیگر باقی نمانده باشه و همچنین در طول مسیر زندگی تمام عمر خودرا با آبرو زندگی کرده باشند و در طول این مسیر زندگیشان دستخوش کلاهبرداری و سرقت قرار بگیرد و برای حفظ آبروش دیگر با توجه به سن و سال بالا چیزی دزدان شیادان باقی نگذاشته باشند و طرف در تنهای مطلق بیش از بیست سال خود را در اطاقی محبوس کرده باشد و با این سن و سال بدلیل عزت بنفس بالا نتواند چیزی بگوید و توان و اراده خود را برای ادامه زندگی از دست داده باشد ؛ مگر پایان همه به همان مرگ ختم نمیشود؟ ز گرمابه گلستان هیچ خبر نیست ؛ بلند آوازه مردانرا اثر نیست ؛ بوقت پیری و در انزوا دوست فدایت پیک مستانرا خبر نیست ؛ چنانت میبرند از خاطر ای دوست ؛ همانطور که از جوانی یک اثر نیست ؛ دلا کمتر بکن حی بیقراری ؛ بتو بگذشت دگر شب زنده داری ؛ حدیث دل بگو با نقش دیوار ؛ بزودی آنهم آید بر تو آوار ؛ مرا ای خاک اجداد در روباید ؛ پس از آن دیگرم از خود نرانید ؛ ملولم از تمام زندگان من ؛ رفاقت جسم من با خاک پیوند ؛ به تابستان مهتاب و ستاره ؛ هوا ابر نیست ولی بارون میباره . وقتی انسان دستش خالی میشه در بهترین حالتش نزدیکترین دوستانش هم به وی بیگانه میشن
گناهش به گردن اوناس. همیشه ته خودکشی جهنم نیست
سلام الان کجایی در چه حالی
من خودم یک بار خودکشی کردم خیلی سخت کسانیکه دوستشون داری باعث اشک ریختنت میشند و عذابت میدن ولی تو باز همشونو دوست داری وتنهای تنهای اگه دوستم متوجه نمیشد خیلی سالها پیش مرده بودم فقط میخوام بگم قبل از نجاتم تو ارامشی بودم که هیچ وقت زنده بودم نداشتم اون دوستم بعد از چند سال خودشو اعدام کرد ومرد من نتونستم کمکش بکنم …..ما حق انتخاب هیچ چیزی نداشتیم وپا به این دنیا گذاشتیم هرچی بقیه گفتن باید میگفتیم چشم …زندگی شیرین ولی همراه با دردورنج وعذاب ……….من هیچ وقت تو زندگیم شاد نبودم وقتی میدیدم بقیه تو رنج وعذاب هستند ….همیشه لبخندم را میدین وکسی خبر از جهنم درونم نداشت ………ای کاش بدنیا نمیامدم ………
سلام
چه روشی واسه خودکشی انتخاب کردی؟ اون آرامشه خیلی مهمه . بدون درد .
کسی هست بگه چه جوری بدون درد میشه خودکشی کرد ؟
راهشو پیدا کردی تروخدا یکی بهم بگه😭
من دیگه نمیکشم ۱۷ سالمه
دلیل خودکشی من مشکل مالی نیس
دلیل من،:تو خونه زندانی ام بیرون نمیتونم برم در اتاق روم قفله پنجره ها قفل
خب ادم دیوونه میشه حق انتخابشو ازش بگیرن مخصوصا افسار زندگیشو
دوست عزیز اشتباه نکنی ها، بزرگ میشی آزاد میشی فقط یه خاطره از این روزها برات میمونه
آدم وقتی نوجوونه حس میکنه شرایطش تا ابد یه جور میمونه ولی دنیا صدتا چرخ میخوره
خب این همه گفتی، نگفتی راه بدون دردش چیه؟
سلام من توی نوجوونی 19 سالگی خودکشی کردم و تقریبا موفق شدم وقتی همه جا سیاه شد و دیگه چیزی نفهمیدم نه خوشحالی نه ناراختی نه ترس نه هیچ چیز دیگه تا اینکه یلحظه چشام باز شد و حس کردم روی برانکارد هستم دوباره هیچ و پوچ به معنای واقعیش تا اینکه مثل وقتی که از خواب خیلی طولانی بیدار شدی بیدار شدم و دیدم متاسفانه توی بیمارستانم بعدا هم از این کارم پشیمئن نشدم فقط مدتی خودم رو گول زدم تا امروز که 29 سالمه و هر روز بیشتر از دیروز پشیمونم که چرا نمردم و دوباره میخوام برم واسه همین براساس تجربه اولم یسری کارای ریز دارم که دارم انجامشون میدم که وقتی رفتم حسابی داغش به دل اونایی که انقدر اذیتم میکنن و نمیذارن مزه زندگی رو بچشم بمونه توصیم هم همینکه یجوری برین که هم حرفای ناگفته تو دلتون نمونه هم بعد رفتن عذاب وجدان نذاره بقیه ای که باعثش بودن راحت به زندگشیون ادامه بدن
من خیلی خسته ام از این زندگی چیکار کنم دیگه هیچ چیز تو این دنیا رو نبینم میترسم اما هیچی از دستم بر نمیاد این زندگی نیست زنده مانی هست سعی میکنیم زنده بمونیم هر کسی رو که از ته دل دوست داشته باشی اون آدم یه حرف های به آدم میزنه که آدم بمیره خیلی بهتره از حالت روحی خیلی خسته هستم
خودتو بکشی بهتره واقعا من خستم شده خیلی تنهام خیلی
manm masl to am komakm kon
منم میخوام بمیرم ولی قبلش میخوام کل خانواده ام بمیرن نمیخوام بعد من درد بکشن سختی بکشن اونارو هم میخوام با خودم راحت کنم ولی نمیدونم چجوری یه مرگ راحت ی آرامش ابدی میخوام کمکم کنید
اره واقعا منم میخام یه راه ارام وموثر
الان زوده بذار 30 ساله ت بشه بهت ثابت بشه که شکست میخوری یا نه، اون موقع خودکشی کن
بعد ۳۰ سالگی مثلا چه اتفاقی قراره بیفته من 44 سالمه فقط ترسم از مرگ نسبت به قبل زیادتر شده و همیشه به آینده پسرم که قرارهدمثل خودم یتیم بزرگ بشه فکر میکنم
لطفا بگيد چه جوري بايد خودكشي كرد راههاي بدون دردشو بگيد
مثل من
دنیا برام تاریکه
از مادرم متنفرم ی زن خبیث بدجنس که اگه به کوچکترین کارای احمقانه اش اعتراض کنی ححتی وقتی مریص میشه بگی کار درست یکن کمتر مریص شی باز فحشت میده هر روز بهم توهین میکنه میگه از خونه برو گمشو همش تو خونه ای
متاسفانه من از خونه کار میکنم با وصع گرونی خونه ها نمیتونم جایی اجاره کنم پدرم بیمار افتاده ی گوشه عقط بلده بهش فحش بدهی برادار معتاد که نزدیک ۵۰سالشه و فقطمواد مصرف میکنه و مادر خبیثم هواشو داره و اگه یدره بهش حرف بزنم منو هر دوشون به باد فحش میگیرن بدجوری کم اوردم با اینکع خیلی پرتلتش و قوی بودم و تمام زندگیمو خودم پیش بردم اونم سالم اما فقط دارم به خودکشی فکر میکنم دارم فکر میکنم چندعاری که دارم بزنم به اسم خاهر کوچیکترم اللنم داشتم میگشتم برای یک راه بی درد برای خودکشی
ولله دیگه نمیتونم ادامه بدم زندگیم کلا شده بدبختی یه روز خوش دارم خدا ازم میگیرند نمیدونم خدا چی میخاد ازم ول نمیکنه تو رو خدایا راه آسون بگین برا مردن
سلام
همه چیز هایی که نوشته شد قشنگ بود وایدال ولی نه برای کشور ما که وقتی ۱۰ شغل حرفی بلد باشی بازم بیکار باشی حتی امنیت شغلی هم نداشته باشی دخلت با خرجت نمیخونه کدوم دکتر روانشناس میتونه
مشکل حل کنه به چه آینده ای امیدوار باشی وقتی خونه ماشین وحتی مایحتاج خونتو نتونی برآورده هرروز که پا میشی دنبال معجزه ای وبازم تاشب زجر میکشی هیچ کس نداری وقتی که تنهایی تنها هستی حالا دکتر یا کارشناس چطوری میتونی این اوضاع درست کنی فکر کنم طرز تهیه خودکشی آروم برای همه پدرای شرمنده جلو زن بچه شون بهترین گزینه باشه
پدر فقط برای تامین مالی نیست اگر پول ندارین محبت که دارین بچه هاتون به محبت شما هم نیاز دارن لطفا باباشونو ازشون نگیرین
پول نباشه خوشبختی هم نیست.
پول که باشه *ممکنه* خوبختی هم باشه
چقدر من و تو شبیه همیم واقعا از درون شکستم نه تنها عزت نفس و غرور و اعتماد به نفس و خنده هام و و ذوق و شوق زندگی رو از دست دادم بلکه انقدر از عذال می کشیدم وقتی می دیدم چه عاشقانه زندگیمه و دوستش دارم و با قبول اخلاق های بد و خوب بی پولی با پولی همه چی اش را دوست داشتم جز آنکه ببینم که چه قدر اورا دوست دارم و او او را دوست دارد تمام بدنم تاول میزد نیمی از ماه در دکتر و بودم و دیگر گریه نمی توانستم بکنم با ناله و حق شروع میشد با خنده های بلند ادامه داشت اشکم خشک شده و در مصیبت هام چون به قرار می رفت و می فهمیدم می خندیدم بلند بلند دختر ناز کوچکم چه عجایبی دید و چقدر بی گناه از مادرش می شتید مامان حوصله ندارم نه………
دلم هفتصد پاره است نور و روشنایی مرا اذیت می کرد و من دیگر یادم نمی امد که ادمم انگار چون گاوی زنده برزمین نشته و پوست از سر می کنن و می برند ارام و ارام…..
و من درد می کشید خیانتهای زنجیری او را گویا زشت ترین زن زمین و بدترین زن عالم من بودم دیگر از دستم کاری برنمی امد تنها به جمع لبخند اما در دل روحم به شکنجه مگر چه کم داشتم بیشترین زجرم این بود که چقدر دوستش داشتم چون شوهر و پدر بچه ام و خانواده ی جدیدم بود چگونه میشد اگر می مردم حداقل بچه ام زجر مرا و گریه ها و حقارتهایی که بهم تحمیل می کرد نمی دید کاش همه چی تموم میشد کاش هرگز به دنیا نمی امدم……..
دنیا عجیب برایم بی رحم و خشن هست چشم های کودکم در ذهنم و چقدر بچگی نکرد… الهی مادر به فدایت و من چقدر خنده و شادی و مهر مادری به او بدهکارم دخترم مرا ببخش….. بهاره عزیزم خیلی دوستتت دارم از این که چشمهای نازت چیزهایی که نباید می دید را دید و نباید می شنید را شنید
و خدا سکووووووووت کردی
وایا وجدانی در تو نبود!!!!!
چگونه هست که رحمانیتتت عالم را زبانزد کرد و شاید چشم ما متوجه نشد..
بازم شکرررررر
ولی زمینت خوب نبود و اما خوب جگررررم را سوزااااااند.
من اندکی مهر عاطفه رحم می خواستم با لقمه نانی اندک به دل خوش زیاااااد بود!!!!!!
خدااااااااااا شکررررررر
بهار ببخش که بی حوصله بودم و هستم….
مردم قبل از انکه روح ز جسممم جدا شود
خدا امام رضایت مرا نگاهم نکرد جوابم نداد مثل تو اوازه خوبیهاش از ان دگران است باااازم شکر و خوش به حااال دگران….
راستی امدم روت می شود به جهنمت نشانم دهی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهشتت را که نمی شناسسم و نمی خواهم اصلا که دگر هیچ نمی خواهم جز انکه قلب را از سینه ام جدا کنی که مرا کششششششت……
چقدر متن قشنگی نوشتی پر احساس پر وفاداری پر عشق
عشقی که از زندگی لبریزه
اگر الان مردی خدا بیا مرزدت میتونستی نویسنده بشی چقدر احمقی واقعا همون گاوی که رو زمین نشسته و پوست خودشو میکنه
اخه منم میخوام خودمو بکشم ولی مثل تو شاعر نیستم الان فکر میکنم بهتره برم یکم مطالعه کنم یک متن خوب شاعرانه بنویسم بعد خودمو بکشم
ولی میتونی از این به بعد به بقیه کمک کنی
به خدا ایمان داشته باش
کاش نجاتم نمیدادن
کاش برای انسانهایی که بیماری لا علاج دارند و درمانی برای بیماری وجود نداره و طرف فقط رنج بیماری رو میکشه مرگ اتانازی انجام میدادن، اما دکترهای پول پرست ایران اومدن دین و مذهب رو قاطی علم پزشکی کردن،الان توی چند کشور خارجی حتی برای افرادی که افسردگی دارند هم مرگ اتانازی انجام میدن
خدا از چی بگم.من 18سالمه باشگاه میرفتم حالم خیلی خوب بود بدنم رو فرم اومده بود یعنی زندگیم عالی بود.یه روز مشکل قلبی برام پیش اومده الان نمیتونم هیچ کاری بکنم.من نمسخام بازنده باشم فقط میخام راحت از این دنیا برم
منم مث شما یبار خودکشی کردمو پشیمون نیستم ولی ،میگن بلافاصله بعد خودکشی ادم پشیمون میشه ولی من خیلی حس خوبی داشتم تنها سختی که کشیدم توی بیمارستان موندن بود که بدتر از مرگ بود
طالب مرگ درواقع بعد خودکشیشه که وقتی میبینه هنوز زندستو یه اسم روانیم روش گذاشتن بیشتر درد میکشه!
دلم خیلی گرفته 🙂
هفت ماه پیش بود اینکارو کردم الان باز دوباره حسش هس ولی نمیدونم چیکارکنم هیچی درس نمیشه
مردن یباره حتی با دردم باشه ارزششو داره اما نمردنو هرروز درد کشیدن خیلی سخته
چشام خیلی تار شده بخاطر گریه های پی در پی سرمم داره میترکه از درد
زندگیم با جهنم فرقی نداره ولی کاش خدا شبو موقع خواب یه مرگ بی دردو اروم میداد که حتی روحتم نفهمه چجوری از بدنت رفته بیرو:«خودمو دوسدارم ولی پدرمو بیشتر نمیخام درد بکشه با نبودم
چی شد خودکشی کنی
منمومثل دوستمون ی بار ک حودکشی کردم پشیمون نیستم همه چی خوب بود اگه نجاتم نداده بودن ون موقع ۳۳ سالم بود الان حدودا ۴۰ سالمه دارم فکر میکنم چطور بمیرم ک واقعا مرده باشم ن اینکه برم گردونن یا بشه کاری کرد
از چي استفاده كردي ؟
حس پشیمونی نداشتی حین خودکشی؟ من دلم میخواد بمیرم؛ شرایطم اصلا خوب نیست.
همین الان دارم به خودکشی فکر میکنم و اینکه چقدر نفس کشیدن و ادامه ی این زندگی لعنتی برام سخته !!! وقتی هیچ کس نیست بهتر این هست که بری
احساس منم همینه.
موافقم
خواستم زندگی کنم
نشد
فقط از دخترم خجالت میکشم که چندسال حال بد منو دید و نتونستم براش اونجوری که باید مادری کنم
28سال زندگی کردم 10سالهذفقط درد کشیدم
محیای خوشکلم و مهربون مادر تا الان از محبت پدر محروم بودی از این به بعد بی مادری عذابت میده
ببخش که نتونستم حلالم کن مادر دیگه نه جوانی برام مونده نه قلبی
تو حلال کن
خدایا شکرت بازم
سلام. خواهشا بگو علیک سلام.
كسي راه بدون دردي سراغ داره به منم بگه
منم دیگه دلیلی برای زنده موندن نمیبینم یکمی از اون دنیا میترسم یکمی هم دلم واسه پسرم تنگ میشه خداکنه بتونه بدون من زندگی کنه . ته دلم میدونم که خدا بزرگتر از اونه که بخاط خودکشی عذابمون کنه مطمنم که اون غم توی دلمونو میدونه
دیگه دنیا جای قشنگی برای زندگی کردن نیست اونم توی جامعه کثیفی چون ایران با این نظام فاسد و ریاکار و همگی دزد
مردن هزاران بار ارزش داره به این زندگی سگی ما …
اگه غیر از این نبود حتما نظر منو نشون میدین اما میدونم وجود چنین کاری ندارید.
منم خسته شدم از این زندگیه خفت بار.تو خونه کسی حمایتم نمیکنه همش وعده الکی بهم میدن .هم سن و سالانه خودمو میبینم مثه آدم زندگی میکنن کارو بارشون جوره همه چیزشون مشخصه من اصلا شانس ندارم.واقعا دیگه بهم ثابت شده که شانس ندارم.پدر مادرم برام هیچ کاری نکردن پدرم خرجمو نمیده برادرم کمک خرجمه اونم وقتی ازش پول میخوام کلی آب میشم و کلی عذاب میکشم که پول میگیرم واقعا خسته ام پدرم هیچ کاری برام نکرده اما واسه بیمارستانش همیشه من باید دنبالش باشم و برادرم هیچ کاری براش نمیکنن واقعا بریدم ه.زندگی هیچ وقت روی خوششو به من نشون نداد هیچ وقت هیچ خیری از زندگیم ندیدم واقعا اگه یه روش بدون درد خودکشی باشه خیلی دوست دارم خلاص شم چون امیدم به زندگی صفره واقعا خسته ام.
دقیقا منم دوست دارم خودکشی کنم . به جان روح القدس و قسم به ذات منظره الله العالم تنها مانع جلوی خوکشیم خود خود خود خود خداونده آه خدا… اگه خدا اجازه میداد حدود دوسال پیش هم رفته بودم. درسته ازخوکشی میترسم ولی انجامشو هم دارم.فقط از ترس از خداوند نمیتونم انجامش بدم. حتی تصمیمم از مزر ها هم فراتر رفت< باز هم از ترس از خدا نمیتونم
عزیز دل ،فکر کردی، تموم بشی ککی آنان را خواهد گزید؟ آنها منتظرند منو تو نباشیم!
مردن خوبه اما چرا اثر گذارنباشه!؟ من به مرگم راضیم با تمام وجود اما میخوام وقتیکه دارم میرم حداقل کسانی را هم با خود ببرم که زندگی منو جهنم کردند! رفتن ما باید اثری داشته باشه.آنانیکه چهارچنگولی چسبیدن به دنیا حتی با زیر پا گذاشتن ما!شک نکن، عامل کوخ ما آن کاخهاییست که بر خرابه های ما سربرافراشتند! لطفا مفت وبی اثر ،تموم نشید.
دلم می خواد اما نمی تونم هر جور که سعی میکنم نمی تونم بکشمش کاش بمیرم
تمام نظرات رو خوندم با تمامشون اشک ریختم.انسان هایی که جایی رسیدن که مرگ بهترین اتفاق زندگیشونه.قبلا تصورم این بود خودکشی کار ادمای ترسو و بی اراده اس.ولی الان با اطمینان میم شجاعت داذن.من چندماهه تحقیق میکنم بهترین و راحترین روش چیه؟که منجر زه مرگ حتمی بشه.
لطفا بگو بهم نتیجه تحقیقاتتو
انقدرخسته ام انقدراذیت شدام این چندروز پیش هم مرگ یکی ازاشنایانمون ک خودش راکشت دیدم باورم نمیشه همچین انسان خوبی خودشوکشت باش منم دلم میخواد بمیرم آخ این چ زندگی هست هرچی تلاش میکنی هیچ فایدهی ندارد ازبچه گی نه مدرسه رفتم نه گذاشتن درس بخوانم بعدش هم توی سنی من ک همسن های من درس میخواندند من راشوهردادن شوهری ک نه کارمیکرد نه مسولیت پزیربود پسرم درپانزده سالگیم به دنیاامد خیلی همسرم وخانداداش من اذیت کردن مجبورش م جداشم پسرم راازم گرفتن انقدربرام سخته بود ک نگو درسن هیوده سالگی دوبارازدواج کردم این همسرم ازاون بدتربود الانم ک ازشانس بد من پسری که ازاین همسرم دارم معتادش دیگ نمیخوام زندباشم
داداشم همش می گفت خودمو می کشم
ما هم طبق نوشته شما که نوشته بودید اگر کسی بخواد خودشو بکشه به زبون نمیاره، بهش توجهی نکردیم
اونم خودشو کشت
البته این هم بگم الکل مصرف می کرد واخلاقش با همه بد شده بود و همه رو از اطراف خودش فراری میداد، اخلاق بد و تهاجمی خودش باعث شد که دیگه سمتش نرم
بهر حال کاش با همین اخلاق بدش زنده بود
دقیقا من همین مشکل شما رو دارم کاش خدا عمرم بگیره منم طلاق داشتیم تو خانواده جرعت طلاق ندارم خسته شدم از این مرد کاش بمیرم
منم خسته شدم ومیخوام خودکشی کنم سی سالمه از این زندگی خیری ندیدم
کشور ومسئولین فاسد
من بخاطر فقر ونداری وبیکاری میخوام خودمو بکشم
خدا هم که اصلا وجود نداره فقط اسمش خداس ولی هیچ امیدی بهش نیس
بیا بیرون حقتو بگیر ازین زندگی
چرا اخه فقط به خاطر فقر بهتر نیست با کسی که سررشته ای توی کسب و کار داره صحبت کنید مشاوری چیزی مطمئنا راحت های بهتری پيدا میکنید منم سه سالی توی داروخانه کار میکردم این کار واقعا آینده ای نداره اگه میتونید مهارت جدیدی یاد بگیرید و اونو شروع کنید آرایشگری و راننده اسنپ هم شغل های خوبی هستند از نظر درآمدی اگر توی کامپیوتر و اینترنت هم سررشته ای دارید حتی در حد یه پیج درست کردن و کامنت گذاشتن توی اینستاگرام هم باشه با یکم تلاش میتونید.
چرت و پرت نگو
احساسی که مرد در مواجه با فقر داره خیلی بد تر از احساس فقر در زن هست
اوج فقر برای زن خرج نکردنه پیش اشناهاشه
این جور روشنت کنم که مرد وقتی پولدار بشه ازدواج میکنه اما زن پولدار بشه ازدواج نمیکنه
من دیگه دوست ندارم باشم هیچی برام معنادار نیس، حتی وقتی رتبه کنکورم اومد شدم 800، الانم دارم پزشکی میخونم، اما فقط برای چند لحظه خوشحال بودم، دوباره برگشتم به حالت ناراحتی شدیدم، هیچ چیزی برام خوشحال کننده نیست، از همه چیز و همه کس متنفرم، فقط دوست دارم بمیرم، اما فقط از دردش میترسم، یه راه بدون درد بگین، نه اینکه بخوایین آدمو منصرف کنین
کتاب جوان و انتخاب بزرگ را بخونید شاید نظرتون عوض شد.
من کلا اونایی که قصد خودکشی کردن داشتن درک نمیکردم و مسخرشون میکردم
ولی الان تو این سن درکشون میکنم فعلا قصد خودکشی کردن ندارم ولی اگه روزی کم آوردم میخوام حداعقل مرگم بدون درد باشه توخواب و آرامش
منم از ایران خارج شدم و سه ماهه که احساس افسردگی شدید میکنم تا قبل ار اونهم کلی کتاب خوندم که خودمو منصرف کنم اما الان فهمیدم یک بیماری دارم حوصله ندارم درمانش کنم میخوام خودمو بکشم راحت شم
من به دام کلاهبرداران افتاد و تنها خانه ومسکن زن و بچه هایم را ازم گرفتند بعدهم با اعمال نفوذ در دادگاه عدل الهی جمهوری اسلامی محکومم کردند ،وخانه امان را گرفتند نمیدونم بااین شرایط مسکن وتورم دران چطوری با زن وفرزندانم مسکن تهیه کنیم توان نداریم ابرو وحیثیتمان هم رفته ،فکر میکنم ادامه زندگی برای من که باعث از بین رفتن تنها مسکن زندگی مان که سی سال زحمت کشیدم امکان پذیر نیست قصد نابودی خودم را دارم اما باز نگران بعداز مردنم هستم که فرزندان و همسرم چکار باید بکنند ،همین عامل باعث شده که هرروز خودکشی را به تاخیر. بیاندازم،لطفا کمک کنید چطوری موضوع را تحمل کنم چطوری این مشکل بزرگ را حل کنم
به خدا اعتماد کن
اون درستش می کنه
شاید شعاری باشه ولی نیست
تجربه کردم که میگم!!
تجربه نکرده بودم هم واقعیتی که هست
💔
من خیلی قبل تر باید میمردم این امید لعنتی که همیشه هم بر پایه هیچ و باعث شروع های احمقانه میشه ۱۰ سال به عمرم اضافه کرد
که بهم ثابت بشه جای من لابه لای این حجم روزمرگی نیست روز های زیادی رو کشتم تا فهمیدم کشتن خودم راه درست تریه
زنده بودن تو این حجم از درد و کثافت ناشی از بیماری هایی که بهم هدیه میدیم چه منطق درستی میتونه داشته باشه
فرض که خوب شدیم سیر شدیم
دونستیم کشف کردیم
با سینه های خالی مغز پر محکوم حسرت زندگی کنه
راه بدون دردی نیست اگه میخوای تمومش کنی یعنی اونقدری شجاع بودی که دست از دنیا بکشی پس چن لحظه درد کشیدن و خلاص شدن تا ابدی دیگه کاری نداره؛)
واقعا حرفت درسته منه احمق دادم دنبال راه آسون میگردم چند دقه تحمل یه عمر راحت
کاش راهش بود .تو که پزشکی میخونی نمی تونی دو سه تا دارو ترکیب کنی شاسد مشکل منم حل کنی. منم بریدم
تو که خودت پزشکی میخونی یه راه بدون درد پیدا کن به مام پیشنهاد بده
سلام مرگ پایان دادن به زندگی نیست بلکه تازه شروع مسیر
خواستم اینو بدونین که سعی کنید یاد بگیرید تنها کسی که میتونه به شما ها کمک کنه خود شما ها هستین هیچ انتظاری نباید از هیچکی داشت
هر انسانی میتونه چند تا جا اشتباه کنه
یکی تو انتخاب همسر یا انتخاب رشته تحصیلی و…
شاید هم چندین بار شکست بخوره
ولی مهم اینه که ادم باید عاقلانه تصمیم بگیره
و از برخی تعصبات غلط دوری کنه
زود کم نیارید
بجنگید
زندگی کنید حتی به غلط
کاری به دیدگاه دیگران نداشته باشید و حرفی که در مورد شما میزنن
خود واقعی تون باشید
اونقدر جنگیدیم که هم تسلیحاتمون تموم شد هم خودمون از تک و تا افتادیم
سلام
من امیرم و 20 سالمه
نمیدونم از کجا شروع کنم
خلاصهیِ حرفام :
خستم
خسته
خستهیِ روحی
مغزی
هر چیزی که فکرشو کنید
از 15 سالگی تا الان افسردگیو به دوش کشیدم و همرامه هنوزم ..
تویِ 15 سالگی قرصی شدم و میتونم بگم بدتر چون همش میخوابیدم و میخوابم !
5 ساله که کارم فقط شده شب بیدار و تا 4 ظهر خواب ..
بدونِ هیچ هدفی
مشکلِ مالیم نداریم
اما نمیتونم بلند شم
بُریدم ..
همیشه مغزم درد میکنه
حتی همین الان 🙂
وقتی میخواستم به دنیا بیام بابام معتاد بود
ممکنه بیدلیل نباشه که شدم این .. !
الانم که مشکلِ اعصاب داره و دیگه نمیتونم تحملش کنم
مامانمم درکم نمیکنه و کاملا بیاحساسه نسبت بهم
کلاسِ هشتمو دوبار خوندم به دلیلِ ضعیف بودنِ درسم و جلویِ دوست ، آشنا ، فامیل ، برادر و خلاصه که همه و همه و همه خورد شدم
داداش کوچیکم ماشینشم خریده و بابام گذاشتتش سرِ پروژه
اما دستِ منو نگرفت چون مثلِ همه فکر میکنه دستو پا چلفتیم
الکلی شدم
سیگاری شدم
اعتقاد دیگه به هیچی ندارم
فرستادنم دانشگاه تا اوکی شم و به خوم بیام
اما واقعا خستم
هیچکدوم از امتحانامو نرفتم بدم
خانوادم بهم میگن نون خورِ اضافی
نمیدونم باید چیکار کنم
برایِ بارِ صدمه که به فکرِ خودکشیم
گُمم ..
تو فکرمه برم سربازی
تو فکرمه کلا فرار کنم
تو فکرمه خودکشی کنم
نمیدونم
نه
نمیدونم چیکار کنم
اگه میتونین کمکم کنین و یه راهِ بدونِ درد و بیدردسر بگین تا تمومش کنم و یا حتی اگه راهِحلی چیزی دارین ،
خوشحال میشم بشنوم .. 🙂
حق گفتی
من در وضعیت قرار دارم که دیگر نمیتونم به خودم کمک کنم سه سال شد که خوده دلداری میتم اما دیگه نمیتونم چون هیچ فایده ندارد فقط میخواهم بمیرم هر چی هم نزد خدا دعا میکنم دعایم را اجابت نمیکنه خیلی خسته شدم خیلی من از خدا هیچی نمیخواهم فقط مرگ میخواهم فقط میخواهم اینا دنیا را ترک کنم
با اینکه نمیشناسمت ولی از نوشته هات خیلی حس خوبی گرفتم بدون شک ی آدم قوی میتونه تو اوج سختی ب فکر خونوادش هم باشه♥:)
مشکل از همینجا شرو شد ک من دیگ نتونستم با کسی صحبت کنم حرف زدنام با خودم بیشتر شد
ولی چرا من نمیتونم یه خودکشی موفق داشته باشم؟
واقعا مسخرس من این زندگیو نمیخام مگه زوریه؟
خودکشی مضخرفه من دوبار خودکشی ناموفق داشتم یه بار معدم داغون شد یه بارم کلیه هام .
بشر قادر به هر کاریه و خودکشی به معنای تسلیم شدن در برابر خواست انسان های دیگست ، به معنای واکنش احساسی ، و این حال به هم زن ترین نوع رهاییه. عملا فرار رو به عقبه. اگه به لحاش مالی مشکلی ندارید از یه روانشناس مشاوره بگیرید و اگر مشکل دارید ، مث من فقط بشینید از جنبه های دیگه بهش فکر کنید…
هیچ قرصی نمیکشه آدمو جز یکی دوتاشون که دردشون خیلی زیاده هر قرصی بگین امتحان کردم دلم میخواد همین الان به این زندگی نفرت انگیز پایان بدم بجای زندگی مردگی میکنیم و هیچکس درکمون نمیکنه فقط تهمت منت قضاوت اینارو بلدن از دلمون خبر ندارن که چی میکشیم کاش بخوابم و بیدار نشم💔🥀
فقط خودت و خدا
بخاطر اون زندگی کن
که زندگی اون دنیا تو که همیشگی هست بسازی
اگه اینکارو بکنی
خوشبختی واقعیه!
شعار نی واقعیه
من قبلا خیلی معتقد بودم ولی از وقتی زندگی دومم را با اعتماد به خواست خدا و استخاره انتخاب کردم و با مهاجرت به کشور دیگه بزرگترین اشتباهمو برای ازدواج دومم کردم. حالا از خدا و کلامش قرآن هم ناامید شدم و الان نمیدونم دیگه که اون دنیایی هست یا نه یا همش تصورات و توهم ماست ، میترسم خودم راحت کنم و ببینم تازه اون دنیا اول عذابمه…
بعضی وقتا باید نباشی تا بفهمن واونم حتما باید بمیری تا بدونن
اشتباه همینجاست که برای درک دیگران وجود داشت باشیم وقتی هم که مردیم فقط چند تا قطره ی اشکه که برامون می ریزن بعدش فراموش می شیم درسته که توی این دنیا بهمون کمکی نکردن اما وقتی بمیریم هم کمکی نمی کنن.
حرفامونو شوخی میگرن آرزو هامونو هم همینطور
من که داره بغض خفم میکنه هیچ کاری هم نمیتونم بکنم هیچ حرفی نمیتونم بزنم چون بابامه چی؟
امشب ۱۱ برج ۲ سال ۱۴۰۲
ساعت ؛ ۱۲:۳۲ دقیقه شبه. و من پشت فرمونم و دارم رانندگی میکنم ، من ۲۹ سالمه. اینقدر فشار روحی و روانی امشب بهم دست داد ک بفکر خودکشی افتادم.البته چن بار دیگم قبلا بفکرش افتادم..
فقط و فقط بخاطر گیر دادن های الکی خونوادم. تا دیر وقت بیرونم همش زنگ زنگ زنگ، هیچ ابرویی جلوی فامیل و دوست و اشنا برام نمونده با ۲۹ سال سن هی بعم گیر میدن.. تنها دلیل اینکه نمیتونم خودمو خلاص کنم داداش کوچیکم امیرعلیه. ۱۲ سالشه. خیلی دوسم داره و دوسش دارم. فقط ب این فکر میکنم من ک بمیرم اون چقدر میخاد زجر بکشه.. خدا کنه بتونم تمومش کنم.. واقعا خسته ام. مشکل مالی ندارم. فقط مشکلات روحی و روانی و عاطفی داره اذیتم میکنه. ادم احساساتی ام هستم و امشب هم ی دل سیر گریه کردم…
همسن و هم شرایط هستیم
میای باهم بمیریم 😭😭😭
سلام ،حالت خوبه؟
سلام سعید جان امیدوارم حالت خوب باشه و بخاطر امیرعلی هم که شده ادامه بدی.
من ی نوجوان ۱۵ سالم و هیچ آینده روشنی برای خودم نمیبینم چون ن درسم خوبه نه تو هیچ چیز خاصی استعداد دارم فقت دارم مزم جلو ک ببینم ایندم چجوری قراره نابود بشه واقعا خود کوشی راحت ترین راه برای خلاص شدن از این وضعیته
خدا؟؟؟؟؟ کجاست اون خدا؟
خدایی که الان پیشم نیس پس بدون اونجا هم نیست .
اگه اینهمه که با خدا حرف زدیم با یه سنگ سیاه حرف میزدیم دلش به رحم میومد
دقیقاً.خدا کجا بود خودمونو به چی دلخوش کردیم!این همه دارم عذاب میکشم هیچ خدایی وجود نداشت یه بار دستمو بگیره و بلندم کنه همش عذاب درد رنج بدبختی بیچارگی
خدا توهم ساخته ی ذهن انسانه هیچ خدایی وجود نداره
وقتی از درد به خودت می پیچی و یهو حالت خوب میشه
خودت تو وضعیتی نبودی که بتونی به خودت کمک کنی،پس حتما یکی بوده
اون خداست که خیلی وقت ها بدون اینکه ببینمیش بهمون کمک کرده.
فقط باید بهش ایمان و اعتقاد داشته باشین.
یک بار برین تفسیر قرآن و بخش کوچیکش و بخونین
هیچ ضرری براتون نداره،منم تو فکر خودکشی بودم ولی بهم کمک کرد!
چون خواستم که بهم کمک کنه و زندگی ام و عوض کنه
شما هم بخواین و لجبازی نکنین
خدا تنها دوستدار واقعی تونه،بعدش آدما
من به خدا پناه بردم ولی همه وعده هاش دروغ بود، وقتی خودش روی حرفای خودش نیست چرا من باید به حرفاش گوش بدم؟
اره دقیقا ی عقیده مزخرف انداختن تو سر مون خدا خدا
دقیقاااا
حق گفتی
منم بارها به سمت خدا برگشتممعجزه ای ندیدم مشکلم حل نمیشه کار هرروزم از صبح تا شب شده گریه حتی توو محل کارم آرزوی مرگ دارم هرلحظه چه جوری تموم کنم این زندگی بعنتی و تورو خدا اگه قرصی یا راه دیگه ای هست بهم بگین مواد بکشم میمیرم؟
سڵام زهرا جان امیدوارم الان خوب باشی.
دوست دارم.
سلام من میخوام خودکشی کنم هنوز سنب ندارم ۱۲ سالمه خیلی بده ک خانوادت کاری کنن ک تو حتی ب خودکشی فکر کنی من الان وسایلامو جمع کردم از خونه فرار گردم هیچ جایی رو هم ندارم الان دارم میرم تو ی پارک خیلی حالم بده پولم همرام نیست چجوری خودکشی کنم؟ دوست دارم حداقل یکبار یک خودکشی ناموفق داشته باشم ک خانوادم ی ترسی داشته باسن ک این مثلا میخواد خودکشی کنه😭💔
منم میخوام فرار کنم خانوادم خیلی اذیتم میکنن💔
الان کجایی؟ زنده ای؟
نمیدونم چی بگم. فک میکردم حال من فقط بده الان دیدم حال خیلیا بده. فقط یه نظر دارم اونم اینکه فک کنم بتونیم از این تاریکی خلاص بشیم. به خودتون وقت بدین مطمعنا از این مرحله زندگی عبور میکنیم. من میخوام زندگی کنم حتی به غلط
زندگی کن حتی به غلط ولی امید واهی نده
برا کسایی که هرکار میکنن تهش شکسته و عین چی توی باتلاق مشکلات گیر کردن و هیچ راه فراری هم ندارن چه امیدی هست؟ فقط دست و پا میزنیم و هر روز بیشتر غرق میشیم
من فقط از عاقبتش میترسیدم که خودکشی نکردم مگرنه هیچ تعلق خاطری به این دنیای تاریک ندارم که سراسر ناکامی و مشکلات بوده برام.
من بعد از دو بار خودکشی ناموفق رفتم برا سومی و لحظه ی آخر یادم افتاد بعد از من همه منو قراره یادشون بره و خوشحال بشن از مردنم پس به همه گفتم برین به درک از این به بعد فقط خودم مهم باشم بقیه به درک
تو زندگیم هم فقط ی چیز رو براش تلاش میکنم و دوسش دارم اونم پوله که همه چیزه
غلطه
پول بعد از اینکه روحت جدا بشه برات هیچ سودی نداره
کاری بکن که باهاش بتونی دنیای آخرت رو بسازی و خدا ازت راضی باشه نه مردم.
باید خدا ازت راضی باشه نه مردم و کس دیگه
آخرت رو دیدی سلامی گرم بهش برسون ، دوما اگه خودت بفکر اخرتت هستی و پول واست مهم نیست بی وجدانی نکن و هرچی پس انداز داری بده بمن
منم امروز روز اخرمه. خیلی فکر کردم. به این نتیجه رسیدم شاید بتونم خودمو خلاص کنم. دلم فقط به حال نامزدم میسوزه که میخواستم خوشبختش کنم ولی نتونستم. حلالم کن
خیللی طولانی بود حوصلم نیومد بخونم ولی فووووووش:)))
تا حالا فک می کردم خودم فقط بدبختم اما با خوندن پیام های شما فهمیدم تنها نیستم با اینکه خودم قصدشو دارم اما شاید تا یک سال به خودم فرصت بدم
من منصرف نشدم اما حداقل فهمیدم که تنها نیستم و وقتی میگم به ته خط رسیدم کسایی هستن که درک کنن
خوشحالم اینجا کسی پیدا میشه که منو درک کنه .علیرضا اگه این کامنتو میبینی بدون خیلی دوست دارم حتی اگه تو بهم علاقه ای نداشته باشی با تمام وجودم عاشقتم دیدار به قیامت ……
سلام
نظرای همه رو خوندم بعضیا واقعا مشکل دارن بعضیا هم فقط میخوان خودنمایی کنن بگذریم انتقام شیرینه حتی از راحتی بعد مرگ خودتونو نکشید انتقام بگیرید چه از دنیا چه از هر کسی که باعثشه وسلام
سلام عزیزم چرا بخاطر کسی که هیچ حسی بهت نداره داری خودت و پاش می سوزونی بخدا ارزشش و نداره همه پسرا این همن نباید بهشون دل ببندی چوم همشوم یه مشت آدم مزخرفن🥲
آغا چرا جمع میبندی بخدا من پسری خوبی هستم
می دونید خود واقعی ما جسممون نیست که وقتی کشتیمش عذابمون هم تموم بشه،علاوه بر این یه نظریه هایی هست مبنی بر اینه وقتی یک فرد خودکشی می کنه مثلا خودش رو آتیش می زنه توی او دنیا هزاران بار دوباره و دوباره درد اون لحظه رو تجربه می کنه. یا هم اگه به دنیای دیگه اعتقاد ندارید در مورد عوالم چهارگانه بخوانید.
من الان تصمیمگرفتم اگه مامورا گرفتنم درجا قرص بخورم ولی فهمیدم دردناک و زمان بره ، نمیخوام برم زندان ✌🏻
من یه پلیسم که بریدم از زندگی بریدم از اینکه این همه ظلم در حق مردمو دیدمو نذاشتن کمک کنم دلم میخواد بمیرم امشب اخرین شب عمرمه همیشه یادتون باشه من خواستم باهاشون حرف بزنم اما نخواستن بشنون حتی وقتی علنی گفتم طاقت و تحمل زندگی رو ندارم دیگه
شما این همه درس خوندی،وقت گذاشتی
موقعیتی که داری مگه الکی به دست اومده؟
نمیگم بخاطر شغلت عزیزم،نمیگم بخاطر آدما فقط بخاطر خدا زندگی کنین!
باهاش دوست باشین مطمئن باشین وقتی دوست بشین همه چی درست میشه
قول میدم😉
یه راه حل بدین که بدون درد ادم خودشو راحت کنه.
من این پیامهای شمارو میبینم آروزمه جای شما باشم من الان 34 سالمه اگه حالت عادی پیش میرفت اینقدر اراده داشتم و باهوش بودم تو درس و همه چیز که الان باید خیلی خوب بودم تا دو ماه پیش هم نفهمیدم یهویی انگار خواب دیدم که رفتم 22 سال پیش و 12 سالم نبود که بخاطر عدم تربیت صحیح و نبود مراقبت فریب خوردم و یه غلطی کردم که الان با اینکه ازدواج کردم همسرمو دوست دارم خانواده تا دو ماه پیش دوست داشتم و الان دوستم دارن اما دیگه بدبخترین بدشانسترین آدم روی زمین هستم و از خانواده هم حس تنفر و دوست داشتن که هست بده و لحظه ای که بیدار میشم تا میخوام همینه تو خواب هم همینه بخاطر نبود مراقبت و بودن خدای کور مسیر زندگیم عوض شد و الان خودمو مرد نمیبینم پس دیگه گله نکنید زندگیتون خوب کنید راضی نبودین میتونین جدا بشین اما اتفاقی که هی بگی برگردی به 22 سال پیش اون کارو نمیکردی دیگه درست نمیشه چون ماشین زمان هم نداریم
خب از قرص مصرف نکنید چون ۱ ساعت تمام بعدش دل درد و تنگی نفس و … داری
دیروز اومدم اینجا و واقعا می خواستم بمیرم ، ولی الن زندهم و فکر می کنم زندگی زیباست… چرا اینقدر آدم غیر قابل فهمه؟
اتفاقاً قابل فهمه، تو هیچ دردی نداری، نمیدونی چی هست حتیٰ!
فقط دو دقیقه فاز برت داشته بوده، فک کردی دنیا به آخر رسیده
زمانیکه هروقت از خوبیای نداشتهٔ این زندگی گفتن بهت و هیچ واکنشی نشون ندادی، بهت گفتن خانواده و عزیزات ناراحت میشن و برات مهم نبود، گفتن تو کلی رویا و آرزو داری که بهشون نرسیده باشی و بدونی کفنشونم خشک کردی، اونموقع خشکی تو تموم وجودت ریشه زده
مردن هیچ چیزی رو درست نمیکنه ولی زندگی کردن شاید واقعا ارزشش رو داشته باشه، مثلاً حتی برای چند ثانیه لبخند زدن .. حاضرم برای این چند ثانیه سالها زندگی رو تحمل کنم. آدم به امید زندهست، دنبال جرعت نباش، دنبال امید بگرد
من مادرمو از دست دادم فقط ۱۴سالمه احساس میکنم هیچی نمیتونه آرومم کنه بیشتر از اینکه ناراحت باشم عصبیم ،عصبی از اینکه این حق من نبود حداقل انقد زود نه من خیلی کم مادری دیدم تو این مدتم همه رو شناختم هیشکیم بودن نبودنم براش مهم نیست برا یکی بود ک هر وقت همچین فکری میکردم با فکر اینکه اون طاقت ندارع بی خیال میشم اما الان ی دلیل برای خودکشیه چون دیگه دلیلی برا زنده موندن دیگه از ته دل خندم نمیگیره دیگه اعتقادی ب هیچی ندارم انگیزه ای ندارم ،هیچی واسم مهم نیست هیچکسم واسم مهم نیست
این سرنوشت آدماست
تو نمیتونی با سرنوشت بجنگی،ولی میتونی باهاش کنار بیای و این به زمان احتیاج داره
به نظرت اگه مادرت بود،دلش میخواست اینطوری ببینتت؟
آدم هارو فقط یه چیز ضعیف نگه میداره،اونم غم و غصه است
ضعیف نباشین!
ضعیف بودن خیلی آسونه…خیلی آدم ها همین تصمیم و میگیرن
شما فرق کنین
این همه میگن مگه همه آدما ها باید شبیه هم باشن،خب شما شبیه بقیه نباشین.
اینجا این جمله به کار میاد
آخه چرا میخوای از خودکشی کسی که هیچ راهی براش نیست جلوگیری کنی (همه نه ولی یه سری چاره ای ندارن برای شرافتشون این کار رو میکنن)
هر انسانی حق داره برای زندگیش تصمیم بگیر
و بازم میگم مرگ صدبار بهتر از زندگی با ذلت و خواری یه/
سلام منم ی نفرم مثل خودتون ما ها شاید تو جزییات باهم فرق داشته باشیم ولی تو اصل موضوع مشترکیم به پوچی رسیدیم دیگه چیزی برامون مهم نیست نمیخوایم جلب توجه کنیم دلسوزی بقیه رو متوجه خودمون کنیم و… میخوایم از درد و رنج هامون راحت بشیم این روح داغونمون از کالبدش جدا کنیم شاید آروم بشیم از همه چیز و همه کس بیزاریم چیزایی که بقیه رو شاد میکنه جذب میکنه برامون مسخره س من انواع شکست و بی معرفتی و نامردی دیدم کسی که واسش هرکاری کردم وقتی هیچکس بهش کمک نکرد دستش گرفتم میگفت بدون من نمیتونه زندگی کنه راحت تنهام گذاشت رفت و نموند خیلی سخته مثل ماها بودن میدونم تو دل تون چیه خسته آید خیلی خسته ولی از ی چیزی میترسم اونم آخرته نمیدونم اعتقاد دارید یا نه ولی ی داستانی در مورد کسی که خودکشی کرده بود تو کما بود و برگشته بود تحت تاثیر قرارم داد ایرانی م نبود آمریکایی بود فکر کنم جمله ی تامل برانگیزی داشت آخر کتاب گفت: «بهتون قول میدم هر مشکلی دارید و این دنیا هرچقدرم براتون سخت باشه قابل مقایسه با یک دقیقه حالت عذاب عقوبت اون دنیا نیست گفت در شرایطی قرار میگیرید که به هرکس نزدیک میشین تمام رنج ها و فشارهای اون آدمم ب شما منتقل میشه و تا مرز جنون پیش میرین چیزی تغییر نمیکنه حالت روحی شما به اضافه افراد دیگه به شما منتقل میشه» کلا ما چون روح مون آزرده ست از مشکلات با همین روح و مشکلات میریم اون دنیا یعنی خلاص نمیشیم از این حالت عذاب آور ک اینجا داریم ، شاید به اون دنیا اعتقاد نداشته باشیم ولی ی سوال دارم چند صد سال پیش کسی از وجود کرات دیگه بی اطلاع بود شاید اون زمان حرف اینکه کره دیگه غیر زمین وجود داره خنده دار بود درحالیکه میلیون ها ساله ک منظومه شمسی وجود داره الان ک اثبات شده عادیه برا همه هزاران کهکشان وجود داره ک انسان حتی قادر ب دیدن و گرفتن فیلم و عکس ازشون نیست پس وجود دنیای دیگه هم خیلی نامعقول نیست. فکر کنم بهتره فرصت بدیم راه های دیگه رو م امتحان کنیم حتی مراجعه ب روانشناس میدونم مث من فکر میکنید اونام درک مون نمیکنن ولی امتحانش کنیم بهتره بریم دنبال ی ورزش موسیقی یا هر چیزی ک همیشه میخواستیم انجامش بدیم حالاک بقیه بفکر خودشون هستن ماهم بفکر خودمون باشیم برا خودکشی همیشه وقت هست انشاالله همه مون ب آرامش برسیم
من بیشتر نظراتتتو قبول ندارم این تن مال ماست ما هستیم که انواع عذاب و سختی میکشیم پس باید حق داشته باشیم همون طور که گفتی این روحو از کالبدش جدا کنیم البته نمیدونم روح به اون معنا که ما میدونیم وجود داره یا نه ولی به لحاظ دینی اصلا قبول ندارم . قبلا ادم معتقدی بودم ولی الان نیستم . ما که قراره یه روز بمیریم اون روزم قبل 100 سالگیه پس زمان خیلی زیادی زنده نیستیم تازه اگه به پیری برسیم کلیم عذاب و رنج پیری داریم پس حالا که همش رنجه چه دلیلی به زندگی هست . اگرم زندگی بعدی به هر شکلی وجود داشته باشه چرا باید به خاطر خودکشی که بخاطر این همه رنج هست عذاب بکشیم
مشکلات مالی شدیدی دارم تحصیل کرده و متفکر و کارفرما هستم ولی
ورشکستگی شدید به خاطر تورم و دلار فرصت دو سه ماهه دارم تا بفهمن اطرافیان ... تحمل زندان و بی آبرویی رو ندارم هنوز تحقیقی درباره خودکشی نکردم
اینجا اولین جا هست ..خیلی روحیم خرابه راهی یا امیدی نمیبینم که از توش دربیام الی یه پول سنگین بدهی هامو صاف کنه
پدر من سالها قبل ورشکست شد.خونه ها و ماشین ها و حتی فرش هامون رو فروختیم.مادرم معلم بود و پدرم بازنشسته نظامی و مغازه لوازم یدکی داشت و خرید و فروش ماشین هم میکرد.نزول و اشتباهات پیاپی باعث ورشکستگی شد.من هشت ساله بودم و شبها رو یادمه که میخواست با برق خودشو بکشه.
خود من توی فکر خودکشی هستم اما خواستم اینو بهتون بگم که پدرم با مامانم تحمل کردن مجبور به فرار شد بابام چندماه رفت زندان بعدش برای مردم راننده شد اما بهرحال اون روزها گذشت.خیلی سخته میدونم بخدا اما خودکشی تمومش نمیکنه.بمون و بجنگ.عیبی نداره که تا سرحد مرگ گاهی حالت بد میشه استرس شدیدی که داری رو با عمق وجودم میفهمم حق هم داری.ولی زمان بده.تغییر رو میبینی.قرار نیست زود حل بشه میدونم اما بمون و دوباره بساز.این مرحله هم یک گذری از عمر و زندگی هست.وحشتناک و سخت و طاقت فرساست،بله.هیچکس منکرش نیست اما دستتو رو به زانوت بگیر و بجنگ.شعار نیست مثل بقیه.اینارو کسی بهت گفت که تجربشو داره هرچند میدونم الان با اون وقتا تفاوت داره و چقدر اوضاع بدتره اما بازم کاش بیشتر فکر کنی و جان عزیزت رو از بین نبری و به خودت فرصت بدی.
هه هه من با کی راجب مشکلاتم صحبت کنم ؟؟ پدر و مادری که مسبب این حالمن یا دوستام که فقط نیاز یه نقطه ضعف ازم ببینن تا ازش استفاده کنن؟؟؟ من یه همجنسگرام که همه به چشم یه موجود زننده و گناه کارو کثیف بهم نگاه میکنن و جامعه حمایتی از ما نمیکنه،چرا فقط یه راهکار خوب به مردم پیشنهاد نمیکنید چرا میخواید ماهارو منصرف کنید زندگی به چه دردی میخوره؟؟؟ اونی که آمریکاییه خودکشی میکنه اونوقت منه ایرانی نکنم من فقط 14 سالمه ولی انقدر سختی کشیدم و هیچکس رو نذاشتم باهاش حرف بزنم که دیگه از همه چی بریدم میخوام خودمو از بلندی پرت کنم پایین به فکر ابروی خانوادم تو محله ام میخوام رگ بزنم به فکر دردش و داداش 4 سالمم دلم میخواد فقط یه دلیل برای زندگی پیدا کنم ولی به نتیجه ای نمیرسم، یکی بگه من باید چکار کنم؟ میری پیش روانپزشک نمیتونی به راحتی باهاش حرف بزنی چون تمام حرفاتو به مادر یا پدرت میگه ، پیش مادر و پدرت میری میخوای باهاشون حرف بزنی بهت تهمت میزنن و میگن تفکرتون دوستات تغییر دادن و میگن دنبال توجهی، من از این دنیا فقط خودمم و خودم، پس سعی نکنید مردمو منصرف کنید. شما هایی که فکر میکنید همه چیزو میدونید درواقع هیچی نمیدونین درک نمیکنین وقتی از تراس خونت به پایین نگاه میکنی و میخوای بپری پایین ولی بازم به خانوادت فکر میکنی چه حسی داره درک نمیکنین چه حسی داره وقتی به چاقوها نگاه میکنی ولی انقدر درد کشیدی که نتونی درد دیگه ای تحمل کنی. ببخشید اگه سرتون رو درد اوردم😔احتمالا تا چند روز دیگه یکی این پیامو میخونه و میخواد بهم دلداری بده و حالمو خوب کنه اما اون موقع دیگه من نیستم که ازتون تشکر کنم ولی بازم ممنون🥀
سختی نکشیدی جَوون بیا ۱۶ ۱۷ برس مسخره میکنی الانت رو.همجنس گرایی رو آمریکا بیماری می دونست اما بعد ها برای کنترل جمعیت از لیست بیماری خارج اش کردن و به ترتیب کشور های دیگر.همجنس گرایی از نظر خود من کار بدی نیست چون زن همجنس گرا همسر خوبی و مرد همجنس گرا شوهر خوبی نمیشوند و در نهایت یک ازدواج نا موفق حاصل میشود. پس بهتره حمایت نشه ولی اجازه بدن همجنس گرا ها برن دنبال کار خودشون کسایی هم که غریزی عمل میکنن به زندگی خودشون برسن چه عیبی داره
مطمُنا الان شاید خیلیا حرف در بیارن سر این چیزی که می خوام بگم ولی مشکلات ربطی به سن ندارن… شاید برای آدما ی بزرگتر مشکلات آدمای کوچیک تر ناچیز به نظر برسه ولی هر کسی نسبت به سنش مشکلاتش زیاده و تحت فشاره پس اگر یه نوجوون بیاد درباره مشکلاتش حرف بزنه کسایی که بزرگترن نیان بگن:ما هم سن تو بودیم فلان بودیم و فلان الان مشکلات تو هیچی نیست هر کسی در هر سنی از یه لحاظی مشکلات زیاد داره
من نمیدونم بعضی از دهه هشتادیا چه مرگشونه؟! البته بازم میگم نه همشون بعضیاشون
خودت مگه چند سالته که میگی سختی نکشیدی جوون، مگه چند سال ازش بزرگتری؟! دو سال؟ یا سه سال؟
من ۳۶ سالمه یادم نمیاد با کسی که حتی ۲۰ سال از خودم کوچیکتر باشه با این لحن حرف بزنم
خواهشا یه خورده کم خودنمایی کنین، فکر میکنی چون دو سال ازش بزرگتری عقل کلی و بیشتر از اون میفهمی؟ معلومه که جز مشکلات خودت مشکلات افراد دیگه واست مهم نیستن و فقط خودتو میبینی
امیدوارم زنده باشی پسرم
مهم نیست بقیه چی فکر میکنن مهم خود ما هستیم اگه به خودت صدمه بزنی فرقت با اونایی گه ازت متنفرن چیه؟ سعی کن از ایران بری
کشور و ملیت ربطی به خودکشی نداره
دلیل نمیشه چون آمریکایی یا برای کشور دیگه ای کار درست می کنه
امیدوارم خودتو نکشته باشی و سعی کنی خودتو مرتب کنی
فقط آشفته ای،باید مراقب کنی خودتو
خانواده هر چقدر هم باهامون بد باشن،باز هم پدر و مادرمونن
ما نمیدونیم چی تو سرشونه و بهتره قضاوت نکنیم و سعی کنیم برای زندگی خودمون عیب هامون رو کم بکنیم
همجنسگرایی هم من دیدم که عواقب خوبی برای طرفین نداشته
صد درصد همینطور است چون اگه عواقب بدی نداشت همچین چیزی محکوم نمیشد
حتما نباید اتفاقی بیفته تا یه چیزیو متوجه بشی
تجربه کردن و دونستن کافیه تا اشتباه نکنی
دوست عزیزی که اسمتم نمینویسی و با نام ناشناس نشستی رو منبر و همه رو با یه دیدگاه قضاوت میکنی
اولا که همجنسگرایی نه و همجنسبازی
دوما شمایی که قضاوتت صرفا قضاوتی از دیدگاه مذهبیونه بهم بگو کجای دنیا همجنسبازی رو محکوم کردن جز چندتا کشور مسلمان؟ اونم نه در توده مردمیشون بلکه در حاکمیت اون کشور همجنسبازی رو محکوم کردن وگرنه اکثریت مردم دیگه به حدی رسیدن که حق زندگی به همجنسبازان بدن
درسته خودم همجنس باز نیستم ولی وقتی میبینم یه انسان به خاطر ترجیحات جنسی قضاوت میشه ناخودآگاه عصبی میشم، آقای محترم اینجور مسائل خیلی وقته که بین اکثر مردم دنیا حل شده
این خانم داره از مشکلات و فشارهایی که جامعه و خانواده به خاطر همجنس باز بودنش بهش تحمیل میکنه میناله و میگه میخوام خودکشی کنم بعد به جای اینکه تأثیر مثبتی داشته باشی برعکس میای با نگاه همون اشخاصی که بهش ضربه زدن نگاهش میکنی و میگی حتما همجنس بازی یه مشکلی داره که همه محکومش کردن؟! آخه کجا همه محکومش کردن؟!
با اینکه آخر کامنتت گفتی که احتمالا دیگه نیام تو سایت ولی محض احتیاط یه حرفایی رو مینویسم تا اگه اومدی بخونیشون، اولا اینکه شما خیلی راحت میتونی از ایران بری تا زندگی راحتی داشته باشی و بتونی بدون دردسر زندگی کنی، دوما با اینکه میدونم سختی میکشی ولی باورکن وضعیت ایران الان بهتره و رفته رفته هم بهتر خواهد شد، نمیگم سطح نگرش مردم نسبت به همجنس بازی در حد اروپا خواهد بود ولی مطمئن باش که تغییر دیدگاه مردم نسبت به همجنس بازی رو خواهی دید
من ۲۵ سالمه ، نمیخوام زندگی کنم ، تو زندگی هیچ هدفی ندارم ، از کار کردن لذت نمیبرم ، از حرف زدن لذت نمیبرم ، از خوردن و خوابیدن لذت نمیبرم ، تک تک لحظات این زندگی تو مثلا بهترین دوران زندگیم واسم عذاب شده ، درک نمیکنم چرا باید زنده باشم ، دلم میخواد بمیرم ،
روش بدون درد نمیخوام ،روش بدون برگشت میخوام امتحان کنم مثل پرش از ارتفاع
شجاعت نمیخواد جرعت میخواد که خیلی سخته .اگر پول داری برو سوئیس با دستگاه انجام بده این عمل رو درد هم نداره میگن.البته اگر مطمعنی
فقط میخوام بمیرم،چون زنده موندن فقط به بچه هام ضررمیرسونه،چیزی تودستم نمونده،وبااینکه میدونم راهی نیست،بخدامریضم ونمیتونم کارکنم،وچیزی ندارم که فرصتی برای ادامه زندگی داشته باشم،حتی پول اداره خانواده ودرمانم روهم ندارم،فقط میخام طوری بمیرم که حداقل جانم فدای بچه هام بشودوبعدمن بچه ها ازدیه وخون من استفاده کنند،چه راهی هست
۲۵ سالمه تا این سن پاک زندگی کردم ابرو شرافت تنها دارایی من بود . با پارتنرم رابطه داشتم بخاطر اصرار هاش .آدم عاقلی بودم همیشه ولی اینبار تحت فشار نفهمیدم چیشد . حالا از خودم متنفرم دلم میخواد بمیرم .کاش کسایی که میدونید یه راه قطعی بگید تموم کنم این زندگیو. نمیتونم با این عذاب و ناپاکی به زندگیم ادامه بدم
توروبخدا بابت چنین دلیل بیخودی خودکشی نکن اشتباه کردی تموم شد آدم که نکشتی
اگه اونور دنیا زندگی میکردی اصلا این کارت غلط شمرده نمیشد
خودکشی بدون درد وجود داره چرا دروغ میگید وقتی چیزی رو تجربه نکردید .من خودم به تازگی از مرگ جستم که ای کاش نمی جستم روزی هزار بار تو دلم به اونی که با اورژانس تماس گرفت لعن و نفرین میفرستم و فحش میدم من تا یک قدمی مرگ رفتم و هیچ دردی هم نداشت چون روشم درست بود ولی زمانبندی …
ای کاش رفته بودم
من سه تا بچه کوچیک دارم،ک نمیخوام صب پاشن اون صحنه رو ببینن ،باباشون اهمیت نمیده .تمام توصیه های این جا رو هر ماه میخونم انجام میدم ولی دیگه کلا نمیخوام بیام تو این صفحه .کسی ک ناچار باشه ناچاره ،چ ی روز بگذره چ ی ماه چ ی سال،من فقط از این میترسم ک نمیرم .و بمونم تو اسایشگاه فقط همین .کاش ی نفر پیام من و بیبینه و بهم بگه چطوری میشه واقعا راحت شد از رنج دنیا🙏
وقتی با خدا باشین
با خدا قدم بردارین
رنج و درد دنیا از پا درتون نمیاره
واسه همین که قدیمی ها صبر دارن
چون با خدا زندگیشون و گذر کردن
شما هم عزیز دلم خودتو و بچه های نازنین تو با خدا آشنایی بده
این خوشبختیه واقعیه
قرآن،خدا…صوت و آوای قرآن روح مرده رو زنده می کنه چه برسه به چیزای دیگه
با خدا قدم بزنین😉
دوستون دارم
بیا برو آدم بی عقل . اگر فقط یک دلیل برای خودکشی داشته باشم شماها هستید وو خدای که میفرستید
سلام سهیلا جان امیدوارم باشی و حالت خوب باشە.
عزیزم بمون و باش، دوست دارم ای مادر عزیز.
هیچ تضمینی واسه. بی درد بودن لحظه مرگ نیست .
شایدم همین که بعد شروعش. درست وقتی که دیر شده بخایی برگردی بزرگ ترین دردی باشه که تو کل عمرت تجربه کردی …ARES
هیچ تضمینی واسه. بی درد بودن لحظه مرگ نیست .
حتی با دارو بی هوشی قرص هر چی .
شایدم همین که بعد شروعش. درست وقتی که دیر شده بخایی برگردی بزرگ ترین دردی باشه که تو کل عمرت تجربه کردی …ARES
خب بگو روشت چی بود
میشه بهمون بگی روش درستت چی بود؟لطفا
سلام داداش میشه راهی که انتخاب کردی بیشتر توضیح بدی
میشه لطفاً بگی چه روشی استفاده کردی؟
چی بود روشت
خواهش میکنم به منم بگووووو
چی رو
چی بود روشت؟ می شه به منم بگی لطفا
چکارکردی؟
روش تون چی بود؟ منظورم روش بدون درد
روشت چی بود
چیکاکردی توروخدا ب منم بگو
کسی که تصمیم قطعی گرفته رو نمیتونین منصرف کنین من هم تصمیم خودمو گرفتم فقط الان شرایط و وسایلش رو ندارم منتظرم چهلم بابام بگذره که مجلس بابام خار نشه زندگی بدون پدر ی فاجعه س چرا باید اینهمه سال درد میکشید و آخرش هم 59سالگی میمرد لعنت به جنگ و حاکمان ظالم
من ۲۹سالمه نه خونه ای دارم نه ماشینی نه کاری نه کسی که پشتیبانم باشه از این وضعیت خسته شدم دارم خودمو راضی میکنم خود کشی کنم تو رو خدا اگه راهی میدونید بگید
به خدا توکل کنید … لطفاً
کسی هست به دارو بهم معرفی کنه که بعد از مرگ تشخیص خودکشی داده نشه؟ میخوام مرگ طبیعی جلوه کنه درد داشتنش مهم نیست فقط اینکه بعد از مرگ کسی نفهمه خودکشی بوده اگر کسی میشناسه بهم پیام بده لطفا برای دلسوزی و منصرف کردن پیام ندید
منم همین رو میخوام
تو که میخوای بمیری چرا هنوز ب فکر این دنیایی؟
اگر پیدا کردی توی اینجا بنویس تا منم بگیرم بخورم
هیچ کسی نیست هیچ کس بهترین جا افتادم بهترینه اما من همه چیزو خراب کردم همه چیزو خراب کردم ایده ندارم بابام ،مادرم خواهرم نباید بفهمن هیچ کس نمیتونه بفهمه چه دردی دارم همه چی رو خودم خراب کردم اشتباه کردم زیاد و دیگه همه چیز تمومه فقط یه لحظه میخوام واسهدمردن
شاید شما درک ندارید که فردی که میخاد خودکشی کنع چه شرایطی داره. شاید پدر و مادرش بهش اهمیت نمیدن. شاید احساس تنهایی میکنه. شاید همیشه همجا تحقیر میشه . هر روز داره گریه میکنه. نمیتونه به چیزی که ارزوشو داره برسه. شاید هیچ امیدی نداره.شاید نمیخاد کسی رو ببینه . شاید همش مجبورش میکنن کار هایی که بهش میگنو انجام بده. شاید تنها دلخوشیش گیم زدنه و پدر مادر فکر میکنن داره ایندشو به فنا میده و همش بخواطر این تحقیرش میکنن . شاید پدر مادرش پولدار باشن ولی خودش احساس فقر کنه. شاید هیچ دوست و انگیزه ای نداره. شاید همه این شایدارو داره…..
من نیاز به روش داشتم نه این توضیحات
خودم همه اینا رو میدونم ولی وقتی راه حلی جلو نیست مجبور هستی
کاش میفهمیدین مجبور شدن یعنی چی
مایوس و شرمنده شدن جلو خانواده و بقیه یعنی چی
منم میخام خودکشی کنم.
از روزی بدنیا اومدم تو فقر و فلاکت دربدری بودم بابام همیشه مستاجر بود هر سال تو نقطه ای از بدترین جاهای شهر و محل از روی نداری زیرزمین یا خرابه یا انباری اجاره میکردیم که فقط گذران زندگیمون طی بشه،
تااینکه با همه نرسیدن به آرزوهای پیش پا افتاده ای مثل حتی خوردن یک بستنی قیفی کودکی نوجوانی من طی شد مثل پدرم کارگر هر کارفرما و شخصی شدم از بنایی گچ کاری تا باربری و تن دادن به هر کار سخت و پستی،
خدالعنتم کنه وقتی تو وجودم تو خانواده و دودمانم فقر فلاکت دربدری نداری رو میدیدم چرا جنایت کردم دختر مردم رو اسیر گشنگی تشنگی هام کردم،
دیگه جنایت بعدی که داشتن دختربچه معصوم بود چرا مرتکب شدم که این فرشته معصوم هم مثل من آرزوی یک لباس نو تو دلش باشه،
لباس های تنش لباسهای تنگ گشاد پاره پوره و یا لباس های فوت شده مردم هستش که از روی ترحم تو تن من و دختر و زنم میکنن و کلی هم رو ما منت میزارن میگن چقدر بهتون اومده چقدر گرمتون کرده و…
ماهی یک وعده خوردن برنج آرزوی من و زن دختر۱۵ساله تو سن رشد منه،
ماههاست گوشت مرغ نخوردیم همش نون املت سیب زمینی غذای ماهستش،
روزی هزاران بار از دیدن محرومیت زن بچم از لباس بدون وصله از نداشتن کمترین و پیش پا افتاده ترین وسیله های شخصی و زندگی آرزوی مرگ و مردن میکنم،
من مستاجرم۴۰سالمه،
چهل ساله مستاجر و دربدریم،
چندبار بخاطر فقر به همسرم که خونه مردم کار میکنه تجاوز شده که حتی یکبار شکایت کردیم نتیجه نگرفتیم که هیچ، شانس آوردیم طرف تجاوزکننده ادعای حیثیت نکرد،
اگه تو دنیا یک نفر رو داشتم که مراقب زن بچم حتی دورادور باشه تاحالا هزاران بار خودمو کشته بودم راحت میشدم از این زندگی که ثانیه ثانیه اش مرگ و زجر و مردن هستش،
چطوری زنده باشم ببینم دختر تو سن رشدم سو تغذیه شدید داره و منه پدر ناتوان از رسیدگی هستم چرا؟ چون آدم بدون پول پارتی و کار یا باید بمیره یا باید روزی صدها بار مرگ و مردن رو تجربه کنه،
هیچ امیدی ندارم هیچ،
فقط تنهایی زن بچم اجازه نداده لااقل خودم رو راحت کنم،
درددل زیاده اما حرف آخر اینهمه تبعیض از خدا….. بعید نیست حکمته، چون امثال من باید باشن تا امثال خیلی ها شکرگزار خدا بشن،
روزی تو خیابان با دخترم تو مترو کفش واکس میزدیم فردی پیش اومد بدون احتیاج به واکس زدن من و دخترم رو نشون دخترش داد گفت هی قدر پدر مادرت رو ندون، ببین چقدر این دختره بدبخته،
از اون ببعد هرچند دختر۱۵ساله ام به روم نیاورد ولی دیگه اون دختر قبل اتفاق نبود بدجور افسردگی گرفت،
فقط موندم چرا خدا وقتی فقر فلاکت دربدری نداری میده ، همراه خوشبختی لااقل غیرت غرور فرد رو هم نمیگیره که اذیت نشه نشکنه نمیره خورد نشه و….
ببخشید دارم خفه میشم خدانگهدارتون
کسی که واقعا واقعا خودشو بکشه جار نمیزنه
بهترین راه پرش از ارتفاعه یه چشم بند میزاری و تمام
سلام من چطور میتونم با شما در ارتباط باشم لطفا جواب بدین
حالت خوبه الان اوضات چطوره؟
من 22 سالمه تاحالا تجربه هایی که تو کامنتا بودن مثل جدایی و ورشکستگی و اینا رو نداشتم چون سرکار نمیرم و دانشجوام خیلی به خودکشی فکر کردم حتی راهنمایی چندباریم خواستم بکنم ولی نشد مثلا قرص خوردم وسط شب بالا اوردم و…مشکل من اینه که احساس میکنم بقیه خیلی از من بهترن چون وقتی توی ایینه نگاه میکنم هیچ نکته مثبتی نمیبینم یعنی هیچی به هیچ کاری علاقه ندارم مثلا مردم میشینن فیلم نگاه میکنن یا بازی میکنن ولی من فقط یه راه بلد بودم اونم این بود که اتفاقای اون روزو در قالب داستان واسه خودم مینوشتم و خب خیلی حالم بهتر بود چون وقتی خودمو توی داستان میکشتم خودمم ناراحت میشدم و بهش فکر نمیکردم ولی تا ابد که نمیشه توی قصه موند خیلی تنهام هیچ دوستی ندارم احساس میکنم فقط دارم پول مامان و بابامو هدر میدم و هیچ نتیجه ای نداره بچه که بودم میگفتن باید برم مدرسه استثنایی در حالی که حتی تو تیزهوشان درس خوندم حتی یه مدادم میخرم عذاب وجدان دارم از طرفیم خواهر کوچیکمو میبینم که هرکاری میخواد میکنه درحالی که من همیشه باید درس میخوندم و حتی میخواستم ابم بخورم بابام میگفت برو درستو بخون امروز من از امتحان اومدم و دوتا سوال پشت برگه رو ندیدم و خالی موند اینقدر ناراحت و درموندم که حتی موهامم سفید شده واسش همیشه ارزو میکنم ایکاش یه روز جای بقیه بودم یا فقط یه روز خوب داشتم روزام حتی اگه خوب شروعم بشه تا شب خوب نمیمونه هیچوقت اینقدر ناراحت نبودم ولی امروز به طرز عجیبی ناراحتم و اشکام بند نمیاد این دیگه احساس نیست من مطمئنم که به درد هیچی نمیخورم و اضافیم خیلی دربارش فکر کردم ولی خب وقتی رفتار بقیه رو میبینی مطمئن میشی ازش به من میگن تو تعادل عقلی نداری و هیچوقت مشکلای منو مشکل نمیبینن ولی دیگه واقعا خسته شدم گفتم بیام اینجا ببینم راهی هست یا نه من حتی جرئت خودکشی با دردم ندارم هیشکی منو درک نمیکنه
تو منی یا من توام؟؟؟
تمااام شرایطی ک گفتیو منم دارم حتی هم سنیم
دقیقا ماها ب هیچ دردی نمیخوریم فقط باید بمیریم🙃
منم یه بدبختی مثل تو هستم . مطمئن باش من درکت میکنم . من همیشه تنهام . هیچ کس من رو درک نمیکنه .
خب من فقط 13 سالمه و فکر میکنم هنوز یه بچه ام ولی حس تو رو یه مقدار میتونم درک کنم مثلا اینکه چقدر برای تیزهوشان قبول شدنم تلاش کردم و قبول شدم هنوز هم توی تیزهوشانم ولی وقتی قبول شدم هیچکس براش مهم نبود:)
برای خودت که مهمه، تو میخوای زندگی کنی ،چرا باید برای بقیه مهم باشه؟ خودتو بچسببب
عزیز دلم تو باید خودتو بپذیری
پذیرش خودتم یه شبه اتفاق نمی افته
زمان می بره تا آدمی بشی که میخوای
ولی میشه
وقتی بخوای خدا هم تورو می بره جلو و کمکت می کنه
حتی اگه تو بدترین حالت ممکن باشی
خودت رو هم با مقایسه کردن با دیگران عذاب نده
همه یه قسمتی از خودشون دارن که تاریکه
ماها هممون باید از این دنیا درس بگیریم برای زندگی ابدی مون تو اون دنیا
خودکشی زندگی ابدی مون رو برای همیشه سیاه می کنه و دردی غیر قابل تحمله و هیچ جوره خلاص نمیشی
ولی الان میتونی از این درد اگه بخوای و به خدا توکل گذر کنی و زندگی بعدی تو عالی بسازی دخترم
از زندگی سیر شدم
هیچکس درکم نمیکرد و همه فکر میکردن دارم فقط زر میزنم
هیچ پشتیبانی نداشتم
تا اینکه اومدم اینجا و دیدم تنها نیستم
۱۳ سالمه
همه فکر میکنن بچم
منم همینطور… خسته و درمونده از همه چیم… مامان و بابام اجازه ی هیچکاری بهم نمیدن… نمی تونم برم بیرون هوا بخورم و حداقل یکم حال و هوام عوض شه فقط در صورتی می تونم برم بیرون که خودشون یه کار ضروری باهام داشته باشن… هیچکس از هم سنام از من خوششون نمیاد و من تا الان ۶ سال فقط تو مدرسه برام قلدری می کردن… همیشه از بچه هایی که زورشون از من بیشتر بود کتک می خوردم آخرشم من به ناظم لوشون میدادم و آخرش والدینشون رو برام میاوردن…. ولی امسال باز بهتر بود تا اینکه یه هفته بعد از تولدم فهمیدم زخم معده گرفتم و الان نزدیک ۶ ماهه هر روزم فقط درد و عذابه و هر روز صبح فقط از درد شدید بیدار میشم اصلا نمیدونم دیگه باید چه غلطی کنم… هیچ انگیزه ای ندارم درس بخونم که حداقل یه کاره ای شم پول در بیارم و بتونم فرار کنم… هر وقت از مشکلاتم و به یکی میگم و بهش اعتماد می کنم از اعتمادم سو استفاده می کنه به احساساتم لطمه میزنه جالب اینجاست که تا حالا کسی نبوده که از اعتمادم سو استفاده نکنه همیشه فقط در حال گریه کردنم اصلا معلوم نیست زندگیمو دارم چه جوری دارم میگذرونم خودمم واقعا موندم… نه انگیزه ای نه هیچی هم از زندگیم نکبتیم هم از بدنم بدردنخورم هم از خانوادم و هم از مدرسه و کلا همچی خسته شدم و دیگه واقعا تحمل ندارم امیدوارم اگر خودکشی نکردم لااقل یه روزی این روزا رو به کل یادم بره… بعضی وقتا که فکر می کنم دلم می خواست هیچ وقت وجود نداشتم و وارد این دنیای کثیف نمیشدم
من تصمیم خودمو گرفتم این زندگی بدرد نمبخوره بیست سالم هست هیچکی ازم خوشش نمیاد امکانات کافی ندارم برای زندگی شرایط مهاجرت به یه جایی که امکانات رفاهی باشه ندارم مثل تهران .مشهد .اصفهان …. هیچی ندارم خودم هستم خودم هر جا رفتم بار ها امتحان کردم انداختنم دور
تومدرسه هم که بودم دانشآموزان منو مینداختن دور هیچ کس اجازه نمیداد کنارش بشینم وتو خانواده هم به بهانه سربازی میخوان بیرونم کنن…..تا ۲۰ روز الا یک ماه باید با این دنیای کثیف و. ادماش خداحافظی کنم ….
تو فقط به یه بغل نیاز داری…درکت میکنم با اینکه دخترم…خانواده ی منم بیرونم کردن به بهونه ی مدرسه ی شبانه روزی اونم توی شهر خودمون…
باهام حرف بزن
حالا ما جون میکنیم خانواده دست از سر کچلمون بردارن بریم پی کارمون 🙂
من تو زندگیم سعی کردم ادم مقاومی تو مشکلات باشم اما دنیا خیلی بی رحمه انقدر ادمو میزنه انقدر میزنه تا اخر ادمو خرد کنه . اصلا ما برای چی به دنیا اومدیم؟ اومدیم که چند سالی زندگی کنیمو بعدشم بمیریم چه فایده؟ مخصوصا اونی که تو زندگیش همش بد اورده و رنج کشیده . نباید خودکشی کنیم تا زمان بیشتری زندگی کنیم و رنج بکشیم؟ خلفت این دنیا ذاتا کثیف و پر از مشکلاته . اوناییم که شادن روزگار هنوز اون روی سختشو نشون نداده بهشون . من تو دهه 30 زندگی هستم میخوام خودمو بکشم ولی بدبختی از مردن میترسم . از خالق جهان متنفرم ترس از مردن در وجود ما گذاشته که حتی نتونیم به زندگیمون پایان بدیم فقط باید عذاب بکشیم. گاهی میرم بهشت زهرا حس خوبی بهم میده قبرارو میبینیم میگم خوشبحالشون
خودم قصد خودکشی داشتم…بارها این کارو کردم و اخرین بار دیروز بود…ولی اصلا برام مهم نیست مهم دوستمه که بعد از اینکه منو دید خودشم شروع کرد و حالا نمیتونم جلوشو بگیرم…واقعا نمیدونم چیکار کنم…خودم راه حل نشونش دادم و هرگز خودمو نمیبخشم…جالبه که دوتامون ۱۴ سالمونه…دوتا دختر شکست خورده…
من هم از زندگیم خسته شدم تو اتریش زندگی میکنیم ی بچه هم دارم ک ۱۰ ماهش شده هر هفته دعوا داریم هر هفته بخدا خسته شدم از زندگی نکبت بار کاش هیچ وقت ب دنیا نمیومدم همیشه ب خودکشی فکر میکنم نمیدونم چجوری از این زندگی خلاص شم 😭😭
خیلی خستم…
طلاق،اعتیاد،ورشکستگی،کلاهبرداری،زندان،دعوا و…
من از هیچی تو این دنیا لذت نمیبرم
۲۳سالمه ولی اندازه یه آدم ۷۰ساله عذاب کشیدم تو این دنیا
از زمانی که به دنیا اومدم، خانوادم شروع کردن به تجربه اتفاقات بد و بدتر
خواهرام ازدواج کردن و از این شهر رفتن
و من تنهام تو خونه و همش باید شاهد دعوا و کتک کاری پدر و مادرم باشم
جفتشون روانی شدن و من این وسط دارم له میشم:)
حتی حوصله درس خوندن و سرکار رفتن ندارم
فقط به زور دانشگاه میرم که تو خونه نباشم
هیچ انگیزهای برای ادامه دادن ندارم
حوصله تلاش کردن ندارم
دلم میخواد خلاص بشم از این همه رنج!
مثل من ۳۳ سالمه ۶ ماهه بودم پدر و مادرم جدا شدن و هر کدوم رفتن پی زندگی خودشون منو گذاشتن پیش مادر بزرگمو پدر بزرگم از بچگی زندگیم با حسرت و گوشه گیری وقتی پدر بزرگم فوت کرد بیشتر از همیشه تنها شدم عاشق شدم اما بخاطر همین مشکل جرات نکردم پا پیش بزارم از تنهایی از بی پولی عشقمم ازدواج کردو رفت وبیشتر از بیشتر تنهاتر شدم نمیدونم چیکار کنم خیلی تنهام جایی ندارم پشتی هم ندارم الانم بیشتر از همه چی به مردنم فکر میکنم ۳۳ سال پدرم یه بار تلفن نزده حالمو بپرسه یه دست رو سرم نکشیدش اینایی که گفتم همش چن تا از مشکلاتم بود😔
میگن خدا فرشته های مهربونی داره
خدایا چرا یدونه از اون فرشته هات رو به کمک من نمیفرستی خدایا بریدم دیگه خیلی وقته بریدم😔
هر کار میکنم به در بسته میخورم به همش شکست پشت شکست .همیشه درون گرا بودم و از این درونگراییم حالم بهم میخوره از یه طرف فقط تنهایی دوست دارم الان با کلی بدبختی دوباره یه کار رو شروع کردم که تو اون هم شکست خوردم قبلش هم مثلا رتبه اول دانشگاه بودم که رهاش کردم بخاطر نیاز مالی . واقعا نمیدونم ۲۴ سال زندگیمو چیکار میکردم دلم رو هیچ کاری نمیره دیگه به هیچ چیز علاقه ای ندارم زندگی برام یکنواخت شده زنده میمونیم تا این همه بدبختی بکشیم ؟ چرا مااا تو این کشور خراب شده باید دنیا بیایم کل زندگی همش غمه از بچگی گفتم بزرگ میشم درست میشه نشد تا الان بعدشم عمرا بشه الکی دل خوش نکنین اگه میتونین خودتون رو راحت کنین
به نظرت عشق میتونه به آدم کمک کنه؟
بله عشق توانایی هرکاری رو داره
منی که زندگی خوبی داشتم و بعداز فوت کردن عشقم که ۵۳روز بودعروسی کرده بودیم تنها آرزوم مرگمه و دیگه هیچ امیدی ندارم اینو به شما میگم.
چقدر راحت این حرفها را می زنید !!! آه که گاهی با هر نفس هزاران بار خفه میشوم . حالم هیچ خوب نیست. میخواهمهمه چیز تمام شود! هیچ چیز زیبا نیست هیچ چیز
زندگی کن
منم مثل خودتون که اینجا پیام گزاشتید دیگه واقعا نمیتونم
دیگه نمیدونم تقصیرا به خاطر منه با ادمای اطراف فقط دیگه نمیخوام باشم همین حس میکردم اگر یه دانشگاه خوب و یه رشته خوب بیارم درست میشم
کنکور سال ۹۹ رتبه زیر ۲۰۰۰ اوردم رشته و دانشگاه خوبیم رفتم ولی بازم تاثیری نداشت و کل دانشگاه تا همین الانش به پوچی گذشت دو ترم مرخصی دو ترم مشروط میشه گفت حالم نابود بود از کرونا به بعد خیلی بدترم شد
امیدی به اینده ندارم گذشته هم که فقط سیاهچالس
هر حرفی هم بزنم فقط قضاوت پشت قضاوته که
میشم
شبیم نیست کابوس نبینم
همه تونم ندیده دوست دارم در ضمن🙃🫂
از من که گذشت ولی اگر تو اطرافیان یا دوستاتون دیدید کسی حالش میزون نیست بغلشکنید بهتر میکنه حالش رو
من حس میکنم خارپشت بودم یا کسی بغل نمیداد یا با اکراه فراوان
در نهایتم تنهای تنها میرم
کامنت هارو خوندم تا شاید منصرف بشم.منی که هنوز بیست سالم نشده سرطان پستان داشتم ازدواج ناموفق و طلاق داشتم بعد از اون همش خودم کار کردم عاشق شدم سقط جنین داشتم و بعد از اون بیماری مقاربتی که گرفتم و به خاطر خودم نبود که دارم درمان میکنم خودمو. به خاطر مادرم بود .الانم وسط دوره درمانم.به فکر اینم خلاص کنم خودمو اما فقط مامانم نمیذاره کارمو تموم کنم.واقعا خسته ام خیانت از بچگی جلو چشام بود نداری و هزار تا کوفت و مرض دیگه که صبح بیدار میشم کتک خوردنای مامانم میاد جلوچشم بدون هیچ یادآوری.خیلی خسته ام.
من که دارم میرم از این زندگی ولی شما سعی کنید تصمیم درس بگیرین
خیلی وقتا به خودم میام و مسنجم
این زندگی با تمام داشته هام ارزش موندن داره؟ نه، چهاربار خودکشی ناموفق کردم و پرونده روانی برام رد کردن، صب تا شب قرصای ضد افسردگی میدن و ۹۰٪ روزو خوابم، ترکشونم سخت تر خوردنشونه
ادما فانی ان، ما بعد مرگ ازاده نشیم ولی تصمیممون برای ازادگیه
عزیزانی که نوشته من رو میخونید تنهایی و انزوا داره منو به خودکشی میکشونه چون درسم نتونستم بخونم اینم شده دلیلی بر نزدیک تر شدن به خودکشی ولی میدونم درس نخوندن دلیل نمیشه…من تنها و بی کس زندگی میکنم چون روستا هم هستم هیچ آدم درست و حسابی اطرافم نیس داشتم. ترس دارم اگه منو میبینید باهام حرف بزنید
درس نخوندن هیچ ایرادی ندارد انسان بودن مهمه گذشته هم درس نمیخوندن ولی انسان بودن فهیم بودن زندگی میکردند از طبیعت از تفکر بر زیباییهای طبیعت اطرافشون میآموختن تجربه کسب میکردن
درود بر تمامی دوستان
در ابتدا باید بگم تمامی این نقطه نظرات که تو این سایتها میبینید و میشنوید یه هجمه ای از توهمات آدمایی که بیکار هستن و میخوان اسمی واسه خودشون دست و پا کنن
در نگاه دیگه از نظر بنده حقیر که نسبت به این اساتید فن اطلاعات آکادمیک ندارم، اتفاقا آدمایی که راه خودکشی و انتخاب میکنن بیشترشون از قدرت ذهنی بالایی برخوردارند و اطلاعات وسیعی نسبت به عمل خود و عواقبش دارن که اولینش بی تفاوتی نسبت به نگاه و قضاوت دیگران به خودشونه
در مرحله بعدی نگاه سطحی و آماتور دوستان اهل فنه که توقع نوع برخود کارشناسانه با افرادی که تصمیم به خودکشی دارن و از دیگر افرادی دارن که خود لبریز از مشکلات و دغدغه های روزمره هستن
کدوم از اطرافیان فردی که تصمیم به خودکشی داره شرایط پایداری داره که بخواد با فرد مورد نظر کارشناسانه برخورد کنه
نوشتن این مطالب نشان از ضعف فکری نویسنده داره
و در نهایت منشا تمامی این تصمیمات که دوستان و عزیزان ما میگیرن آموزش غلط و مشکلات مالی که توسط نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی بوجود آمده داره که تمامی دولت مردان ما چه از قدیم تا به حال بر آن واقفند و توقع احمقانه ای میباشد که از نسل دهه شصت که نه آموزش صحیح ای که بواسطه بیسوادی و بیشعوری حکمرانان دیده نه شرایط زندگی و آرامش متعادلی چه از نظر روحی چه از نظر اقتصادی داشته، داشته باشیم که افراد آرام،مقاوم و خوشبین در برابر ناملایمات زندگی تحویل جامعه بدهند
پس خواهشا بجای جملات و نصیحت های احمقانه شرایط آموزش و اقتصاد جامعه رو درست کنید تا نسل بعد با این مشکلات دست و پنجه نرم نکنه
حتی شما بظاهر کارشناس و دکتر عزیز
( هرچند که بعید میدونم با تمام ادعایی موجود در شماها متوجه مشکلات و منشا آن شد باشید)
التماس تفکر
شرایطو آموزش و اقتصاد را درست کردند برای سروری
من موقعی ک افکار خودکشی میاد تو سرم دقیقا تو اون لحظه مایوس ترینم ن خوشحالم ن غمگین گیجو گنگم از جون دادن میترسم ی مرگ راحت میخام .منتها میترسم نمیرم روم نشه تو چشمایی خانوادم نگاه کنم خب چی بگم بهشون
واقعا جهنم وجود داره؟؟؟
چجوریه اگه هست
یعنی هم تو این دنیا درد بکشیم و بمیرم و دوباره درد بکشیم؟
تقصیر ما چیه که نتونستیم خانواده ی خودمون رو انتخاب کنیم؟
خدا عادله؟
سلام
انشالله کحالتون الان خوب باشه و پیامم ب دستتون برسه
من از زمانیک دچار اختلال ۲ قطبی شدم توان تاب اوری و مهارتهایی کقبلا داشتم تو زندگیم ندارم
تصمیممو قطعی کنم لباس هام زیبا هستن و خیلی خوب نگه داشتم اندازه ی همسر و بچه ی شما بشن و باعث خوشحالی شما بشه
چون چیزی کمنو خوشحال میکنه باید توسط خودم کتغییر کردن درونمه انجام شه ک خیلی سخت شدنیه
حتی اگه ب رحمت خدا بعد این دو هدف خدا منو ببره و من کاری نکنم و بتونم اعضای بدنمو اهدا کنم عالیه
و هر چی ک دارم بتونم سر و سامون بدم کب کار کسی اینجا بیاد یا هر کسی کازش استفاده کنه
مطلقا خیر ولی این باعث زندگی میشه نه خودکشی…
منم امشب تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودمو راحت کنم. تا حالا بحاطر دخترم صبر کردم رنج و دردم تموم نمیشه و دارم دیوکنه میشم وقتی از این همه فقر دارم عذاب میکشم تو واحد سرایداری بدون درامد و شوهر بیمار فقط نگران بچمم که اونم به خدا می سپرم
اما شما که خانواده کنارتونه حداقل تلاش کتید بدرود
من یک پسر همجنسگرام با کمی روحیات ترنس گونه
میخوام خودکشی کنم
یه همجنسگرا در این سرزمین هیچ آینده روشنی نداره .
هیچکسی درکش نمیکنه
نه اجتماع نه خانواده نه هیچکس ….
به سمت پُل میروم اگر یکنفر لبخند زد ، نخواهم پرید
امیدوارم هنوز زنده باشی و اینو بخونی
جای دنیا سعی کن از ایران بری
من درکت میکنم با اینکه مثل تو نیستم
خیلیها درکت میکنن
همه مثل اون آدمهایی که میشناسی نیستن
🙂
من سالهاست دارم به خودكشي فكر ميكنم، امشب ديگه تصميم گرفتم خودمو بكشم… اميدوارم بعد از مرگم خانوادم بفهمن كه چقدر در حقم كوتاهي كردن و منو زجر دادن
خدا هممونو بیامرزه💔🙂
خدافظ همگی
😭😔
خودکشی بهترین راحله
بای آدما
نه بیا بل من حرف بزن
دردناک ترین جمله ای که وادارم کرده اینه که مامانم بهم گفت من به جای تو بودم سم میخوردم بمیری بهتره!
من واقعا حالم بده ولی خب هیشکی حتی اهمیت نمیدن به خاطر یه چیزی به اسم آبرو
وقتی واسه کسی اهمیت ندارم چرا باید ادامه بدم
حتی وقتی بهشون میگم که کاش میتونستم بمیرم جوابی که میخام نمیگیرم
تنها چیزی که نمیزاره خودکشی کنم اون دنیای مزخرف دیگس که امید وارم اعتقادات رفع بشه که هم من راحت شم هم چند نفر دیگه به نام خانواده
میخوام بمیرم که بفهمن یه کسی هم این وسط بود
ولی اونا نمیدونن من هنوز بچم
حتی زود گذر نیست میتونم بگم دوماه
چجوری میتونم غیر از خودکشی خانوادمو عوض کنم اگر راهی نیست بهتره بمیرم
اون دنیا وجود نداره و اتفاقا این باید انگیزه بیشتری برای زندگی در تو ایجاد کنه…
دیگه مردن ستاره ها …..
یه یاد عزیزایی که از دس دادیم. فقط فقط بخاطر………….
اگر زندگی مرگ هست مرگ زندگی. .پس درود بر مرگ ومرگ بر زندگی.
فقط فقط قرص استفاده نکنین
من هم متنروخوندم هم کامنت ها رو
واقعا موندم کی اینها رو نوشته! همه راه هایی که میگید مثل کمکگرفتن از روانشناس یا سفر یا هرچی پول میخواد
الان هزینه یک جلسه ۴۵ دقیقه ای مشاور خیلی بیشتر از یه دکتر متخصص مغز یا قلبه و بیمه هم پوشش نمیده تازه حداقل باید طرف ۱۰-۲۰ جلسه بره
من خودم همین الان شدیدا تمایل به خودکشی دارم و فقط دنبال راهش میگردم ولی حتی کسی نه حرفمو باور میکنه وقتی میگم نه اصلا جوابی میده که بخوام بشنوم
هرشب آرزو میکنم صبح رو نبینم
آدمی که تو ۳۱ سالگی به حداقلها نرسید دیگه چرا باید بمونه و خرج الکی رو دست بقیه بذاره و خودشم مدام عذاب بکشه؟؟
مگه مشکل مالی و روحی یه شبه یا یه ماهه درست میشه؟! حالا مشکلاتی که اطرافیان وپارتنر و بقیه برامون بوجود میارن بماند
زندگی مال قشر مرفه هست
بقیه محکوم به نابودی هستیم
من ترجیح میدم خودم به زندگیم پایان بدم تا بقیه این کارو بکنن
اینجوری حداقل شاید بقیه بفهمن حواسشون باید به همنوعشون باشه که اونم بعید میدونم
ما که زندگی دست خودمون نبود لااقل مرگ دست خودمون باشه
چقدرشبیه هم فر میکنیم
کاش زندگی مرگش اختیاری بود
نمیدونم چی باید بگم ولی میدونم اگه خودکشی کنم قسمت خوبش اینه که دیگه برنمیگردم همین…
کاش به اینجا نمیرسید …. کاش اینجوری نمیشد… ولی دیگه شد … اشکالی ندارع من راضیم…
من خیلی فکر تو سرم بود واسه ایندم ولی درحد فکر موندن …
خب.. من فقط 13 سالمه ولی تا جای ممکن نسبت به سنم درک کامل نسبت به مرگ رو دارم من نمیخوام ازاد شم نمیخوام خودمو قوی نشون بدم یا چیز دیگه من 2 سال هست که دنبال خودکشی هستم راستش دلیل اصلیش فکر میکنم خودم بودم و شاید یه مقداری هم والدینم پدر من هیچوقت کنار ما نبود همیشه معمولا نمیومد خونه میگفت کار میکنه ولی پولی نمیداد مامانم خرج زندگی رو همیشه خودش در می اورد مامانم خیلی بیشتر از من نیاز به کمک داره ولی فکر خودکشی از اون موقعی به سرم افتاد که مامانم شروع کرد به تهدید کردن من مثلا اگه تیزهوشان قبول نشی نمیزارم مدرسه بری یا میگفت برای همیشه از پیشت میرن و بارها و بارها این دومی رو انجام داد ولی با التماس برگشت
فکر خودکشی من از 3یا 4 ماه پیش خیلی بیشتر شد چون ما خونمونو عوض کردیم و والدینم جدا شده بودن و مامانم خیلی داشت سختی میکشید و همش به من غر میزد که چرا نمیتونی مثل همکلاسی هات باشی چرا اینجوری چرا اونجوری
همش بهم میگه نمیتونه باهام زندگی کنه همش میگه میخواد تنها زندگی کنم همش میگه برای همیشه توی خونه تنهام میزاره میگه بدون تو زندگی راحت تر بود میگه کاش بدنیا نمیومدی و هزار تا از فحش بد تر اینجوری
من هیچوقت مقدار شدید افسردگیم رو نشون ندادم همیشه همه رو شاد کردم و سعی کردم خودمم یکم خودمو فراموش کنم و سعی کنم مثل ی نفر دیگه زندگی کنم ولی بازم همیشه دور از چشم همه توی تختم گریه میکنم من از تنهایی نمیترسم هرگز من از بچگی تو خونه تنها بودم من از تنها چیزی که میترسم اینه که ندونم چیکار کنم تنها ترسم ندونستنه گمراه بودن ولی الان دارم به این ترس میرسم ولی دیگه حتی فرصت ندارم دوستمو ببینم تا حداقل یه بار دیگه همو خوشحال کنیم من خیلی برونگرا هستم و اصلا هیچوقت فکر نمیکردم دلم بخواد خودکشی کنم ولی… حس میکنم… حتی اگه راه فرار هم نباشه دلم میخواد بمیرم… فقط همین… 🙂
وای چقدر سخته. هنوز جای زخم اولی خوب نشده زخم بعدی روش بیاد . تنها بودن و تنها شدن برای آدمای درونگرا سخت نیست اما برای آدمای برونگرا خیلی سخته و تو که این حرفارو میزنی معلومه به شدت شکستی. اما الان که دارم پیامتو میخونم و جوابتو می نویسم امیدوارم اوضاع روحیت بهتر شده باشه و مشکلاتت کمتر شده باشه. مراقب خودت باش دوست عزیز
خیلی دلم میخواد دوباره به همه دلداری بدم ولی حتی خودمم دیگه توانش رو ندارم خیلی زخم زبون خوردم «*کلمات دردناک هستن*» خب… یه نفر دیگه هم فدا شد ولی هنوزکسی این جمله رو نفهمید
کلمات دردناک هستن درسته چون هر بار با به زبون آوردن اتفاقات، دوباره اونا برای روحت تکرار میشن. منم حتی تو اوج شادی اگه بخوام خاطره تلخی تعریف کنم گریه ام می گیره. پس کلمات هم مثل همون اتفاقات دردناکن. نگیم یه درده بگیم یه درده
اعتصاب غذا بهترین راه برای خودکشیه…من شروع کردم…آقا کسی نیس به خدا بگه نمیخوام مگه زوره نمیخوام…میگن گناه کبیرس… گناه باشه من حتی اونورم نمیخوام….اصلا میخوام که هیچی نباشه…نه بهشت خدا رو نه جهنمشو هیچکدومو نمیخوام…فقط میخوام وجود نداشته باشم….من نابودی مطلق رو میخوام…خلص و تمت
من خیلی تنها و منزویم حتی حوصله تایپ کردنو ندارم میخوام خودکشی کنم . حس میکنم تنهاترین آدم روی زمینم.
هممون تنهاییم کوین عزیز. من عمریو دویدم تا خانوادمو راضی کنم اخرش بدترین فرزندشون منم. خیلی به خودکشی فک میکنم نمیخام ادامه بدم نمیخام
منم چهار ساله به معنی واقعی تنهام فقط یه نفر رو تو زندگیم داشتم که از دست دادمش ، نه که فکر کنین آدمها دور و اطرافم هستن ولی احساس تنهایی میکنم ، اینجوری نیست ، تنهای واقعیم در طول ماه در حد شماره کارت دادن برای خرید با فروشنده فقط حرف میزنم ، ادامه این وضعیت برام غیرقابل تحمل شده تغییرش هم با شرایطی که دارم امکان پذیر نیست خیلی تلاش کردم که زندگی کنم ۴ سال تلاش کردم و دنبال راه حل بودم ولی نشد ، وقتی به ذهن خودم راهی نمیرسه روانشناس هم هیچ کاری نمیتونه بکنه ، باید تمومش کنم چیزایی که لازمه برای انجامش رو خریدم فقط شجاعتی که لازم داره رو ندارم ولی هر روز که فشار زندگی تو تنهایی مطلق زیادتر میشه شجاع تر میشم بالاخره باید تموم کنم این مردگی رو
منم همینطور
من ۱۵ سالمه و فقط می خوام بگم انداره یه مرد ۸۰ ساله خستم.دیگ حوصله ندارم به مامان و بابام بفهمونم ک همه ی هم سن های من مثل من مشکل دارن اصن کلا حوصله بحث ندارم.اصن حوصله ندارم حتی یکی از دردامو براتون اینجا بگم.
۴ ماهه ازدواج کردم داغون شدم شوهرم قبل ازدواج خیلی باهام خوب بود عاشق همدیگه بودیم الان با من بحث میکنه بد رفتاری میکنه توجه نمیکنه انگار ن انگار زنشم بکشم خودمو راحت شممممم خدایااا
لطفا راه حل معرفی کنید برای خودکشی بدون درد
من ۲۲ سالمه و چند سال هست که به فکر خودکشی هستم ، لطفا درک کنید که من و امثال من به دنبال حمایت نیستیم ، روشی برای منصرف شدن نمیخواییم ، روشی راحت برای خلاص شدن می خواییم و این چیز بدی نیست ، چون زندگی کردن یا نکردن حق من و امثال من هست ، ما دیگه معنایی برای زندگی کردن نداریم و کاملا تصمیم خودمون رو گرفتیم، پس لطفا لطفا راه حل معرفی کنید برای خودکشی راحت و عذاب وجدان نداشته باشید چون دارید یه نفر یا چند نفر رو از درد کشیدن خلاص می کنید ، ثانیه به ثانیه زندگی کردن برای من و امثال من رنج و عذاب هست و شما با دادن راه حل در واقع به ما کمک می کنید دیگه عذاب نکشیم و این راه کاملا بشر دوستانه ای هست ، ای کاش دولت ها به این درک برسند تا شیوه قانونی فراهم کنند برای کسانی که عمیقا دلشون میخواد زندگی خودشون رو تمام کنند و این یک تصمیم احساسی نیست بلکه از روی فکر کردن انجام شده .
من ۱۹ سالمه با یه اقای ۲۲ ساله ازدواج کردم شب و روز برام نزاشته موقع دعوا میره مامان باباشو میاره رو سرم میریزین منم از یه شهر دیگه اومدم اینجا غریبم خدایا من رو یا خودت تموم کن یا خودم خودمو تموم کنم با اینکه هزاران بار هم باهاش خوب برخورد میکنم باز اصلا برام ارزش قائل نیس یه بی رحم به تمام واقعی امشب رو نخوابیدم از درد بدنم که زده بود خدایا نمیدونم کجایی خودتو نشون بده !
من 23 سالمه و قصد خودکشی دارم اما مانعی که سر راه منه فقط و فقط مادرمه 😔 دیشب موقعی که داشتم قرص هارو از جلدش در می آوردم یکدفعه یک از خدا بی خبری زنگ زد به گوشیم و باعث شد مادرم بیاد ببینه هرچی قرصارو قایم کردم از رفتارم فهمید این بار دومه که نمیزاره بدبختی وقتی هم که میفهمه خودشو میزنه به در و دیوار 🤦 اقا شما زندگیتو بکن چیکار داری حالا این دنیا یه منو نداشته باشه مگه چی میشه چیزی ازش کم میشه؟ من تو اوج جوونیم انگار 100 سالمه وقتی هیچ دلخوشی ندارم هیچ هدفی ندارم . روز میشه شب میشه واسم فرقی نداره نه شغلمو دوست دارم نه درسی که خوندم نه حتی خودمو فقط خواستم بگم کسی که میخواد خودشو بکشه انقدر دخالت نکنین خودش کم درد نداره شماهم بهش اضافه نکنین
اگر روزی تصمیم به خودکشی بگیرم، شاید اعضای بدنم را به کسانی اهدا کنم که عاشق زندگین ولی به خاطر شرایط جسمی نمیتونن زنده بمونن.
الان یعنی داری می گی ماهایی که می خوایم خودکشی کنیم اینکارو کنیم؟! هاهاها
من یکی که هرگز. اعضای من برن توی خاک منصفانه تره. اعضامو بدم به تیپ همون آدنماهایی که منو به سمت خودکشی هول دادن؟؟؟ عمرا!!!!!!!!!!
شانس هم که ندارم اعضامو اگه می دادم احتمالا مستقیم می رفت برای یه حیوون آزار یا بچه آزار یا زن آزار یا آدمنما یا متجاوز یا اجنبی یا واپسگراها یا ضدعلمها یا چپی یا یه ظالم روان بیمار دیگه.
به عنوان آخرین زبانه های خشمم نسبت به این مردمی که زنده کش و مرده پرستن و انقدر پست و بدقلبن اغلب، اتفاقا من توی وصیتم تاکید موکد کردم که تمامی بافت و اعضای بدنم با خودم می رن توی گور و می پوسن. توی دهن و روح اون آدمنماهای این مملکتی که از عوامل غیرمستقیم خودکشیم بودن. بیشتر حق و حقوق منو که توی زندگی همون آدمنماها کوفت و نابود کردن حداقل اعضای بدنم مال خودمن، حق خودمن و من دارمشون و با من هم می می رن برای همیشه.
اگه روح هم بشم بهت قول می دم اعضا که ندادم هیچ میام تک تک اونایی که حتی یه ذره دانسته منو اذیت کردن می کشم به خودخواهی خودم. ننه بابای بی وجدانم که به هیچیشون نیست، حداقل خودم خونخواهی خودمو به عهده بگیرم.
خسته ام و دنبال ی روش کاملا سریع و بدون درد برای خلاص شدن از این دنیام ی زمان به بچه هام فک میکردم ولی حالا دیگه رفتن سر زندگیاشون و اصلا دیگه بقیش برام اهمیتی نداره فقط راهی باشه ک سریع و بدون درد ….پیداکردین بگین
ضمنا من کلا زندگی رو باختم و خیلی تو این سن احساس سرباری میکتم و برام غیر قابل تحمل …بعدش دوس دارم اعضا بدنم ببخشن به کسانی که نیاز دارن تا بتونن زنده بمونن
من امشب فقط نیاز دارم بایکی حرف بزنم همین فقط حرف ولی هیچ کس نیست و به خودم اومدم دیدم تو این سایتم بعضی وقتا فقط کافیه یکی بیاد بگه تو فقط حرف بزن من فق گوش میدم تو فقط گریه کن من هیچی نمیگم فقط نگاهت میکنم ولی کسی نیست..
با من حرف بزن
تو باهام حرف بزن.
من هستم من هم دقیقا مثل تو هستم دلم یکی رو میخواد ارومم کنه نه داغون اگر خواستی صحبت کنیم بگو شمارمو بدم
حرف بزن
من اگه دوستت بودم می گفتم. ولی ماها همه از هم دور افتادیم. به جاش توسط آدمنماها دوره شدیم. برا منکه دیره ولی امیدوارم تو برگشته باشی به زندگی خواهر.
تو سایتهای شرط بندی حدود دویست میلیون تومن باختم که الان ارزش اون پول بیش از یک میلیارد تومنه دیگه خسته شدم نه خونه نه ماشین نه حتی یه موتور نتونستم بخرم کوفت ندارم خسته شدم خودمو بکشم راحت شم دنبال خودکشی آسونم
من تصمیممو بارها مرور کردم و بهترین کار پایان دادن به لجنزار زندگیه
خستم .. داغونم.. ۲۶سالمه ولی انگار ۶۰ساله ام…هیچی ازجوونیم نفهمیدم .تنهام هیشکیوندارم ک باهاش ح بزنم.. خداحق نداره منو به زور نگه داره خانوادمم حق ندارن.. تاحالا دوبار بخاطرخودکشی هام بیمارستان بستریم کردن.الانم اگ بفهمن بدبخت میشم.. شماها ک این مطالبو مینویسین هیچی نمیدونید .منم ک میفهمم این بدبختایی ک اینحا نظر دادن چ زجری دارن میکشن .. شماها نمیفهمید..برام مهم نیس راه خودکشیم دردناک باشه یانباشه فقط میخوام تموم شه این رنج. من منصرف نمیشم من این بارخودمو میکشم شک ندارم
مردم ایران … هستن به هیچکس اعتماد نکنید که بعدا ، فکر خودکشی بیفتید… همه خودکشی به خاطر زخم خوردن از اطرافیان هستش…. وصیت کسی که در راه خودکشی هست….
همه نه. بیشتر مردم ایران بدن و آدمنما چون مجازاتی از بالا و قانون براشون نیست وقتی آدمنمایی می کنن. ولی خوب هم تک و توک داریم ولی بدیش اینه که ماهایی که انگار نفرین شدیم همیشه از همون آدمنماها دوره مون کردن. تشنه یه آدم خالص توی زندگیم موندم و مردم. خیلی از بهترینهای این کشور هم که سریع پاشدن فرار کردن گذاشتن اینجا بشه یه چاله ای از جهنم با یه مشت اهریمنی که دارن را می رن و تخریب به بار میارن.
فان مع العسر یسرا
ام مع العسر یسرا
معنی اش اینه…پس بعد از هر سختی آسانی است..قطعا!بعد از هر سختی آسانی است!
خدا هیچوقت کلاه سرتون نمیزاره!نا امیدتون نمی کنه!اذیتتون نمی کنه!
فقط اون براتون مهم باشه!! و وقتی پیش اون باشین احساس خوبی دارین.
وقتی فکر می کنی پایانه و خدا بهت کمک کنه و یهو حس خوبی داری.بعضی وقت ها هم باید صبر کنی.
خدا اینجوری ازت یه آدمی میسازه که وقتی خواست بیارتش پیش خودش بهش افتخار کنه!
باعث افتخار اون باشیم نه کس دیگه!
ارزش افتخار پیش خدا قابل مقایسه نیست!
بهش اعتماد کنید و فقط اون!
خب بیاین دورهم جمع شیم باهم خود کشی کنیم 🚶
هیچ میلی به ادامه زندگی ندارم خسته ام از همه چی دلم نمیخواد دیگه چشمام به روی دنیا باز شه
دوتا بچه دارم ولی حتی فکر کردن به اونا هم نمیتونه به ادامه زندگی امیدوارم کنه فقط دنبال راهی ام که کسی متوجه نشه خودکشی کردم.خواهش میکنم
سلام به همگی
الان روی صحبتم با امیر ۲۰ساله هست که از ۱۵سالگی افسردگی داری و همش میخوابی و خوابت کاملا از تنظیم افتاده..
امیدوارم نظرمو ببینی و کاش بشه یه آیدی یا شماره ازت داشتم به عنوان برادر کوچیکم نه هیچ چیز دیگه که بدونم همه راهنماییام بهت میرسه و همه رو میخونی.
توی چندچیز باهات کاملا همتجربه بودم، مهمتریناشم سالها افسردگی داشتن و خواب از نظم افتادهس
که باورت بشه یا نه خودش به تنهایی ریشه تموووم مشکلاتمون میتونه باشه
فقط اینکه چندین پوئن مثبت داری نسبت به من
که یکیش اینکه پسر/آقا هستی! (که خیلی چیزا توی کشور خوبمون برای آقایون راحتتر یا مناسبتر از خانوماس.. که خواستی حتما میگم)
یکی که سنت هنوز خیلی کم و جوونی!
یکی دیگه که نسبتا توان مالی خوبی دارید خداروشکر.
که اگه خونده باشی نظراتو ۹۰٪مشکلات مردم و دلیل فکر به خلاصی، بخاطر مشکلات مالی فقر و بیکاری یا حقوق بسیار کم و از این قبیل بود، البته قصد شعار یا نصیحت ندارم، نه!
منم به دلیل مشابه با تو و خیلی دوستان دیگه اینجا رو پیدا کردم
اولین قدم بااااید سرچ کنی یه روانشناس خوب و ترجیحا جوان پیدا کنی توی شهریکه زندگیمیکنی که هم برای افسردگی هم مشکلات خوابت اقدام کنی
(اگه میگی چرا جوون؟ چون همیشه یکی تو سن و سال نزدیکتر به ما بهتر ما رو درک میکنه و متناسب با تغییرات نسلهای جدید راهکار و مشاوره میده)
توروخدا یا تو رو به هرچی باورش داری اگه این متنمو میبینی اینو فقط انجام بده
کافیه همین الآن بعد خوندن متنم یه سرچ کنی و ببینی کدوم روانشناس مناسبته(از دید خوندن نظرات و درصد رضایتش، توانمندیهاش! و در دسترس تو بودن از نظر مکانی)
و به هر طریقی زودتر ازش نوبت بگیری و نوبتتم برای ساعتی که میدونی معمولا بیداری و میتونی بری رزرو کنی، بهترین روانشناسم دیگه نهایت جلسهای ۳۰۰-۴۰۰تومنه ولی باور کن ارزششو داره
اگه بخوای یه چکیده از مشکلات خودمم بگم:
۱۰سال اخیر کلا ۳-۴ماه کار کردم و درآمد داشتم
از ابتدای ۱۴۰۲ پول تو جیبی از بابام از ماهی ۷۰۰هزار تومن شد ماهی ۱ت(تنهااا پول و درآمدم!)
پدرم سالها پیش ورشکسته شد و تنها خونهای که داشتیم رو فروخت که تقسیم اموال کرده باشه و از مامانم جدا شد و دیگه هیچوقت تا به امروز صاحبخونه نشدیم..
سالهاس بیماری دارم که ۳سال اخیر به اوجش رسیده
کلیههام خصوصا کلیهی چپ نارسایی داره
بیاختیاری ادرار(جوری که بیرون رفتن و پیادهروی،که موردعلاقهترین کار زندگیم بود سالها برام سخت و محال شده)
بیماری قلبی و عروقی
۱ساله مشکوک به سرطان سینه
و حدود۱۳کیلو اضافهوزن توی ۳سال اخیر داشتم!!!
(تموم عمرم وزن ثابت حوالی ۴۷-۴۸-۵۰ بودم
نهایت اضافه وزنم اونم توی ۱-۲بار چاق شدن که بازم همش توی ۱۰سال اخیر فقط اتفاق افتاده، درحدود فقط ۳کیلو بود!)
مشکلات تنفسی
مشکلات پوستی
درد زانو_کمر_کتف و سرشونه_گردن
درد انگشتای دست و تقریبا همه بدن..
مشکلات معده حدود ۲ساله
و میدونی برای یه دختر جوون معمولا ظاهرش خیلی اهمیت داره و اینکه ببینی روز به روز داری از زیبایی میافتی و تمااام بدنت فقط شده درد و ناتوانی و اینهمه اضافهوزن و پوست بد و.. خیلی سخته
پول درمان و رسیدگی هم به کل نداری
توانشم نداری بری سرکار
توی شهر من(اهواز) حقوق ادارهکار حتی نمیدن، حقوق کارای آزاد اونم برای خانوما بشدت پایینه و پولی برا یادگرفتن مهارتای موردعلاقهمم ندارم که بگی یه کار جدید یاد بگیرم
خانواده هم بسیاااار باهام بد رفتارن(خواهر و برادرم)
اتاقم با خواهرم مشترکه و از اونجایی که باهام بده تا وقتی که خونهس حتی نمیتونم برم تو اتاقم آماده بشم مثلا برم بیرون یه هوایی بخورم!
میانگین هفتهای یا ۱۰روزی ۱بار از خونه بیرون میرم
هیچوقت سرتایم به جایی نمیرسم
هم انگیزه سرتایم آماده شدن ندارم هم اینکه همه کارام به نبود خواهرم توی ساعتای مورد نیاز بستگی داره، که باااارها و بارها بهترین موقعیتای زندگیمم سر اینکه نتونستم سر تایم برسم یا تماس تلفنی رو جواب بدم از دست دادم
از تلفنی حرف زدنم سالهاس فراری هستم
مادربیولوژیکیم باهام بسیار بد و حسوده، داداشمم حامی شدید مامانشه ولی با من جوری رفتار میکنن انگار بچه سر راهی بودم
درصورتیکه سهتامون از یه پدر مادر بودیم؛
تا همین یکم پیشم اگه جایی اسم خودکشی میدیدم میگفتم چقدر طرف ضعیف بوده چقد احمق بود چجور دلش اومد؟؟؟ که اینو هنوزم میگم چجور واقعا یکی دلش بیاد؟ ولی هیچ راهی برا من یکی نمونده
یبار الکی هم شده سر ذوقم و شاد
یه مدتم جوری میافتم که فقط میخوام خوابیدم بیدار نشم
همین الانم ۱۶روزه که از خونه بیرون نرفتم حتی یکم پیادهروی کنم
هیچکسو هم ندارم یه هیچ مطلق
و میدونم با وضع آشفتهی زندگی که داریم
خودکشی هم کنم بیشتر همه از هم میپاشن و بیشترین نگرانیم فقط بابت بابامه که الانشم بیکار و بازنشسته و سن بالا همش تنها تو خونه فقط منو بیشتر میدید تو خونه و دور و برش و چقد یه روزایی باهم رویابافی میکردیم که این خونه که توشیم رو شاید یه معجزهای بشه بخریم بعد بازسازیش میکنیم و چقد ایده براش داشتم.. ، حالا پشت من کاملا ناامید میشه و فقط میشینه غصه میخوره
میدونم اونم دووم نمیاره بعد من
خدا نبخشه بانی معلق بودن من و همهی آدمای مثل من..
که نه میتونیم بمونیم زندگی کنیم، نه میتونیم بریم؛
از اینکه نظرات دوستان رو میخونم،گاهی اوقات به عدالت خدا شک میکنم،،خدایی که خودشو هزاران بار مهربانتر از پدر و مادر معرفی کرد.خدایی که برای خودش انواع صفات خوب قائل شد،اما این صفات برا همه مخلوقاتش هست!!! یا یه عده ی خاص!!؟ وقتی این صفحه رو سرچ کردیم هممون دست از دنیا شستیم،،نه ضعیف بودیم،نه دنبال توجه،،به بن بست رسیدیم و برا رهایی از این بن بست تموم راهها رو رفتیم تمام تلاشمونو با هر بضاعتی که داشتیم امتحان کردیم،که نتیجه ی این کشمکشهای درونی انتخاب مرگ بود…یاد لحظه ی تولدمون افتادم،لحظه ی تولدمون ،گریان بودیم و لحظه ی مرگمون هم گریانتر،(چه شباهت یکسانی!!),,ولی خوشبحال نوزادی که در آغوش مهربانشان گریستن ولی من و شما در این لحظه تنهای تنهای،مشغول گریستنیم(چه تفاوت بی رحمی)…وقتی که آرزوهامونو زودتر از خودمون دفن کردیم لحظهی مرگ هممون بود.و آرزوی هر شبم اینه که دیگه بیدار نشم.
خداوندا،من هیچ آرزویی ندارم،پس اگه خالق ماده و کائناتی،یه آرزوی کوچیک ازت دارم،که آرزوی هر شب و هر لحظه و هر ثانیه زنده بودنمه..که امشب بعد خواب بیدار نشم🙏
وقتی نظری میدیم،تا مدتها زیر پیام مینویسه(نظر شما در انتظار تایید است)
ایکاش خداوند هم در حال تایید نظراتمون باشه!!!
و بدونه این جهان و کائنات با مجوداتی که در اون خلق شد،ارزش اینهمه تحسین رو نداشت.
فتبارک الله احسن الخالقین!!!!
من باید تمومش کنم و به این زندگی ننگینم خاتمه بدم عذابی اگه اون دنیا برام باشه هزار بار به این زندگی ننگین و خفت بارم شرف داره هرگز طعم موفقیت از هیچ نوعی رو نچشیدم تو این ۴۲ سال زندگی شرم آور و بی خاصیتم از خدا که خیلی وقته بریدم آخرین تلاشم صدا زدن شیطان بود که اونم حتی محل سگ به من نمیذاره از بس بی اهمیت و پستم مجبورم تمومش کنم شاید کابوس زندگیم تموم شه
من ۲۷ سالمە، پارسال عاشق دختری شدم از اشنایان بعد از گذشت ۴ ماه دختره سرد شد، دلیلش هم یکی دیگه از پسرهای روستا رفته بهش گفتهبود که تو بچگی ب من تجاوز شده و از این حرفا، الان نزدیک ۷ ماهه دختره دست بردار نیست هی میاد تو زندگیم قول الکی میده و میره… منم حقیقتا چون احساس عمیقی نسبت بهش داشتم دوسش دارم، ولی زندگیمو تباه کردن با اون حرفاشون… همش به فکر خودکشیم، خداشاهده زندگیم از بچگی کلا غمه…
هی
این دنیا دیگه جای زندگی نیست و ما تو بدترین جای دنیا فقط زنده ایم. کلی کار کردم سختی کشیدم برای همه کار کار انجام دادم ولی الان وقتی نگاه میکنم میبینم کسی رو ندارم حتی باهاش حرف بزنم. اینجا دارم دردو دل میکنم شاید کسی باشه بخونه. منم چند وقط دیگه این کارو انجام میدم و از این دنیای بد میرم. نمیدونم اون دنیا اصلا وجود داره یا نه. اصلا خدا هست یا نه. پس مردن تو این لحظه بهترین تصمیم میتونه باشه.
منم سربازم……خسته شدم……..خلاصه بگم سرتون دردنیاد تو اولین فرصت که بتونم انجام میدم
خدا واقعا کجاست چرا حرف بنده های بدبخت را نمی شنوه ؟؟ باید حتما بلایی سرشون بیاورند یا بیاد ؟!!!
مگه تا الان کم نیومده؟ دادای عاقلم، از ما معصومترش به مراتب بدتر از ما داره سرشون میاد، همین حیواناتی که می بینی توی کوچه و خیابونو و کشتارگاه و بیابون و دریا از دست آدمنماها بدترین شکنجه ها و قتلها سرشون میاد، بچه های کوچک همینطور ولی خیلی کمتر، دخترای این مملکت به همین روال، کوش اون خدات؟؟؟
همه کامنت ها رو خوندم🥲 مرگ خواب عمیق و شیرینه وقتی که از افت فشار بیهوش شدم این و فهمیدم میگفتن قلبم نمیزدع اما چطوری؟ نمیدونم آخ که اگه کسی میفهمید درد ماها رو زندگی خیلی قشنگ میشد عاشق نشدم. شکست عشقی هم نخوردم ۱۸ سالمه.۴ ماهه پیش با یه پسر ۳۲.ساله نامزد شدم انتخواب خودم بود یجورایی از خانواده فرار کردم تا مثلا به آرزوهام برسم دلم میخواست نویسنده ماهری بشم و فیلمنامه بنویسم به نامزدم از آرزوهام حرف میزنم! میگه بیا خونه خودت هرکاری دلت خواست بکن🤫 وعده سر خر من میده😂 الان سر خانواده اش دعوا کردیم کلی سرکوفت زد بهم🙂 حس میکنم. روحم خسته اس اندازه یه آدم ۴۰ ساله ۵ شبانه روز کار کردم انگار یه خواب عمیق میخوام که بیدار شدنی نداشته باشه آرامش مطلق. کسایی که دنبال خودکشی! دنبال ارامشن روانشناس عزیز که هیچکدوم از این روش های انگیزشیتون بهمون نمیدتش.
با عزم و اراده محکم و اعتماد و ایمان به خدا ادامه بده
به خاطر کسی که درکی از آرزوهات نداره ازشون دست نکش!
ادامه بده و فقط به خدا اعتماد کن که او نیکوست و به بنده اش اگه نیکی کنه،نیکی میده
تو هم نیکی کن و زندگی آخرت مهمه و ماهم برای این میایم
اونو بساز
دلم میخاد بمیرم راحت شم از زندگیم هیشکی منو نمیفهمه هیشکی همه سرکوفت میزنن خسته شدم حتی جرعت خودکشیم ندارم خدایا کاش من امشب تو خواب میمیردم از این زندگی آشغالی راحت میشدم
لازم نیست کسی شما رو بفهمه. واقعا برای چی باید بفهمه؟ خودت دیکتاتور خودت باش. یه دیکتاتور واقعی.
اگه مشکل مالی هست با یه سرچ ساده مثلا عکاسی در مجموعه های تفریحی، یا کارآموز عکاسی میتونی خودت رو از بقیه جدا کنی و نجات بدی. من واسه عکاسی تهران رفتم روزی 450 هزار تومن میدادن جای خواب هم داشتن چون مجموعه بزرگ بود، ولی خب من کنار گذاشتمش. البته خانواده هم سرکوفت میزدن ولی پشیزی واسم اهمیت نداشت.
سلام . بنده ب شدت ب شدت بی حوصله اصلن اعصاب و حوصله اینو ندارم یک سانیه با کسی چشم تو چشم شم حتی با جنس مخالفم تنها تنها راه این دنیا اینکه تو هر حالی هستین بی خیال همه چیز بشین هر جور هسین بزنین ب دل دنیا حتی من با این وضع سگ اعصابی رفتم سرکار ساختمان لوله کشی اب ی روز کار کردم . اما صاب کار و ی همکار تازه کارم باهام بود قشنگ درک کردن حالمو بامن زیاد حرف نمیزدن . اما حال داد خیلی کیف کردم باید بیخیال بگیرین دنیارو هیچ راهی نیس حداقل یک بار مثل من امتحان کنین دنبال ی کارم باز برم حال میده انصافن حالم بهتر میشه .تو هر حال و شرایطی ک هسین بزارین مردم نگا کنن و کیف کنن خخخ
تو هر وضعیتی ک هسین گریان حوصله سگ اعصابی. بی حوصله . تنبل . تیغ درست زیر گلوتون. چش خونی خون گریان . افسرده . زشتی زیبایی . ترسویی . فقیری بی پولی . و غیره اینو بدون . بهترینی و زیباترینی . خودت خودتو نمیشناسی و تنها گذاشتی خودتو . همین طور زندگی کنین همین طور بزنین ب هر جای دنیا . بزارین حداقل طبیعت خودش شمارو هر جور دوست داره بکشه ن خودتون باور کنین برعکس میشه بر میگردین ب زندگی. همه همه مسل همیم ضاهر هارو باور نکنین .
رها باش رها باش از این فتنه رها باش/ قفس تنگ و نفس تنگ، هوا باش هوا باش
مشخصات: بی پول، بی کار، بدون سابقه کار، تازه از خدمت برگشته
تحصیلات: کارشناس ارشد ژنتیک (شاگرد اول دانشگاه) دارای مدرک تافل،
تخصص حرفه ای: اصلاح ژن
علت تفکر به خودکشی:
1- نبود کار (کلیه پژوهشگاه ها ژنتیک مراجعه کردم فقط 2 حالت داشتند: الف) معرف سپاهی جهت شاغل شدن ب) پارتی بازی و فک و فامیل بازی در پژوهشگاه {طرفی که اونجا کار میکنه رشتش اقتصاد زیسته ولی اومده بانک ژن جای من نشسته حقوق منو میگیره تازه لیسانس هم هست و هیچ مهارت پژوهشی هم نداره نوشته بود مهارتش تسلط به Office Word })
2- سواستفاده از عنوان کارآموزی جهت بردگی کشیدن و ندادن حقوق تحت عنوان شروع کار و آزمایشی بودن به مدت 6 ماه.
3- عدم پذیرش در دانشگاه های خارج کشور بدلیل: الف) ایرانی بودن ب) نداشتن سرمایه زیاد پ) دانشگاه آزاد بودن
4- بسته شدن اکثر آزمایشگاه های ژنتیک بدلیل زیان دهی مالی و سودآور نبودن (نتیجتأ جایی هم برای من نیست)
5- عدم امکان استارت آپ شدن (ژنتیک نمیتونه استارت آپ بشه چون سرمایه هنگفتی لازمه چون عملیاتش مولکولیه و مث دندانپزشکی نیست یه کلینیک بزنی و تمام)
6- بالا رفتن سن
7- نبود هیچگونه هیچگونه حمایتی از طرف دولت جهت اشتغال و هدایت فارغ التحصیلان رشته های تحقیقاتی (رشته تحقیقاتی فقط بدرد دولت میخوره نه مردم چون رشته خدمات دهنده به مردم نیست مثلا یافتن ژن کلیدی در فرآیند فلان به چه درد مردم میخوره؟)
8- تجربه نکردن زندگی (من 24 ساله که تلاش میکنم از شروع دانشگاه و پایان نامه و مقاله و … بهترین باشم و بودم و اصلا هیچ لذت و تفریحی نکردم از هیچ نوعش {حتی دوس دخترم نداشتم} فقط سرم تو کتاب بود که نتیجم عالی باشه ولی الان میبینم اشتباه کردم)
درس خوندن اشتباه بزرگم بود اگه از اول یه کار داشتم الان راحت خودمو جم میکردم.
از تجربه هات درآمد کسب کن
خیلی ها الان دنبال راهنمایی برای مقالات و اپلای هستن
تدریس هم یکی از گزینه ها است
میتونی ی کار جدید شروع کنی معماری، حسابداری، mdf و…
چی جالب بود
این را می نویسم باشد که منم روزی زنده بودم دیریست که خسته ام از این زندگی لعنتی و این انسان های لعنتی با این دنیای شان از همه شما انسان ها بیزارم لعنت به همه شما ها باشد که دیگر نه در این دنای و نه در آن دنیا شما ها را بیبینم باشد که اصلا نیایی دیگر وجود نداشته اگر امشب مردم که چی بهتر
۳۱ سالمه چند سال به کسی که عاشقشم دروغ گفتم که مال و منال دارم! واسه اینکه از دستش ندم . ۷ سال برای پدرم کار کردم بدون یک ماه حقوق تو این سال ها . وضع مالی پدر مادرم بد نیست . الان که میخوام بعد این همه مدت برم خواستگاری میگن بگو هیچی نداری یعنی ما حمایتی نمیکنیم ازت خودت میدونی ! همیشه به چشم به مصرف کننده نگاهم کردن در حالی که همیشه تلاش کردم بدهکارشون نباشم تا توان داشتم مفت و مجانی براشون کار کردم و هیچی طلب نکردم . تو این سن دیگه زمانی واسه از صفر شروع کردن ندارم اونیم که دوسش دارم با دروغ خودمو حمایت نکردن خانوادم داره از دستم میره قطعا خودکشی میکنم چون کسیو ندارم به برادرم گفتم میخوام بمیرم بهم خندید .
بچه ها من هیچ چیز مثبتی تو زندگی ندارم من عرضه کار کردن ندارم.سر هر کاری که میرم وقتی که صاحب کار بهم میگف فلان کار رو انجام بده استرس میگرفتم و اون کار رو خراب میکردم و با کوچک ترین حرف صاحب کار بهم بر میخورد و یه گوشه میرفتم و گریه میکردم.نه حالا صاحب کار کلا هر کس هر چیز کوچیکی بهم بگه ناراحت میشم و ساعت ها یادم میمونه و بعضی وقتا هم گریه میکنم.اصلا نمیتونم با کسی صحبت کنم اگر هم بکنم همش تپق میزنم.قیافم خیلی زشته تو خیابون وقتی راه میرم هم بهم چپ نگاه میکنن.من یه آدم بی عرضه و عقب مونده هستم که هیچ کاری رو نمیتونه درست انجام بده .بار ها و بار ها به خودکشی فکر کردم ولی میترسم انجامش بدم.لطفا اگه کسی میدونه کمکم کنه .من دیه خسته شدم .هیچ ارزشی برای زندگی کردن ندارم
تو ارزشمندی باید کارهایی انجام بدی که با روحیت سازگاره بهت استرس نده.به هرکاری علاقه داری و متناسب با روحیه و تواناییت باشه مشغول شو.خودتو بپذیر همینجوری ک هستی وبه نگاه دیگران توجه نکن بجاش توجه وتمرکزت روبزار روی اون کاری که بایدانجام بدی تا استرس نیادسمتت
بعضی از مشکلات هستند که به هیچ طریقی درمان نمیشن ، حتی با مراجعه به روانشناس هم درمان نمیشه ، با قرص درمان نمیشه، این درک و شعور رو داشته باشید که وقتی یک انسان با عقل و درایت و منطق تصمیم گرفته درد لا علاج خودش رو با مرگ به پایان برسونه بهش کمک کنید که زودتر خلاص بشه نه با مشاوره دادن های مزخرفتون حوصلش رو سر ببرید یا درد هاش رو زیاد تر کنید ، زندگی یک حق هست نه وظیفه ، این رو بفهمید و دست از خرافات ذهنتون بردارید (کسانی که مشکلاتشون با اقتصاد و سیاستِ دولت و فرهنگ یک طبقه اجتماعی خاص و روانشناس و قرص درست میشه بحثشون جدا هست اون ها اول باید بهشون کمک بشه بعد امیدی نبود خلاص بشند تازه این هم بسته به اراده انسان ها هست نباید آزادیشون محدود بشه ، آزادی انسان در تصمیم گیری بسیار مهم هست ، حق انتخاب مرگ چه بسا حتی به بعضیا کمک بکنه بهتر زندگی بکنند ) لطفا نگاه عاقلانه و علمی به این مسئله داشته باشید
منم چن وقته ب بن بست رسیدم و این گزینه رو انتخاب کردم هر چند رحمم ب بچه هام میاد بی پدر میشن ولی دیگه بریدم
خستم فقط دلم میخواد چشمامو ببندم برم و هرگز به این دنیا برنگردم…
منم خیلی خستم همه چیمو از دست دادم فقط نگران همسرم هستم چون کلا چندساله باهم ازدواج کردیم سنم ۳۷ ساله دیگه ناامیدم همه چیم نابود شد خیلی داغونم خدایا کمکم کن درست بشه یا تموم 😞😞😞
توی کشوری که این همه پیام خودکشی وجود داره باید مسوولینش رو تیربارون کرد.
همیشه آرزوی مرگ داشتم زندگی هیچوقت باهام مهربون نبود همیشه غم و گریه کاش تو جوانی بمیرم ن ذلیل و پیر بشم خیلی خستم
چه همه آدم بیزار از زندگی، یعنی چندتا تون تا حالا خودکشی کردید، چندتا به مرگ طبیعی، چند تا زندهاید الان🤔شوهر من 1 سال پيش با یک زن شوهردار بهم خیانت کرد دوتا بچه دارم، اونقدر بهش اعتماد کردم نفهمیدم، دختر 13 سالم فهمید، شیر میگرفت می داد طرف برام ماست میکرد بعد شوهرم میآورد مجبورم میکرد نظر بدم خوبه یا نه، بارها و بارها میدیدمش تو کلاسهایی که میرفتم اونم فرستاده بود اونجا و اون کلاسها رو بهش معرفی کرده بود یک زن زشت میمون که سه سال از شوهرم بزرگتر بود.ابروش حفظ کردم نه خانواده من نه خانواده خودش هیچکی نفهمید. اول فهمیدم میخواستم خودم و بچه هامو با گاز بکشم تا عذاب وجدان بگیره و قبل مرگم ابروش ببرم، یک بنده خدا واسطه شد انجام ندادم، امروز مراسم ختم بودیم سر مزار دیدم دو سه نفر از زن های فامیلشون دید میزنه، خیلی زورم اومد، یکی شون دختر داییش بود که اول دوستش داشته مادر شوهرم اجازه ازدواج نداده بود، «شانس بد من 🙄» دعوامون شد، آخر شب حرفهایی و زد که لایق خودش بوداز عصر دعوا کردیم تصمیم گرفتیم بریم طلاق بگیریم پسرم اومد باهام حرف زد 8 سالش تو این یک سال خیلی ضربه خورد رحمم اومد آخر شب رفتم با خنده تمومش کنم با شوهرم آشتی کنم ، شروع کرد به لگد پرونی و چرت و پرت گفتن حرفهایی که لایق خود اشغال، تصمیم گرفتم خودکشی که اون موقع میخواستم انجام بدم حالا استارت شو بزنم، اومدم راه بی درد پیدا کنم که این سایت هم همش چرت و پرت گفته بود نظرات و دیدم شرمنده شدم دیدم دل سوخته تر از منم هست راستش هم از مرگ میترسم از زندگی، از اینکه با خودخواهی خودم بچه هام از زندگی محروم کنم، شاید دنیا بهتر شه برای اینا از اون ورم خودم تنها برم معلوم نیست نبود مادر چه بلایی سرشون بیاد من بودم این شد نباشم چی میشه، مرددم هم برای مرگ و هم زندگی،
لطفا به فکر بچه هات باش،مطمعن باش اینده زیبایی در انتظارتونه
به خدا اعتماد کن
وقتی با خدا باشین و بچه ها تو باهاش آشنا کنی
بهترین آینده در انتظارتونه
از شخصیت ضعیفم که همیشه باعث ناامیدی میشه متنفرم
توی هیچ کاری خوب نیستم شخصیت آروم و ساکتم هم به درد دنیای امروز نمیخوره
بود و نبودم هم برای کسی مهم نیست
هیچ دلخوشی یا نکته مثبتی توی زندگی ندارم
چقدر یه محتوا میتونه چرند باشه!؟
اشکالی نداره
هیچ کسی کامل نیست
تو سعی کن خوب باشی
من واسه زندگی نکردنم فقط ی دلیل دارم لکنت زبان هیچکس حال ماهارو درک نمیکنه فکر کن ی صحبت کردن عادی و روزمره واست ارزو بشه فکر کن چون زبونت میگیره هیچکی سمتت نیاد فکر کن بخاطر این موضوع هیچوق با هیچ پسری ارتباط برقرار نکنی چون میترسی مسخرت کنه یا ولت کنه و نخاد باهات باشه کاش ی روزی درمانی واس این بدبختی ما پیدا بشه کاششششس
راه درمانی داره. در کمترین حالت گفتار درمانی هست. طول می کشه ولی نتیجه اش مثکه خوب بوده. در ضمن اگه پسری بخوای توی زندگیت باشه که کاری نداره، یا با یکی که آدمه باش نه یه آدمنمای روان بیمار که مسخره ات کنه یا می تونی حتی اگه دیگه خیلی خواستی محکم کاری باشه با یکی که خودش لکنت داره باش. اتفاقا پسرا بیشتر از دخترا دچار مشکل تکلمی می شن شامل لکنت. دیواری که شما برای خودتون ساختید خوشبختانه واقعی نیست. دنبال راههای درمان باشید و حل می شه. بعد همه کاری می تونین بکنین. حتما هم با دیگرانی که مث خودتون هستند یا کمک می کنند ارتباط بگیرید مثلا گروههای حمایتی یا کمکی.
اونی که تورو واقعا بخواد با همه ویژگی هات میخواد!
بخاطر کس دیگه میخوای خودتو تغییر بدی؟که یکی دیگه خوشش بیاد
مطمئنم درونت مثل اسمت زیبا و پاکه
تو باید خودتو قبول کنی و زندگی کنی
این دنیا برای خوش گذرونی نیست
این دنیا برای آماده شدن برای دنیای پس از مرگه که راه فراری ازش نیست و اونجا زندگی خوبی و خواهی داشته اگه به خدای زیباترین ها اعتماد کنی و زندگیتو با اون پیش ببری
سلام من راه راحت مردن رو بلدم صبح که میخواستم بیام بیرون مقدماتش رو حاضر کردم کافیه شب برسم خونه و بخوابم صبح روز بعد رو نمیبینم بدون درد و هیچ چیزی رو متوجه نمیشی من ۵۰ سالم و خیلی خسته ام
قربون دستت، بیا قهرمان نجات من بشو یه راهنمایی ای چیزی بکن. چیه اون راه؟ چطوری قرار بخوابی دیگه پانشی؟ به هر چی بگی دارم ثانیه به ثانیه زجر می کشم. اگه کمکم کنی نجاتم دادی. اینا که منو به زور زنده نگه داشتن دارن زجرم می دن و یه کلمه حرف حساب رو هم نمی فهمن. اصن گوش نمی کنن اصن نمی خوان که درک کنن یا خودشونو جای من بذارن، فقط از روی خودخواهی محض و برای اینکه احساس گناه اوفشون نکنه می خوان من در زجر زنده بمونم زجر بکشم درد بکشم که ایشون بازخواست نشن توسط بقیه که معلوم بشه که منو وقتی بچه بودم کودک آزاری کردن. قربون دستت، یه راهنمایی کن اگه نمی خوای راهشو صریح بگی؟
بگو حداقل با چه روشی انجامش دادی و چطوری وسیله رو تهیه کردی
خواهش میکنم به منمبگو اون راها
تحمل درد تا کی؟
من سه ساله نتونستم کسی رو فراموش کنم سه سال
کسی هم نمیاد جایگزینش که از دردم کم بشه الان ۲۵ سالمه و تنهای و تنهام به امید برگشتن اون پسریه که الان بچه داره
من چکار باید بکنم چطور دردامو کم کنم ؟
حس بدیه ببینی یه زمانی عاشقت بوده ولی الان دیگه براش مهم نیس و تو داری براش پر پر میزنی .
خب شما خودآزاری داری به خودت این توهم رو دادی که اون آدم آدمته و توهم عاشقش بودن رو توی ذهنت جا دادی؟؟؟ بیشتر از نصف جمعیت این کره خاکی فلک زده مرد و پسر هستن! شما چسبیدی به یکی که اصن ربطی هم بهت نداره و دیگه ثابت کرده که عاشقت هم نبوده و لیاقتت هم نداشته؟ عاشق اگه بود می موند. عشق واقعی تا آخر عمره به خصوص توی مردا. نمونده یعنی فقط دروغ گفته و عاشق هم اصن نبوده و فقط دنبال هرزگی بوده. خودتو زجر نده. برو دنبال زندگیت. این همه مرد از درو دیوار ریخته، خیلیاشون که همه اطرافشون رو بسیج کردن که براشون زن پیدا کنن عزیز من … برو یه نگاهی اون بیرون بنداز خیلی بهتر از اون یارو رو هم پیدا می کنی. مسخره نکن خودتو بابا.
دقیقا منم تو این حالم تقریبا منم دوست دارم دیگه زندگی رو نبینم از درد دوریش راحت بشم
خب عین آدم یه روش خودکشی بگید که ما هم خودمونو هم پدر مادرمونو راحت کنیم بابا ، وقتی اونا هم میخوان بمیرم دیگه رضایت رو که گرفتم بزارید من بمیرم دیگه
من یه زندگی خوب داشتم همسر و بچه خوبی داشتم ….اما با روابط کثیفم خودم آلوده به بیماری های مقاربتی و زگیل شدم و همسر بیگناهمم گرفت ازم ….از چهره همسرم خجالت میکشم…از بچم خجالت میکشم..بخدا اگر از بی پدری فرزندم نمیترسیدم یه لحظه ام در کشتن خودم درنگ نمیکردم
برادر من یه اشتباه کردی الان میخوای با یه اشتباه ده برابر بزرگتر جبرانش کنی؟ اون قضیه را فراموش کن و با محبت به زن و بچه ت جبرانش کن
منم حالم خوب نیس. هیچی مثل سیانور نمیشه. سیانور دارم. صفر نهصد سی وپنج پونصد چهل سی ودو هفتادوشش
همه اینا مزخرفه. می خواین عزیزانتون خودکشی نکنن؟ آدم باشید پس. یعنی آدمهای خوبی باشید و نه فقط برای چند دقیقه بلکه برای همیشه. دلتون خالص باشه. قلبتون سفید باشه نه سیاه. آزارشون ندید. توی بدبختی کنارشون باشید. ازشون حمایت کنید وقتی مورد ظلم یا سختی قرار گرفتن به خصوص اگه از اون مظلومان. از موجودات ناتوانتر از خودتون حمایت و حفاظت کنید و از کسایی که نمی تونن از خودشون دفاع کنن و بی گناهن مثل حیوانات، بچه های کوچک، دخترا، زنانی که خودشون هم از حق خودشون خبر ندارن، فرد سن بالا و اینا. یه طوری باشین که اگه بخوان خودشونو بکشن با فکر اینکه شما چه حالی بهتون دست می ده شرمنده بشن و براشون مهم باشه که شما سوگوار نشید. مثل ننه بابای بی همه چیز من نباشین که زدن منو له و لورده و خرد و توهین و تحقیر و بدبخت و بی همه چیز کردن تا جاییکه می خوام بمیرم که دیگه نه اونارو ببینم نه آدمهای بد و سادیسمی و روان بیمار این مملکت رو. برا کسایی که بیماری روانی ندارن در زمان زاییده شدن، وقتی کارشون اونا به خودکشی میکشه که مثل خودم هیچ راه نجات دیگه ای نبینن برای خودشون و زنده بودن بیشتر براشون شکنجه باشه تا اینکه حون خودشونو بگیرن. اگرم نمی تونید آدم باشین یا همون آدم خوبی باشین هم که پس وجودتون که فقط بدبختی برای این دنیا هست حداقل به جای آزار دیگران برین پیش روانپزشک که افراد بی گناه رو به خودکشی سوق ندین.
بذارین کسی که به شما اجازه ی حیات داده،قشنگ ترین پایان رو هم براتون رقم بزنه.حتی اگه پایانش قشنگ نباشه اون کسی که داره این کار و می کنه خداست!و هیچ حرفی روش نیست!
فقط به خدا اعتماد کنید و همیشه با هر احساسی خدارو صدا بزنید.
گاهی وقتا که یهویی حالمون خوب میشه الکی نیست،مطمئن باشید خداست!
خودتونو بهش نزدیک کنید،تفسیر قرآن و بخونید خیلی بهتون کمک می کنه.مهم نی مذهبی باشی یا نه ولی قول میدم مؤثره! امتحانش که ضرر نداره.
حتی اگه کسی مارو دوست نداشته باشه حتی نزدیک ترین افراد،مهم خداست!کسی که مارو خلق کرده،کسی که همیشه باماست.هیچکسی همیشه با ما نیست اما اون همیشه هست.چی از این قشنگتر؟
به خدا اعتماد کنید و از همدیگه ساده رد نشین.
فکر کنم اگه چیز دیگه ای بگم شعاری باشه ولی…تو این دنیایی که پر از حس بده،هر کسی قهرمان خودشه.همه ما یه چیزایی و گذروندیم.اگه به خودمون بود تا الان صد بار خودمون و نابود کرده بودیم!!!ولی چرا نشد؟چون خدا نخواست!چون اونه که میدونه.
بهش اعتماد کنید و نزدیکش شین.
جوانی ۲۲ ساله رتبه پنج کنکورم و توی بهترین دانشگاه کشور درس میخونم
زندگیم و هدف رو بر دو عامل استوار کرده بودم
یکی جواب دندان شکن دادن به پدرم : وقتیمنو از هدف و کار مورد علاقه م جدا کرد ؛وقتی بخاطر جبران کمبود های خودش و خانواده ش منو از مسیرم و علاقه م جدا کرد ؛وقتی توی چشمانم نگاه میکرد و بهم گفت هیچ گوهی نمیشی ، با نتیجه کنکور نشونش دادم که میشم
دومی هم دختری بود که هم تکیگاه بود هم تمام زندگی ام و هم دلیل ادامه دادنم و خشت خشت رویا و آینده ام رو با اون چیدم و اون الان دستش تو دست کسی دیگه ست
امروز خودم رو بی هدف تنها بی ثمر شکست خورده ناامید خسته افسرده میبینم
هر راهی را هم تصور کنید کنید رفته ام که روزنه ای از امید ببینم
در اولین فرصت ممکن جان خود را خواهم گرفت
چرا که این جان را بار های بار گرفته اند و به ته رسیده
دنیایی که تولدت و مرگت هیچ دخالتی نداشتی دنیای چرتی هستش
منم خسته شدم از این زندگی
به دنبال یه مرگ راحت هستم حداقل پایان این زندگی دست خودم باشه
من که خود راضی به این خلقت نبودم
بالاخره راهی پیدا میکنم. خسته ام از نفس کشیدن
منم آسیب نخاعی هستم
دنبال یه خودکشی بدون درد هستم راحت شم
من ۱۶ سالمه نه درسم خوبه نه تو کاری و هیچ استعداد ی خاصی ندارم و قیافم هم زشته و همه
بهم چپ چپ نگاه میکنن و ادمی هستم افسرده که همیشه که همیشه با خودش حرف میزنه پدر و مادرم همیشه بهم سر کوفت میزنن هیچ دوستی ندارم داخل این سن وقتی می خوام با کسی حرف بزنم استرس میگیرم و کلی عرق میکنم در کل من یه ادم بدبختم که نمیتونه رو پای خودش به ایسته داخل این ریژیم دزد ها هیچی واسه من نیست تا الان کلی به خود کشی فکر کردم چرا فقط نمیگید یه راهی واسه خودکشی بدون درد کلی ادم اینجا هست که دلمون میخواد راحت شیم من خودم میترسم که اگه کارم درست پیش نره زجر بکشم
این باطن آدمه که قشنگه
قیافت شبیه ماه باشه ولی وقتی درونت درست نباشه
فایده ای نداره
درست خوب نیست؟تلاشتو بکن ولی اگر نشد دنبال یه مهارت میتونی بگردی؟
دوست نداری؟پس خدا چی؟کسی که هرجا مراقبته رو فراموش کردی!!!
اون همیشه همراهمه و هواتو داره،بهش اعتماد کن و برو جلو رفیق😉
دنیای آخرت که راه فراری ازش نیست و با کمکش گل و بلبل بساز
واقعا دیگه راهی نمونده، تو بچگی پدر مادرت جدا شن، مادرت بره پی عشق و حالش خودش، بچه ۵ ۶ ساله قاطی یه مشت کارگر تو کارخونه که همشون چشم بد بهت دارن که قشنگ تو همون بچگی میفهمی، از بزرگی ام چیزی نفهمیدیم تو این مملکت اگه نامرد باشی راحت با دلالی و مال مردم خوری میتونی یه زندگی معمولی حداقل واسه خودت جور کنی، ولی مشکل اکثره ما اینه که نامرد نیستیم و حاضریم خودمون رو بکشیم ولی آزاری به کسی نرسونیم، بچه بودیم تو مدرسه بهمون میگفتن کشورمون گاز داره نفت داره ثروت داره ولی تا ۳۰ و اندی زندگی فقط گرونی و بدبختی دیدم، یه آزادی خشک و خالی نداریم، ۴ تا آخونده شیپیشو باید واسه ما تصمیم بگیرن چی بپوشیم چی بخوریم کدوم سایت بریم یا نریم؟! ۳سال زحمت کشیدم روی گیم زارت بستن و درآمد ماهم قطع شد، همه ریاکار دزد دلال فرصت طلب دقیقا مردم رو همون جوری که میخواستن تربیت کردن که دیگه برادر هم هوای برادر رو نداشته باشه چه برسه غریبه، همه میخوان از آدم بکنن!! ماشین۷ میلیونی رو ۳۰۰میلیون میکنن تو پاچه مون باز یه سری میرن صف وایمیسن!! کاش توی یه کشوره فقیره آفریقایی بدنیا می اومدم حداقل میگفتم اوکی کشورمون نداره نه اینکه این همه ثروت داشته باشه کشورت ولی ۸۰درصد مردم تو نون شب اشون بمون، واقعا دیگه نمیتونم توی همچین جایی زندگی کنم
حق گفتی داداش
ولی آدم اگه بخواد تو بدترین جا هم میتونه برای خودش کاری کنه
به شرطی که با خدا باشی
اونم باهات
وقتی باهات باشه،فیل هم نمیتونه زمینت بزنه
بهت قول میدم رفیق😉
بزن به چاک این داستانا رو اینجا نگو
بعضی وقتا یا میشه گفت بیشتر وقتا😒
ادم احساس نا امیدی و ناراحتی…داره
اینارو نمیشه درست کرد
من یک هفته ای هست که کامل روی این مسئله فکر کردم
الان هم به این نتیجه رسیدم که زندگی چه پولدار چه فقیر,چه خوشبخت چه بدبخت دیگه توی هیچ جای دنیا ارزش زندگی رو نداره
در واقع کسی اینارو درک میکنه که نسبت به همه چیز و همه ادما بی حس باشه 😒
احساس این رو داشته باشه که برای کسی مهم نیست و کسی بهت توجه نمیکنه
افسردگی و فوت عزیز ترین عضو زندگیت ک دیگه …اونم مادر
خلاصه که امیدوارم برای کسایی که امید به زندگی دارن دنیا جای بهتری باشه و ناامیدی نیاد سراغشون
در هر صورت من و کسایی که از درون داغون شدن هیچ چیزی نمیتونه نظرشون عوض کنه
الان هم این تکست ها آخرین پیامی که جایی مینویسم.
به امید دنیایی بهتر
و ممنون از کسی که این مطالب رو نوشته و منتشر کرده.
هرچند برای کسی مهم نیست اما … خداحافظ 👋
از کسی انتظار نداشته باش
فقط و فقط خودت و خدای خودت
از هیچ کس انتظار نداشته باش حتی صمیمی ترین افراد،حتی خانواده ات!!!
برای خودت زندگی کن و اون دنیای آخرت که قراره تا آخر اونجا بمونی و بساز
برای کسی که بعد از ۳۰سال زحمت و درس خوندن و سربازی و هزارتا تحقیر و اذیت و آزار، خونه زندگی ش رو آماده کرده و جهیزیه زنش رو چیده و زن جوونش یه هفته قبل مراسم عروسی بدون مشکل خاصی میمیره، چه توصیه ای دارید؟ چطوری خودکشی کنم یا نکنم؟
نکن برادر من درد خیلی بزرگیه اما میگذره
باز حالت خوب میشه زندگیت سامون میگیره فقط طول میکشه تا درد کم بشه
خودکشی برای چی آخه
حلالم کنید….
و من شرایط زندگی نرمال دارم
همه چی میشه گفت خوبه
خانوادم از تصمیماتم حمایت میکنن و بهم احترام میزارن
اتفاق بدی نیوفتاده و هیچ ترومایی وجود نداره
فقط من خسته شدم
من از 18 سالگی ب بعد نتونستم عادی زندگی کنم
هیچ چیزی برام معنی نداره
اوج من 18 سالگی بود
حالم از وضعی ک دارم بهم میخوره
این روح مسخره و ضعیف جای یه روح دیگه رو توی این جسم گرفته 🙂
من لنگ ۲۰میلیون تومنم….. چندروزه آبروم رفته….. امروز تصمیم گرفتم راحت کنم خودمو… خیلی اذیت شدم. همش نداری .همش قرض … دست ی هرکاری زدم نشد ک نشد … خدافظ دنیای نامرد….
من از بچگی با سرکوفت های مامانم بزرگ شدم. الان سی سالمه دو تالیسانس دارم
خونه خریدم از خانواده جدا زندگی میکنم
فقط موندم به عدالت دنیا چرا باید سرکوفت چیزهایی رو بشنوم که مقصر هیچ کدومشون نبودم چرا یه مادر باید اینقدر بی رحم باشه دلم برای خودم میسوزه هرروز آرزوی مرگ دارم.تنها ترسم اینه مادرم بیاد سرقبرم اون دنیا هم راحتم نزاره .خسته شدم از مشکلاتی که پدر معتادم برادر معتادم باعث و بانیشن ولی زور مادرم به زخم زبون زدن به من میرسه فقط
کاش بمیرم من هیچ دلیلی برای زندگی ندارم
واقعا خسته شدم.
دیگ هیچی حالمو خوب نمیکنه
با خودم کلی کلنجار رفتم ولی نمیتونم ب این زندگی کوفتی ادامه بدم.
تنها چیزی ک منو اذیت میکنه گریه های پدر مادرمه بعد اینکه بمیرم.
وگرنه از همه کس و از همه دنیا خسته شدم
خدایا باید بمیرم تا صدامو بشنوی💔💔
چرا نباید خودکشی کنم
وقتی به دنیا آمدم پدرم شهید شد
1ساله بعد مادرم فوت کر
منم بابامو ازدست دادم
من یه دختر ۱۴ سالم هی سر کوفت میخورم تحقیر میشم دیگه خسته شدم من اگه بمیرم هم خوشحال نیستم ولی دیگه کسی نیست که تحقیرم کنه اگه راه آسونی واسه خود کشی هست لطفا بگید
سلام امیدوارم هنوز باشی و حالت خوب باشە.
سراسر اشتباهم.. سراسر..
تحمل این زندگیو دیگه ندارم..
عام سلام اسم من فاطمس و من دختر ۱۶ سالم من برر عکس هم سنای خودم خیلی محدویت دارم و اینکه پدر مادر سخت گیری دارم که تحدید به قتل میشم و به غیر اون هر حرف مخالفتی درباره اونا منو به قدم به ازدواج نزدیک می کنه که من دوس ندارمممم ازدواجو من نه زیبای خواصی دارم که همه منو دوس داشته باشن نه اسعتدادی و کل مدرسه با من بدن که فقط یه دوست دارم تنها امید و تنها دلخوشیم دوستم بود که دیگه نمی تونم به خاطر خانوادم باهاش باشم من خیلی دوس دارم بمیرم همین ولی می ترسم :)سنی ندارم و واقعا مو می خوام خواعش می کنم راه های ساده رو به من بگین برا خودکشی من از دوازده سالگی با خودکار گوشت دستمو می کندم که خودشکی کنم په من بگید خواهشن
درسته دوست داشتن پدر و مادر مهمه
ولی کل زندگی تو فقط خانواده ات نیست
خودت هم هستی عزیز دلم
بمون و بساز اون جهانی که قراره تا ابد بمونی
خودکشی کنی از خودت اون دنیارو می گیری و تا ابد زجر میکشی
من فقط ۱۴ سال دارم ولی از زندگیم سیر شدم شاید بگید نه تو هنوز خیلی چیزا برای فهمیدن داری. خیر من از زندگیم خیلی دیگه سیرم از حرف های دورم از چیز هایی که بهم گفته میشه.
چکار کنم که در یک ثانیه بمیرم؟
من یک انسان بدرد نخور نامیده میشم در کل دنیا
خیلی درد داره که خانوادت بخاطر وجود تو خجالت بکشن و بگن که ابروشون رو بردی.خیلی درد داره پسری که بهش اعتماد کردی بفهمی همش دروغ بوده و بی شرفیش رو نشون بده و تو این محیط کوچیک تورو انگشت نمای بقیه کنه.واقعا درد داره که کاری جز گریه کردن و سرکوفت شنیدن ازت بر نیاد.مثل همتون شرایط بدیی رو دارم میگذرونم و تنها دلیل موندنم اینه که یه نیمچه امیدی دارم به کنکورم(ریاضی ام).که نتیجه خوبی بیاد برام که اونم با این اوضاعم بعید میدونم ولی خب امیده دیگه…نشه من دیگه این دنیا و پولشو بدبختیاشو و ادمای کثیفشو نمیخام.راه رهایی من فقط دور شدن از خانواده و این جای زندگیمه که انتخاب خودمم نیست.
اگه به فکر خودکشی هستی و وضعیت بدی رو تحمل میکنی من میگم بگرد دنبال امید کوچولوعه! شاید بشه.اگه نشد خسته نباشی زندگی دیگه کافیه:)
*اگه نیمچه امید من جواب داد میام اینجا میگم.حداقل بهتر از حرف زدن با ادمای اطرافمه.
امید؟
منشا امید چیه؟
چیه که حالمون خوب میشه؟
اونه که حالمون رو خوب میکنه کیه؟
خدا…
پس بخاطر خدا زنده بمون و فقط با اون باش
برات مهم باشه کاری نکنی ناراحت بشه ازت چون اون همیشه مراقبته عزیزم
از این به بعد بیشتر مراقب باش و فقط به خدا امید داشته باش
اگر کنکور نشد،دوباره شرکت کن
نخواستی یه مهارت یادبگیر،نمیدونم فقط دنیای آخرت رو بساز
چون از اون نمیتونی فرار کنی
حقیقت این دنیای کوفتی بدرد نخوره و فقط ما به دنیا اومدیم که استا دیدم خالی نباشه.
این دنیا فقط بدرد تجربه خود کشی میخوره
سلام مینو جان امیدوارم حالت خوب باشە.
حالم از زندگیم بهم میخوره
کاش هیچ وقت وجود نداشتم
خیلی رقت انگیزم مگه نه؟
نخیرم تو خوبی زیبایی تمام.
منم حالم خوب نیس. سیانور دارم. میخام خودکشی کنم. صفر نهصد سی وپنج پونصد چهل سی ودو هفتادوشش
سلام منم از دیشب ب این فکرم ک تموم بشه …..میدونین منم مشکلم مالی نیست … ولی دارم فکر میکنم خیلی هم شیک میشه ک تولدت با مرگت یکی باشه 🥳🖤. فقط ی مشکل دارم این ک تو ی محیط کوچیک زندگی میکنم و نمیخوام خودکشی من باعث ابرو رفتن خونوادم بشه 🙂
گمونم برا من هیچی بهتر از این نیست ک تصادف کنم
دوستان همه نظرات رو خوندم منم میخواستم تموم کنم این زندگی رو ولی یه جمله و یه کتاب منو منصرف کرد پیشنهاد میکنم این کناب رو بخونین حداقل یه سرچ دربارش بکنین. برای تک تک ماها نوشته شده این کتاب
اسم کتاب: کتاب خانه نیمه شب که واقعا فوق العادس
اون جمله هم این بود
برای انسان ها و نظراتشون زندگی نکن زیبا باشی یه چیزی میگن معمولی باشی یه چیزی میگن پولدار باشی یه چیزی میگن تو فقر باشی یه چیزی اصلا اصلا اصلا اصلا اصلا نظرات مردم حتی خانوادت برات مهم نباشه.
کارت درست نمیشه به اهداف و برنامه هات نمیرسی برا منم نشد بابام با تصمیمات اشتباهش ماهی ۹۰ میلیون درامد منو نابود کرد چیکار کنم خودمو بکشم که چی ثابت بشه نهایت ۲ نفر ناراحت بشن و تمام فراموش میشی.
خلاصه دیگه تو لحظه باید زندگی کرد
برای همه مشکلات راه حل هست فقط باید پیداش کنی
متنم رو با این جمله که هر وقت سختی بهم فشار میاره یادش میفتم تموم میکنم
زندگی مثل شطرنج میمونه فقط یه روش برای چیدن زمین شطرنج وجود داره اما بعد از ۶ حرکت اول ۹ میلیون احتمال و تنوع به وجود میاد و بعد از ۸ حرکت ۲۸۸ میلیارد تنوع برای جینش زمین به وجود میاد و این احتمال بیشت رو بیشتر میشه….
فقط حرکت کن حتی شده یک میلیمتر یک میلیمتر فقط حرکت کن….
الان که دارم تایپ میکنم دوتا قرص خوردمو خودمو با یه موزیک یواش یواش دارم اماده میکنم ، یکمم الان دل درد دارم ولی دیگه از همچی راحت میشم
خیلی وقته با خودم کلنجار رفتم ولی نشد . .
دیروز تولدم بود و افتزاح بود و توی روز تولدم کلی چیز شنیدم مادرم آرزوی مرگمو همش میکنه خواهرم کتکم میزنه بابام اگه بفهمه منو میکشه
فقط چون جسمم با روحم متفاوته
پدر مادر عزیز اگه فرزندتون رو نمیخواهید و یا باهاش مشکل دارید لطفا یا بزارید بهزیستی یا بفرستینشون برن ما گناهی نکردیم چرا باید زیر دست شما شکنجه بشیم
از هر راهی برای خودکشی رفتم به بن بست خوردم، خواهش میکنم یه راه خودکشی قطعی بگید؛ واقعا خستهم…
چرا باید یه دختر تو ۱۹ سالگی بفکر خودکشی باشه؟
چون خستەم! از معلولیت یه دستم از بدنیا اومدنم تا الان…
از پشت کنکوری بودن
از فشار کنکووور
لعنت به معلولیت که بخاطرش باید تن به درس بدم چون راه دیگه تو زندگی ندارم
لعنت به من که درس خوب نخوندم تا کنکورمک خوب بدم و راحت شم
لعنت به گزینش فرهنگیان که پارسال بخاطر معلولیت دستم من رو اون همه تو مرحله پزشکیش اذیت کردن!
لعنت به گواهینامه گرفتن که بخاطر معلولیت چهاربار از شهرستان رفتیم مرکز استانمون!
لعنت به من که انقد سستم در مقابل مشکلات
خدایا چی میشه امشب که میخوابم صبح بیدار نشم؟
چی میشه دیگه منی وجود نداشته باشم؟؟
بخدا بود و نبود من هیچ اختلالی تو دنیا ایجاد نمیکنه
توروخدا من و بکش راحت شم
از مرگ میترسم اما این زندگی هم سختمه
لطفا خداجون کمکم کن
من خیلی دلم گرفته
سلام منم همینطور
وقتی به خودم و زندگیم فکر میکنم جز کلمه بدبخت چیزی به ذهنم نمیاد با زجر و زحمت و کلی حسرت بزرگ شدیم چقدر درس خوندیم لیسانس فوق لیسانس کارمند
ولی همه رویاهامو یه مرد عوضی ازم گرفت هم عمرم هم شرفم هم پولم و رفت با کس دیگه ازدواج کرد دوستش اومد بهم کمک کنه که فراموش کنم ولی اونم ته مونده هستیم و پولم زندگیم قلبم گرفت
دیگه چیزی ندارم که ادامه بدم قبل از مردنم باید به خانوادم یه کمک کنم که همیشه حمایتم کردند ننگ بر من
فقط به خودم فکر کردم و هرکار کردم بد از آب دراومد مطمینما پدر مادرم ازم ناراضی هستند هرچند به زبان نمیارن ولی من پست و عوضی هستم به حرف یه پسر همه چیم از دست دادم حتی یک میلیارد پول بابام هم ازم گرفت بعد یکسال حرفی هم نمیزنه و الان با خانومش دارن جشن تولد عشقش تو مسافرت میگیرن منو فرستاد که بینی عمل کنم دکتری که معرفی کرد قیافم زد نابود کرد دیگه از خودم و کارهام حالم بهم میخوره مثل من با خودتون قمار نکنید پدر مادرا گناه دارن لعنت بر من مرگ برام عروسیه
خواهش می کنم قبل از خودکشی کتاب های خوب رو بخونید!
مثل قرآن، اگه نمیتونین فقط ترجمه اش رو
بعدش برین پیش روانشناس،اگر گرون میگیرن،۱۲۳ زنگ بزنین
من و خیلی از آدم های دیگه دلمون نمیخواد مردم رو اینطوری ببینیم
و واقعا هر کاری لازم بشه می کنیم
البته من سنم خیلی کمه ولی وقتی بزرگ شدم قول میدم کنک کنم و این افکار و دور کنم
ولی شما هم همکاری کنین و از من به شما نصیحت
خدا انقدر آشکار و نزدیکه که از شدت این قضیه پنهان به نظر میرسه
اون تنها دوست واقعی تونه که هرجا کنارتون هست و به حرفاتون گوش میده
امتحانش کنین ضرر نداره،همچیو امتحان کنین..نماز..روزه..همه اشون تا جایی که طاقت دارین
نکه یهو ۱۰۰ رکعت نماز بخونین!همون دو رکعت دلی برای خدا آدم و آروم می کنه
بهترین دوای درده..هر دردی دعا و نماز و…اینا رو امتحان کنین به جای دارو
اینا مسکن های واقعیه
اینهمه کامنت خوندم اخرش یه نفر هم یه راه درست برای خودکشی پیشنهاد نداد . اه
من هم آماده خودکشی هستم وسایل رو هم آماده کردم. زندگی کردن خیلی مسخره هست یعنی چی که هر روز پاشی بخوری و بخوابی و تکرار و تکرار و تکرار و…………. باید رفت و راحت شد. البته با چند نفر تسویه حساب اساسی میکنم و میرم.
کتاب( چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟) را بخونید.
یا از کتاب خانه ای قرض بگیرید.
واقعا عالیه
فان مع العسر یسرا
ام مع العسر یسرا
معنی اش اینه…پس بعد از هر سختی آسانی است..قطعا!بعد از هر سختی آسانی است!
خدا هیچوقت کلاه سرتون نمیزاره!نا امیدتون نمی کنه!اذیتتون نمی کنه!
فقط اون براتون مهم باشه!! و وقتی پیش اون باشین احساس خوبی دارین.
وقتی فکر می کنی پایانه و خدا بهت کمک کنه و یهو حس خوبی داری.بعضی وقت ها هم باید صبر کنی.
خدا اینجوری ازت یه آدمی میسازه که وقتی خواست بیارتش پیش خودش بهش افتخار کنه!
باعث افتخار اون باشیم نه کس دیگه!
ارزش افتخار پیش خدا قابل مقایسه نیست!
بهش اعتماد کنید و فقط اون!
اگه فکر می کنین اینجا جهنمه،اگر خودتون رو بکشین بازم میرین جهنم
پس چه فرقی داره؟
تازه جهنم اونجا بدتره و غیر قابل تصوره
پس بیاین اون دنیا رو جهنم نکنیم
اینکه چجوری وقتی با خدا باشین،نزدیک خدا بشین همه اینا براتون روشن میشه
حتما هم نباید نماز شب بخونین و اینا و…
اولش همین حرف زدن با اون،وقتی یهویی حالتون خوب میشه بخاطر همینه
خیلی وقتا اون باعث میشه کار بدی نکنیم
به شرطی که فراموشش نکنیم
گرچه حتی اگه فراموش هم بکنیم اون مارو که بنده شیم فراموش نمی کنه
باید هزاران چیز و یاد بگیریم
این زندگی واقعی ما نیست
زندگی واقعی ما همون جهنم و بهشتی هست که آدم ها تو این دنیا میان تا انتخاب کنن کجا میخوان برن
بیاین همگی با هم بهشت و انتخاب کنیم
خدا برای ما کافیه
او همیشه با ماست
خواهش می کنم قبل از خودکشی کتاب های خوب رو بخونید!
مثل قرآن، اگه نمیتونین فقط ترجمه اش رو
صوت و ویس قرآن بهترین مرحمه
حتی اگه مذهبی نباشین باز هم بهترین آواست
بعدش برین پیش روانشناس،اگر گرون میگیرن،۱۲۳ زنگ بزنین
من و خیلی از آدم های دیگه دلمون نمیخواد مردم رو اینطوری ببینیم
و واقعا هر کاری لازم بشه می کنیم
البته من سنم خیلی کمه ولی وقتی بزرگ شدم قول میدم کنک کنم و این افکار و دور کنم
ولی شما هم همکاری کنین و از من به شما نصیحت
خدا انقدر آشکار و نزدیکه که از شدت این قضیه پنهان به نظر میرسه
اون تنها دوست واقعی تونه که هرجا کنارتون هست و به حرفاتون گوش میده
امتحانش کنین ضرر نداره،همچیو امتحان کنین..نماز..روزه..همه اشون تا جایی که طاقت دارین
نکه یهو ۱۰۰ رکعت نماز بخونین!همون دو رکعت دلی برای خدا آدم و آروم می کنه
بهترین دوای درده..هر دردی دعا و نماز و…اینا رو امتحان کنین به جای دارو
اینا مسکن های واقعیه
ًخدایی که میلیارد ها سال داره که خدایی می کنه؛ما که فقط چند سال هست داریم بندگی شو می کنیم…
چرا به او اعتماد نداریم؟
او میلیارد ها سال است خدای کائنات و همه عالم است.
به او اعتماد کنیم
مطمئن باشید زندگیمون بدون خدا همیشه یه چیزی کم خواهد داشت.
امام علی(ع)
ای انسان!اثباب رهایی تو در ۳ چیز است:
تحمل_تعقل_توکل
تحمل مصیبت و شدائد
در کنارش چاره اندیشی و تعقل
و در پایان سپردن به خداوند و توکل
این خصوصیاتی است که باید با جون و دل سعی کنیم در خودمون ایجاد کنیم و بعد از آنها نگهداری کنیم و نذاریم خدشه دار بشن
و یا اگر شدن،این دفعه محکم تر این دیوار رو بسازیم.
اگه دیوار خراب شد،ولش نکنیم
با بنای باقی مونده و تجربه های جدید میتونیم برای رشد خودمون و اطرافیانمون بهتر بسازیم و زندگی کنیم.
اول باید برای خودمون بعد برای دیگران.
اما اگر تنها هم بودیم طبق فرمایش امام علی:باید مراقب افکارمون باشیم!
افکار سمی خیلی راحت همه جا هستن
این افکار مثبت و شیرین است که کم پیدا می شوند و باید با جنگیدن با نفس خودمون سعی کنیم افکار مثبت و پیدا کنیم.
دوستون دارم هم وطنان عزیزم
از خدا میخوام بتونین هزاران دیوار محکم بسازین و اگر خراب هم شد دوباره بسازین.
همین ساختن و خراب شدن آدم ها رو بزرگ می کنه…
دوستون دارم
به نظرم ۶ میلیارد بدهی و ۲ سال کارتن خوابی و فراری بودن و دوری از خانواده دلیل کافی برای تمام کردن این زندگی کافی باشه
تو جامعه ادم میبینه هیچ کس به فکر کس دیگه نیستا همه تو فکر خودشونن و رحم ندارن حتی به قیمت مرگ دیگران ولی موقع خودکشی که میشه مثلا ادما میخوان کمک کنن یا ادمو منصرف کنن . من تو اینترنت هر چی سرچ میکنم در مورد روش خودکشی اسون یا دارویی که باعث مرگ راحت بشه همش مطالب مزخرف میاد که میخوان طرفو منصرف کنن بابا ول کنید دیگه اگه میخوایید کمک کنید در کنار مطالب منصرف کننده تون اسم دارو یا هر روش اسون دیگه رو هم بگید باور کنید برای بعضیا کمک به مرگشون بهتره. این دنیای لعنتی جاییه که ما حتی به 100 سال هم نمیرسیم . اگه به پیری برسیم که کلیم دردو رنج پیری باید تحمل کنیم بعد بمیریم تازه کو به پیری برسیم انقدر بیماری و تصادفو سکته و اتفاقات دیگه هست که به پیریم نمیرسیم پس با این شرایط وقتی همین زندگی مسخره به شدت رنج اور شده چرا خودمون پایان ندیم!؟ این دنیای لعنتی از یه طرف پر از گیرو گرفتاری کرده از یه طرفم غریزه ترس از مرگو در وجود موجودات زنده گذاشته که هی زندگی کننو عذاب بکشن . زندگی یه بازی پوچو زودگذره و در عین حال کثیف واقعا نمیدونم با این بازی کثافت دنیا چکار کنم چجوری خلاص بشم
چون نباید فقط از زاویه خودت نگاه کنی
زاویه های دیگه ای هم داره
درسته ممکنه کمک نکنن ولی ماهم جای آدم ها نیستیم و فقط بخشی از اون هارو میدونیم و آشناییت داریم
قاضی اصلی خداست
سلام نمیدونم چند نفر کامنت من رو میخونن ولی میخوام اینو بگم که من 15 سالمه زندگی مزخرفی دارم پدرو مادرم فکر میکنند فقط چون دخترم نباید دیگه زندگی کنم و باید بمیرم انقد توی خونه موندم که اضطراب اجتماعی دارم و حتی نمیتونم با کسی درست حرف بزنم چون از ادما میترسم اره این زندگیه منه مادرم فکر میکنه فقط با خونه نگه داشتنم همه چی درست میشه و دیگه من در امانم اما اشتباه فکر میکنه من فقط الان تبدیل شدم به یه ادم عقده ای که ارزوشه یه بار تنهایی بره بیرون خواستم بگم که بعضی ها واقعا لیاقت پدر و مادر شدن ندارن و فکر میکنن فقط چون خونه و غذا داریم یعنی باید خوشبخت باشیم
ولی از همه کسایی که میخوان خودکشی کنن خواهش میکنم که این حرف منو گوش کنن بچه ها این غلطه که فکر میکنید خودکشی راه حله من اصلا دلم نمیخواد کسی رو نصیحت کنم ولی توی یه کتاب خوندم نوشته بود همین که اگه زندگی هزار بار هم زمین زدن باز بلند شی انتقامه اینکه داری نشون میدی من قویترم میدونم همه ما مشکل داریم و هممون یه جاهایی واقعا کم میاریم ولی وقتی تا حالا شما اومدی چرا میخوای جا بزنی ببینید دنیا یه x است همه چی توش عین یه مجهوله درد ها غم ها دوستامون و حتی خودمون پس واسه یه چیز زودگذر ازاون خواهش میکنم انقدر به خودتون سخت نگیرید
از درد کشیدن و بیماری هایی که درمانی نداره خسته و آزرده ام
از جفایی که در حق خودم و عزیزم کردم آزرده ام
آروزی مرگ دارم ولی از درد کشیدن هنگام جون دادن میترسم
راهی که راحت و بدون درد خلاص کنه ادمو سراغ دارین؟
لطفا بخونین🙏🏼
کاری که خدا تو زندگیم کرده همش قشنگ نبوده ولی ارزشش رو داشته.
از خدا برای هر چی که تو زندگی ناراحتتون کرده فرار نکنید.چیزایی که سخت بوده و یه قدری اذیتتون کرده.
فقط روی ایم تاکید کنید که:(خدایا اراده تو رو توی زندگیم میخوام که انجام بشه؛هر کاری خودت میخوای تو زندگیم بکن)
وقتی من همه دوستام و از دست دادم یعنی تک و تنها شدم،برام سخت بود..
تنهایی آزارم میداد ولی نمی تونستم جای دیگه ای برم.
نمی تونستم تمام اون بار هارو روی دوشم بکِشم.
بعضی از شماها تلاش می کنید اون بار هارو خودتون حمل کنید،چیزایی که دیگه مرده اند و باید رهاشون کنید و خودتون رو از شرشون خلاص کنید.
ولی چرا بهشون آویزونید؟چسبیدید؟چون گاهی اون قدر به اون دردها چسبیدید که نمیخواید رهاشون کنید.
ما میتونیم یاد بگیریم در حین تجربه های تلخ زندگی سالمی داشته باشیم.
خدایا نمی فهممش ولی باور دارم.نمیدونم چرا ۲۵ سال پیش سرطان گرفتم،ایمان رو موعظه می کردم ولی ادامه دادم و گفتم خدایا به تو اعتماد می کنم،اعتمادم به توست و اون درستش کرد.
من خیلی چیزارو نمی فهمم مثلا چرا دیشب برق خونمون رفت ولی میدونین دارم رشد می کنم،کِشیده میشم.
کسی از شما بخاطر چاق و لاغر شدن رو بدنش خط افتاده؟
روی ایمانتون خط افتاده؟
خانم ها وقتی زایمان می کنن روی شکمشون خط می افته.همه مون باید تو زندگیمون خط های رشد ایمانی داشته باشیم،باید از یه چیزایی(غم و غصه و…)فارغ شیم.
خدا مارو در زندگیمون رشد میده،میکِشه.
وقتی به خدا اعتماد می کنین،زندگیتون بهتر میشه،نه؟
فرقی نمی کنه مشکلتون چی باشه
جوابش اینه:به خدا اعتماد کن و نیکی بکن
جویس مایر
اگه خدا یه چیزی رو از بنده ش بگیره، حتما یه چیز دیگه بهش میده، مصداق شعر خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید همیشه بدون که خدا برات جبران میکنه و هرگز ازش شاکی نباش
درک حساب و کتاب کارهای خدا برای انسان، درست مثل اینه که بخوای برای یه مورچه اینترنتو توضیح بدی.. حکمت و مصلحت خدا رو مغز انسان نمیتونه درک کنه، عین اون مورچه که تکنولوژی و اینترنت رو نمیتونه درک کنه
سلام دوستان من دنبال هرچی تو زندگیم رفتم شکست خوردم چ آرزوهام چ عشقم همش شکست تو این مملکت هم تا پول و پارتی نداشته باشی هیچکی ادم حسابت نمیکنه من نقطه صفرم نه کسی ضامنم میشه وام بیارم نه کسی پشتمه بچه که بودم همش بیمارستان بستری بودم کلا زندگی گیم اونجا گذشت خلاصه بگم هیچکی مرام و معرفت براش مهم نی همه دنیا شده پول ن کاری ن چیزی کجاش مملکت دزداش ایرانو فروختن مردم همه بدبخت من هم خودکشی میکنم ایشالا اون مقام مسئول اون دنیا جوابگوه دیگه بیت المال خور های حروم خور دولت بی ارزش هیچ براشون مهم نیس ی جوان جونش داره از دست میده یروز همین بلا سر بچه های خودتون بیاد ایشالا
کسی تاوان گناه به این بزرگی و تو اون دنیا نمیده
پس امید داشته باش به خدا
امید و ایمان
منظورتون اینکه کس دیگه ای تاوان شو نمیده دیگه،درسته؟
کتاب خودت باش دختر رو بخونید
اگه حوصله ندارین،چکیده اش و
عزیزان درسته تو این وضعیت پول حرف اول و میزنه و آدم باید تلاش داشته باشه
اما بعد از مرگمون نمینویسند چقدر پول داشتیم و این پولا هیچ کمکی به دنیای آخرت نمی کنه.
میخوام بگم اینکه میگن همچی پول نیست یجورایی جمله ی درستیه،چون تو دنیای آخرت کارهامون وضعیت مارو مشخص می کنن نه پولامون.
نمیگم تلاش نکنین ولی چیز های دیگه هم هست که باید بهش توجه کرد مثل رفتارمون
سلام به همه. خیلی از کامنتهارو خوندم، چقدر قشنگ بودن. انگار همگی یه جورایی دردهای مشترک داریم. ولی عزیزای من بذارید یه چیز مهمی رو که نظر شخصی خودمه بگم.
ما انسانها، بدبختیم.
به زور به دنیا آورده شدیم (حداقل کسی که از من نظر نخواست یا من یادم نمیاد)، به زور تو یه بدبختی مکانی و زمانی قرار داده شدیم، آرزوهای بزرگ همراه با ناتوانی در براورده کردنشون به ما داده شد.
حالا هم وقتی حرف اون خدا رو میخونی، میگه: چطور جرات میکنی قبل اینکه من بهت اجازه بدم، جون خودتو بگیری؟! جهنم جایگاه توست.(از قرآن خوندم)
همه اینها از خلقت ما شروع میشه (بزرگترین اشتباه توجیه ناپذیر خدا)
همه این امور زندگی و مشکل و پول و شکست عشقی و اینارو ول کنین. همش مزخرفه. قضیه اینه که ما انسان های پست و منحوس، گند زدیم به کل جهان هستی و اصولا نباید به وجود میومدیم.
حالا این قضیه ناتوانی تو زندگیم، تبدیل به یه چیز شخصی بین من و خدا شده. اصلا لذت میبرم یه کاری کنم که خیلی عصبانیش کنم. بهش درد بدم. رنج بدم. ناراحتش کنم.
ولی چه کنم. چه کنم که موجود خیلی ضعیفی هستم. زورم بهش نمیرسه، وگرنه حتما خدارو میکشتمش. شیطان راست میگفت، تو ناحقی فقط چون زورت زیادتره، قلدری میکنی واسه خودت.
فقط منتظر لحظه مرگم هستم. خاک تو سر من بدبخت که زنده شدن و مردنم هم دست خودم نیست. باشه، باشه، اینم مال تو خدا. تحمل میکنم این زندگی لعنتی رو به خاطر اینکه بعدش باهات چشم تو چشم بشم.
چشم تو چشم. بعدش ببینم چی داری بگی. چی داری رو کنی برا توجیه این تصمیم لعنتیت.
تنها تسکین من: با لذت میگم که خدا ازت متنفرم. باعث همه اینا تویی. تو اینارو شروع کردی و این تویی که لایق جهنم خودتی.
و کلام آخر: هیچ مردنی بدون درد نیست. اصطلاح جون کندن رو شنیدین؟ هرکی به هر روشی که به ذهنتون میرسه بمیره، به مرحله جون کندنش میرسه. جایی که روحش جدا میشه. خیلی تو این مورد جست و جو کردم، گویا از شواهد پیداست که خیلی زجر داره. زجر فرا تر از حد تصور (اینم یکی از شاهکارهای خداست).
پس اگه میخاین بی درد باشه، گشتم نبود، نگرد نیست. همینه که هست. پس بشینین و تحمل کنین و متنفر باشید.
نمیدونم کی هستی حرفات حرف دل من بود خیلی به دلم نشست . هرچند من به لحاظ اعتقادی چندین ساله به دین بی اعتقاد شدم ولی به وجود خدا نه . منم از خدا خیلی بدم میاد . من به شیطان به معنای دینیش اعتقاد ندارم ولی به خیر و شر در عالم هستی معتقدم حالا این خیرو شر میتونه در قالب موجودات عالم باشه یا صفات اما اینو فهمیدم عامل تمام گرفتاریا خالقه . اصلانم اینجور که میگن امتحان میشیو پاداش میگیریو و این حرفا نیست خالق گرگ درست کرده گوسفندم درست کرده . این وسط گرگ بیچارم مقصر نیست طبیعتش درست شده تا بدره و پاره کنه گوسفندم قرار نیست پاداش بگیره اینو تعمیم بده به همه چی تو دنیا . ریشه خداست فقط خدا . منتها ما ادما خدارو جور دیگه شناختیم فکر میکنیم منزه از هر اذیتو و جبرو ستمی مسخرس
هرکاری که آدم می کنه جوابش رو هم میگیره
هر اتفاقی که می افته بخاطر کارهایی بوده که کرده
پس گردن خدا ننداز
خدا همیشه مراقب همه چیزهایی که آفریده هست
اما ما چشم دیدن شو نداریم
بهتره روی خودت کار کنی تا بفهمی داری اشتباه می کنی و این اشتباه تاوان سنگینی داره
هشت سال زمان برد تا اینو یاد بگیرم
هفت حقیقت درباره زندگی که بهتون کمک می کنه
شماره یک:زندگی خودتو با بقیه مقایسه نکن،راحت ترین راه برای افسردگیه
شماره دو:تو نمی تونی همه رو خوشحال کنی و اگه تلاش کنی بقیه رو خوشحال کنی،خودت رو از دست خواهی داد!
شماره سه:از اینکه مردم تورو دوست ندارن ناراحت نباش،چون حقیقت اینکه خیلی از افراد حتی خودشون رو هم دوست ندارن!
شماره چهار:تنها محدودیتی که تو این دنیا داری ذهن خودته!
شماره پنج:بزرگترین عمل نابود کننده رویاها اینکه نظر بقیه درموردت چیه؟
وینستون چرچیل میگه:توی بیست سالگی زیادی به این فکر می کنی که نظر بقیه درموردت چیه؟
توی چهل سالگی دیگه بالاخره دست از نگران بودن برای بقیه بر میداری و در آخر تو شصت سالگی می فهمی که حتی بقیه بهت فکرم نمی کنن.
[با همه مهربون باشین و بهم کمک کنین ولی در قدم اول باید با خودتون مهربون باشید!]
شماره شش:مشکل از درآمد نیست که باعث میشه همه ورشکست بشن بلکه مشکل از مصرف کردنشونه.
چیزی مهم تر از میزان درآمد اینکه چقدر میتونی ذخیره کنی و دوباره روی چیزی سرمایه گذاری کنی که میتونه کمکت حتی زمانی که خوابی هم پول دربیاری!
و در آخر شماره هفت:خطرناک ترین اعتیاد در دنیا راحتیه!افرادی که زندگی رویایی شما رو دارن،باهوش تر از شما نیستن؛آنها فقط در غلبه بر ترس برای برداشتن اولین قدم بهتر هستند!
یک : زندگی خودمو با بقیه مقایسه نکردم و اگرم بکنم زیاد اذیتم نمیکنه منتها وقتی زندگی خود ادم به نوبه خود سخت باشه غیر قابل تحمل میشه
دو: سعی نمیکنم دیگرانو خوشحال کنم و همینطور حواسم هست کسیو ناراحت نکنم درواقع کاری به کار دیگران ندارم . هرچند ادما عوامل محیطی و اجتماعی روزمره زیاد باعث ناراحتیم میشن
سه: من اصلا تو فکر این نیستم کسی منو دوست داشته باشه یا نداشته باشه تازه میخوام از ادما دور باشم
چهار: محدودیت فقط ذهنه!؟ نمیدونم تو چه جایگاهی یا شرایطی هستی . فرض کن دست خالی در مقابل یه ارتش صد هزار نفری مسلح ایستادی میخوای باهاشون مبارزه کنی میتونی ؟ نه نمیتونی حالا اینو تعمیم بده به هر چیزی تو زندگی شغل ، سلامتی ، و کلی مسائل دیگه . اتفاقا ما تو دنیایی پر از محدودیت داریم زندگی میکنیم
پنج: نظر بقیه اصلا برام مهم نیست اتفاقا ادم تنهایی هستم و دوست دارم تنها و از ادما دور باشم انقد درگیر مشکلات خودم هستم
شش: یعنی چی مشکل از درامد نیست از مصرف کردنه!؟ شاید شما یه ادم سرمایه دار هستی با ذهنیت خودت داری میگی . فرض کن تو یه خانواده داغون و از هم پاشیده و درعین حال فقیر بزرگ بشی بعد با هزار عذاب بری درس بخونی به امید اینکه یه جا استخدام بشی بعد بری ببینی چه اوضاع افتضاحی همه جا بی عدالتی پارتی بازی حاضر بشی بری کارگری کنی بعد میری میبینی تو کارگریم هیچ نظارتی روش نیست روزی دوازده ساعت از ادم کار سخت میکشن در ازای یه حقوق ناچیز کلی ادمو اذیت میکنن حق خوری میکنن زور گویی میکنن و تو هیچکاری نمیتونی . خانواده از هم پاشیده پر از دعوا و جنگو و مشکلات، جامعه ای پر از هرجو مرجو بی عدالتی و بی رحمی چی از ادم باقی میمونه!؟
هفت: فکر نکن اونایی که زندگی راحتی دارن فقط تلاش بوده یا غلبه بر ترس بوده یا هر چی . تو زندگی شانس ، سرنوشت و خیلی چیزای دیگه وجود داره. مقایسه کن سگو گربه ای که ولگردن تو سرما ی زمستون گرمای تابستون بدون سرپناه دنبال یه تیکه غذا و برعکسش اون حیوون که صاحب داره تو جای گرمو نرم و زندگی راحت اگه ادم با تجربه ای باشی میفهمی چی میگم .
و در اخر اینو بدون زندگی کلا یه بازی کثیف و در عین حال پوچو مسخرس که خیلیم زود تموم میشه فقط برای بعضیا لذت بخش برای بعضیا پر رنجه اما در نهایت هممون میریم زیر خاک اینکه اسرار این هستی چیه و پشت پرده چیه نمیدونیم فقط اینو میدونم خودکشی چیز بدی نمیتونه باشه وقتی سراسر زندگی سختی باشه من روش اسونم پیدا کردم فقط از انجامش میترسم
تو کاملا سطحی برداشت کردی
اگه بخوای درموردش فکر کنی می بینی این تفسیر درستی نیست
و خودکشی هم راه درستی نیست
پس بیخیال شو
نذارین دیگران با حرفاشون بهتون هویت بدن
هویت اصلی خودتون رو،خود شما شکل میدین
چن سالته حدیث؟
یادگاری در روز ۱۴۰۲/۴/۶. توسط فردی که الان زنده نیست
من هنوز خوشحال بودم و میخندیدم چرا او کارو باهام کردین مامان بابا
منم همینطور کاش مشکلاتم مثل تو بود
من ۱۲سالم هست دنبال راهی می گردم که خودمو راحت کنم من از کلاس سوم این فکر به سرم زد مشکل از اطرافیان نیست مشکل از خودمه به همه میگم که می خوام خودمو بکشم ولی همه فکر میکنن دارم شوخی می کنم چون من ادم درون گرایی هستم و همیشه لبخند میزنم و تظاهر به خوشحالی می کنم
خسته شدم
شماهایی که دارید میگید می خواهید خود کوشی کنید سنتون از ایژده نوزده به بالا هست فکر کن من چه زندگی دارم که از الان دارم به مرگ فکر می کنم
خنده داره 😂
خیلی جالبه نمی دونم گریه کنم یا از خنده بمیرم😐😑👻
عزیزم
درسته که خیلی وقتا احساس تنهایی می کنی و این خیلی اذیتت می کنه
اما تاحالا به این فکر کردی چرا یهو اشکات تموم میشن
چرا یهو انگار هیچ اتفاقی نیفتاده
چون خدا دلش نمیخواد تورو ناراحت ببینه
به خدا باور داشته باش و بخاطر اون زندگی کن نه بخاطر بقیه
نه بخاطر افکار بقیه
فقط خودت و خدا
تو این زمان که شرک و بی دینی همه جارو گرفته و آفت زندگیه،تو اینجوری نباش
تو خودتو با بی دینی بزرگ نکن عزیز دلم
میدونم درکت میکنم منم ۱۵ سالمه و همینطورم
راستش من از ۱۲ سالگی که والدینم تصمیم به طلاق گرفتن افکار خودکشی وار به ذهنم میرسید و از اونجا که تک فرزندم و والدینم هردو شاغلن همیشه احساس تنهایی میکردم.بعدا در ۱۵ سالگی پدرم ازدواج مجدد کرد و خوشبختانه زن مهربونی هستن اما توجه پدرم که قبلاً هم معطوف به مادرش و خانواده ی خودش بود با ازدواج مجددش بازم بهم کمتر توجه شد و راستش با کمک خدا جونم تونستم از خیلی از موانع زندگیم عبور کنم.حتی تا حدودا ۲ سال کتاب های انگیزشی میخوندم اما بخاطر استرس و اظطراب بیش از حدم این افکار خودکشی وارم اصلا تموم نشد.تا چندروز آینده کنکور دارم و اصلا براش اماده نیستم.مادرم اکثر خرج هام رو میده و پدرم حتی یک دهم مادرمم برام خرج نمیکنه و کل خرج کنکور و کلاس و کتابام رو مادرم داده اما چند ماه با حسی عجیب روبهرو شدم که مانع درس خوندنم میشد.حالم خیلی بده فقط میخوام دراز بکشم یا برم یوتوب ویدیو ببینم و افکار خودکشیم هزاران برابر شده.خیلی دوست دارم بمیرم.گاهی مادرم باهام قهر میکنه یا بهم اخم میکنه و امروزم بهم گفت برای خودم متاسفم…مطمئنم میخواست بگه که برای خودم متاسفم که بچه ای مثل تو دارم.مادرم ازم قطع امید کرده و احساس میکنم کلا براش ارزشی ندارم.منم این قدر عفت تحصیلی و روحی روانی کردم که صبح پا میشم احساس میکنم هیچ هدفی تو زندگیم ندارم.حالم خیلی بده.کاش به دنیا نمیومدم و مطمئنم بمیرم همه ی اطرافیانم نفس راحت میکشن.حداقل برای مادرم خوب میشه چون همه براش یه حس ترحم پیدا میکنن و خیلی بهتر از دختر شکست خورده براش اعتبار میاره.
عزیزم
فقط کنکور زندگی آدمو تشکیل نمیده
میتونی بری یه مهارت یاد بگیری و اونو گسترشش بدی
و یادت باشه تو بخاطر دیگران زندگی نمی کنی که به خاطر دیگران خودتو از دست بدی
تو بخاطر خدا و خودت زندگی می کنی
پس یه بسم الله بگو و تکونی به خودت بده
تو یه دفتر احساسات و حرفای منفی رو با رنگی که ازش بدت میاد بنویس،بعد از یه مدت حتی بخاطر اینکه نخوای اون رنگ و ببینی تصمیم میگیری از افکار منفی و پوچ دوری کنی
واقعا این افکار قشنگ نیست،از خودت دورش کن
البته این یه شبه به دست نمیاد ولی با مرور زمان اگه بخوای میشه
با امید و توکل کامل به خدا
واسه خودت چی میگی 49 سالمه پدر در اومد از زیر صفر شروع کردم وقتی بیماریم شدت گرفت وقتی همه چیز زندگی رو جور کردم زن و بچه هایش رهایم کردند همه چیزم رو بردند حتی لباس زیرم رو الان برای شرایط من کاری نیست سرمایه ندارم به نظرت چه کسی حاضره دست یه شکست خورده رو بگیره یکی نیست یه ماشین بده کار کنیم فقط با ماشین کار کنم تمام خرجش هم با خودم؟ پس دکتر خان حرف مفت نزن را حل خودکشی رو بگو روی گنج نشستیم داریم از گرسنگی میمیریم
۴ چیز و نخور،موفقیتت تضمینه
۱_حسرت گذشته
۲_حسرت زندگی دیگران
۳_فریب دیگران
۴_حق دیگران
1ـ خدا احساساتی نمی شود.ما از دیدن این گونه ناملایمات دچار ناراحتی می شویم برای آنکه ضعف داریم؛ برای آنکه ملکوت امور را نمی بینیم؛ مثل کودکی که پزشک را دشمن خود می بیند آن موقعی که به او آمپول می زند، در حالی که والدینش از پزشک تشکر می کنند به خاطر همان آمپول زدن. مادر وقتی دست و پای کودکش را می گیرد تا به او آمپول بزنند، از درد کشیدن کودکش واقعاً جگرش کباب می شود ولی با این حال کمک می کنند تا بدن فرزند دلبندش را سوراخ کنند. از آن جهت که عاطفه دارد، جگرش کباب می شود، امّا از آن جهت که عقل دارد، کمک می کند تا به فرزندش آمپول بزنند. لذا اگر مادری عقلش کم باشد، نمی گذارد به فرزندش آمپول بزنند؛ و همین کم عقلی او، موجب صدمات بزرگتر به فرزند می شود.2ـ دنیا دار امتحان است.
فرض کنیم دنیا طوری باشد که نتوان به کودکان ظلم کرد. نتوان به زنان ظلم کرد. نتوان به ضعیفان ظلم کرد. نتوان بی گناهان را کشت و … . در این صورت دیگر بساط امتحان جمع می شود.
خدای متعال انسان را موجودی مختار خلق نموده و او را در دنیا قرار داده و امکان هر گونه کار خوب و بد را هم به او داده تا از این طریق امتحانش کند. حال چه معنی دارد که جلوی اختیار او را بگیرد و نگذارد ظلم بکند؟!
یکی می تواند به یک کودک ظلم بکند و ظلم می کند یا نمی کند و از این راه امتحان می شود؛ و یکی هم می تواند جلوی آن ظلم را بگیرد و می گیرد یا نمی گیرد و به این وسیله امتحان می شود؛ و دیگری هم نمی تواند جلوی آن ظلم را بگیرد ولی می تواند بابت آن ظلم ناراحت شود و ناراحت می شود یا نمی شود و او هم به این طریق امتحان می شود. و … .
3ـ سوال: خدا می خواهد بندگانش را امتحان کند، در این میان چرا یک کودک باید فدا شود؟
چنین کودکی از نظر افراد کور ـ که باطن هستی را نمی بینند ـ فدا می شود نه از نظر افراد بینا که ملکوت هستی را مشاهده می کنند. از نظر حقیقت بینان، چنین کودکی بابت شرکت در این امتحان، خیلی هم خوش به حالش می شود. لذا در آخرت آرزو می کند که ای کاش در دنیا، بیش از اینها زجر می کشید.
در کتابهای اعتقادی بابی مطرح نموده اند با عنوان « آلام و اعواض» یعنی « دردها و عوضها». در این باب می گوید: خداوند متعال در برابر رنجها و بیماریهایی که خود شخص مسبب اختیاری آنها نیست، عوض می دهد؛ یعنی آن محرومیّتی را که قوانین و سنن الهی بر شخص تحمیل نموده اند، به نوعی توسّط خداوند متعال جبران می شود؛ چرا که خداوند متعال جبّار می باشد؛ و جبّار یعنی جبران کننده و شکسته بند. شکسته بند، اگر چه موقع بستن شکستگی، موجب درد می شود ولی کارش به نفع فرد استخوان شکسته است. خلاصه آنکه خدا، جبّار (جبران کننده) است؛ حال این جبران خدا یا در همین دنیاست یا در آخرت؛ یعنی یا خدا در آخرت نعمتی به بنده ی رنج کشیده اش می دهد یا برخی گناهان او را می بخشد، یا در همین دنیا نعمتی به او می بخشد یا به او توفیق انجام اعمال خیری را عنایت می فرماید. در روایات نیز ذکر شده که خداوند متعال محرومیّتهای دنیایی را جبران خواهد نمود؛ مثلاً ذکر شده که در روز قیامت خداوند متعال از بندگان فقیر و رنج کشیده اش چنان تفقّدی می کند و چنان عنایتی به آنان می فرماید که آرزو می کنند ای کاش بیش از این متحمّل رنج شده بودند. بیمار نیز در حکم فقیر است؛ چون بیماری همان فقر سلامتی است. مظلومینی که در مظلوم شدن خود مقصّر نبوده اند هم در حکم فقیرند؛ چون فقر امنیّت دارند.
افزون بر بحث عوض گرفتن از خدا بابت شرکت در امتحان بندگان، شخص مظلوم، از ظالم نیز طلبکار است؛ که در آخرت، طلبش را می ستاند. این مطالبه به این صورت است که شخض مظلوم، به مقداری که ظلم دیده، گناهانش را بار فرد ظالم می کند. اگر حقّش ادا نشد، ثوابهای فرد ظالم را هم تصاحب می کند. اگر باز هم حقّش ادا نشد، آنگاه خدای عادل، از فضل خویش، آن مقدار به فرد مظلوم عطا می کند که جبران محرومیّت او بشود.
حال خودتان قضاوت بفرمایید؛ مدّتی اندک سختی کشیدن و در مقابلش، بی نهایت سال از نعمات بهشتی بهره بردن، آیا می ارزد یا نمی ارزد؟ احساسات کور چه جوابی می دهند و عقلهای نورانی چه جوابی می دهند؟
خودتو با این فکرای سنتی غلط گول نزن منم یه زمانی همین فکرارو میکردم . مثال دکترو و مادر در قبال بیمار یا فرزند خیلی غلطه چون دکتر یا مادر خودشون زیر جبر قوانین دنیا و طبیعت هستن و چاره ای ندارن . ولی خدا خالقه تمام قوانینو خودش درست کرده پس مقایسه خیلی غلطه . امتحانو این چیزا هم همش الکیه مقایسه کن یه گربه ولگرد که تو سرمای زمستون تو گرمای تابستون بدون سرپناه باید تو اشغالا بگرده دنبال یه تیکه چیزی برای خوردن بیماری میگیره در معرض کلی مشکلاته ولی هیچکس کمکش نمیکنه ولی یه گربه خونگی صاحبش همه چیو براش فراهم میکنه یا مقایسه کن یه شیرو که میره یه اهو رو میگیره تیکه پاره میکنه نه اون شیره قراره مجازات بشه نه اون اهو به خاطر درد و رنج دریده شدن قراره به پاداش برسه . دنیای ما هم همینجوریه منتها چون ما انسان ها موجودات هوشمندی نسبت به حیوونا هستیم نمیتونیم این ظلم و بی عدالتی مطلقو قبول کنیم برای همین سعی میکنیم با تعیین پاداش و جزا برای خودمون این حقیقت تلخو یه جوری حل کنیم
خیلی سخته خیلی
یک سری نظرات و عقاید تکراری
چه چیزی با این نظرات تغییر می کنه؟
همش مضخرفه همش چرته و پرته
پایان زندگی یک تصمیم عاقلانه س ، یک راه برای زندگی کردن
یعنی چی
خواهش میکنم راه خودکشی بدون درد بگید لطفاااااا
دیگه وقتی بخوای بمیری حالا یه ۵ مین هم درد بکش چیزی نمیشه از دردای این روزگار بدتر نیست
چند روز دیگه همه فراموش کردن منو تو بودیم یا نه فقط مادرم کاش منو ببخشه ولی وقتی کم میاری امیدی نیست باید رفت
تمام این سالها فقط تحمل کردم بجای زندگی کردن واقعا از این زندگی هیچی نفهمیدم جز درد و رنج، حسرت..
طی سالهای تحصیلم سعی کردم نمراتم پایین نیاد واقعا سخت تلاش کردم تا به کنکور برسم.
حالا هم با این کارای سازمان سنجش دیگه نمیخوام ادامه بدم، تمام تلاشم بی فایده بوده برای یک انسان هیچی دردناکتر نیس که تمام تلاشش به کار بگیره و در آخر به تمام زحماتش و تلاشش نادیده گرفته بشه
میخوام خودکشی کنم تا از فشار روانی کنکور و خانواده خلاص شم:)))
این دنیا جهنمه، اون دنیا دیگه چی بشه
انقد خدا خدا نکنید خواهشن خدایی وجود نداره خدا یه توهمه.تنها آرزوم مرگ بس بعد ۵سال بعد دست گذاشتن رو قران قسم خوردن جون عزیزاش ولم کرد مثه یه تیکه دستمال کاغذی مچالم کرد دور انداخت تورو خدا اگه یه راه بدون درد سراغ دارید بگید شرافتن نصیحت و امید الکی نمیخام بدید به هرچی اعتقاد دارید قسمتون میدم کسی رو وابسته خودتون نکنید وقتی دوسش ندارید لحظه لحظه زندگی نکبتم به درد رنج میگذره آرزوم مرگ و بس لطفا قضاوت نکنید اتفاق اگه یه روز متن رو خوندی بدون نمی بخشمت. غم نبینی به همه آرزوهات برسی سلامت باشی همیشه
خیلی سخته منم وابسته شدم هرچند که رابطم در حد کمی بود اما دوسش دارم نمیتونم زندگی رو بدون اون نمیدونم چه کنم
وقتی بد شدن بد شو چون کسی قدر خوبی رو نمیدونه خصلت انسان همینه ، اگر حتی یه نفر رو تو زندگیت داری که ارزش داره براش بجنگی بجنگ سختی بکش چون یه امید داری ، حوصله تعریف ندارم از همون بچگی خیلی سختی کشیدم 4 سالم بود پدرمو از دست دادم گذشت تا این سن که الان 33 سالمه از اطرافیانم ضربه خوردم خیلی زیاد ، اگر همسرم نبود شاید دلیلی برای ادامه نداشتم ولی فقط به خاطر اونه که من ادامه میدم …
زندگی برام خیلی سخت شده، ب عنوان ی مرد هرروز غرورم نابود میشه ، خیلی کارا از دستم میاد ،خیلی آدم مهربون و خوش اخلاقی ام ولی شرایط زندگی منو گوشه گیر کرده ، هرشب تا صب گریه میکنم و دائم ب خودکشی فک میکنم ، واقعا دیگه نمیتونم این همه درد رو تحمل کنم، قلبم تیر میکشه و نفس ب زور میکشم انگار زندانی ام ، هیچکس ام درکم نمیکنه و همه فک میکنن از پس همه چی برمیام ولی وقتی میفهمن من چقدر عذاب میکشیدم ک دیگه من خودمو کشتم، دنیا جای قشنگی نبود برا ما ، وقتی اینو بخونید احتمالا من نباشم. اگه کسیو دارید ک ازتون حمایت میکنه حتما باهاش حرف بزنید، من واقعا دوسداشتم خوشحال باشم ع ته دلم ، دوسداشتم ب آدما کمک کنم تو همه چی دوسداشتم جوونی کنم دوسداشتم خونوادمو خوشحال کنم ،ولی هرچی تلاش کردم نشد.. خدافظ
خیلی از کامنت ها رو خوندم دلیلشم این بود شاید این فکر از سرم بره
من دلم نمیخواد خودکشی کنم اصلا
یا راستش دنبال راهی هستم ک کسی نفهمه خودکشی بوده
ساوت و آروم بدون اینکه به کسی چیزی بگم یا اصلا حتی کسی احتمالش رو نمیده
حتی خودم ، نمیدونم از کی شروع شد اما الان جدی هستش تصمیم قطعی واقعا ندارم الان اما هر لحظه ک میاد سراغم قوی تر از منه هر دفعه یه جوری فرار میکنم سخته ها فرار کردن اونایی ک
مشکل من بیماری روانیه ۶ ساله ک دارم رنج میبرم دچار یکی از سخت ترین بیماری های دنیا هستم از اون طرفم مشکل خانوادگی شدید دارم غمباد شدم دیگه نمیکشم خیلی ب خودم روحیه دادم واقعا اگ سالمی قدر خودت رو بدون. نابود شدم فقط بمیرم خیلی دکتر و روان کار هم رفتم فایده ای نداشت
یه یه پدر و مادر ک میخوان از هم طلاق بگیرن خیلی حرف و فحش و دشنام از طرف خانواده خوردم ولی ب درک تا خودمو دارم غم ندارم آخ آخ حواسم نبود ک منم نا توانم و یه ذهن مریض دارم 😅 سرگذشتم از درگذشتم دردناک تر بود فراموشم نکنید بای بای 🙃🙂
من نه میخوام درد دل کنم نه نیاز به درد دل دارم فقط دوتا مشکل دارم برای خود کشی یکی این که میخوام بدون درد باشه و یکی اینکه میترسم از این که ناموفق باشه و ناقص بشم. همین لطفا به جای دردل کردن بگین راهی هست که بدون درد و تضمینی باشه. دیگه آخر عمری نمیخوام درد بکشم.
سلام من میخوام تمومش کنم فقط دل تنگ مامانم و بابام و بچهام میشم . حالم خیلی بد . کارایی کردم ک نمیتونماموش کنم . اصلا نمیشه بباید بمیرم . خسته ام و رانده و مانده و کم اورده
من ۳۵ سالمه،نه تو دوران بلوغم،نه اوایل ازدواج نه شکست عشقی،یه آدمم که تباه خونواده اش شد،ازدواج غلطی داشت و تا الانشم فقط به خاطر بچه اش ادامه داد،اما به جایی رسیده که هیچی براش دیگه مهم نیست چون خسته ست،نه حال جنگیدن دارم نه توان ساختن،بسمه هرچی از همه طرف کشیدم،اگه اومدی اینجا فقط پیامارو بخونی یه پیشنهاد میکنم،با آدمه درست مناسب خودت باش
بله منم اینجوری ام فقط عذاب شوهرم میگ پول میدم.همش منو تخریب میکنه.همش از دیگران نعریف میکنه دلم یذره عشق واقعی میخواد .دلم مردن میخواد و ی بارم سعی کردم.ن اون درست میشه ن من میمیرم انگار
طلاق بگیر فدات شم ، مامان و بابای منم همینن فقط منو بدبخت کردن که بیام اینجا ببینم چجوری راحت تر بمیرم
بحث من سر اون دختر پسرای نوجوانِ که دارن میگن ما میخایم خودکشی کنیم و البته دلیل اصلیتونم یا شکست عشقی های زودگذره یا محدودیت خانواده ببینید این قضایا الان مهمه براتون اما در اینده وقتی که سنتون بالاتر بره و زندگی رو بهتر درک کنید میفهمید همه ش الکی بوده و شما یک زندگی خیلی طولانی با پستی بلندی های زیادی در انتظارتونه
و حرف دومم
من ۲۶ سالمه تو دوره جوانی شکست عشقی خوردم ( ۲۲ سالگی ) به خدمت سربازی رفتم و اونجا سر یک حادثه ۳ انگشت پاهامو از دست دادم و یک ترکش به لگنم خورد که باعث شکستگی شد و الان پلاتین داخل لگنم هست و مثل ادم های عادی نمیتونم روی پاهام وایسم
پدرمادرم فقیر بودن من توی فقر کامل بزرگ شدم و زندگی کردم بدون اینکه یک روز توی یک خونه خوب زندگی کنم و این ۲۶ سال زندگیمو همیشه داخل خونه های اجاره ای بودم که سگ توش زندگی نمیکرد
میخاستم ماشین بخرم با پول وام بعد دیدم گرون شد و نتونستم
الان من ۲۶ سالمه و واقا هیچ امیدی ندارم به این زندگی و فکر خودکشیم تو سرم هست اما هیچوقت انجامش نمیدم
من دلم به حال خودم میسوزه یک مشکلات دیگه هم دارم که بدونید چیه واقا تعجب میکنید
اما هنوزم به دنبال یک معجزه هستم یک معجزه که بیاد تو زندگیم .. و فقط ب اون دلیل زنده ام
نمیدونم رفقا الان حرفمو رسوندم یا نه
خلاصه حرفم این بود خودکشی راه حل خوبیه برای فرار از مشکلات و عذاب اما بهترین راه نیست
شما شاید الان تنهایید بی کس هستید و مشکلات مالی دارید اما یک لحظه ی اطراف خودتون نگاه کنید میبینید خیلیا وضعشون بد بوده از منو تو بدتر ولی یک جرقه تو زندگیشون زده شد و کل زندگیشون تغیر داد
لطفا خوب به حرفم گوش بدید حتی یک رفیق یک دوست یک همدم یک پدر مادر یا برادر خواهر که توی زندگی شما ذره ای عشق به شما دارن به اون فکر کنید و هیچوقت خودکشی نکنید
زندگی کوتاهه با خودکشی نکردنم زود میگذره تموم میشه این زندگی اشغال کثافت بار
خیلیا اینجا میگن چون رتبه کنکورم خوب نبوده میخام خودکشی کنم .. دوست عزیز تو هنوز سختی های اصلی زندگی رو نچشیدی که بدونی یک کنکور چیزی نیست هزاران میلیون انسان موفق تو جهان هست که حتی دیپلم ندارن حتی سواد ندارن … تو اگه مرد هستی برو به زندگیت برس و بسازش و نشین گوشه اتاقت ابغوره بگیر برای یک دانشگاه رفتن که اونم بعید بدونم به جایی برسید بعدش تو این کشور…. هیچ نوجوانی چه دختر چه پسر خودکشی نمیکنه چون هنوز مشکلات واقعی زندگی ب سراغشون نیومده و فقط یک فکری از خودکشی دارن که هیچوقت قرار نیست تو اون سنو سال عملی شه شما بزارید اول ۲۰ سالگی رو رد کنید بعدش میتونیم بگیم ادم بالغی هستی و میتونی تصمیمات پخته ای بگیری
من نمیگم خودکشی نکن تو هرچیزی ک دوس داریو انجام بده ولی اگه دلیل خودکشیت قراره یه کنکور باشه یه شکست عشقی تو بچگی باشه یه محدودیت از طرف خانواده باشه یا دلایل بچگانه دیگه ازین قبیل ،
من خودم سه بارخودکشی کردم هرسه بارم نجاتم دادن ولی اینبارکاری میکنم نتونن نجاتم بدن خسته شدم بریدم کم اوردم اززمین وزمان خسته شدن من نمیخوام جوانی کنم من نمیخوام زندگی کنم اینوبایدبه کی بگم اقامن این دنیارونمیخوام نفس کشیدن زوری رونمیخوام
۱۷ سالمه
فردا تولد ۱۸ سالگ
هیچ وقت علاقه به درس نداشتم
کنکوردادم و به خاطر گند زدن ناراحت نیستم چون اصلا برام مهم نبود
هیچ وقت هدف تو زندگیم نداشتم
شاید دلیل قانع کننده ای برای خودکشی نداشته باشم ولی این رو میدونم که شمایی که باعث جلوگیری از خودکشی طرف میشی هیچ وقت نمیتونی خودتو جای اوون بزاری
نمیتونی درکش کنی
از نظر مالی خداروشکر وضعمون خوبه ولی همه چیز پول نی
مرگ رو ترجیح میدم به زندگی کردن
چون حوصله ندارم
چون نون خور اضافه ام
چون دلم نمیخواد بیشتر از این باعث سرافکندگی پدر و مادرم بشم
مشاوره هم رفتم ولی به دردم نخورد
مشکل از منه
چون دیوونه ام
برای همین بهتر که بمیرم
چون دنیا جای بازنده ها نیست
همه کامنتا رو خوندم همه یه دلیل منطقی برای خودکشی دارن.برا همین به پدر مادرم بگم میگن که تو همه چی داری چرا میخوای خودتو بکشید دیگه از اون به بعد یه جور بدی میشه.۱۴ سالمه .شاید باورتون نشه ولی این اولین باره که دارم حرف دلمو میزنم اونم چون ناشناسم.همه هی میگم که نوجوونا نباید منفی بافی کنن و افسردگی مال بچه نیست و اینا.من شاید دلیل بزرگی مثل شما نداشته باشم که بخوام راحت شم.ولی هر کس ظرفیتی داره.و الان من فراتر از ظرفیتمم.دیگه خسته شدم.با درد یا بی دردش مهم نیست.فقط تا الان به هیشکی نگفتم نخواهم گفت.چون هیچ کسو مورد اعتمادم ندارم.روشای زیادی در دسترسمه.ولی تنها چیزی که باعث شده فعلا بمونم و نرم،عروس هلندیمه.نمیخوام بگم که درکتون میکنم نه.ولی اینو از من بشنوید که یه حیوون خونگی کوچولو(حتی یه لاکپشت یا ماهی)میتونه یه ذره شاید فقط یه ذره حالتون خوب کنه تا شاید یه راهی برای زنده موندن پیدا کردین…
ببخشید طولانی شد.
سلام فقط یه راه بدون درد خواهشا
من دوقلو دارم زنذگی شیرین و زن خوبی دارم و درامدم هم خوبه همه چی اوکی هست ولی دوست ندارم زندکی کنم
من ۲۳ سالمه زندگی برام جهنم شده کار پیدا نمیکنم نمیتونم ادامه تحصیل بدم خانواده ای دارم یک لحظه آرامش تو خونه نداریم شرح دادن این موضوع غیر ممکنه میخوام بمیرم
خدایی وجود نداره واگرم باشه طرفدار ظالمها و سرمایه داراست،قانون فقط اینه که قویتر ظعیفتر رو میخوره وتمام،……..
من تردید دارم یعنی میترسم از این که بیشتر از اینی که باختم زندگی رو ببازم ولی اگه مرگ پایان همه چیز باشه من با جون و دل میخوامش
دکتر جون تویی که اونجا پشت میزت نشستی و داری ادای آدم خوبا رو در میاری مطمئنی دلیل خودکشی خیلیا شما دکترا نیستین ؟
کسی که یه مریض داره خودش غصه دنیا باشه و داره میچرخه این مطب و اون مطب شما تازه پیداش کردین که سر کیسش کنین
اونم که راهی نداره
الان شخص جنابعالی اینجا نسشتی ببینی کی میخواد خودکشی کنه که ویزیتش کنی؟
این پولا خوردن داره ؟
سلام.
اگر بالای صفحه رو نگاه کنید می بینید که شماره مشاوره ی رایگان هم گذاشتن!
شاید بهتر باشه انقدر زود و بد همون قضاوت نکنیم. همین حال های بدی که به هم می دیم می تونه تو بلندمدت باعث فکر خودکشی بشه. اگر شرایط سختی داریم طبیعیه که بذاریم بهمون کمک کنن. مشکل اینه که نمی تونیم به کسی بگیم من کمک می خوام. من نیاز به کمک دارم. من غم دارم.
خودکشی فقط پاک کردن صورت مسئله ست.
شاید عجیب باشه امروز مهر روز ۴ مهر سالگرد مرگ خالمه و من دیشب چون دوست پسرم جواب نداد میخواستم خود کشی کنم جواب داد منصرف شدم اگر خود کشی کرده بودم ممکن بود روز مرگم با خالم که ۷ سالش پیش مرده بود یکی میشد الان دوست دارم زندگی کنم استرس گرفتم نمیرم
مرگ بایدبرای کسایی باشه که ظلم میکنن نه اینکه مورد ظلم واقع میشن.ماباضربه زدن به خودمون حتی ضربه های غیرقابل جبران فقط باعث طول عمربیشترظالم میشیم کسی که ظلم میکنه عذاب وجدانی نخواهدداشت..حتی ممکنه این ضربه هابه بچه هامون بخوره ایندشون رونابودکنه.پس بیایدعاقلانه بیندیشیم.اگه مشکل باخانواده یاهمسردارین جداشدن وطلاق بهترین راهه مستقل شدن وبه ارامش رسیدن..
مرگ بایدبرای کسایی باشه که ظلم میکنن نه اینکه مورد ظلم واقع میشن.ماباضربه زدن به خودمون حتی ضربه های غیرقابل جبران فقط باعث طول عمربیشترظالم میشیم کسی که ظلم میکنه عذاب وجدانی نخواهدداشت..حتی ممکنه این ضربه هابه بچه هامون بخوره ایندشون رونابودکنه.پس بیایدعاقلانه بیندیشیم.اگه مشکل باخانواده یاهمسردارین جداشدن وطلاق بهترین راهه مستقل شدن وبه ارامش رسیدن..
اقا چرا کسی هیچ پیشنهادی نداده اینایی که تجربه داشتن چه کاری راحت تر و بدون درد ؟
سلام. فکر نکنم سایت ها اجازه ی گذاشتن این کامنت هارو داشته باشن. احتمالا پاک میشه این چیزا
من پنجاه سالمه یادم نمیاد یه روز خوب یه حال خوب یه امید غیر واهی یه شغل درست یه درامد خوب داشته باشم حالا هم که تا خرخره مقروض هزینه های زندگی و درس بچه ها هستم همیشه هم محکومم به کم کاری البته الان دیگه حتی توان کار کردن هم ندارم نه از شدت بدهی میتونم چند روز برای معالجه بخوابم نه کاری از دست خودم و دیگران بر میاد حقیقتش دیگه نمیخوام باشم . باشم که چی بشه چند وقت دیگه پیر. و مریضم میشم بیشتر باید عذاب بکشم کل جسدم رو اهدا کردم بدون قبر هر چی موند بریزن جلوی حیوانات بخورن تمایلی برای ادامه ندارم راستش دیگه به چیزی هم اعتقاد ندارم فقط نمیخوام مرگم حال به هم زن باشه از دردش نمیترسما کلکسیون دردم .فقط میخوام تمیز بمیرم
منم مثل خیلیای دیگه به فکر خودکشی افتادم.. اما اگه پایانش نباشه چی؟ چه تضمینی هست بعدش ارامش باشه؟ لعنت به زندگی.. انگار توش گم شدم و باید گم بمونم..
از بچگی دختر درس خوانی بودم اما همیشه تنها بودم از خونه متنفر بودم با خودم گفتم اگ دانشگاه قبول شم اوضاع بهتر میشه ولی…
رشته حقوق قبول شدم با بهترین رتبه فقط میخاستم از خانه فرار کنم
تمام مدت نوجوانیم گوشه گیر و افسرده بودم حتی از خانوادم هم کمک خواستم گفتم افسردم ولی نادیده گرفته شدم
بعدا با یک نفر وارد رابطه شدم عاشقش شدم برای اولین بار حس کردم تنها نیستم برای اولین بار خوشحال بودم اما خانوادم متوجه رابطم شدند و الان من چاره یی ندارم جز خودکشی رابطه ما چیزی جز یک دوستی ساده بود فقط دلم برای عشقم میسوزه ک چطو بعد من سر میکنه امید وارم فراموشم کنه امید وارم تو درد سر نیافته من فردا می میرم و ازین درد کشیدن نجات پیدا میکنم خسته ام خیلی خسته باتمام قلبم دوست دارمf❤️
خودکشی خیلی خوبه ولی از خدا میترسم مشکلم خیلی سخته الان چند ماهه که نمیتونم راه برم مثل فلجا افتادم گوشه خونه نه بیرون نه انگیزه نه خنده نه حسرت گذشته نه شوق فردا
هیچکسم درکم نکرد ……
چرا چی شده
😭😭😭😭😭😭😭
روزگارم بر خلاف ارزوهایم گذشت ….خیال…
درکل
نه علاقه ایی به نصیحت شنیدن دارم نه ادامه دادن به این اوضاعی که کسانی که نزدیکت هستن و ادعا برای بهبود وضعیتت دارن لحظه بهرانی میکشن کنار به وعده های پوچ اطرافیان دلخوش نباشین فقط بعضی مواقع واقعا راهی جز خلاصی نیست اینجوری کسانی هم که اطرافت هستن دیگه لزومی نداره که بشینن و بهت وعده و وعید بدن در حالی که فقط حرفه
نگران نباش هیچکی نصیحتت نمیکنه این سایتم این مطلبو گذاشته که ببینه چندنفر دارن به خودکشی فکرمیکنن فکرکردی الان مشاور و متخصص و… میان نصیحتت میکنن ک خودکشی نکنی؟😄
خودکشی بحث شجاعت نیست! بحث کماوردنه وقتی داری بین ی مشت وحوش زندگی میکنی.توی زندگی خودم حداقل وقتی این پیش بیاد مطمئنم اسمش خودکشی نیست. قتله! وپدر و مادرمم قاتل منن. دوتا موجودی که قراربوده پناه ماباشن تواین دنیا.
به خودکشی فکر میکنم… همش 17 سالمه، هیچوقت جرئت عملی کردنش نداشتم ولی خانوادم دارن هر روز این فکر برام قابل لمس تر میکنن ولی حیف… من دختری بودم که دوستام امیدشون رو با من حفظ میکردن چیشد اون دختر قوی و با انگیزه؟!! چه کردند با مننن، لپ کلام که میخوام بمیرم دیگه بسمه
سلام
من ۳۱ سالم هست یک همسری دارم که فوق العادست بیشترین دلیلی که دارم واسه خودکشی همینه تا ۳ ماه پیش بهترین زندگی و داشتم خوشحال عالی کار خوب درامد خوب خونه زندگی به خاطر اشتباه و حماقت من داره همه چیز از بین میره امروز زنم رفت طلاهاشو فروخت تا تاوان اشتباه منو بده احتمالا خونمم از دستم بره خودش میگه فدا سرت ولی من از شرمندگی دارم اب میشم دلم میخواد زودتر تمومش کنم نمیخوام بیشتر از این شرمنده خانوادم بشم
رفیق من ۳۳سالمه و دنبال خودکشی هستم در حالی که نه کسی رو نزدیکم دارم نه شغلی دارم نه دلیلی برای زندگی؛
ولی حس میکنم اگه جای تو بودم فقط به خاطر همچین همسر وفاداری بیخیال خودکشی میشدم.
لطفاً دوباره فکر کن
خودتو داری و خودت باارزشی مهارت یاد بگیر مشغول به یه کاری شو هرچند کوچیک .کارها ی معناداری انجام بده کتاب قدم زدن دیدن توجه به طبیعت صدای طبیعت
من خیلی خسته ام و هیچ دلخوشی تو زندگیم ندارم از اول همش زور و اجبار به سرم بوده حتی تو ازدواج. اما الان کم اوردم خیلی زیاد کم اوردم داروهای افسردگی هم جوابگو نیستند دلم میخواد تمام عمرم بخوابم یا دیگه تو این دنیای لعنتی نباشم. دنبال یه راه حل راحت برای خودکشی ام
هیچ چیزی برای دست دادن ندارم
خودکشی بهترین راه برای رهایی از رنج ک سختی های روزگاره
مشکلات مالی، خانواده بی اعصاب، اجتماع ترسناک، رنج و بدبختی، نتیجه ندادن تلاش هات، عدم موفقیت، و……………
تحمل ندارم میخوام بمیرم
از دست مسلمونا دارم خودمو میکشم با این خداشون ، بعد آخونده اومده میگه به خدا باور داشته باش، منم با توکل به خدا زدم لحش کردم.
لعنت به هرچی آدم خرافاتی و دین داره که ما رو به سمت مردن سوق دادن بعد میگن از خدا بترس که میفرستت جهنم؛ مگه اسم دیگه جهنم ایران نیست؟! مگه شما این کشور رو مثل جهنم نساختین؟! مگه دلیل اصلی خود کشی، بی پولیه مردای ایرانی نیست؟
یه دختر زشتم
هیچ دوستی ندارم
از بچگی تنها بودم
به چشم بقیه ادم کسل کننده ای هستم
هیچشکدوم از دخترای هم سنم از من خوششون نمیومد. الانم همینطوره حتی خواهرامم باهام اینطوری رفتار میکنن
قبلا میرفتم با پسرا بازی میکردم ولی که بزرگتر شدم نذاشتن با پسرا بچرخم برا دخترر خوب نیستت که دوستاش پسر باشن
تاحالا تولدمو کسی یادش نبوده حتی یبارم تولد نگرفتم حتی خانوادمم نمیدونن چه روزی تولدمه
تولد هیشکی دعوت نشدم حتی تولد خواهرم .
هرلباسی خریدم مسخرم کردن
هرکاری کردم مسخرم کردن
هیچکس منو ادم حساب نکرد
نگفتن منم ادمم احساس دارم غرور دارم هرچیم باشه دخترمم
هیشکی درکم نکرد
هیشکی منو ندید
هیشکی
با خودکشی چیزی درست نمیشه بلکه تمام سختی و مشکلاتی ک الان ازش فرار میکنی اون دنیا چندبرابر برات تجلی میکنه دایم در عذابی ک هیچ راه فراری نیس الان حداقل اختیار داری بخوابی یا هرچی ولی اونجا میخوای چکار کنی
ای کاش منم مشکلاتم مانند شما بود بعد از 2 سال دسته پنجه نرم کردن با مشکلات امشب 1402/08/22 دیگه پرونده زندگیم برای همیشه بسته میشه خدایا یادت باشد صدها بار ازت خواهش کردم کمک خواستم ولی یکبار دستم را نگرفتی
همسر عزیزم پسر قشنگم برای همیشه خداحافظ و مواظب خودتان باشید
خوشبحالت دیگه تو این دنیا نیستی
شما رفتی میدونی؟؟؟؟؟
منم دوستدارم خودمو بکشم راهکار بدین
من نظرات خوندم پنجاه درصد نوشتن تنهان به نظر من بهتره ادمین یه گروه بزن حداقل اونجا همه جمع شیم شاید خیلیا از خودکشی نجات پیدا کنن
من هیچ توضیحی نمیخام بدم فقط لطفا خواهشا ی راه حل بدید ک سریع راحت بمیرم
جمع شکستهای عشقی دروغ های زیاد کاری ضررهای مالی و ناامیدی محض به خاطر واقعیت انکارنشدی باعث شد که نه به کار بتونم ادامه بدم و نه جرات کشتن خودمو داشته باشم. همه چیز از تبعیض و حس زندگی بین میلیون ها دیوانه شروع شد. مردم مستحق این همه نعمت نیستن و خیلیاشون سرشون به تنشون نمی ارزه. هممون تو دروغیم و به همدیگه لطمه میزنیم و متاسفانه نمیتونم از این جهنم فرار کنم کشور دیگه وگرنه ثانیه ای نمیموندم. به بن بست کامل رسیدم… بن بست کامل…
من میخوام خیلی سریع بمیرم.
فقط و فقط بمیرم.
اینقدر درد کشیدم که با درد و بی درد بودنش دیگه برام مهم نیست.
فقط بمیرم.
مرگ بر خودم.
مرگ بر این زندگی.
مرگ بر این دنیا.
مرگ
مرگ
مرگ
منم یک پسر زشتم.
اینقدر وحشتناک که ترجیح میدم خیلی تو آئینه به خودم نگاه نکنم.
اما حسن پسر زشت بودن اینه که خودش یکجور مدل محسوب میشه.
مدل خلافکارا.
مدل بچه های خفن.
راستش باهاش کنار اومدم و جای خودم رو تو اجتماع پیدا کردم.
الان فقط دنبال یک دختری مثل خودم هستم که من رو درک کنه.
برین خداروشکر کنین بیماری که دارین بیماری صعب العلاج نیست، من سه ساله با بیماری روانی دوقطبی دست و پنجه نرم میکنم
ماه های طولانی افسردگی تو تخت نگاه به طاق بدون هیچ امیدی
وقتی پر انرژی بشی همه بهت میخندن
وقتی فقط چهارده سالم بود بابام خودکشی کرد و مرد
تک فرزندم و با مادری دارم زندگی میکنم که روز به روز بیماری منو میبینه و پیر میشه
تاحالا پنج بار هم خودکشی کردم نشد که بشه
۲سال از نوشتن متن گذشته ولی کامنت ها هنوز ادامه داره ، منم مثل خیلی از دوستان دیگه از همه چیز خسته ام خسته خسته خسته
، خواب سنگینم از نفهمیدی نیست ،به دنبال سکوت و آرامش لحظه ای در آغوش خدا .
حقیقتا منم دلم میخواست بمیرم ولی هدف پیدا کنید و بخاطر اون تلاش کنید تا زنده بمونید.
خودتونو گول نزنید خدا وجود نداره کی گفته خدا هست بزنم دهنش رو پاره کنم خدا اگه بود نمیزاشت یکی شرمنده زن و بچه اش بشه و نون و ماست بخوره یکی تو بهترین ویلا خوشمزه ترین غذارو بی دقدقه بخوره چرا همیشه ما دخترا باید عذاب بکشیم چرا خدا به ما کمک نمیکنه اگه خدای مهربانی هست چرا دل ما دخترارو اینقدر ساده میشکنه کی از اون دنیا خبر داره شاید به آرامش رسیدیم اگه خدا وجود داشت چرا این آمریکایی ها و خارجی ها که خدارو قبول ندارن اینقدر زندگی خوبی دارن اونوقت فلسطینی های بیچاره که امیدشون به خدا بود الان دارن زیر تانکای دشمن جون میدن؟
خواهران برادران خدایی نیست
واقعا ربطی نداره آدما به هم رحم نمیکنن و هرکس به فکر پر کردن جیب خودشه
۱۸ سالمه افسردگی از ۱۶ سالگیم اوج گرفت و من نه تونستم درس بخونم نه میتونستم با مردم ارتباط برقرار کنم هرروز مدرسه رقتن واسم کابوس بود. اضطراب اجتماعی رو کسی درک نمیکنه. حالا هم پشت کنکوریم تا الان فقط به خاطر یه عضو از خونواده زنده بودم که فکر میکردم تنها کسیه که شاید از رفتنم ناراحت بشه که امروز من رو زد و گفت میزنم و تنها امیدم به زندگی رو گرفت. انگار نه انگار من واسه این این چندسال زندگی کردم و خودم رو نکشتم. دیگه امیدی ندارم واقعا نه دوستی دارم نه کسی که بخوام باهاش حرف بزنم نه خونواده ای که بهم اهمیت بده از همون اولش نداشتم. نه میتونم درس بخونم و از جام بلند شم تا حداقل خودم رو نجات بدم. به هیچ دردی نمیخورم وقتی همه توی این سن یا دانشگاهن یا حرفه ای رو یاد گرفتن یا شادن و خوشحال من نمیتونم از توی تخت پاشم و کاری کنم و دست خودم نیست خودم از خودم متنفرم فقط میخوام بمیرم نمیخوام کسی رو ببینم هرروز توی این خونه بمونم بیشتر زجر میکشم
سریع ترین خودکشی
کدوم خودکشیه؟
چی بگم؟
۱۸ سالمه کنکور دارم روند کاریم خوب پیش نمیره خسته شدم دیگه نمیکشم
شرایط خونواده رفتاری که دارن و….
نمیتونم ادامه بدم
اگه بتونم یه راهی پیدا کنم حتما کارو تموم میکنم
دلبسته ی نفر شدم نشد بهش برسم چون گفت واس من پول مهمه منم از درآمد کمی که داشتم ناراضی بودم و از کارم در اومدم هر جا رفتم برای کار دیدم اونا هم بدتر از قبلن بدهی داشتم مجبور شدم ماشینمو بفروشم و با بقیش ماشین دیگه ای بخرم که سرم کلاه رفت جوری که نمیتونم به خانوادم بگم دوباره رفتم تو یه کارخونه کار میکنم ولی متاسفانه حقوق نمیدن و دوباره مشکلات مالی ماشین خراب بدهکاری هر کاری کردم از این جهنم خلاص شم نتونستم تنها یه راه پیش روم میبینم و اون هم پایان دادن به زندگیمه میترسم ولی راهی نیست فقر و فلاکت آدمو مجبور میکنه
کاش میشد حرف زد کاش میشد از مشکلات گفت ، اما متاسفانه جز رنج عذاب زندگی و آرزو مردن چیزی بهتر نیست ، منی که هرشب به امید مردن میخوابم و با هزاران فکر خیال خودکشی اما ترس اجازه نمیده
خب بنظرم چندبار پایان دادن به رابطه عاطفی پشت سر هم با چند فرد مختلف و عشقی که برای این روابط گذاشتم و الان دیگه فک میکنم تموم شده چون حسی ندارم و دیگه نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم.
خودکشی و خودزنی کردم ولی جوابی بهم نداده
الآنم که دانشجوام و فقط دوست دارم آروم باشم و با کسی حرف نزنم حتی خانواده و دوستای صمیمی و پایان راه زندگیم شاید خیلی نزدیک باشه
عاقاااااااا
اجازه ……
من نمیخوام بمیرم …..
فقط یکی دو هفته سیم من رو از برق بکشید، خاموشم کنید، کمی استراحت کنم …
همین …
چطوری میشه مغز رو خاموش کرد ؟
از محیط و شرایطی که ذهنت رو مشغول وآشفته میکنند مدتی دورشو. وبه طبیعت کوه وقدم زندن برو ذهنت به سکوت نیاز داره
من الان سه هفتهست با پارتنرم بهم زدم میدونم همهچی تقصیر منه و میدونم اون دگ هیچوقت برنمیگرده زندگیم داره نابود میشه واقعا دگ نمیتونم ادامه بدم من از سیزده سالگی به خودکشی فکر میکردم
ما نمیتونیم همدیگه رو از روی افکار خودمون قضاوت کنیم
من به شخصه با مورد های زیادی روبرو شدم
دوستانی داشتم که سره هیچ و پوچ میخواستن خودکشی کنن !
کسانی که برای جلب توجه نقشه هایی توی سر داشتن (احمقانه ترین و بی هدف ترین کار دنیا)
دخترا و پسرایی که بخاطر شرایط سخت روحی و روانی همچین قصدی داشتن
از حبس شدن گرفته تا بیماری و شکست عشقی و موفق نشدن توی زندگی و و و !
ولی یه چیزی رو از دهن کسی بشنوین که وقتی به خودکشی فکر میکنه به معنای واقعی کلمه آروم میشه
خودکشی کردن صرفا برای خلاص شدن از این دنیا نیست
ما نمیدونیم بعدش قراره چی بشه و هر اتفاقی که قراره بعدش برای ما بیوفته نظریه اس ( البته اگه عقلانی فکر کنیم:) )
باید قبول کنیم که امروزه حرف زدن و همدردی و همدلی و توجیه و وعده و وعید و و و … بی فایدس
همه چیز به خود طرف مقابل بستگی داره
به اینکه شخصی که قصد انجام خودکشی رو داره چقدر ضعیفه و یا اینکه چقدر از لحاظ روحی و روانی قویه
شما فکر میکنید آدم های عاقل تا به حال خودکشی نکردن ؟
فکر میکنید خودکشی کار آدم های احمق و نادونه ؟
کاملا در اشتباهین
اگه یه نگاه به خودکشی آدم های معروف بندازید کاملا متوجه منظورم میشید
از عاقل ترین تا نادانترین فقط 1 تفاوت وجود داره , قدرت روحی و روانی و توان مقابله با شرایط به وجود اومده
بله به شخصه من کاملا با خودکشی موافقم و به نظرم بیشترین ترس خود شخص و بقیه از مرحله ی بعد از خودکشی هستش و از دست دادن اون شخص و دلتنگ شدنش
البته اگر بخوایم دقیقتر به این مسئله نگاه کنیم , در اون لحظه ای که شخص مورد نظر به شما قصدش رو میگه , ناخودآگاه درون شما یه حسی به وجود میاد , یه چیزی شبیه به احساس مسئولیت و دلسوزی !
این مورد حتی برای منی که به شخصه تشنه ی خودکشی کردن هستم هم اتفاق افتاده
سعی میکنید با حرف زدن و انگیزه دادن و با هر وصله و پینه ای که شده طرف مقابل رو از خودکشی منصرف کنید
ولی واقعا فکر میکنید حرف های شماست که روی طرف مقابل تاثیر میزاره ؟؟؟
نه !
از بین تک به تک حرف هایی که میزنید شاید فقط و فقط یک کلمه ی اون روی طرف مقابلتون تاثیر بزاره
اما به هر حال بازهم به افکار و عقاید و قدرت تفکر و خیلی چیزهای دیگه بستگی داره که مهمترین اون ها داشتن هدف هستش
درسته , هدف !
بزارید خیلی ساده و راحت براتون مثال بزنم
خودم !
البته اینکه میگم خودم , شامل 100% درصد جوون های جامعه میشه , پولدار یا فقیر , کاخ نشین یا جوب نشین
همه میدونیم که افسردگی فقط و فقط بخاطر پول نیست ( حداقل تو ایران 🙂 )
من به شخصه از دوران بچگی بلایی نمونده که سرم نیومده باشه
عذابی نمونده که نکشیده باشم و عزیزی نبوده که از دست نداده باشم
سخت ترین دوران بیماری های مختلف رو هم گذروندم و الان توی موج های نسبتا آرومتری دارم دست و پا میزنم !
ولی با وجود تمام این سختی ها و مشکلات و بدبختی ها و حتی تا یک دوره ای بی پولی , باز دارم نفس میکشم
اما دلیل نفس کشیدن من منصرف شدن از خودکشی کردنم نبود !
دلیلش گول زدن خودم با شوکولات و آبنبات های دنیای مزخرف و خاکستری نبود
دلیلش یک هدف بود !
تنها چیزی که میتونه شمارو از خودکشی کردن بیهوده نجات بده داشتن هدفه
شاید یواش یواش فکر کنین که من میخوام از خودکشی منصرفتون کنم و حرفای انگیزشی و یه مشت چرت و پرت بزنم
ولی نه واقعا اینطور نیست
داشتن یه هدف معقول … هدفی که واقعا بتونین بهش برسید تنها چیزیه که میتونه به طور موقت افسردگی شمارو خوب کنه
چرا میگم موقت ؟
چون افسردگی یه بیماری نیست , یه حالت بد روحی و روانی نیست
افسردگی پی بردن به دنیای خاکستری و سرد و تاریک این زندانی هستش که ما توش هستیم
بهتره بگم روشن تر شدن چشم به روی حقیقت واقعی و دیدن رنگ حقیقی این زندگی 🙂
یه تومور بدخیم که روز به روز بدتر و بدتر میشه
این وسط یه سریا با مراجعه به روانپزشک و گرفتن قرص و شوکولات از پزشک و حرفای قشنگ قشنگ خودشون رو گول میزنن
یه سریام وقتی میرن پیششون تازه میفهمن که چه اشتباهی کردن
هیچ انسانی به روانپزشک نیازی نداره
چون یک انسان فقط میتونه رفتار و اخلاق خودش رو کنترل کنه و هیچوووقت نمیتونه خودش رو جای کس دیگه ای بزاره و احساسات طرف مقابل رو تمام و کمال درک کنه
بریم به ادامه ی بحث
هدف !
این هدف میتونه حتی وابستگی به یک شخص خاصی باشه
میتونه احساس مسئولیت شما نسبت به ناراحت شدن و یا حتی آسیب جسمی دیدن اون شخص بشه !
سعی کنید اگر واقعا قصد خودکشی دارین حداقل عاقلانه اینکار رو انجام بدین , چون همونطور که گفتم خودکشی صرفا کار آدم های نادان و احمق نیست !
درسته , زندگی اصلا جای قشنگی نیست , دروغ چرا ؟؟؟
ولی تمومه سعی خودتون رو بکنید تا جایی که میتونید ادامه بدید
از کجا مطمئنید که تو ثانیه های آخر به فکر این نمیوفتید که ای کاش چیزهای بیشتری رو تجربه میکردم ؟
مطمئن باشید حتی اگر همه چیز رو هم تجربه کرده باشید باز در ثانیه های آخر به این مورد فکر میکنید
پس داشتن یک هدف میتونه همه چیز رو مشخص کنه
شما آزادید و حق انتخاب دارید , زمانی که به هدف رسیدید میتونید به زندگی ادامه بدید و یا حتی میتونید خودکشی کنید !
و زمانی که به هدف نرسیدید هم همینطور !
پس این داشتن یک هدف اصلیه که باعث گرفته شدن تصمیم نهایی میشه !!!
و لطفا و لطفا و لطفا … سعی کنید حداقل معنی وجودیت این بعد و فضا و مکان و زمان و ماهیت زندگی و خیلی چیزهای دیگه که نمیشه اینجا کامل توضیح داد , رو بفهمید و اونوقت اگر همچین قصدی داشتید تصمیم آخرتون رو بگیرید
در غیر این صورت شما یک فرد نادان و ضعیف و بی مسئولیت هستید که فکر میکنید با انجام اینکار از زیر بار همه چیز در میرید
و در آخر
ما یکبار به دنیا میاییم و همه قراره یکبار برای همیشه اینجا رو ترک کنیم
شما حتی ترسناکترین فیلم هارو هم میشینین تا آخر میبینین
فکر کنین اینم مثل یه فیلمه , حالا شما ممکنه یه جاش حذف بشین و یا ممکنه نشین
زمانی که یاد بگیری از درد و رنج و عذاب و سختی تغذیه کنی , دیگه نه ترسی درونت وجود داره که بخوای از چیزی بترسی چه برسه به خودکشی , و نه سختی ای که بخواد تورو مجبور به خودکشی کنه
و این دلیل منه که گفتم تشنه ی خودکشی کردنم اما هنوز دارم نفس میکشم !
سعی کن کنترل خودت رو به دست بگیری و اگر وااااقعا میخوای خودکشی کنی … تو زمان و مکان مناسبش اینکارو انجام بدی
درست زمانی که با تمام وجودت به این نتیجه میرسی که واقعا هیییچییییزی برای ادامه دادن نیست
پ.ن :
اگر احساس میکنی تو این زندگی به هیچ دردی نخوردی یا هیچ کار خاصی نکردی و به هیچ جایی نرسیدی و یا هیچ شانسی نیاوردی … حداقل یه کار رو درست انجام بده و عاقلانه انجامش بده
موفق باشید 🙂
ممنونم بهترین نوشته بود برای کمک به دوستان
بعضی ها برای راحتی خودشون خودکشی نمیکنن ، بلکه برای راحت شدن اطرافیانشون خودکشی میکنن.
بخاطر اینکه ، درست یا غلط ، حس میکنند که وجودشون باعث اذیت دیگران هست.
خودکشی میکنند تا بقیه راحت بشند.
نمیگم این کار درسته. ولی بعضی ها اینطوری به مسئله نگاه میکنند.
در حالیکه روزی دهنده میلیاردها میلیارد موجود زنده در این دنیا فقط یکنفر هست.
اون عزیزی که میخواهی با خودکشی ، باعث راحت شدنش بشی ، داری بدترش میکنی.
بعد از تو ، اون عزیزت یک عمر باید با عذاب وجدان زندگی کنه و این خیلی خیلی سخت و دردآور هست.
هیچ وقت بخاطر نجات عزیزانت ، خودکشی نکن. این حماقت محضه.
بخدا بهم گفته شوهرم هزار بار کاش نبودی،واسم واضحه که اگه نباشم راحت میشه از دستم،خانواده ام انقدر مشکل دارن که اگه من نباشم،تازه راحت تر میشن،حتی دوستمم از بودنِ من ناراحت بود،وقتی نوجوون بودن دلش میخواست دوستیمونو تموم کنه،هزاربار بهم گفت از من بدش میاد،با رفتارشم نشون میداد،درصورتی که من دوسش داشتم،اما واقعا هیچکس از نبودن من ناراحت نمیشه،گفتم که حتی اگه یه نفر تو اطرافیانم منو واقعا دوست داشت هیچوقت به خودکشی فکر نمیکردم
آخرین باری که خندیدم یادم نمیاد ولی چند شب پیش توی خواب مثل بچه های ۶ ماهه از ته دل میخندیدم انگار بهشت بود وقتی بیدار شدم دیدم که همش خواب بود عین واقعیت بود خیلی خوب بود ولی وقتی بیدار شدم گفتم وای دوباره اینجام
بای
نامزدم بهم خیانت کرد و رفت با کس دیگهای ازدواج کرد.
واقعا از زنها متنفرم.
میخوام خود رو جلوی خونشون بکشم تا ازش انتقام بگیرم.
تقصیر تو نیست عزیزم
آدمای دنیا همینن منفعت طلب
اگه باهاش ازدواج میکردی یا بچه داشتی بهت خیانت میکرد خیلی بدتر میشد
الان بهتره که عمرت رو باهاش هدر ندادی و زود ذات خودش رو بهت نشون داد
به کسی که از خستگی داره له میشه ، میگی غذای خوب بخور و خواب کافی داشته باش ، به زور ساعت ۱۲ می خوابم ساعت ۳ بیدارم ، ذهن که خسته باشه خواب و خوراک از آدم گرفته میشه . فقط می خوام برای همیشه
ما هم تو این دنیا جهنم رو تجربه کردیم هم تو اون دنیا تجربه خواهیم
لطفا راه خودكشي بدون درد و مخفي. يعني كسي نفهمه رو اگه مي دونيد. بنويسيد
با پول میشه به خوشبختی رسیده یا حداقل راحتتر گذروند
نصف بدبختیهابخاطر نداشتن پوله
خیلی عجیبه برام بعضی ها پول دارن، درامدی خوبی دارن بازم فکر خودکشین
کامنتارو که می خوندم کسانی که از پدرمادرشون آزار دیدن توجهم رو جلب می کرد.
کاش از بعضی مردها و زنها قبل از ازدواج تست سلامت عقل بگیرن کاش قدرت زاد و ولد ازاونا سلب بشه عقیم بشن
چرا باید آدمایی با بهره هوشی پایین و کم عقلی و بیشعوری زاد و ولد کنن؟ که بعدش روح یه بچه رو از بین ببرن و با تحقیر کردنش نابودش کنن؟
اصن چطور یه آدم بعد از تخریب روح و روان کسی دیگه راحت به زندگی کردن بدون عذاب وجدان ادامه میده؟ مردم چرا بیشرف شدن؟
همش می گن تقصیر حکومته، اتفاقا خیر! این خود مردمن که بی رحم و بیشرف شدن حکومت به خاطر همین مردم وحشی بی تفاوته که راحت داره به کار خودش ادامه میده
این وسط فقط و فقط آدمی که درک میکنه و میبینه زجر میکشه
امشب حال خیلی بدی داشتم و انگار تمام مشکلات زندگی روی سرم هوار شده بود خیلی اتفاقی به سرم زد راه خودکشی بدون درد را جستجو کنم به این مطلب رسیدم ولی از همه جالب تر نظرات افرادی بود که حرف از ناامیدی و خودکشی زده بودند.با تو هستم که نظر من را میخونی نمیخوام حرفی بزنم که با خودت بگی این هم دلش خوشه ولی من هم تجربه خودکشی ناموفق را داشتم فقط چند دقیقه تا مرگ فاصله داشتم توی دوران کرونا هم تقریبا مرگ را تجربه کردم ولی به هر حال قسمت نشد میخوام بهت بگم مطمئن باش خودکشی بدترین تصمیمی هست که یه نفر میتونه بگیره اگه واقعا میخواهی از این وضعیت خارج بشی همین الان یه نفس عمیق بکش و یه لبخند بزن و بلند شو برو یه کار خوب انجام بده حتی اگه آب دادن یه گلدون باشه مطمئن باش خیلی میتونه کمکت کنه تا از این فکر دور بشی
کاش همینقدر راحت بود علیرضا
اما وقتی به این نقطه رسیدی فکرش به این راحتی رهات نمیکنه
من دوبار سابقه خودکشی داستم هربار سه روز بیمارستان بستری بودم اما خودم پشیمون شدم که زنده موندم که ای کاش …
بخاطر همین اینبار دنبال راهیم که هیچ راه برگشتی نداشته باشه چون اگر نمیرم منو میبرن بیمارستان اعصاب و روان
فکرکردن از من تعهد بگیرن دیگه اینکارو نمیکنم اما نمیدونستن با این کارشون اینبار راه قطعی رو پیش میگیرم که هیچ برگشتی نداشته باشه
اکثر پیاما رو خوندم و حس تک تکتون رو درک میکنم
اما امیدوارم حال همتون خوب شه
من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارم مشکلم اینه که از زندگی هیچ لذتی نمیبرم و مشکل صدا بیزاری دارم و امونم رو بریده هیج جوره نمیتونم تحمل کنم میخام زودتر برم یه راه حل ساده میخام
من واقعا نمی دونم چیکار کنم 14سالمه و با دوستان درد و دل کردم اما بهم خیانت کردن و به پدر مادرم گفتن البته ساکت نمودم تا می خوردن زدمشون می خوام بخوابم اما نه خواب همیشگی خوابی که دیگه چشمام رو وا نکنم ولی نمی خواهم درد بکشم می خوام دوستام احساس گناه کنن می خوام از عمق وجودشون بدونن تقصیر اونا بوده ترو خدا تروخداااا تو رو هرکسی که می پرستید بگید چجوری بدون درد بمیرم
من 20 سالمه پشت کنکوریم پارسال رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف اوردم اما مامان و بابام نزاشتن برم حالم بده هرچقدر درس میخونم رشد ندارم پدرم رو اعصابمه گوشیمو ازم میگیره بعضی وقتاهم ک گوشی دستمه با اخم و زورگویی گوشیو ازم میگیره به خود خدا خستم مشاورم تهدیدم کرده اگه ازمونام رشد نکنن به بابام میگه بابام همینطوری هم بداخلاقه وای به حال اون روز همیشه بهم کنایه میزنه و واقعا نصف اعصابم درگیر حرفاو دعواهای پدرومادرمه الانم خیلی اتفاقی به سرم خودکشی زد اما من بیشتر میخام بمونمو رشد کنم نه اینکه بمیرم ویه هفته بعد حتی خاهرم هم یادش بره منو:((
منم به فکر خلاص کردن خودم افتادم
امنیت مالی ندارم
خستم از همه چی
تنهایی رو دوست دارم
وقتی وارد خونه میشم خونوادم دوست ندارن حتی بهم نگاه کنن
دنیام شده فقط یه اتاق 4در 4 که همش اونجام
خب وقتی زندگیم اینه چرا بمونم چرا ادامه بدم وقتی عزیز ترین کسام نگاه کردنشون بهم ازارم میده چون دیدشون بهم اذیت کنندست
حالم از این دنیا و ادماش بهم میخوره
بر خلاف همه دوستان من واقعا از مردن خسته شدم.دلم میخواد زندگی کنم اما تا صبح چشمامو باز میکنم مردگی شروع میشه. من دکترای شیمی دارم. هر روز ساعت 5:45 از خواب بیدار میشم . حاضر میشم و میرم سرکار وقتی بر میگردم خونه 7 شب شده. وقتی میرم سر کار ماه و ستاره هارو میبینم و وقتی بر میگردم هم همینطور. هر روز خسته تر و خسته تر از دیروز. ته ماه که میشه 14 تومن حقوق میگیرم که اونم قسط و خرج زندگی ای میشه که اسمش دیگه مردگیه. تو زندگی متاهلی هم که اصلا موفق نیستم. در واقع من و زنم زیاد همو نمیبینیم که بدونیم واقعا چقدر خوشبختیم. هر چقدر میدویم در جا میزنیم. نه تو کار، نه تو مادیات، نه تو روابط زن و شوهری و نه تو روابط دوستانه به نتیجه خوبی رسیدیم. افسردگی بخشی از تعریف شخصیت من شده و دوست دارم از این وضعیت خفقان که حتی اجازه اعتراض به خودمو هم ازم گرفته در بیام.
وقتی قلب می شکنه دردش قالب بر تمامی دردها میشه. بخاطر همینه که وقتی کسی میخواد خود کشی کنه از درد خود کشی نمیترسه.
من میخوام زندگی کنم راه حل بی درد زنگی کردن کسی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دردش مهم نیست…. مهم تاثیرات منفیش روی عزیزامه…. چند ساله دنبال یک سناریوی خوب میگردم که معلوم نشه خودکشی بوده و مرگ طبیعی به نظر برسه/
تمام…
سلام چرا مشکلات مالی جزء دلایل خودکشی ذکر نکردید خیلی عجیبه
دردام از شیش سالگی شروع شد،از وقتی یه پسر تو خیابون اذیتم کرد،با خودم گفتم بزرگ میشم یادم میره،یادم نرفت،الآن سی سالمه ولی یادمه،با جزییات،دردایی رو تو نوجوونیم حس کردم که نمیدونم چجوری دق نکردم و سکته نکردم بمیرم از درد روحی،هیچکس نمیدونه،به هیچکس نمیتونستم بگم و باهاشون صحبت کنم،ازدواج کردم که یه زندگی سالم داشته باشم ،اینم از اولش شد کتک و فحش و ناسزا و منت،اگه فقط واسه یه نفر مهم بودم،اگه فقط یه نفر منو از ته دلش دوست داشت،هیچوقت به خودکشی فکر نمیکردم،دلم میخواد زندگی کنم اما نمیشه،جهیزیه ام مونده تو اتاق خونه مادرشوهرم،شوهرم نمیتونه یه خونه بگیره،اصلا دلش نمیخواد،بخدا دلم له له میزنه تو اون قابلمه هام غذا بپزم و با عشق بخورم،دلم میخواد تو بشقابای چینیم میوه بذارم جلوی دوستم،ولی نمیذارن،نمیتونم جدا بشم،نمیتونم کاری بکنم،بیماری کلیوی دارم شاید فقط ده سال دیگه بدون دردسر زندگی کنم،دلم میخواد این ده سال اونجوری که میخوام باشه،ولی نمیذارن،خسته ام،واقعا خسته ام،از خودم بدم میاد،میدونم خودکشی راحت نیست،ولی اینو میدونم اون دنیا با خدا طرفم،نه با بنده هاش،بدم میاد ازشون،خستم دیگه
همه رفتند
تا زمستان شد
خنده هامون رفت
گریه ارزان شد
کو جوانی؟
آرزوها کو
رفته ایم از یاد
یادی از ما کو؟
من ۱۸ سالمه از ۱۳ سالگی نامزد کردم الان تقریبا ۲ماه میشه عروسی کردم
۵ سال نامزدی رو همسرم با خانواده اش زهر مار من کردن ۲بار تا طلاق رفتیم نشد جدا شیم بزرگای فامیل اومد گفتن دعوا میشه فلان میشه ما دو طرفه فامیلیم ترک هم هستیم گفتن میزنن یه میمیره تقصیر شما میشه .
شوهرم یه دهن بین بی عرضه است آشغاله حتی روز عروسی و حنابندونمم کوفتم کردن تو آرایشگاه اومد دنبالم دعوا کرد و فش میداد تو عروسی خانواده اش تو روم نگاه نمیکردن خواهرشوهرم تاج گزاشته بود پول رو سر عروس میپاچن اما شوهر من پولو جلوی همه کوبید تو صورتم فقط هر چی یادش داده بودن اجرا کرد…… هر بلایی بگی اینا سر من آوردن تو روبیکا آیدی فیک درست کردن گفتن به شوهرم این زنه توعه بیو گزاشته درصورتی که من به شوهرم ثابت کردم این شماره من نیستم خانواده خودشن باز قبول نکرد خودشو زد به اون راه این قضیه واسه ۲ هفته پیشه تقریبا بخوام بگم باید کتاب بنویسم تجربی خوندم دانشگاه
قبول شدم نزاشت برم چادر سرم کردن به اجبار
و……
الان دست بزن هم داره همشم فقط فش میده خودمو مامانمو بابامو ….. موهامو میکشه سرمو میکوبه دیوار میشینه رو شکمم دستشو میزاره تو گلوم فشار میده …..
امروز دیگه صبرم به سر اومده میخوام این زندگیو تمومش کنم خیلی وقته به خودکشی فک میکنم اما میگم بابام و مامانم و آبجی و داداش کوچولوم ناراحت میشن از طرفی خانواده شوهرم خوشحال میشن
از ساعت ۷ صبح داره رو اعصاب من راه میره فش میده وسیله مو شکسته ….
انقدر گریه کردم چشمام درد میکنه همش میگم کاش برگردم به ۵ سال پیشه این همه خواستگارو گفتم نه به اینم بگم نه گمشه از زندگیم بیرون
کاش به جای این همه چیزایی که گفتین اونایی که میگن تجربشو داشتیم و خیلی آرامش داشت و خوب بود ، اولا بگن پس چرا دوباره اقدام نکردن؟ دوما راه های خودکشی هاشون و حس و درد احتمالی و هرچیزی که تو اون لحظه داشتنو بگن. ماهایی که اومدیم تو این سایت و یه همچین چیزی رو سرچ کردیم به تهش رسیدیم و تصمیمونو گرفتیم دوستان. فقط یکم راهنمایی واسه بهتر و راحت تر انجام شدنش میخوایم.
مثلا برای راهنمایی گفتید که با افراد ذیصلاح صحبت کنید ؟
بدبختی های منو کی می خواد حل کنه اصلا کی درک می کنه !!!!؟
فقر من رو کی می خواد درست کنه
بی عرضه بودن ، زشت بودن بدرد نخور بودن منو کی می خواد درست کنه؟ حسرت ها و عقده های بیست ساله زندگی من رو کی جوابش رو میده ؟
ی مرد مجرد ۴۷ساله م..هییییچ دلخوشی و هیییچ وابستگی ندارم..پدر و مادر و برادرام و خاهرمم خوبن..اما از لحاظ مالی کم اوردم و الان احساس اینو دارم ک خوووب…اخرش چی..یک سالی هس بفکر خودکشیم.الان فقط دارم کار میکنم ک بدهیام بدم و ب کسی بدهکار نباشم و از همه سعی میکنم دور باشم و جایی نرم.هیچ هم کلامی ندارم..روز شماری میکنم ک اخرین بدهیمم بدم و سگمم واگذار کنم ک بعد من بی سرپرست نمونه طفلکم،بعدش بهر راهی ک شده خودم خلاص کنم
پدر مادر و خواهر برادر خوبی داری بمون براشون.واون فرشته فقط تورو داره بهت نیاز دارن به بودنت به وجودت
خسته ایم ،به خدا خسته ایم،یکی وجدانا یه راهی بزاره که راحت تموم شه،دیگه واقعا ارزشی نمیبینم که بخوام بخاطرش این دنیا رو تحمل کنم
سلام من میخام خودمو بکشم هم خودم راحت شم هم خانوادم ولی نمیدونم چه راهی بهتر جواب میده
حاجی کار که دیگه تمومه ولی جالبه سرچ که زدم دنبال راه بدون دردش بودم اومدم اینجا داشتم نشونها کسی که میخواد خودکشی کنه روخوندم.
چقدر این من بودم
فکرشو نمیکردم به اینجا برسم هر چالشی واس خودم دیدم از پسش براومدم از کنکور ریاضی و ایلتس ۷.۵ گرفته تا ورزشی و کار ولی فقط وقتی قدرت درک بچتون رو ندارید هرغلطی بکنین جز بچه داری
سلام میخوام به خودکشی فکرکنم وبرای زمانی دیگه شاید چندماه یا یکسال دیگه عملیش کنم
خسته شدم ازبچگی خیلی تلاش کردم وخیلی تونستم کمک باشم زندگی روباخیلی ازسختی هاگذروندم حالانزدیک ۳۰سالم داره میشه احساس میکنم توی چاه گیرافتادم واین درک همش ازطرف منه ودرک نمیشم.هنوزه دارم تلاش میکنم اما دیگه دارم میفهمم که آخرین توانم وآخرین جونم داره میره.خستم اگه اتفاقی پیش اومد که خودموبیرون کشیدم ازاین مخمصه ورفتم برای خانوادم خوبی وخوشحالی میخوام .لطفاسرخاکم اگراومدیدگریه نکنیدوسرزنشم نکنیدوبزاریدیادم نیادچراان انتخابوکردم
کلام اخر .
و اگر خدایی وجود داشته باشد. باید در مقصد (جلوم زانو زده) و بخاطر تمام عذابهایی که به من و هم نوعانم (به اسم سرنوشت یا تقدیر .بنده خود را مورد ازار قرار داده) طلب بخشش کند.
تو داری تلاش میکنی مطمئن باش تلاشهات نتیجه میده صبور باش ادامه بده
منم این روزا خیلی به خودکشی فکر میکنم، دنبال راه بدون درد هم نمیگردم، دنبال راهی میگردم که مرگ بدون بازگشت باشه،میترسم خودکشی کنم، ولی نمیرم ،این خودکشی باعث نقص عضو بشه برام.
فقط میخام یجوری خودکشی کنم که رفتنم حتمی باشه،
ترو خدا بهم بگین چه کنم که فقط برم.
مهمم نیست که چی بشه تو اون دنیا ما این دنیا سوختیم اون دنیا هم بسوززززیم اون دنیا میدونی همش تو اتشی ولی ان دنیا از حرفا میسوزی از درد میسوزی از نماردی میسوزی از خیانت میسوزی بهترین راه واسه خود کشی چیه بگین که درد کمی داشته باشه با ماشین خوبه اخه میخام کمی تفریح کنم کتک میخورم میخام کمی با دوستام خوش باشم کک میخورم مادر پدرم شدن مثل کارگاه گجت همش رو سرمن من 19 سالمه همچیو میدونم کثل یه دختر بارم اوردن بخدا خسته شدم
تو هنوز خیلی جوونی این دوره میگذره رد میشی صبوری کن راهتو کم کم پیدا میکنی مسیر خودتو پیدا میکنی
هنوز خیلی جوونی این روزها میگذره صبور باش کم کم راه و مسیر خودتو پیدا میکنی این سال ها میگذره. زندگی تو هیچ مرحله ای نمیمونه.این مراحل گذراست سالها میگذره وتو از مراحل عبورمیکنی از هر مرحله تجربه به دست میاری آگاه تر میشی پخته تر میشی وگذر میکنی
یکی بیاد فقط یکم حرف بزنیم ، زیر فشار دارم له میشم دیگه نا ندارم ، یکی ک فقط یکم صحبت کنیم درباره هرچی ، این اواخر رو نمیخوام تنهایی برم همین.
بیا باهم حرف بزنیم
اخرش نگفتین راه حل بدون دردش چیه؟
سلام
لطفا ی روش بگید برای خودکشی که مشخص نباشه خودکشی کردم که برای دخترام باعث سرافکندگی باشه و آینده اونا رو خراب کنه فقط میخوام مثل همیشه بهم افتخار کنن نمیخوام بفهمنن علت مرگم خودکشی بوده دردش مهم نیست اصلا فقط نگران آینده دخترامم
اگه باجگیری گوگل و شبکه های اجتماعی بزارن و تا میخوای سوالی یا مطلبی بپرسی میگه اگه بفرستی ماهم کامنتهاتو داریم یا عکسهاتو .این مثلاً بزرگترین شبکه اجتماعی هستش
سلام بچه ها
ب آینده هیچ امیدی ندارم 😔💔
تو ی خانواده فقیر زندگی میکنم
هر سال ک میگذره میبینم زندگیمون از ساله قبلش سخت تر شده
برادرام هیچکاری نمیکنن و دنباله دختر بازیشون و تریاک و قلیونشونن، واسه یکم شراب مامانمو کتک میزنن، زندگی برام جهنمه، شبا با کولهبار سنگینی از غم نمیدونم کی خوابیدم و صبحم با کلی تپش قلب و فشار عصبی بیدار میشم ،از آدمای اطرافم متنفرم وقتی میبینم آدمایی ک سطحه عقل و شعورشون از من پایین تره و واقعا بعضیاشون چندرغاز نمی ارزن ولی دارن ب بهترین شکل زندگی میکنن خیلی سخته، اصلن دستم ب تلاش کردن نمیره انقد ک بی انگیزم!از گوشام آب خارج میشه، سرم میسوزه و ن کسی دارم بهش امیدوار باشم ن هیچی!
تا حالا اقدام ب خودکشی نکردم، چون نمیدونم بعدش چی عوض میشه دقیقا؟ بعدش میگن بیچاره دختره یه روز خوش از این دنیا ندید و بعدش ب فراموشی سپرده بشم؟ من اینو نمیخوام، این حقه من نیست. حقه هیچ آدمی نیست… ولی خب خستم میفهمی؟ خسته! 🙂💔
امیدوارم همه ی این آدمایی ک اومدن اینجا نظر نوشتن زندگیشون قشنگترین شکله ممکن باشه و روحه کسایی ک خودکشی کردن شاد 🙂
خودمم دوران سخت وپرچالشی رو دارم سپری میکنم وقتی خسته میشم و ناامیدی غلبه میکنه به خودم میگم تو این همه چالش پشت سرگذاشتی حتما روح قوی ای داری حتما خداظرفیتش رو بهت داده میخواد دربرابر سختی زندگی پولادین بشی از این به بعد هم میتونی بالاخره روزی میرسه که روحت مثل الماس تراشیده وسیقل داده میشه وبه حکمت همه اتفاقات پی میبری.مهم اینه که صبور باشی انرژی وتوجهت رو به کارهایی که میتونی برای حال خوبت برای زندگی بهتر بزاری نه برای چیزایی که نمیتونی کنترل کنی وفقط بیهوده انرژی ذهنی روحی وجسمیت هدر میره.همین کارهای کوچک درحد توانت کم کم معجزه میکنه
یه سری از چیزها توی زندگی دست مانیست ما نمیتوانیم کنترل داشته باشیم روشون و کاری نمیتوانیم بکنیم ولی یه سری از چیزها دست ماست میتونیم کنترل کنیم پس فقط انرژیمون رو بزاریم به مواردی که در کنترل ماست حتی چیزهای کوچیک ما میتونیم شنیده هامون رو کنترل کنیم دیدمون اینکه به چی فکر کنیم به چی توجه کنیم میتونیم انتخاب کنیم کنترل کنیم توجهمون روبه سمت کارهای هرچند مفیدکوچک برای بهبود زندگیمون اگر دقت کنیم توجه کنیم امیدها توان های کوچکی وجود داره که با تقویت اونها کم کم بهبود های بزرگ رخ میده